سیدمحمدحسین راجی
در یادداشت قبلی وضعیت زنان در بعد از جنگ جهانی دوم مورد بررسی قرار گرفت و در این یادداشت به انقلاب جنسی و انحراف جنبشهای زنان و عوامل مؤثر در آن پرداخته میشود.
از آنجا که میل جنسی عاملی است که در صورت عدم تنظیم درست قواعد آن، منجر به چالشهای اجتماعی و تهدید بنیان جوامع میشود؛ لذا از ابتدای خلقت بشر برای آن چارچوبهای اخلاقی در نظر گرفته میشده است. از این رو اغلب جوامع، فارغ از آموزههای الهی، خود را مقید به رعایت آن میکردهاند. اما پدیدهای به نام «انقلاب جنسی» بروز میکند که به مسئله آزادی جنسی میپردازد. در این بخش به عوامل اصلی این فرآیند میپردازیم.
فرهنگ آمریکایی:
ترویجدهنده فرهنگ فردگرایی، مصرف و آزادی فردی بوده و از این طریق درصدد مقابله با ایدئولوژی جمعگرایانه (مالکیت جمعی، برنامهریزی مرکزی و کنترلهای اجتماعی سخت) کمونیسم نیز بوده است. در این مسیر، دولت آمریکا آزادی جنسی را به عنوان راهی برای ارتقای خودمختاری شخصی و انتخاب فردی تشویق کرد و حتی برنامههایی را برای ترویج این اهدافش در خارج از کشور توسعه داد که در بسیاری از موارد، آزادی جنسی بخش مهمی از این تلاشها بود، زیرا نشاندهنده تضاد کامل با هنجارهای سرکوبگر بسیاری از کشورهای کمونیستی بود.
اما نتیجه این جریان فرهنگی و ترویج آزادی جنسی که هم با هدف جامعه اروپا و هم جامعه آمریکا ایجاد شد، معضلات متعددی است که گریبان کشورهای اروپایی از جمله هلند و آلمان و... را گرفت.
از جمله برنامههایی که در این راستا دنبال شد، عبارت بودند از:
*ادبیات، موسیقی، فیلم، هنر و مطبوعات
*آموزش و دیپلماسی
*عملیاتهای مخفی مانند «کنگره آزادی فرهنگی»
*صدای آمریکا؛ که شبکه خبری دولتی ایالات متحده است
*جنبش راک علیه کمونیسم
*و...
انحراف جنبشهای زنان
در کنار نمایش آزادی جنسی به عنوان سبک زندگی و فرهنگ آمریکایی، یکی دیگر از کارکردهای مهم انقلاب جنسی برای ایالات متحده، انحراف جنبشهای زنان به نفع سرمایهداری بود.
جامعه زنان که در طول تاریخ از بیعدالتی و ظلمهای گسترده رنج میبرد، برای دریافت حقوق انسانی خود اعم از حق مالکیت، حقوق برابر، بهداشت و... مبارزه کرده بود. از سوی دیگر جامعه زنان غرب، در دوران جنگ سرد با شعارهای جذاب فمینیسم شوروی و تأمین حقوق اقتصادی و معیشتی برابر برای زنان مواجه شده بود. طبیعی است که جریان سرمایهداری در چنین شرایطی درصدد انحراف مطالبات زنان و آرمان فمینیستهای جامعه خود و جهان برآید. آزادی جنسی و انقلاب جنسی مؤثرترین ابزار برای انحراف جنبش فمینیسم و جامعه زنان جهان بود و مطالباتی همچون قانونی شدن سقط جنین و رهایی از چارچوبهای سنتی روابط جنسی به شعارهای اصلی جنبش فمینیسم در این دوره تبدیل شد.
اگرچه برخی اقدامات در جهت انحراف اخلاقی و جنسی طی دهه ۱۹۲۰ نیز وجود داشت، اما دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به خاستگاه انقلاب جنسی و موج دوم فمینیسم تبدیل شد.
سازمان سیا و بازوهای اجرائی آن
نقشآفرینی مستقیم وزارت خارجه آمریکا و نهادهای امنیتی آن همچون سیا در اجرای این تحولات، از نکات کتمانناپذیر ماجراست. اما آنها در صدد بودند به شیوهای غیرمستقیم اهداف خود را پیش ببرند؛ زیرا نقش مستقیم و آشکار دولت آمریکا به سرعت توسط دشمنان ایالات متحده افشا میشد. از جمله مهمترین بنگاههای بخش خصوصی که در این فرآیند نقش ایفا کردند، «بنیاد راکفلر» و «بنیاد فورد» بود.
بر اساس برخی منابع، خانواده راکفلر از مدافعان اولیه «مارگارت سنگر» در کنترل بارداری به عنوان ابزاری برای بهبود سلامت عمومی جامعه و مادران بودند. آنها همچنین از حقوق باروری و سقط جنین پشتیبانی کردند. طبق برخی منابع، بنیاد فورد نیز نقش پررنگی را در ترویج آزادی جنسی و سقط جنین و حقوق باروری ایفا کرد. همچنین از سازمانهای حامی حقوق زنان مانند «شورای جمعیت»، «صندوق راهیاب»، و «مؤسسه گاتماچر» پشتیبانی میکرد.
کنگره آزادی فرهنگی
این کنگره با هدف ترویج آزادی فکری و تبادل فرهنگی تأسیس شد و در ترویج آزادی جنسی به عنوان یک ارزش برجسته آمریکایی، در طول جنگ سرد، هم در ایالات متحده و هم در خارج از آن بسیار مؤثر بود. تأمین مالی این نهاد تا ۱۹۶۶ از طریق سیا و پس از افشای این ماجرا، تا سال ۱۹۷۹ از طریق بنیاد فورد انجام میگرفت.
موسیقی جاز
موسیقی جاز یک نیروی محرک در جنبش آزادی زنان در ایالات متحده در طول دهه 1920 بود. ایالات متحده نوازندگان جاز مانند دیو بروبک و... را به عنوان سفیران فرهنگی فرستاد تا در کشورهایی که در حوزه نفوذ شوروی بودند یا به تازگی استعمارزدایی شده بودند، اجرا داشته باشند. ایده این بود که با نشان دادن فرهنگ و ارزشهای آمریکایی قلب و ذهن مردمی را که در معرض تبلیغات شوروی قرار داشتند به دست آورد. جاز همچنین نمایانگر نوعی قدرت نرم بود که میتوانست برای جوانان و ناراضیان کشورهای کمونیستی که به سمت آزادی، خلاقیت و بداههنوازی موسیقی جذب شدهاند، جذاب باشد. موسیقی جاز به ایجاد شغل برای زنان در صنعت موسیقی کمک کرد و پایگاه زنان را به عنوان بازار هدف مصرفی گسترش داد. جاز همچنین رفتار ابتدائی و جنسی را از طریق احساس مهارناپذیر و بداههنوازانه موسیقی تشویق کرد.
هلند
هلند یکی از محافظهکارترین کشورهای اروپای غربی بود که در آن قوانینی از سوی احزاب مسیحی وضع میشد، اما ناگهان به عنوان یکی از آزادترین کشورها شهرت جهانی پیدا کرد. علت آن هم فعالیتهای کنگره آزادی فرهنگی بود. همچنین برگزاری جشنوارههای جاز آمریکایی نقش مهمی در تبادل فرهنگی بین ایالات متحده و هلند ایفا کردند.
نوزمها
این گرایش فرهنگی از دهه1950 به بعد، در جوانان پدیدار شد. این گروهها بیشتر به ایالات متحده، موسیقی پاپ، شلوار جین آبی و چرم گرایش داشتند و هیچ مانیفست سیاسی یا پیام هدفمندی نداشتند، فقط میخواستند خوش بگذرانند. نوزمها نه تنها در هلند، بلکه در انگلستان، آلمان و فرانسه ظهور کردند.
پرووها
نوزمها به زودی با پرووها جایگزین شدند. آنها گروه جدیدی از جوانان سیاسیشده بودند که تغییر رادیکال فرهنگی و سیاسی را رقم زدند. بدین معنا که جامعه هلندی در اواخر دهه 1960 به سمت سکولاریزاسیون، دموکراسیسازی و فردیسازی و ظهور فرهنگ جوانان پیش رفت. پرووها که از صمیم قلب انقلاب جنسی را پذیرفتند راه را برای انقلاب جنسی، رهایی زنان و همجنسگرایان هموار کردند.
جنبش دولمینا
دولمینا یک گروه فعال فمینیست رادیکال چپ هلندی بود که در دسامبر 1969 تأسیس شد. هدف آنها بهبود حقوق زنان از طریق تظاهرات اعتراضی شوخ طبعانه و طنز بود. اعتراضات شوخ طبعانه دولمینا به انقلاب جنسی در هلند در دهههای 1960 و 1970 کمک کرد. آنها از مبارزات انتخاباتی زنان در ایالات متحده و از یک تحصن بزرگ دانشگاهی در آمستردام الهام گرفتند.
هیپیها
این جنبش در ایالات متحده و توسط سیا آغاز شد و قائل بر آزادی فردی در پوششها و ظواهر مختلف و همچنین رابطه جنسی قبل از ازدواج بود و بعدها به عنوان یک گروه اجتماعی تثبیت شده به کشورهای دیگر هم گسترش یافت.