۷۷/ ۳۶ - حیاتنامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) ۱۴۰۲/۰۶/۲۱
حیاتنامه فکری و سیاسی علامه محمدتقی مصباح یزدی از تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی(1357-1313) – ۷۷
سکوت امام خمینی(ره) در واکنش به جریان دکتر شریعتی
۱۴۰۲/۰۶/۲۱
دکتر سهراب مقدمی شهیدانی
حجتالاسلام و المسلمین حسین حقانی زنجانی، در مورد فعالیتهای آیت الله مصباح یزدی علیه دکتر شریعتی در مدرسه حقانی میگوید: «یک جلسه که با امام داشتم... [در مورد] آقای شریعتی؛ آقای مصباح یزدی در مدرسه ما علیه ایشان مقالات مینوشت؛ نامهها مینوشت و طلبهها را، -همه را- جلب کرده بود.... آقای مصباح خیلی وقت [بود که در] مدرسه ما بود، طلبهها را راهنمایی میکرد، کمک میکرد، خب بد نبود.
آن وقت حتی یک اتاق کوچک [در مدرسه] گرفته بود، یک ماشین تحریری هم داشت و علیه آقای شریعتی مینوشت میفرستاد به تمام جاها که آقای شریعتی اینطور مینویسد، اینطور به ائمه علیهمالسلام، پیغمبر صلیالله علیه و آله، مسائلی [را نسبت میدهد].
آن وقت طلبهها را تحریک کرده بود طوری که دیگر همه مخالف آقای شریعتی بودند، عدهای را هم که موافق شریعتی بودند بیرون کرده بود.1
آقای قدوسی مدیر مدرسه ما بود، آقای بهشتی هم بود.... آن موقع من میخواستم عتبات -نجف و کربلا- بروم، آقای قدوسی آمد پیش من، گفتم آقای قدوسی شما [چه] صلاح میدانید؟ الان مدرسه دچار اختلاف شده، آقای مصباح عدهای را [بیرون کرده]... من میخواهم بروم از امام بپرسم ببینم [ایشان] راجع به آقای شریعتی [چه نظری دارد] هر چه امام نظر داشته باشد عمل کنم، این را گفتم؛ [آقای قدوسی] گفت: عیبی ندارد. بلند شد رفت.
آن موقع که من میخواستم بروم کربلا... سال 56 بود؛ امام هم در نجف بود، [یک عدهای از آقایان] هم آنجا بود[ند]،... آقای [سید حمید] روحانی، آقای دعائی، این دو تا را میشناختم البته خود پسر امام هم بود، آقا مصطفی هم آنجا [بود] ولی خب اینها هم آنجا بود[ند]،... من به این آقا[ی رضوانی] گفتم که میخواهم بروم از آقا این سؤال را بپرسم.
آقای رضوانی آنجا دفتردار امام بود، به او گفتم؛ او خیلی به من محبت کرد، دو سه روز گذشت و او از امام
وقت گرفت.
آقای رضوانی هم با من آمد با هم رفتیم [نزد امام]، [درون] یک اتاقی رفتم که تنها ایشان بود و من [و] امام، وقتی که وارد آن اتاق شدم [امام] سلام با محبتی کرد و [فرمود] مدرسه شما [مدرسه حقانی] برای ما افتخار است، امام خیلی تعریف کرد،... گفتم آقا ما در مدرسه یک مسئلهای داریم... در مدرسه راجع به آقای شریعتی اختلاف شده، آقای مصباح یزدی در آنجا یک مسائلی را علیه آقای شریعتی کپی میکند [و] به تمام شهرستانها، این طرف و آن طرف [میفرستد]...
من اتاقی آن بالا[ی مدرسه برای ایشان] قرار دادم میرود آنجا تایپ میکند و میفرستد و این باعث اختلاف شده، آقا نظر شما راجع به آقای شریعتی چیست؟ من موقع آمدن به آقای قدوسی گفتم از شما نظرتان را بگیرم. ببینید این عبارت امام است؛ چند دقیقه، هفت هشت دقیقه سکوت کرد بعد از چند دقیقه سکوت گفت: من میخواهم به این سؤال جواب ندهم، گفتم آقا خودتان میدانید، هر طور صلاح و مصلحت است. خلاصه بعد بلند شدم آمدیم مسئله را با آقای دعائی و با آقای [سید حمید] روحانی مطرح کردم؛ اینها میدانستند که ما اینجا با ایشان [امام] صحبت کردیم، گفتم که اینطوری است، یک روز سه نفری با هم بودیم، [من و] آقا مصطفی، آقای روحانی؛ گفت میدانید علتش چیست؟ ما که نمیدانستیم، گفتم علت [این که] امام جواب نداده چه هست؟ برای اینکه آن زمان [در] آستانه [پیروزی] انقلاب بود، ایشان[دکتر شریعتی هم] تمام دانشجویان را جذب کرده بود، برای انقلاب به حسینیه ارشاد میرفت...
این سه نفر میدانستند، آقا مصطفی و دیگران، شاید علت این باشد، آقا میگوید چون آن[پیروزی] نزدیک است ما الان دیگر نباید چیز کنیم[ دنبال مباحث حاشیهای باشیم]. معلوم شد که بله همین بوده است.
آمدم ایران، آقای قدوسی به دیدن من آمد، گفتم آقای قدوسی جریان این است، این جریانی است که من رفتم با امام صحبت کردم، امام اینطور گفت، [شهید قدوسی] گفت: من چکار کنم؟ آقای مصباح من را کشانده، مصباح ما را کشانده، خیلی ناراحت شد، بلند شد رفت.
دو سه روز گذشت، مصباح از مدرسه ما رفت،2 [آقای قدوسی] رفته بود آنجا [به آیت الله مصباح] گفته بود شما چرا این کار را میکنید؟ چرا این را انجام میدهید؟ این جوابی است که ایشان[=آقای حسین حقانی زنجانی] از امام گرفته، امام اینطور گفته، من جواب نمیدهم...
خلاصه [آیتالله مصباح] از مدرسه ما رفت و آقای مصباح دیگر هیچ وقت با ما از مدرسه ما صحبت نکرد با اینکه از اول [در] مدرسه ما بود.»3
پانوشتها:
1- این ادعا در منبع دیگری یافت نشد و با شواهد تاریخی دیگر سازگار نیست و به نظر میرسد دقیق و درست نباشد زیرا مدیریت مدرسه، شهید قدوسی بود و اخراج یا عدم اخراج طلاب بر عهده ایشان بود.
گرچه آیت الله مصباح نیز در شورای مدیریت مدرسه حضور داشت. اتفاقاً در خاطرات حجتالاسلام و المسلمین محمدحسین فلاحزاده که در ادامه میآید اخراج شدن برخی طلاب به آقای قدوسی نسبت داده
شده است.
2- این مطلب هم شاهدی است بر اینکه آیت الله مصباح تا سال 56 در مدرسه حقانی فعالیت داشته است و در نیمه دوم سال 56 این مدرسه را ترک کرده است.
در کتاب «روایتی از زندگی و زمانه آیت الله بهشتی» نیز به شکل ضمنی به ترک کردن مدرسه توسط آقای مصباح و عدهای دیگر اشاره شده است و آمده است «بهار 56 دکتر شریعتی از ایران رفت و آخرین روزهای بهار همین سال در انگلستان درگذشت؛ به مرگی مشکوک، مرگی که پایان گفتوگوهای انتقادی و هواداری از شریعتی نبود. در مدرسه حقانی کار به جایی رسید که برخی اخراج شدند و برخی مدرسه را ترک کردند».
ر.ک: روایتی از زندگی و زمانه آیت الله بهشتی، ص106.
3- گفتوگوی نگارنده با مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حسین حقانی زنجانی، آرشیو بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، 19/4/1393.