1201- چگونگی علم ائمه (ع) به غیب (پرسش و پاسخ) ۱۴۰۲/۰۶/۲۵
چگونگی علم ائمه (ع) به غیب
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آيا ائمه(ع) به علم غیب به شکل مستقل و کامل مجهز بوده و از تمام وقایع و اتفاقاتی که برایشان میافتاده مطلع و آگاه بودهاند؟
پاسخ:عالم به غیب به اذن الله
یکی از باورهای قطعی و ضروری نزد شیعیان، آگاهی امامان از غیب است. اگرچه در اندازه و چگونگی آن، اختلاف نظرهای اندکی وجود دارد ولی در اصل آن هیچ تردیدی نیست. البته شیعیان این آگاهی از غیب را بهصورت مستقل و کامل در امامان نمیدانند، بلکه آن را به اذن خدا و در طول علم الهی و در رتبه انسان جای میدهند. مستند این باور، روایتهای فراوانی است که در منابع حدیثی وجود دارد.
انجام تکالیف ظاهری نه براساس علم غیب
یکی از مسائلی که سبب لغزش و مغالطه در این مبحث شده است، توجه نکردن به این نکته است که علم غیب، مانع از انجام دادن تکالیف ظاهری نیست. به تعبیر دیگر، پیامبر(ص) و امامان(ع) از علم غیب به اذن الله برخوردار بودند، ولی آن علم را مبنای انجام دادن تکالیف قرار نمیدادند. پیامبر اکرم(ص) در قضاوتها و داوریها و نیز رفتن به میدان نبرد و جنگ، به ظاهر عمل میکردند و میفرمایند: من در میان شما، به بینهها (دلایل و گواهان روشن) و سوگندها داوری میکنم(الکافی، ج7، ص414) اگر چنین نباشد، توجیه رفتن پیامبر(ص) به سوی مکه و محرم شدن ایشان و منجر شدن آن به صلح حدیبیه، جریان جنگ احد و... بسیاری از کارهای روزمره و عادی دیگر ایشان دشوار خواهد بود.
آگاهی امام حسین(ع) از شهادت خویش
براساس نقلهای فراوان حدیثی که در کتب تاریخ و حدیث، بهگونهای متواتر به دست ما رسیده، امام حسین(ع) پیش از حرکت به سمت مکه و کربلا، از شهادت خویش اطلاع داشت. کاملالزیارات به نقل از حماد ابن عثمان از امام صادق(ع) میفرماید: «شبی که پیامبر(صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) را به آسمان(معراج) بردند، و به او گفته شد: خداوند متعال تو را در سه چیز میآزماید تا شکیباییات را ببیند... (گفته شد:) و سومین چیز (صبر بر) کشتارهایی است که خاندانت پس از تو با آن روبهرو میشوند.
برادرت علی، از امتت دشنام و زورگویی و سرزنش و ناکامی و انکار و ستم میبیند، و در پایان هم کشته میشود، پیامبر(ص) گفت: ای خدای من! پذیرفتم و خشنود شدم و توفیق و صبر از تو میباشد (گفته شد:) و دخترت بر او ستم میشود، و محروم میگردد، و حقی را که تو برایش قرار دادهای، از او غاصبانه میگیرند... (گفته شد:) و فاطمه(س) از برادرت (علی) دو پسر دارد که یکی از آن دو را به نیرنگ و خیانت میکشند، و اموالش را به غارت میبرند، و نیزهاش میزنند، و اینها را امتت انجام میدهند. پیامبر(ص) گفت: «ای خدای من!
پذیرفتم و تسلیم هستم. ما از آن خداییم و به سوی او بازمیگردیم، توفیق و صبر از تو است.» (گفته شد:) و امتت پسر دیگر فاطمه را به جهاد میخوانند و آنگاه او را محاصره میکنند و میکشند و فرزندان و هرکس از خاندانش را که همراه اوست میکشند و حرمش را غارت میکنند. او از من کمک میجوید، اما قضای حتمی من، در شهادت او و همراهیان اوست و کشته شدنش حجت بر همه ساکنان سراسر زمین است. آسمانیان و زمینیان از سر بیتابی بر او میگریند! و نیز فرشتگانی که به یاریاش نرسیدهاند! پس از صلب او پسری میآید، که با او تو را یاری میدهم و مثال (تصویر) او نزد من زیر عرش است...(بحارالانوار، ج27، ص61)
امام صادق(ع) میفرماید: هنگامی که جبریل خبر شهادت حسین(ع) را بر پیامبر(ص) فرود آورد، پیامبر(ص) دست علی(ع) را گرفت و مدتی طولانی از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آنکه جبرئیل بر آنها فرود آمد و گفت: خدایتان سلام میرساند، و میفرماید: تصمیم حتمی من، صبر و شکیبایی ورزیدن شما است، پس آن دو صبر و شکیبایی ورزیدند.
(بحارالانوار، ج44، ص231، ح15)