۳۷ - ظهور ولی عصر(عج) پس از گسترش ستم ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
ظهور ولی عصر(عج) پس از گسترش ستم
۱۴۰۲/۰۹/۰۸
چرا امام زمان(عج)زمانی ظهور میکند که دنیا پر از ظلم شده است؟
در پاسخ لازم است به دو نکته اشاره کنیم:
الف) ظهور امام زمان شرائطی دارد. از جمله مواردی که شرط تحقق ظهور به شمار آمده و برای ظهور بایسته است، آمادگی جامعه و مردم برای پذیرش این امر است، یعنی باید مردم جهان از نظر رشد فکری و کمالات روحی به حدی برسند که بتوانند ارزش وجود امام را درک کرده و شایسته ظهور و حضور او شوند.
مانع اساسی ظهور حضرت، عدم آمادگی است و آمادگی روحی جامعه جز با تحول روحی و خودسازی ممکن نیست. تغییر و دگرگونی روحی و خودسازی و تهذیب اخلاق نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ و به پیروزی رساندن آن دارد و با تحولات بیشتر در روحیه انسانها و ساخته شدن نیروهای با صلابت میتوان اذعان داشت که یکی از زمینههای ظهور فراهم آمده شده.
امام زمان(عج) هم به انتظار لحظهای است که تحولات درونی در قلب و روح انسانها به وجود آمده و به حد کمال خود برسد تا ظهور برای حضرت میسر شود.
نشانههایی که در احادیث برای ظهور ذکر شده دو دستهاند: برخی موضوعات مخصوص منطقهای خاص است، مثل خروج سفیانی که از یک نقطه خاص کار خود را شروع میکند؛ اما برخی موضوعات عام و فراگیر هستند مانند گسترش فحشا و ظلم و ستم و حرام شدن حلال و...
بعضی از امور که از علائم است و باید فراگیر و جهانی باشند نه منطقهای مثلا درباره ظلم و ستم در جهان آنچه که در روایات در این مورد وارد شده عنوان «ملا= پر شدن» است. امیرمؤمنان علیبنابیطالب(ع) میفرمایند: «يَمْلَاُ الارْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْما؛(1) دنیا را از عدل و داد پر میکند همچنانکه از ظلم و ستم پر شده بود» یعنی پس از پر شدن دنیا از ظلم و ستم، حضرت قیام مینماید.
«ملئت ظلماً و جوراً» یعنی جهان هستی پر از ظلم و ستم گشته، به گونهای که انسان هر جا پای میگذارد، آثار بیداد و ستم را میبیند.
وجود ظلم و ستم در یک شهر و کشور و حتی یک قاره، نشانه ظهور نمیباشد، بلکه فراگیرشدن دنیا از ظلم و ستم نشانه ظهور است که آن حضرت عالم هستی را از عدل و داد پُر میکند: «یملا الارض عدلاً و قسطا».
در حدیث آمده که «زمین» پر از ستم میشود، معنایش این نیست که همه ظالم باشند، بلکه انسانهای مؤمن و وارسته هم وجود دارند.
چون در مقابل ظالم، مظلوم است. وقتی که عالم پر از ظلم باشد، یعنی عدهای ظلم میکنند و عده دیگری مظلوم هستند.
مظلومان چند دستهاند: عدهای در دین حق هستند و خواهان عدالت و برای اعتلای اسلام و حقیقت تلاش و جهاد میکنند و به همین دلیل مورد ظلم واقع میشوند.
عدهای مستضعف فکری هستند که دین حق را نشناختهاند و از سوی دیگر مورد استعمار واقع شدهاند و به آنها ظلم میشود.
در چنین وضعی که ظالمان، قدرت یافتهاند و ظلم میکنند، افراد مؤمن و صالحی هستند که خواهان برپایی عدل و داد میباشند و ایمان و اخلاص خود را حفظ می کنند. وجود چنین انسانهایی یکی از زمینههای ظهور است که پس از ظهور آن حضرت، اینگونه افراد، با ولیعصر(عج) بیعت میکنند و به کمک حضرت میشتابند.
دلیل بر این مطالب احادیثی است که بیان می کند وجود انسانهای مؤمن در آخر الزمان زمینهساز ظهور حضرت است، پیامبر بزرگ اسلام میفرماید: «مردمی از مشرق خروج میکنند و برای حضرت مهدی زمینهسازی مینمایند.»(2)
یعنی وقتی ظلم و ستم، فراگیر و جهانی میشود، چنین انسانهایی با خروج و شورش خود، زمینهساز قیام حضرت میشوند، که عمدتاً از مشرق هستند.
نتیجه اینکه، طبق حدیث شریف امیرالمؤمنین، وقت ظهور زمانی است که همه عالم پر از ظلم و ستم باشد، نه یک منطقه. در چنین زمانی افراد صالح هم یافت میشوند و وجود انسانهای مؤمن و صالح منافاتی با پر شدن جهان از ظلم و ستم ندارد. چه آنکه مراد از پر شدن عالم از ظلم، چیرگی و سیطره ظلم است.
البته مصادیق ظلم و ستم ممکن است حرام شدن حلالها و حلال شدن حرامها باشد. ممکن است قتل و خونریزی باشد، ممکن است فحشا و فراگیر شدن آنها باشد. لازم نیست همه این مصادیق در همه جا باشد.
بر این اساس آن دسته از علائمی که از روایات، فراگیری و عمومی بودن آنها فهمیده میشود، در صورتی نشانه ظهورند که در ابعاد جهانی باشند.
ب) هیچگاه زمین به گونه کامل پیش از ظهور پر از عدل نخواهد شد تا گفته شود دیگر نیازی به ظهور امام زمان(عج) نیست زیرا بینش عمیق برای مدیریت جهان تنها از عهده معصوم بر خواهد آمد، چه اینکه غیر معصوم در طول تاریخ زندگی بشر عدالت را حتی در سطح یک کشور به وجود نیاورده چه رسد در سطح جهان. از این رو چنین تصوری ناممکن خواهد بود. آری! برابر آموزههای دینی، بشر موظف به رعایت موازین انسانی و دینی است تا بستر را برای عدالت جهانی آماده سازد. در غیر این صورت به وظیفه خود عمل نکرده است.
____________
۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج1، ص338، باب فی الغیبهًْ.
2. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج2، ص477، باب 5.