شبهه تقیه در امامان شیعه
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا تقیه جعل امامان شیعه است تا در پرتو آن بتوانند اختلافات و تضادهای گفتاری خودشان را توجیه کنند؟
پاسخ:طرح شبهه
شبهه کنندگان تهمتی را بر امامان شیعه نسبت میدهند مبنی بر اینکه آن بزرگواران مفهوم تقیه را برای اینکه دستاویزی داشته باشند تا اختلافات و تعارضات گفتاری خودشان را توجیه کنند ساختهاند و آن را به شیعیان خود نیز انتقال دادهاند. 1- موسی جارالله میگوید: «این تقیهای است که پایهگذاری گشته تا حیلهای باشد برای رهایی پیامد ادعایی که امامان و مجتهدان شیعی آن را به کار بردهاند و به سان اصلی از اصول فقه در آوردهاند برای رد هر سنتی که از امام یا پیامبری به ثبوت رسیده باشد، و با اخبار شیعه مخالف باشد، یا با اخبار امت، موافق افتد» (الوشیعه، موسی جارالله، ص 104) 2- دکتر عرفان عبدالحمید هم مدعی است: «انگیزه پایهگذاری تقیه، اختلافات در گفتههای امامان با یکدیگر است، بلکه حتی گفتههای یک امام با همدیگر اختلاف دارد و جز تقیه، برون رفتی برایش نیست» (درات سافی الفرق و العقاید، دکتر عرفان عبدالحمید، ص 53).
پاسخ شبهه
الف) امامان شیعه در نگاه جمهور علمای اهل سنت
با مراجعه به کتابهای مرجع اهل سنت کاملاً و به خوبی میتوان این نکته را دریافت که همه علمای برجسته اهل تسنن بر تعظیم امامان شیعه اتفاق نظر دارند، و روایاتی فراوانی را از طریقهای گوناگون از پیامبر اکرم(ص) آوردهاند که تشویق و ترغیب و تمسک به اهل بیت(ع) میکند، و امر میکند که به آن بزرگواران مراجعه و اقتدا شود. محدثان اهل سنت، حدیث «ثقلین» و حدیث «سفینهًْالنجاه» و حدیث «سؤال از مودت اهل بیت در روز قیامت» و احادیث فراوان دیگر را آوردهاند و دانشوران و نویسندگان آنان کتابهای جداگانهای درباره فضائل اهل بیت(ع) به عنوان «مناقب» نگاشتهاند. بنابراین هیچ کتابی از بزرگان اهل سنت وجود ندارد که اندک شکی و جدال و مناقشهای با شیعیان درباره امامان شیعه و وثاقت و تفقه و پرهیزکاری آن بزرگواران بنماید. اما آنانی که اظهار دشمنی با اهل بیت(ع) کردهاند، حقیقتاً از جمهور اهل سنت نیستند، و اهل سنت واقعی از آنان اظهار لعن، بیزاری و برائت کردهاند. (شرح المقاصد، سعدالدین تفتازانی، ص 360)
ب) آیات قرآنی تقیه
شبههکنندگان حتی آنچه را که قرآن کریم و سنت نبوی، تشریع کردهاند انکار میکنند. نصوص قرآنی در چند مورد بحث تقیه و کتمان را با صراحت مطرح میکند: 1- طبری در تفسیر آیه 28 سوره آل عمران: «الاان تتقوا منهم تقاه» مینویسد: جز اینکه در تحت حکومت و زور و سلطنت کافران باشید و از ایشان برخود بترسید و آنگاه به زبان، اظهار دوستی ایشان کنید و دشمنی نسبت به ایشان را در درون و دلهای خودتان استوار سازید. همچنین از ضحاک و ابنعباس روایت کرده که تقیه به زبان است. هرکس به زور وادار به گفتن سخن شد که معصیت خدا در آن باشد و از ترس جان خود،آن سخن را بگوید و در قلبش با ایمان و آرام باشد، گناهی بر او نیست، همانا تقیه به زبان است. (جامعالبیان، طبری، ج 6، ص 313). همچنین فخر راضی در تفسیر مفاتیحالغیب، ج 8، ص 13 مینویسد: بدان که تقیه دارای احکام بسیار است و ما برخی از آنها را یاد میکنیم. سپس شش حکم برای تقیه آورده و در حکم چهارم چنین میگوید: ظاهر آیه (آل عمران- 28) دلالت بر این میکند که تقیه با کفار غالب، حلال است. در حکم پنجم آمده است: تقیه برای حفظ نفس جایز است، ولی آیا برای حفظ مال هم جایز است؟ احتمال دارد که حکم آن جواز باشد به دلیل گفته پیامبر(ص) که احترام دارایی مسلمان مانند احترام خون او است.» 2- خدای متعال در سوره نحل آیه 106 میفرماید: هرکس پس از ایمانش، به خدا کافر گردد (جزای بد ببیند) مگر کسی که به زور وادار شود و دلش با ایمان آرام باشد» امام شافعی درباره آیه مذکور مینویسد: «خداوند گفته کفرآمیز ایشان را آمرزیده و از ایشان در این جهان و آن جهان برداشته است» (احکام القرآن، شافعی، ج 2،
ص 114) 3- خدای متعال در آیه 26 سوره غافر میفرماید: مردی مؤمن از خاندان فرعون که ایمانش را کتمان میکرد... بنابراین چگونه میتوان کسی را که به هنگام هراس و بیم و جان،ایمانش را مخفی کرده باشد به عنوان منافق و فریبکار توصیف کرد؟ در حالی که خدای سبحان او را به عنوان مؤمن وصف کرده و پیامبرش(ص) او را از صدیقین شمرده است.