رهایی جوانان از تور نامرئی رژیم طاغوت
۱۴۰۲/۱۰/۱۵
سید یاسر جبرائیلی
دوّمین دوره مبارزات آیتالله خامنهای که باید آن را دوره سازماندهی مبارزات و تلاش برای احیاء اسلام ناب در اذهان عمومی دانست، پس از تبعید حضرت امام به ترکیه یعنی از نیمه دوّم سال ۱۳۴۳ آغاز میشود و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دارد. این دوره، شامل فعّالیّتهای متنوّعی است که اهمّ آنها عبارتند از سخنرانیهای عمومی و جلسات درس و تفسیر قرآن، ترجمه و تألیف کتاب، فعّالیّتهای تشکیلاتی برای همافزایی نیروهای مبارز، فعّالیّتهای فکری و علمی برای تدوین جهانبینی اسلامی، تلاش برای وحدت شیعه و سنّی، و فعّالیّتهای میدانی برای سازماندهی تظاهرات مردمی.
سخنرانیها؛ آزادسازی جوانان از تور نامرئی رژیم
مردم ایران در عصر پهلوی، مسلمانانی بودند که تحت حکومت طاغوت قرار داشتند و هرچند این حکومت، با ایمان آنان در تضادّ آشکار بود، امّا معدود بودند کسانی که ایمانشان آنان را به مقابله با رژیم طاغوت میکشاند. آیتالله خامنهای یکی از اصلیترین مأموریّتهای خود در مسیر مبارزه را آگاهسازی عموم مردم درباره تکالیفی میدانستند که ایمانشان به اسلام متوجّه آنها ساخته بود و تحقّق وعدههای الهی منوط به پیوند خوردن آن ایمان با عمل بود. ایشان معتقد بودند تحقّق آرمانهای اسلامی در بستری از کوششهای فرهنگی ممکن است و خیزشهای مردمی جز با گسترش آگاهی و دانایی آنان نسبت به الزامات عملی ایمان، محقّق نخواهد شد. این بود که در طول سالهای نهضت، به برگزاری جلسات درس و تفسیر و سخنرانی اهتمام ویژهای داشتند تا دانشآموزان، دانشجویان، طلّاب جوان و گروههایی از اقشار مختلف مردم را با تفکّر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا ساخته و ایمانشان را به عمل پیوند زنند. عدّه زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان آیتالله خامنهای بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور به آگاهیبخشی پرداختند.
جلسات سخنرانی و درس ایشان بهصورت مرتّب از سوی ساواک پیگیری و گزارش میشد. از نظر ساواک، افرادی چون آیتالله خامنهای از مدرّسان روشنفکر و انقلابی حوزههای علمیّه تلقّی میشدند که ضمن داشتن ارتباط با دانشجویان و جوانان، مروّج اندیشههای مبارزاتی امام خمینی و خواستار آگاه ساختن طلّاب علوم دینی به مسائل سیاسی و اجتماعی بودند.1
آیتالله خامنهای درباره آن دوره میگویند: «همّتمان را بر این گذاشتیم که تا آنجایی که میتوانیم، جوانان را از دایره نفوذ فرهنگی رژیم بیرون بکشیم. من خودم مثلاً مسجد میرفتم، درس تفسیر میگفتم، سخنرانی بعد از نماز میکردم، گاهی به شهرستانها میرفتم سخنرانی میکردم. نقطه اصلی توجّه من این بود که جوانان را از کمند فرهنگی رژیم بیرون بکشم. خود من آن وقتها این را به «تور نامرئی» تعبیر میکردم. میگفتم یک تور نامرئی وجود دارد، همه را دارد به سمتی میکشد؛ من میخواهم این تور نامرئی را تا آنجا که بشود، پاره کنم و هر مقدار که میتوانم، جوانان را از کمند و دام این تور بیرون بکشم. هرکسی که از آن کمند فکری خارج میشد - که خصوصیّتش هم این بود که اوّلاً به تدیّن، ثانیاً به تفکّرات امام گرایش پیدا میکرد - یک نوع مصونیّتی پیدا میکرد. آن روز اینطوری بود. همان نسل هم بعدها پایههای اصلی انقلاب شدند. الان هم که من در همین زمان به جامعه خودمان نگاه میکنم، خیلی از افراد آن نسل را - چه کسانی که با من مرتبط بودند، چه کسانی که حتّی مرتبط نبودند - میتوانم شناسایی کنم.»2
مدل مبارزاتی ایشان، افزایش آگاهی عمومی و عمومیسازی اسلام سیاسی بدون ایجاد حسّاسیّت بود. چه، اعتراض عمومی به رژیم پهلوی اگر با افزایش آگاهی عموم مردم همراه نبود، خاموش کردن آن برای رژیم کاری نداشت. امّا وقتی جامعه آگاه شد، یک جمله و اعلامیّه امام(قدّسسرّه) برای خیزش مهارنشدنی مردم کفایت میکرد. ایشان رمز پیروزی انقلاب را آگاهی مردم دانسته و میگفتند «علی نمیتواند بر یک عدّه مردم خام و بیخبر حکومت کند؛ درست برعکس معاویه که نمیتواند بر یک عدّه مردم آگاه و روشن حکومت کند و برای همین هم بود که مردم را در غفلت و ناآگاهی نگه میداشت... و اکنون هم که مردم را در غفلت نگه میدارند تا بر آنها حکومت کنند، راه معاویه است.»3 ساواک نیز کاملاً به مدل مبارزاتی آیتالله خامنهای و نتایج فعّالیّتهای ایشان در بلندمدّت پی برده بود و در گزارشهای جاسوسی به مسئله اذعان داشت: «خامنهای در سخنانش از یک روش معتدل توأم با متانت استفاده میکند. نکات انحرافی واضح در سخنانش دیده نمیشود. حتّی سال قبل بعد از سخنان وی شخصی جهت خمینی صلوات فرستاده بود و خامنهای این عمل را سرزنش کرد و حال اینکه خود از طرفداران خمینی است. چون او میخواهد با سخنان معتدل و متین خود مجالی داشته باشد تا همه را به تدریج شستوشوی مغزی دهد که البتّه این شستوشوی مغزی بعدها اثراتی بهمراتب خطرناکتر و مخرّبتر خواهد داشت از دهها نطق.»4
به تعبیر شهید بهشتی، آیتالله خامنهای «مورد توجّه شدید جوانهای داغ و مسلمان هدفدار قرار گرفته» و «مایه امیدواری آینده» بود.5 امام خمینی نیز با وجود زندگی در تبعید، ضمن هدایت مبارزات از احوال مبارزان و شاگردان خود نیز بیخبر نبود. شهید مطهّری پس از تعطیلی یکی از جلسات آیتالله خامنهای ضمن ابراز ناراحتی شدید دراینباره گفته بود: «سیّدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدّت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمع کردن جوانان روشنفکر و بیدار بوده و به همین جهت وی مورد توجّه [امام] خمینی هم واقع شده و [امام] خمینی دستور داده که هواخواهان وی خامنهای را حمایت کنند.»6 آیتالله طالقانی که میزبان سخنرانیهای آیتالله خامنهای در مسجد هدایت تهران بود، درباره ایشان معتقد بود «از افرادی است که خیلی مایه امیدواری است و در آینده میتواند مرجع مطمئنّی برای روشنفکران و آزادیخواهان باشد و افکارش قابل تقدیر است.»7
کتابهایی برای مبارزه با رخوت و انحراف
علاوه بر ضرورت احیاء اسلام سیاسی در افکار عامّهی مردم و اقشار مختلف، یک نیاز جدّی دیگر در مسیر انقلاب اسلامی وجود داشت و آن، پاسخ به پرسشهای اساسی و مبنایی نخبگان مبارز بود. آیا اسلام میتوانست «مکتب مبارزه» باشد یا اینکه نخبگان و رهبران مبارز باید علم مبارزه را از مکاتب دیگر اخذ میکردند؟ آیا در شرایطی که رژیم پهلوی تا دندان مسلّح بود و از پشتیبانی ابرقدرتهای جهان برخوردار بود، صلاح در این نبود که علمای اسلام به تأسّی از صلح امام حسن(علیهالسّلام) با معاویه، از در صلح با پهلوی درآیند؟ آیا آینده موعود اسلام و حاکمیّت مستضعفین نیازمند عمل و اقدام مسلمانان بود یا آنان باید منتظر دستی از غیب مینشستند که آن آینده را برایشان رقم بزند؟ آیا تجارب مسلمانان مبارز در سایر کشورهای جهان میتوانست مورد استفاده مبارزان مسلمان ایران قرار گیرد؟ آیا در صورت پیروزی بر رژیم پهلوی، اسلام میتوانست پاسخگوی نیازهای یک حکومت در عصر جدید بوده و یک برنامه جامع زندگی برای بشر ارائه کند؟ یکی از حوزههایی که در جریان مبارزات مورد توجّه ویژه آیتالله خامنهای بود، انتشار کتابهایی با هدف پاسخگویی به این قبیل نیازهای فکری نخبگان انقلابی بود. پیشتر به عناوین آثار ایشان اشاره کردیم. با مروری کوتاه بر ایده نهفته در دل برخی از این منشورات و واکنش ساواک به انتشار آنها، میتوان به هدفی که آیتالله خامنهای دنبال میکردند و نقشی که این آثار در مبارزه ایفا کردند، پی برد.
پانوشتها:
1- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطّلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک: استاد شهید، ص 218
2- آیتالله خامنهای، گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان بهمناسبت هفته جوان، 7/2/1377
3- هدایتالله بهبودی، پیشین، ص ۵۱۶
4- همان، ص 509
5- همان، ص 477
6- همان، ص 497
7- همان، ص 436