1217 - پاسخ شبهه نبوغ ذاتی پیامبر(ص) (پرسش و پاسخ) ۱۴۰۲/۰۹/۱۳
پاسخ شبهه نبوغ ذاتی پیامبر(ص)
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا میتوان پیامبر گرامی اسلام(ص) را نابغهای دانست که علیرغم امی و درس ناخوانده بودن، استعداد و نبوغ ذاتی داشتند و تجارب پرفراز و نشیب زندگی ایشان، ملاقات با عالمان و حکیمان و آشنایی با تعالیم کتابهای آسمانی دیگر موجب شد تا آن حضرت آموزههای قرآن کریم را برای مردم زمان خود به ارمغان بیاورند؟!
پاسخ:هدف اصلی شبههکنندگان این است که قرآن کریم را به عنوان معجزه جاوید و وحیانی پیامبر(ص) ندانسته و آن را به مثابه یک دستاورد ویژه بشری که از یک نابغه زمانه تراوش کرده به مخاطبین خود القا کنند! آنان معتقدند پیامبر اکرم(ص) اگرچه امی و درس ناخوانده بوده و خواندن و نوشتن نیز نمیدانست، اما استعداد والا، نبوغ ذاتی، هوش سرشار و تجارب زندگی پرفراز و نشیب او در طول چهل سال، ملاقات با عالمان، حکیمان، شاعران و تاجران و همچنین آشنایی با تعالیم تورات و انجیل و کتابهای آسمانی دانش و معرفتی برای آن حضرت به ارمغان آورد که در قالب قرآن متجلی گشت بنابراین قرآن یک کتاب آسمانی نیست، بلکه یک دستاورد ویژه و منحصر به فرد بشری است که از یک نابغه زمانه بروز و ظهور پیدا کرده است!
پاسخ شبهه
1- براساس این نظریه پیامبر(ص) به نبوغ ذاتی خود آگاهند یا بیخبرند؟ در هر دو صورت، این نظریه با اشکالهای متعددی روبهرو بوده و ابطال میشود. با فرض آگاهی از نبوغ، پیامبر(ص) به جای آنکه تعالیم وحی را از ناحیه هوش سرشار خود ببیند، آن را به خدا به دروغ میبندد و نعوذبالله جامعه را با دروغ و فریب دعوت به صداقت و عبادت خدا میکند؟! آیا این فرض معقولی است؟ در فرض دوم یعنی بیخبری پیامبر(ص) از نبوغ خود، باز هم به نتایج غیرمعقولی خواهیم رسید. چون در این فرض باید گفت: نعوذبالله پیامبر(ص) در عمر 23 ساله رسالت خود مانند افراد بیمار روحی دائما دچار توهم شده، و وحی بیرونی را به جای نبوغ درونی خود میدیدند و توهمات خود را به خدا نسبت میدادند. این در حالی است که خداوند در قرآن میفرماید: اگر پیامبر(ص) دروغی را بر ما بندد، ما او را با قدرت میگیریم(مواخذه میکنیم). سپس رگ گردنش را قطع میکردیم. (الحاقه- 45-44)
2- نبوغ ذاتی و هوش سرشار در محیطهای علمی و بسترهای دانش شکوفا میشود، نه در محیط عصر جاهلی که از حکمت و معرفت و علوم خبری نبود. اگر این بستر و محیط آماده برای شکوفایی چنین نبوغ و هوشی بود؛ اولا چرا تنها یک نفر آن هم پس از قرنها در آن محیط ظهور کرد. ثانیا چرا مردم آن روز پیامبر(ص) را به ساحر(ص- 4) و کاهن(الحاقه- 42) و مجنون(القلم- 51) متهم میکردند و نمیگفتند: وی از نبوغ خود و از دانش و تجربیات ما بهره گرفته است، با اینکه هر نوع اتهامی را که در پندارشان بود مطرح میکردند، اما به واقعیتی به نام نبوغ حضرت و هوش سرشار ایشان اشارهای نمیکردند!
3- چه کسی میپذیرد، فردی نابغه اما امی و درس ناخوانده، در چنان محیطی که از علوم و فنون خبری نیست، کتابی فراهم آورد که مشتمل بر علوم الهی، معارف والای توحیدی، احوال مبدأ، معاد، ارشاد به مکارم اخلاق، فنون حکمت نظری و عملی، مصالح دینی و دنیوی باشد و از غیب و شهود سخن گوید؟! اساسا استعداد و نبوغ ذاتی در برخی از رشتههای هنری بدون معلم و استاد ممکن است شکوفا شود و شاهکاری بیافریند، اما در رشتههای علمی و معرفتی هرگز چنین نیست؟!
4- کدامیک از این چهرههای نابغه در دنیا و نیز چهرههای ماندگار ادعائی توانستهاند بدون خواندن و نوشتن و تعلم اکتسابی در ابعاد گوناگون معرفتی، اخلاقی، اعتقادی و غیره از درون خود بجوشند و مجموعهای از معارف و علوم متنوع، ژرف و جامع همانند قرآن را فراهم آورند؟
5- کدام عالم و حکیم در محیط مکه که پیامبر(ص) چهل سال از عمر قبل از بعثت خود را در آنجا سپری کرده وجود داشته تا پیامبر(ص) از او علم و دانش و تجربه آموخته باشد؟ یکی از بهانههای کافران همین بود که میگفتند: پیامبر(ص) این علوم و معارف را از انسانی غیرعرب فرا میگیرد! که قرآن این اتهام را رد میکند.(النحل- 103)
6- علوم و معارف تورات و انجیل همانند معارف قرآن نیست، چرا که آنچه از کتابهای آسمانی گذشته به ما رسیده تحریف شده و آمیخته با خرافات است. بنابراین قرآن کریم نمیتواند الهام گرفته از کتابهای تحریف شده باشد.