شب تاسوعای 1356، مسجد قبا:
نوحهخوان میخواند و مردم سوگوار بر سینه میزدند:
«فرمانده ارتش آزادگانم،........ سقای خیل زنان و کودکانم
(نوحهخوان از حضار خواست که به خاطر شب تاسوعای حضرت ابوالفضلالعباس(ع) و به یاد همه شهیدان این نوحه را تکرار کنند....)
میدهم جان،........ بهر قرآن، ....... حق بر باطل پیروز است
هرکس که درس از شیر یزدان بگیرد، ........ هرگز نمیباید در بستر بمیرد
هم سعادت، هم شهادت ....... حق بر باطل پیروز است ....»
نوحهخوان، حسین شمسایی بود و در صف روحانیون کنار سالن مسجد قبا، افرادی همچون آیتالله استاد مطهری و آیتالله دکتر سید محمد بهشتی و حجتالاسلام دکتر محمد جواد باهنر و آیتالله دکتر محمد مفتح به چشم میخوردند.
هنوز دو سه هفتهای از مراسم چهلم آیتالله حاج سید مصطفی خمینی بیشتر سپری نشده بود و جامعه حال و هوائی دیگر داشت. نام امام خمینی مجددا پس از 14 سال در کشور طنینانداز شده بود و پخش نوار سخنرانیها و اعلامیههای ایشان گویی جان تازهای به فضای گرفته و خفقان بار مملکت تزریق میکرد.
فعالیت مسجد قبا در جاده قدیم شمیران (دکتر شریعتی امروز) و در خیابان جنب حسینیه ارشاد (که 5 سال از تعطیلیاش توسط ساواک میگذشت)، به امامت دکتر مفتح بسیار برجسته شده و به کانونی برای مبارزان و جوانان انقلابی تبدیل گردیده بود. کانونی که از نیمۀ دوم سال 1355 برپا شد و آیتالله مفتح کوشید جوانان و دانشجویان انقلابی را جذب فعالیتهای فرهنگی سیاسی این مرکز بنماید.
سنگر مسجد جاوید
پیش از مسجد قبا، آیتالله دکتر مفتح از اردیبهشت 1352 در مسجد جاوید واقع در همین جاده قدیم شمیران (ایستگاه عوارضی) که آن هم نوساز و نوبنیاد بود، مسئولیت امامت جماعت و امور فرهنگی را برعهده گرفت و با برپایی کتابخانه و برقراری کلاسهای مختلف عقیدتی و سیاسی برای دانشجویان و برپایی جلسات مستمر سخنرانی با حضور روحانیون انقلابی همچون استاد مطهری و دکتر باهنر و... (همان روحانیونی که بعدا به اتفاق آنها جامعه روحانیت مبارز را تشکیل داد) مسجد جاوید را به پایگاه علمی و مبارزاتی علیه رژیم شاه و برای نهضت امام خمینی تبدیل نمود.(۱)
اما پس از سخنرانی پرشور حضرت آیتالله خامنهای (که در آن روزها، روحانی مبارز، استاد گرانقدر و احیاگر تفکر نوین اسلامی خوانده میشدند)، در ایّام سالگرد شهادت حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) طی روزهای 18 و 19 آبان 1353 مزدوران ساواک، به مسجد جاوید یورش برده و ضمن تعطیل کردن آن، آیتالله مفتح را بازداشت کردند. حضرت آیتالله خامنهای هم در 20 دی ماه دستگیر و به بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری منتقل شدند. (۲)
از قضیه خونین در فروردین 1342 تا مسجد قبا
اگرچه این نخستین دستگیری و زندان شهید مفتح نبود. آیتالله دکتر مفتح در اولین بزنگاه خونین نهضت امام یعنی حمله مزدوران شاه به مدرسه فیضیه به تاریخ دوم فروردین 1342، از جمله طلابی بود که مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و به سختی مجروح شد. از آن پس نیز او در تمام مراحل نهضت، تحت رهبری مراد و استاد و مرشدش، حضرت امام، در خطیرترین میادین مبارزه حضور پیدا کرد و چنان که گزارشهای ساواک نشان میدهد، در تمامی آن مراحل زیر ذرهبین و تحت مراقبت دقیق ساواک قرار داشت، بارها به مراکز شهربانی و ساواک احضار گردید، تهدید شد و تحت فشار قرار گرفت، ممنوعالمنبر گردید، از شهرهای مختلفی که برای سخنرانی یا امامت جماعت رفته بود، اخراج و بعضا دستگیر و تبعید شد.
اما آیتالله دکتر مفتح در مسجد قبا پرشورتر و خستگیناپذیرتر از همیشه فعالیت کرد و قبل از روزهای اوجگیری نهضت، چنان برنامهریزی و حرکت نمود که گویی روزهای اوج آن را به چشم میدید. او در این مسجد در سطحی وسیعتر از مسجد جاوید، دست به تشکیل کلاسهای عقیدتی و سخنرانیهای روشنگرانه زد و در کنار آن، کتابخانهای تأسیس کرد.
حسین مهدیان که قبل از انقلاب عضو هیئت امنای مسجد قبا بوده، در مصاحبهای اظهار داشت:
«... شهید مفتح یکی از عناصر اصلی جامعۀ روحانیت مبارز تهران بود. پایگاه ایشان هم مسجد قبا بود. در ماه رمضانی که به عید فطر و آن راهپیمایی میلیونی منجر شد، هر شب جلسات سخنرانی پرشوری در مسجد قبا برگزار میشد. جمعیت فوقالعاده بود. صحن مسجد آن موقع خیلی کوچکتر بود؛ اما کوچهها و خیابانهای اطراف مسجد از جمعیّت پر میشد؛ حتی افراد از کرج و شمیرانات هم به این جلسات میآمدند...»(۳)
از همین سنگر بسیاری از اعلامیهها تکثیر و توزیع میشد و مفتح موفق گردید اولین نمایشگاه کتاب را در مسجد قبا برگزار کند. همچنین اندیشمند مصری، «عبدالفتاح مقصود» را به ایران دعوت کرد. دعوت از قاریان مصری نیز در زمرۀ حرکتهای فرهنگی بینالمللی از همین پایگاه بود.
در یکی از گزارشهای ساواک درباره مسجد قبا آمده بود که دکتر مفتح در این مسجد جوانان مذهبی را جذب کرده و قطب تازهای برای انقلابیها و مبارزین به وجود آورده و جای مساجد جاوید و الجواد و هدایت (که در سال 1351 توسط خود ساواک تعطیل شده بودند) را گرفته است.
برگزاری نماز عید فطر پس از سالها فترت
آیتالله دکتر مفتح پس از سالها، در عید فطر سال 1356 (24 شهریور) با دعوت قبلی از طرف مسجد قبا، در تپههای قیطریه، نماز عید فطر را با حضور جمعیت بسیاری برگزار کرد. آنجا بود که برای نخستین بار پس از سالها در یک اجتماع عمومی، نام امام خمینی برده و صلوات رسای مردم به آسمان بلند شد. در گزارش ساواک از نماز عید فطر سال 1356، جمعیت حاضر در تپههای قیطریه 15 هزار نفر مرد و 3000 زن ذکر شده و همچنین آمده است که:
«در خاتمه نماز شیخ محمد مفتح گفت فتواییه آیتالله خمینی (در این موقع جمعیت با صدای بلند صلوات فرستاد) پخش گردیده است.»(۴)
سال بعد و در 13 شهریور 1357، در همین تپههای قیطریه، نماز عید فطر با حضور دهها هزار نفر به امامت شخص آیتالله مفتح برگزار شد و سپس از همین جا، نخستین راهپیمایی میلیونی مردم تهران به سمت پیچ شمیران آغاز شد. تظاهرات عظیمی که آغاز راهپیماییهای میلیونی مردم در دوران اوجگیری نهضت امام بهشمار رفت.
دومین راهپیمایی نیز 3 روز بعد و در 16 شهریور از همین مسجد قبا با جلوداری آیتالله دکتر مفتح و با حضور دیگر روحانیون مبارز همچون آیتالله دکتر بهشتی و استاد مطهری و دکتر باهنر و... و با شرکت میلیونها نفر از مردم تهران به سوی میدان شهیاد (آزادی امروز) انجام گرفت که در ابتدای آن، ماموران گارد شاه به بخشی از راهپیمایی که دکتر مفتح در آن حضور داشت، حمله کرده و ایشان را به شدت مضروب نمودند.
پس از آن تا پیروزی انقلاب و 10 ماه بعد از پیروزی، علیرغم شرکت دکتر مفتح در ستاد استقبال از امام و سرپرستی بخشی از کمیتههای انقلاب اما بازهم او سنگرهای همیشگیاش یعنی مسجد و حوزه و دانشگاه را رها نکرد. چراکه همراه عالیترین تحصیلات حوزوی، دکترای فلسفه را هم از دانشگاه تهران دریافت کرده و هم در حوزه و هم در دانشگاه به تدریس پرداخته بود. در واقع خودش، مصداق بارز وحدت حوزه و دانشگاه به شمار میرفت، همان نظریهای که پس از انقلاب، منادیاش گردید.
نبرد نفسگیر با تروریستها
در 27 آذرماه 1358 تروریستهای گروهکی به نام «فرقان» آیتالله دکتر محمد مفتح را در صحن همان دانشگاهی که سالها در آن تدریس نموده و نسل جوان دانشجو را تربیت کرده بود، ترور کردند.
در آن روز وقتی آیتاللّه دکتر مفتح در ساعت 9 وارد دانشکده الهیات شد، یکی از 3 تروریستی که در صحنه حضور داشت، به سوى اتومبیل دکتر رفته و راننده (اصغر نعمتی) را که در حال پیاده شدن بود هدف چندین گلوله قرار داد. اصغر نعمتی در همان لحظه به شهادت رسید.
آیتالله مفتح وقتی صداى شلیک گلوله را شنید، سر خود را به عقب برگرداند که ناگهان تروریست دوّم که در حیاط مستقر بود به سوى استاد شلیک کرد. محافظ دکتر (جواد بهمنی) با سلاح خود به مقابله برخاست و استاد در پوشش آتش محافظ و فرصت به دست آمده با سرعت به طرف ساختمان دانشکده رفت.
ولی گلولههای تروریستها امانش نداد. چند تیر پیدرپی به دست، شانه، پاى ایشان، اصابت کرد. تروریستی که راننده را شهید نموده بود به کمک همدستان خود، از کنار در و از پشت محافظ، استاد را هدف گلوله قرار داد و بلافاصله به سوى موتورسیکلت رفته، آن را روشن کرد و آماده فرار شد.
دکتر وارد بالکن جلو ساختمان دانشکده گردید و در حالی که خون از نقاط مختلف بدنش جارى شده و عبایش را گلگون ساخته بود، یکی از تروریستها خود را به او رساند و در گوشهاى که براى استاد راهگریزى نبود، سر ایشان را هدف چندین گلوله قرار داد.
پس از آنکه تروریستها به کار خود پایان داده، صحنه را ترک کرده وگریختند، آیتالله دکتر مفتح به سبب شدت جراحات به بیمارستان امیر اعلم منتقل شد. تیم پزشکی براى نجات جان ایشان وارد فعالیت شد ولی تلاش پزشکان و جراحیهاى انجام شده، سودى نبخشید و همزمان با اذان ظهر در ساعت 12 روز 27 آذر 1358 روح ایشان به ملکوت اعلی پیوست.
__________________________________
1- یاران امام به روایت اسناد ساواک (جلد 26) – شهید آیتالله دکتر محمد مفتح – مرکز بررسی اسناد تاریخی – چاپ اول – پاییز 1382 2- شرح اسم – هدایت الله بهبودی – مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی – ویراست جدید- تابستان 1391- صفحه 515 3- گفتوگو با حسین مهدیان- روزنامه کیهان-10 اسفند 1381- شماره 17610- صفحه 12 4- یاران امام به روایت اسناد ساواک (جلد 26)- پیشین – صفحه 379