«... در اوایل 1945 سید مجتبی میرلوحی، طلبهای 26 ساله ملقب به نواب صفوی، گروه فداییان اسلام را بنیان نهاد. این گروه اولین گروهی بود که فکر ایجاد حکومت اسلامی در قرن بیستم را مطرح ساخت و به سمت رسیدن به این هدف حرکت نمود.»
این جملات بخشی از مقالهای است که در «تاریخ ایران کمبریج» تحت عنوان «نیروهای مذهبی در قرن بیستم ایران» درباره شهید سید مجتبی نواب صفوی درج گردید.
در بخشی دیگر از مقاله فوق به برنامههای فداییان اسلام برای ایجاد حکومت اسلامی اشاره شده است:
«... برنامه اجتماعی و سیاسی که فداییان اسلام از پیش طراحی کرده بودند، برای دیرزمانی ایجاد علاقه میکرد. در «راهنمای حقایق»، بیانیهای که در اواخر 1950 انتشار یافت، آنها خواستار آن شدند که... حقوق افراد مستمند باید مطابق معیارهای شرعی بدانها داده شود. حقوقی که تامین بهداشت عمومی به طور رایگان، مسکن ارزان قیمت و توزیع آزاد زمینهای مزروعی کشت نشده را در بر میگرفت. این برنامه با آن زبان محکم و سازش ناپذیر، اولین علامت توجه به عدالت اجتماعی بود که در میان متفکران اسلامی و نویسندگان دهه 1970 بسیار پراهمیت جلوه کرد...»
این بخش پنهان و در واقع ناگفته از هویت و عملکرد گروه مبارزی است که شهید نواب صفوی در دهه 1320 هجری شمسی بنیان گذارد و تنها به مجازات انقلابی چند مزدور رژیم شاه و آمریکا و کانونهای صهیونی شناخته و معرفی شد.
باطل ساختن انتخابات تقلبی شاه
اگرچه مجازات انقلابی همان چند مزدور نیز تنها تعدادی عملیات صرف انتقامی نبود و برخلاف تقریبا تمامی عملیات مسلحانه تاریخ معاصر این سرزمین که بیشتر با ترورهای کور و خودنمایی گروهکها معنا پیدا میکرد و حتی بیشتر در جهت تشدید فضای خفقان و وابستگی عمل مینمود اما هر کدام از عملیات فداییان اسلام در مورد نخستوزیران شاه (عبدالحسین هژیر و علی رزم آرا و حسین علاء) و حتی علیه احمد کسروی باب مهمی را در تاریخ معاصر ایران باز نمود.
در شروع مبارزات برای ملیشدن صنعت نفت، در حالی که رژیم شاه با تقلب علنی در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی توسط عنصر مزدورش عبدالحسین هژیر (نخستوزیر وقت)، گروه اقلیت مخالف قراردادهای استعماری نفتی را از راه یابی به مجلس بازداشته و دست همه نیروهای سیاسی آن روز را به نوعی بسته بود، نواب صفوی و گروه فداییان اسلام با مجازات هژیر، باعث ابطال انتخابات تقلبی شده و با تجدید انتخابات دوره شانزدهم، همه شخصیتهای گروه اقلیت مثل آیتالله کاشانی و محمد مصدق به مجلس راه یافته و بنیاد تصویب قانون ملیشدن صنعت نفت را گذاردند.
از طرف دیگر شهید نواب از بانیان بازگشت آیتالله کاشانی به ایران پس از تبعید ایشان بود. او و فدائیان اسلام تبلیغات فراوانی برای انتخاب آیتالله کاشانی به نمایندگی مردم تهران انجام داده و تعداد بسیار زیادی از مردم را پای صندوقهای رای بردند و باعث شدند تا آیتالله کاشانی در حالی که در تبعید در لبنان به سر میبرد، با بیشترین رای مردمی به عنوان نماینده مردم تهران انتخاب شود و همین امر باعث گردید تا به دلیل مصونیت پارلمانی، بسیاری از شخصیتهای سیاسی و فرهنگی خواستار بازگشت وی شوند تا اینکه آیتالله کاشانی در میان استقبال چشمگیر مردم تهران در 20 خرداد 1329 وارد فرودگاه مهرآباد شد. استقبالی که تا آن تاریخ بیسابقه ذکر شده است.
راهگشایی نهضت ملی شدن صنعت نفت
در گام بعدی که سپهبد رزم آرا در منصب نخستوزیری سد راه تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت گردید و میرفت که با قرارداد استعماری دیگری با انگلیس، مبارزات ملت ایران در این مورد را با بنبست کامل روبهرو سازد، بازهم این نواب صفوی و یارانش در گروه فداییان اسلام بودند که با مجازات رزم آرا و خارج کردن وی از صحنه، نهضت ملیشدن صنعت نفت را به پیروزی کامل رساندند. آنچه که حتی خود استعمارگران انگلیسی و البته مدعیان ملیگرایی نیز به آن معترف گردیدند.
سرآنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس در آن روزگار، در کتاب خاطرات خود درباره آن روزها نوشته است:
«... مجلس، نخستوزیر (رزم آرا) را احضار کرد تا بگوید که آیا ملی کردن صنعت نفت عملی است یا نه؟ او مسئله را به هیئتی از کارشناسان ایرانی ارجاع کرد و تمام اعضاء این هیئت گزارش دادند که این کار عملی نیست. روز سوم ماه مارس 1951 ژنرال رزم آرا این گزارشها را به مجلس ارائه داد و... و چهار روز بعد رزم آرا کشته شد و یک هفته بعد قطعنامه ملی کردن صنعت نفت به وسیله هر دو مجلس ایران تصویب شد...»
نصراله شیفته از سردبیران نشریاتی همچون «باختر امروز» دکتر فاطمی و «مرد امروز» محمد مسعود از روزی که خبر کشتهشدن رزمآرا پخش شد، چنین نقل کرده است:
«... وقتی خبر کشتهشدن رزم آرا توسط فداییان اسلام را به دکتر فاطمی دادم، در همان لحظه مهندس حسیبی (از سران جبهه ملی) هم در کنارش ایستاده بود، ناگهان به ساعت مچی خود نگاهی کرد و گفت «الحمدلله. از این لحظه دیگر نفت ایران ملی شده است».
در راه ایجاد حکومت اسلامی
اما تمامی این حرکات و عملکرد نواب صفوی و یارانش نه به عنوان یک عملیات مسلحانه صرف و نه حتی فقط برای باز شدن راه ملی شدن صنعت نفت بلکه برای برپایی حکومت اسلامی بود.
حضرت آیتالله خامنهای درباره وجوه و ابعاد ناشناخته شهید نواب صفوی و یارانش فرمودهاند:
«... اینها را بهعنوان چند نفری كه فقط بلدند گلولهای از دهانه اسلحهای خارج كنند و به سینه كسی بنشانند، معرفی میكردند. حتّی بزرگان آن دستگاه جبّار منحوس كه خودشان مظهر اوباشگری و چاقوكشی و الواطی بودند و جزو افرادی بهشمار میرفتند كه ارزش نداشتند از آنها یاد شود... به این جوانان مؤمنِ صالحِ پاكبازِ مخلصِ و بیطمع و بیاعتنای به دنیا و به زخارف دنیا، چاقوكش میگفتند! بعضی از مردم نیز همینطور میشناختند و باور میكردند و بعضیها هم باور نمیكردند و بعضی هم غافل بودند. از مسئله فداییان اسلام، غفلت شد. اگرچه شاید آن زمان، آمادگی هم نبود كه بخواهند آنچه را كه میگفتند- كه همان حكومت اسلامی بود- بر سرِپا كنند. برای این كار، یك حركت عمومی در درازمدّت لازم بود؛ لیكن سخن اینها در بین فریادها و عربدههای مستانه دشمنانشان گم شد...»
فداییان اسلام برنامههای خود برای ایجاد یک حکومت اسلامی را در کتابی تحت عنوان «راهنمای حقایق» و یا «اطلاعیهای از برنامه انقلابی فداییان اسلام» در سال 1329 انتشار دادند که در آن، ضمن تحلیل اوضاع سیاسی و تاریخی ایران، مانند یک قانون اساسی جزء به جزء اداره کشور را از طریق یک حکومت اسلامی بیان کرده و حتی برنامههای هر وزارتخانه و سازمان و مؤسسه دولتی را نیز در آن درج نمودند.
نواب در میان جامعه جهانی
نواب صفوی در سمینارها و کنفرانسهای متعدد اسلامی از جمله در کشورهای مصر و اردن شرکت داشت و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.سخنرانی ۴۵ دقیقهای او در یکی از این سمینارها چنان پرشور،دقیق، علمی و سیاسی بود که با استقبال بسیار شرکتکنندگان مواجه گردید. این استقبال چنان بود که وقتی سخنرانی نواب تمام شد، اغلب رؤسایجمهور و وزرای حاضر در آن همایش، قصد دیدار او را داشتند.
در یکی از همین سمینارها در کشور اردن، که ملک حسین (پادشاه وقت اردن) هم حضور داشت، نواب، ملک حسین را از اینکه زیر یوغ استعمار انگلیس قرار داشته باشد، برحذر نمود. نواب صفوی در سفر به مصر، مهمان سازمان اوقاف آن کشور بود. رئیس آن سازمان تعریف کرده است که نواب در کنار رئیسجمهور، نجیب پاشا سخنرانی کرد و شعار آزادسازی کانال سوئز را سر داد.
او با اعلام موجودیت نامشروع رژیم صهیونیستی در بهار 1327، به وسیله سخنرانیها و فراخوانهای خویش، بیش از 5 هزار تن از جوانان مسلمان را برای اعزام به فلسطین و نبرد با اسرائیل آماده ساخت که با مانع تراشی عمال رژیم شاه و همچنین پیش آمدن ماجراهای ملی شدن صنعت نفت، به فراموشی سپرده شد.
شهادتی که جوامع اسلامی را تکان داد
سرانجام در 27 دی ماه 1334، سید مجتبی میرلوحی ملقب به «نواب صفوی» و 3 تن از یارانش، در مقابل جوخههای آتش رژیم شاه قرار گرفته و با سر دادن ندای «الله اکبر» به شهادت رسیدند. پس از شهادت نواب صفوی و یارانش، نشریه معتبر اسلامی هندی، «البعث الاسلامی» به مدیریت شیخ ابوالحسن علیالحسنی الندوی از دانشمندان معروف هندی نوشت:
«...مبارزه بر ضد استعمار نیرنگباز و دشمنان اسلام، به ظاهر پس از شهادت رهبران فداییان اسلام به پایان رسید. ولی این مبارزه از نو آغاز خواهد شد، زیرا که وظیفه «برادران» در ایران در راه دعوت به سوی خدا و حق، هرگز پایان نیافته و هیچ وقت از بین نخواهد رفت... پس ما پس از شهادت نواب صفوی در نخستین فرصت به سوی انجام وظیفه خواهیم شتافت. امروز جوانان مسلمان ما در دانشگاهها، روستاها و کارخانهها، آماده یک نبرد همهجانبه بر ضد استعمار میشوند...»
حضرت آیتالله خامنهای درباره اصالت و هویت مبارزات شهید نواب صفوی و فداییان اسلام گفتند:
«... اینها مردمانی بودند كه «انّهم فتیة ءامنوا بربّهم». واقعاًً جوانانی بودند كه به خدا ایمان آوردند و از روی اخلاص، در راه حاكمیت معارف و احكام نورانی اسلام تلاش كردند و در مقابل ظلم و فساد ایستادند...اصلًا قضیه اینها چنین بود كه در جهت اسلامی شدن جامعه، مبارزه ضدّ استبدادی و ضدّ سلطنتی خودشان را آغاز كردند و متأسّفانه در وسط كار، همهشان از بین رفتند.
البته برای خود آنها خوب شد؛ چون به شهادت رسیدند و به مقام عالی شهادت دست یافتند؛ اما برای جامعه خسارتی بود...»