علت خشکسالی در کشورهای مسلمان
۱۴۰۲/۰۸/۱۳
چرا در کشورهایی که مسلمان نیستند این همه باران میبارد ولی در کشور ما که مسلمان هستیم خشکسالی وجود دارد؟
در پاسخ لازم است به نکاتی اساسی اشاره کنیم:
الف) بسیاری از حوادث و بلایای طبیعی از جمله آنچه به آن اشاره شده، به گفته قرآن کریم و پیشوایان دین به عملکرد مردم و حاکمان مربوط میشود؛ خدا میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالاَرْضِ...؛ و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتى از آسمان و زمین برایشان مىگشودیم.»(1)
«برکات» به معناى هر چیز فراوانی از قبیل امنیت، آسایش، سلامتى، مال و اولاد است که غالبا انسانها با نبود آنها آزمایش مىشوند.
در جمله «لَفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ» استعاره و کنایه به کار رفته، براى اینکه برکات را به مجرایى تشبیه کرده که نعمتهاى الهى از آن بر آدمیان جریان مىیابد. باران و برف هر کدام در موقع مناسب و به مقدار سودمند مىبارد. هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده، در نتیجه غلات و میوهها فراوان مىشود، البته این موقعى است که مردم به خدا ایمان آورده و تقوا پیشه کنند وگرنه مجرا بسته شده و جریانش قطع مى شود.(2)
امام صادق(ع) از پدرانش نقل مى کند که رسول خدا(ص) فرمودند:
تا زمانى که امت من به یکدیگر خیانت نکرده، امانتها را به صاحبانش بازگردانند و زکات بپردازند، در خیر خواهند بود و هنگامى که این کارها را انجام ندهند، گرفتار قحطى و خشکسالى مىشوند.(3)
رسول خدا(ص) فرمود:
امت من برخیر هستند مادامى که همدیگر را دوست بدارند و همدیگر را هدیه دهند (یا هدایت کنند) و امانت را ادا نمایند، و از حرامها خودداری کنند و مهمان را گرامى دارند و نماز را به پا دارند و زکات را پرداخت کنند و اگر چنین نکنند، به قحطى و خشکسالى گرفتار میشوند.(4)
ب) آمدن برف و باران در غرب و خشکسالی در کشورهای اسلامی، کلیت و عمومیت ندارد؛ در کشورهای غربی (اروپا و آمریکا و...) نیز خشکسالیهای مکرر پدید میآید؛ اینطور نیست که خشکسالی و نیامدن باران به کشورهای مسلمان اختصاص داشته باشد، چون ما در کشورهای اسلامی به سر میبریم بیشتر برای ما ملموس و مبتلا به و چشمگیر است. چنانکه بسیاری از مناطق مسلماننشین مثل آذربایجان و سواحل دریای خزر بارش فراوان دارد.
بزرگترین خشکسالیهای تاریخ
خشکسالی یکی از خطرناکترین بلایای طبیعی است که ممکن است در منطقهای روی دهد. کارشناسان به این پدیده لقب «خاموش» دادهاند، زیرا بدون هیچگونه اخطاری منطقهای گسترده را در بر میگیرد و به بروز خسارات گسترده منجر میشود. با تعدادی از بزرگترین خشکسالیها در طول تاریخ که در سایت مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران آمده آشنا میشویم.
1. خشکسالی سال 2010 که منطقه شمال شرقی روسیه را در برگرفت و موجب کاهش تولید 25 تا 30 درصدی در تولید جو در روسیه شد. این خشکسالی در 50 ساله گذشته در روسیه بیسابقه بود و باعث بروز چندین آتشسوزی و همچنین افزایش شدید قیمت غلات در بازار جهانی شد.
2. چین به عنوان یکی از پهناورترین کشورهای جهان شناخته میشود که دارای مناطقی با اوضاع جوی متفاوت است. در سالهای 2010 و 2011 میلادی به دلیل کمبود بارش، خشکسالی شدیدی این کشور را فراگرفت. این خشکسالی پس از خشکسالی سال 1941 میلادی که به مرگ سه میلیون نفر منجر شد بدترین خشکسالی در کشور چین بوده است. این خشکسالی ضربه بزرگی به صنعت کشاورزی و تولید گندم در این کشور بود.
3. یکی از بدترین خشکسالیهای قرن بیستم در دهه 1930 میلادی و در کشور آمریکا رخ داد. این خشکسالی چیزی نزدیک به 23 ایالت در مرکز و شرق این کشور را تحت تاثیر خود قرار داد و به یک فاجعه تبدیل شد. این مسئله همسایه شمالی آمریکا یعنی کانادا را نیز تحت تاثیر قرار داد و تعدادی از ایالات غربی کانادا را دچار خشکسالی کرد. با توجه به بحران اقتصادی شدید سال 1929 این حادثه یک ضربه بزرگ دیگر به آمریکا شمرده میشد.
4. خشکسالی در شرق و جنوب شرق آسیا؛ این خشکسالی با یک طوفان شدید شن (که استانهای جنوب غربی چین، تایلند و ویتنام را در بهار سال 2010 درنوردید) آغاز شد. این خشکسالی با موجی از گرما همراه شد که دمای هوا را 20 درجه سانتی گراد بیش از حد معمول بالا برد و چیزی در حدود 50 میلیون نفر را با کمبود آب آشامیدنی و مواد غذایی روبهرو کرد.
ج) وفور نعمتهای الهی در میان امتهای غیرمسلمان و گناهکاران علامت صلاح و رستگاری نیست زیرا هنگامى که انسان گناه مىکند، از سه حال خارج نیست:
1. متوجه گناهش مىشود و توبه مىکند و باز مىگردد.
2. خداوند تازیانه بلا بر او مىنوازد تا در اثر آن از معصیتها و گرفتاریها به خود آید و از خواب غفلت بیدار شود و به راه اصلى و هدایت بازآید، که اکثر مردم از این دستهاند.
3. شایستگى هیچ یک از این دو را ندارد. خدا به جاى بلا، نعمت و به جاى گرفتارى و سختى، آسایش به او مىبخشد و این «عذاب استدراج» است.قرآن میفرماید: «کسانى که آیات ما را تکذیب کردند، بهزودى آنان را از آنجا که نمىدانند (و فکرش را هم نمىکنند) تدریجاً به سوى عذاب پیش مىبریم.»( 5)
«و ما در هيچ شهر و آبادى پيامبرى نفرستاديم مگر اينکه اهل آن را به ناراحتيها و خسارتها گرفتار ساختيم؛ شايد بازگردند و تضرع كنند! سپس (هنگامى كه اين هشدارها در آنان اثر نگذاشت)، نيكى را به جاى بدى قرار داديم؛ آنچنانكه فزونى گرفتند و گفتند: به پدران ما نيز ناراحتيهاى جسمى و مالى رسيد. چون چنين شد، آنها را ناگهان گرفتيم، در حالى كه نمىفهميدند.» (6)
تبدیل شدن بدی به نیکی و مجازات ناگهانی، سنت استدراج است که عذاب الهى یک مرتبه مردمان را میگیرد ولى آنها احساس نمىکنند.(7)
خداوند به دنبال آیه «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» مىفرماید: «وَ امْلي لَهُمْ إِنَّ كَيْدي مَتينٌ؛(8) و به آنها مهلت مىدهم چرا که نقشههاى من محکم و دقیق است.» این هشدارى است به همه ظالمان و گردنکشان که سلامت و نعمت و امنیت، هرگز آنها را مغرور نکند و هر لحظه در انتظار کیفر شدید خداوند باشند.
انسان باید هنگام روى آوردن نعمتهاى الهى مراقب باشد، نکند این امر که ظاهراً نعمت است «عذاب استدراج» باشد. به همین دلیل مسلمانان بیدار، در اینگونه مواقع در فکر فرو مىرفتند و به بازنگرى اعمال خود مىپرداختند. چنانکه در حدیثى آمده یکى از یاران امام صادقِ(ع)عرض کرد: از خداوند مالى طلب کردم، به من روزى فرمود. فرزندى مىخواستم، به من بخشید. خانهاى طلب کردم، به من مرحمت کرد. مىترسم نکند «استدراج» باشد. امام پاسخ داد: اگر اینها با حمد و شکر الهى باشد، استدراج نیست.(9)
در حدیثى از امام صادِق)ع) مى خوانیم: «إِذَا أَحْدَثَ الْعَبْدُ ذَنْباً جُدِّدَ لَهُ نِعْمَهٌ فَيَدَعُ الِاسْتِغْفَارَ فَهُوَ الِاسْتِدْرَاج؛ وقتى بندهاى گناهى را مرتکب مىشود، نعمت جدیدى به او مىرسد. پس اگر موجب شود استغفار را ترک کند، استدراج است.»(10)
از همان امام در کتاب کافى نقل شده است: «إِنَّ اللهَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنَقِمَه وَ يُذَكِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً أَتْبَعَهُ بِنِعْمَهٍ لِيُنْسِيَهُ الِاسْتِغْفَارَ...؛ موقعى که خداوند خیر بندهاى را بخواهد، هنگامى که گناهى مرتکب شود، او را گوشمالى مىدهد تا به یاد توبه بیفتد.»(11)
از آیات و روایات در این زمینه نتیجه مىگیریم هر آسایش و نعمتى به انسان مىرسد، دلیل بر خوب بودن آن بنده نیست و بالعکس، هر بلا و گرفتارى به او مىرسد، نشانه بد بودن و بدبختى او نمىتواند باشد بلکه یک امر نسبى است. با توجه به اعمال و رفتار و نیات آن شخص، تا حدى مىتوان بررسى کرد یک امر به ظاهر نعمت، آیا در واقع نعمت است و یا نقمت.
بنابراین برخی سنتهای الهی نسبت به مؤمنان و کافران متفاوت است، پس ستمگران و گنهکارانى که پیوسته به ظلم و معصیت مشغولند و به ظاهر در خوشى و رفاه به سر مىبرند و غافل از نتیجه اعمال خود هستند، در واقع اینها نقمت و بلا است به صورت نعمت و مقدمه عذاب آنها است که به تدریج به سوى عذاب الهى پیش مىروند اما خودشان متوجه نمىشوند. در قرآن و روایات از آن تعبیر به «استدراج» شده است.
د) ثروتمندی و فقر، وفور نعمت و یا قحطی برای انسان مایه امتحان و آزمایش الهی است.
خداوند عدهای را با نعمتها و برخی را با سلب نعمتها مورد امتحان قرار میدهد تا مشخص شود تقوا و ایمان خود را در اوضاع گوناگون چطور حفظ میکنند. در آیات متعدد قرآن نیز ثروت و نعمت به عنوان وسیله امتحان و آزمایش، بسیار مطرح شده از جمله از قول حضرت سلیمان نقل کرده: «هذا من فضل ربّی لیبلونی أشکر...؛ این از فضل پروردگارم است تا مرا بیازماید سپاسگزارم یا ناسپاس.»(12)
از آیات قرآن کریم به دست میآید ثروت و نعمت جزء وسایل آزمون الهی است. برخی را با افزایش ثروت و بعضی را با کم کردن ثروت آزمایش میکند. درباره کم شدن اموال که مایه آزمون قرار میگیرد آمده: «قطعاً شما را با چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده به کسانی ده که صابرند.»(13)
از این آیه بهروشنی به دست میآید گرسنگی و فقر همانند ثروت جزء وسایل آزمون الهی است. نه هر نعمتی علامت رضاست و نه هر بلایی نشانه عذاب.ای بسا نعمت نشانه قهر و بلا دلیل قرب و رضا باشد.
راههای وفور نعمت
الف) توبه
امامعلی(ع) فرمود: همانا خدای متعال بندگانش را هنگام آشکار شدن (و رواج یافتن) کارهای بد با کاهش میوهجات، و منع برکات، و بستن گنجینههای خیرات میآزماید، تا توبهکار توبه کند، و دستکشنده (از کار بد) دست کشد، و یادکننده (خدا را) یاد کند، و منعشونده منع شود.
به تحقیق که خدای متعال استغفار را سبب نزول روزی و رحمت مردم قرار داده؛ آسمان بارانزا بر شما فرستد و شما را با داراییها و فرزندان یاری رساند و برای شما باغها و رودخانهها قرار دهد. پس خدا رحمت کند بندهای را که توبهاش را پیش بدارد و جلو سقوطش را بگیرد و گناهش را بهیاد آرد و از آرزویش بپرهیزد؛ چرا که پایان عمرش نهان است و آرزویش فریبنده اوست، در حالی که شیطان بر او موکل (و مسلط) است که گناه را برایش زیبا جلوه دهد تا مرتکبش شود و توبه را برایش دروغ جلوه دهد تا آن را به تأخیر اندازد، به طوری که آرزویش بر او هجوم آورد در حالیکه از آن غافل باشد. پس افسوس بر غافلیکه عمرش بر او حجت و دلیل است و روزگارش او را به سوی بدبختی کشانده است.(14)
ب) دعا
گروهی حضور حضرت رسول(ص) رسیدند و از قحطی و خشکسالی شکوه کردند. فرمود: بر روی زانوهایتان بنشینید و به سوی پروردگارتان تضرع کنید و از او بخواهید سیرابتان کند. آنان چنین کردند و سیراب شدند به طوری که درخواست کردند باران تند را از آنان برطرف کند.(15)
ج) استغفار
حضرت علی(ع) برای درخواست باران بر فراز منبر قرار گرفت و از او جز استغفار شنیده نشد، درباره علت آن پرسیدند. فرمود: آیا سخن خدا را نمیشنوید که میفرماید:«از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره آمرزنده است. بر شما از آسمان باران پیدرپی فرستد و شما را با اموال و پسران یاری کند و برایتان باغها قرار دهد و نهرها برای شما پدید آورد.»
سپس امام(ع) افزود: کدامین دعا از استغفار بهتر و در دنیا و آخرت با برکتتر است؟! (16)
______________________
۱. اعراف: 96. 2. ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص 254. 3. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص495. 4. جهاد النفس وسائل الشيعه، ص120، باب23، ح9. 5. اعراف: 182. 6. اعراف: 95-94. 7. ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 253. 8. اعراف: 183. 9. الكافي، ج4، ص295، ح17. 10. بحارالانوار، ج5، ص215. 11. الکافی، ج2، ص452، باب الاستدراج، ح1. 12. نمل: 40. 13. بقره: 155. 14. مستدرک الوسائل، ج 6 ص 188 حدیث 6737. 15. همان، ص190، حدیث6740. 16. همان، ص 184 حدیث 6723.