1231 - ضرورت کمک به مظلوم و دفع ظالم (پرسش و پاسخ) ۱۴۰۲/۱۰/۱۶
ضرورت کمک به مظلوم و دفع ظالم
(پرسش و پاسخ)
پرسش:براساس چه ادلهای از آموزههای وحیانی اسلام، ضرورت دارد که ما به عنوان یک مسلمان به کمک مظلومین رفته و ظلم ظالمین را از سر آنها دفع کنیم؟
پاسخ:قید اجازه جهاد
از منظر آموزههای وحیانی اسلام اجازه جهاد به صورت مقید آمده است. یک قیدش این است که طرف در حال تجاوز باشد، دارد به شما هجوم میآورد، چون او با شما میجنگد، شما هم با او بجنگید. «و قاتلوا فی سبیلالله الذین یقاتلونکم» ای مومنان! با این مردمی که با شما میجنگند بجنگید (بقره- 190) اما آیا قید جهاد منحصر به همین است که طرف بخواهد با ما بجنگد یا ملاک و قید دیگری هم در این رابطه مطرح است؟ طبیعی است که ظالمین و طغیانگران همیشه اینگونه نیست که فقط بخواهند با ما بجنگند، بلکه نسبت به ملتها و اقوام دیگر هم ممکن است ظلم و ستم خود را تسری داده و به آنها هم تجاوز کنند. در چنین شرایطی اگر چه مستقیماً به ما ظلم و تجاوزی نکردهاند، اما به جهت ظلم و ستم خود نسبت به دیگران چه مسلمان و چه غیرمسلمان، ما اگر قدرت داریم و ظیفه داریم تا انسانهای دیگری را که تحت تجاوز و ظلم و ستم قرار گرفتهاند نجات بدهیم. اگر نجات بدهیم در واقع به تقویت ظلم این ظالمان نسبت به مظلومین دیگر کمک کردهایم. مصداق بارز آن امروزه تجاوز و خوی سبعیت و وحشیگری اسرائیلیها نسبت به برادران مسلمان ما در فلسطین اشغالی و غزه است که این روزها به اوج خود رسیده است. بنابراین در اینجا به کمک برادران مسلمان فلسطینی شتافتن و کمک و تقویت آنها در همه ابعاد نه تنها جایز بلکه واجب است. امام علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) میفرماید: «کوناللظالم خصماً و للمظلوم عوناً» پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. (نهجالبلاغه- نامه47)
تقاضای حمایت مظلوم
مسئله تقاضای کمک و یاری رساندن به مظلوم هم در اینجا تاکیدی بر جواز یا وجوب حمایت و کمکرسانی به مظلوم است.
اگرچه لزومی ندارد که مظلوم تقاضای حمایت و یا کمک کند. همین قدر که مردمی مورد ظلم و ستم واقع شوند که این ظلم یک سد و مانعی برای آشنایی آنها با آموزههای وحیانی اسلام ایجاد کرده و در نتیجه آنها را به سعادت دنیا و آخرت نمیرساند، بر ما تکلیف است که این مانع یا موانعی از این دست را از مقابل تودههای مردم مظلوم برداریم تا آنها بتوانند با حقایق عالم هستی و هدایت الهی آشنا شوند. در روایتی پیامبراکرم(ص) میفرماید: من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین فلم یجیه فلیس بمسلم» هر کس صدای مظلومی را بشنود که از مسلمانان کمک میطلبد و به کمک او نشتابد، در واقع او مسلمان نیست. (الکافی، ج 2، ص164)
جهاد برای آزادی
بسیاری از جنگهایی که در صدر اسلام واقع شد، تحت همین عنوان بود. مسلمانان که میآمدند بجنگند میگفتند: ما با تودههای مردم جنگی نداریم، بلکه با حکومتهای ظالم و ستمگر آنها میجنگیم، شعارشان هم این بود که تودهها را از ذلت و بردگی این حکومتهای ظالم نجات دهیم، و موانع پرستش و بندگی خدا را از سر راه آنها برداریم. رستم فرخزاد از آن عرب مسلمان پرسید که هدفتان از جنگ با ما چیست؟ او گفت: «لنخرج العباد من عبادهًْ العباد الی عبادهًْ الله» هدفمان این است که بندگان خدا را از بندگی و بردگی شما بیرون آوریم، و آزادشان کنیم و بنده خدای متعال و بنده خالقشان کنیم، نه بنده بشری مثل خودشان. پیامبر گرامی(ص) در دعوت نامهای که به اهل کتاب نوشت: مخصوصاً این آیه را گنجاند که: بگو به این اهل کتاب (همین اهل کتابی که دستور جهاد با آنها آمده است) بیایید به سوی یک سخن مشترک که این سخن نسبتش میان ما و شما یکسان است، و آن اینکه فقط خدا را بپرستیم و به او شرک نورزیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به عبودیت و بندگی نگیریم. (آلعمران-64) یعنی در واقع نمیگویم سخنی را که به سود ما و مربوط به ما است بپذیریم میگویم یک چیزی را که به سود همه و مربوط به همه است بپذیریم. بنابراین آیه تصریح میکند که من اگر میجنگم و جهاد میکنم برای چیزی میجنگم که آن چیز نسبتش با همه افراد بشر یکسان و علیالسویه است. یک وقت است ما به مردمی میگوییم بیاید شما زبان ما را و یا رسم و رسوم ما را بپذیرید، طبیعی است که آنها حق دارند و بگویند چرا؟ ما زبان و رسم و رسوم خودمان را داریم و شما هم زبان و رسم و رسوم خودتان را دارید. اما یک وقت میگوییم بیایید چیزی را بپذیریم که نه مال ما است و نه مال شما، بلکه مال همه انسانها است. پرستش و بندگی خدای خالق مربوط به همه ابنای بشر است نه فقط عده خاصی: «تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم» آری دعوت به یک سخن مشترک میان همه انسانها قرآن هم پذیرش ربوبیت و عبودیت خدا و نفی عبودیت و بندگی بندگان. همچنین آیات 39 سوره انفال و 75 سوره نساء دو قید دیگری بر آیات مطلق جهاد هستند.