1215 - نقش استعمار در فروپاشی خانوادهها(پرسش و پاسخ) ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
نقش استعمار در فروپاشی خانوادهها
(پرسش و پاسخ)
پرسش: استعمار با شعار زن، زندگی، آزادی به عنوان عقبه این جریان در حال حاضر چه نقشی را در فروپاشی و انحلال خانوادهها ایفا میکند؟
پاسخ: پوششهای فریب زنان
استعمار برای رسیدن به مقاصد شوم خود، همواره با عناوین مختلف از قبیل: دفاع از حقوق زن، آزادی زنان. تساوی حقوق زن و مرد، نجات زن از بدبختیها و فلاکتها و احیای شخصیت لگدکوب شده زن و در حال حاضر در قالب: زن، زندگی و آزادی اساس خانواده و نظام زندگی خانوادگی را دستخوش تحول قرار داده است. استعمارگران با پوشش این عناوین نهایتاً کانون گرم خانواده و پر مهر زن و مرد را متلاشی میکنند، تا به اهداف استعماری خود سریعتر و راحتتر دست یابند.
ساز و کارهای اجرایی اهداف استعمار
1- زن به مثابه ابزاری برای نظام سرمایهداری
در غرب و کشورهای اروپایی، زن را به خدمت نظام سرمایهداری درآوردند، و از او ابزاری برای تبلیغات و فروش کالاهای خود، و مصرف آن همه وسایل آرایشی و زینتی ساختند، صدها هزار کودک و زن غربی را به فحشاء، دزدی و اعتیاد کشاندند و آنها را وسیلهای برای شهوترانی، شبنشینی و فساد و تهیه مجلات و فیلمهای سکسی به کار گرفتند و به انواع بیماریهای روانی، مقاربتی، اعتیاد و خودارضایی مبتلا ساختند.
آری زنان را از خانه بیرون کشیدند و به اصطلاح آزادشان کردند تا به مثابه ابزاری در خدمت اهداف استعمارگران قرار دهند و در نتیجه طلاق و فروپاشی زندگی خانوادگی را آنچنان در غرب رواج دادند که هر ساله میلیونها نفر زن و شوهر از هم جدا میشوند، تا جایی که در بسیاری از نقاط در برابر هر دو ازدواج یک طلاق صورت میگیرد (مصطفی السباغی، المراه بینالفقه و القانون، ص 257)
2- گسترش بیحجابی و فروپاشی خانوادهها
استعمار تحت عنوان آزادی زن و نجات او از بردگی مرد، انهدام اساس خانواده و کانون گرم و پر مهر زن و مرد را هدفگیری کرده، و برای تسریع در موفقیت و رسیدن به نیات پلید خود، تحت عنوان آزادی زن و اینکه زن باید تمام زمینهها از جمله: خوراک، پوشاک، مسکن و زندگی با این مرد یا آن مرد در حالی که همسر مرد دیگری است. انتخاب رفیق مرد حتی با وجود داشتن شوهر و یا رها کردن شوهر و فرزند خود و برهم زدن زندگی، آزاد باشند، بر روی دو مسئله تمرکز و پیرامون آن تبلیغات کردهاند و قانونها وضع نمودهاند، و آنها عبارتند از: 1- گسترش بیحجابیها 2- سهولت در امر طلاق. زیرا با این دو عامل خانوادهها هر چه سریعتر از هم پاشیده میشوند! لذا حکومتهای استعماری از یک سو زن را به مثابه ابزاری برای استثمار و به فساد کشاندن اجتماع و مصرف وسایل آرایشی و تزیینی و نظام سرمایهداری به کار گرفتند، و از طرف دیگر زن اولویت اول اداره خانه را رها کرده و به مشاغل بیرون از خانه رو آورده و در نتیجه علیرغم میل طبیعی خود از بچهدار شدن جلوگیری میکنند و یا اگر بچهای هم به دنیا آورند، در بعد تربیتی آن دچار مشکلات روانی و عاطفی خواهند شد.
3- تدوین قوانین حمایت از حقوق زنان با اهداف استعماری
استعمار از آنجا که برای رسیدن به منافع خود، آزادی بدون قید و شرط زنان و فروپاشی و طلاق خانوادهها را هدفگیری کرده است، لذا تلاش دارد تا با تدوین قوانین حمایت از خانوادهها و دفاع از حقوق زنان، اختیار طلاق را تا حد زیادی از مردان سلب کرده و در اختیار زنان قرار دهد، و دادگاهها را نیز مجاز به اجبار شوهر به طلاق دادن نمودند، که در صورت عدم تمکین شوهر، دادگاه راساً اقدام به طلاق میکند، و معلوم است که با آن آزادی بیقید و شرط در روابط جنسی و با این حمایت از زن و حق طلاق چه بر سر خانوادهها خواهد آمد! اینجاست که در برابر هر دو ازدواج یک طلاق انجام میشود! به عنوان نمونه در کشور اسلامی ایران، از منظر فقه امامیه و قانون مدنی ایران اختیار طلاق به دست شوهر است. اما در قانون قبل از انقلاب حمایت از خانواده، مصوب 15 بهمن 1353، عملا اختیار طلاق از مرد گرفته شد به این معنا که هر یک از زوجین اگر ناسازگاری داشته باشند، میتوانند از دادگاه گواهی عدم سازش بگیرند و خود راساً اقدام به طلاق نمایند، اگر طرف مقابل راضی به طلاق نباشد.، این کار در اسلام برای مرد مشروع بود ولی برای زن (به جز موارد استثنایی که در فقه معین شده) مشروع نبود، چون اختیار طلاق در دست مرد است. ماده 21 قانون حمایت خانواده میگوید: دفاتر طلاق پس از ارائه گواهی عدم امکان سازش از ناحیه هر یک از زوجین، به طرف دیگر اخطار مینمایند ظرف مهلتی که از یک ماه تجاوز ننماید، برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن حاضر شود. در صورتی که ظرف مهلت مقرر حاضر نشود، دفتر طلاق مکلف است حسب تقاضای یکی از طرفین صیغه طلاق را جاری و ثبت نماید. امام راحل در مقابل این قانون جبهه گرفته و آن را مخالف صریح اسلام دانسته و طلاق را نیز باطل دانست.