۹۰ - سید یاسر جبرائیلی: مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۱۴۰۲/۱۱/۰۱
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۹۰
امامت جمعه تهران و نمایندگی مجلس
۱۴۰۲/۱۱/۰۱
سید یاسر جبرائیلی
اوّلین نماز باشکوه جمعه تهران در تاریخ پنجم مردادماه سال ۱۳۵۸ به امامت آیتالله طالقانی اقامه شد. امّا عمر ابوذر زمان1 در فاصلهای کوتاه به پایان رسید و نوزده شهریورماه همان سال ایشان دارفانی را وداع گفت. دوّمین امامجمعه تهران نیز آیتالله منتظری بود که در فاصلهی کوتاهی بعد از انتصاب به قم رفت و از امامت جمعهی تهران استعفا نمود. 24 دیماه 1358 حضرت امام خمینی طیّ حکمی آیتالله خامنهای را به امامت جمعهی تهران منصوب کردند.2 انتخاب امام و حکمی اینچنین برای آیتالله خامنهای که به تازگی چهلسالگی را پشت سر نهاده بود، برای عدّهای سنگین آمد، برخی را در اعجاب فرو برد و برخی نیز جوسازیهایی کردند. امّا عنایت حضرت امام به آیتالله خامنهای حکایت از شناخت خصوصیّات و ویژگیهایی داشت که در شخصیّت سیاسی، فرهنگی و علمی ایشان نهفته بود. این بود که مخالفتها بهزودی با آشکار شدن علم دینی، قدرت تحلیل و قوّت خطابهی ایشان فروکش کرد، برای عموم مردم درایت امام(قدّسسرّه) در حسن انتخاب و انتصاب آیتالله خامنهای برای امامت نماز جمعهی تهران روشن شد و نمازهای جمعه در دانشگاه تهران شکوه و عظمت دیگری یافت.
حضرت آیتالله خامنهای از 28 دیماه 58 تا زمان ارتحال حضرت امام خمینی بیش از دویست خطبه ایراد کردند. این خطبهها که ناظر به نیازهای جاری نظام نوپای اسلامی ایراد شد و پاسخ بسیاری از مسائل مستحدثه را داد و بایدها و نبایدها در حکومت اسلامی را تبیین کرد، شامل مباحث مبنایی پیرامون انقلاب اسلامی، خصوصیّات حکومت اسلامی، ویژگیهای حاکم اسلامی، اصول جامعه و نظام اسلامی، مفاهیمی اساسی چون عدالت، آزادی، نفاق، تقوا و...، درسهایی از سیرهی سیاسی - اجتماعی معصومین(علیهمالسّلام)، گزارش آخرین وضعیّت جنگ تحمیلی به مردم، و نیز تحلیل و بررسی و موضعگیری پیرامون مسائل جاری کشور، منطقه و جهان بود.
نمایندگی مجلس شورای اسلامی
27 بهمنماه 1358 حضرت آیتالله خامنهای در انتخابات نخستین دورهی مجلس شورای اسلامی اعلام نامزدی کردند. ایشان در این انتخابات از سوی ائتلاف بزرگ نیروهای خطّ امام شامل جامعهی روحانیّت مبارز تهران، حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر مورد حمایت قرار گرفته و با کسب بیش از یک میلیون و چهارصد هزار رأی، از حوزهی انتخابیّهی تهران وارد مجلس شدند. ایشان به عضویّت کمیسیون امور دفاعی درآمده و به ریاست آن انتخاب شدند. در مدّت ریاست ایشان، طرحها، لوایح و موضوعات متعدّدی در کمیسیون امور دفاعی بررسی شد که از مهمترین آنها میتوان تأمین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران، ادغام سازمان بسیج مستضعفین در سپاه پاسداران، مسئلهی کردستان، مسائل مرزی، مسئلهی بلوچستان و سازماندهی نوین ارتش را نام برد. از مواضع مهمّ حضرت آیتالله خامنهای در دوره نمایندگی نیز میتوان به صحبتهای مهم و مستند ایشان در موافقت با طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر برای ریاستجمهوری اشاره کرد.
آیتالله خامنهای در جلسه بررسی کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس، چهارده دلیل برای عدم کفایت سیاسی بنیصدر برشمردند که عبارت بودند از عدم احترام به نهادهای قانونی، رعایت نکردن حرمت جمهوری و رئیسجمهور، استفاده از هر ابزاری در مقابله با مخالفان، سیاستگرایی بهجای حقیقتگرایی، صادق و راستگو نبودن، بیقدر و منزلت کردن امام و امّت، رعایت نکردن حیثیّت جمهوری در خارج از کشور، بهکارگیری مشاوران بدنام و مشکوک، افشای اسرار اقتصادی کشور، ایجاد تشنّج در کشور پیش از جنگ، بیتوجّهی به خطّ رهبری انقلاب، حرکت به سمت قدرت مطلقه و استبداد، اخلالگری و شورش، و خصلتهای ناپسند فردی ازجمله غرور. امّا نکتهی قابلتوجّه در نطق آیتالله خامنهای این بود که در واکنش به اتّهامی که دربارهی شهید شدن رزمندگان در هویزه به بنیصدر وارد شده بود، ضمن تشریح کامل ماجرا این اتّهام را کاملاً رد کردند: «وظیفهی من است که بگویم آقایان، بنده روز پانزدهم دیماه خودم در منطقهی هویزه بودم... در هویزه که بچّههای ما شهید شدند، من بهطور قطع نفی نمیکنم، ولی من بههیچوجه از کسانی یک تعلّل عمدی، سستی عمدی، خیانت، خداینکرده، مشاهده نکردم. چون دیروز شنیده شد که عدّهای میگفتند، این کار کار آقای بنیصدر است؛ نه. درباره آقای بنیصدر ما آنقدر اشکال و ایراد وارد و منطقی داریم که محتاج این نیستیم که با این مسئله که هیچ راه اثباتی ندارد، ایشان را متّهم کنیم. این را من گناه بنیصدر نمیدانم.»3
پس از آغاز جنگ تحمیلی به سبب حضور در جبهههای جنگ، حضور آیتالله خامنهای در جلسات مجلس شورای اسلامی کمرنگ شده بود امّا پیرو جراحت شدید در جریان ترور ایشان در شش تیر ۱۳۶۰، در موارد معدودی در مجلس حاضر شدند. با انتخاب به مقام ریاستجمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوّهی مقنّنه را ترک گفتند.
نمایندگی حضرت امام خمینی در شورایعالی دفاع
پیش از تصویب قانون اساسی، با مصوّبهی شورای انقلاب، شورایی تحت عنوان شورایعالی دفاع ملّی ایجاد شده بود که ساماندهی امور نظامی را به عهده داشت. در قانون اساسی نیز شورایی تحت عنوان «شورایعالی دفاع» ذیل اختیارات رهبری پیشبینی و ترکیب آن به این شکل تعیین شد: رئیسجمهور، نخستوزیر، وزیر دفاع، رئیس ستاد مشترک ارتش، فرماندهی کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دو مشاور به تعیین رهبر.4 بیستم اردیبهشتماه 1359 حضرت امام خمینی با استناد به اصل 110 قانون اساسی، طیّ حکمی حضرت آیتالله خامنهای و دکتر مصطفی چمران را بهعنوان دو مشاور و نمایندهی خود در شورایعالی دفاع منصوب کردند. وظایف این شورا، ارائه پیشنهاد به رهبری درباره تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه و نیز اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها بود. با شروع جنگ تحمیلی، حضرت امام خمینی طیّ حکمی کلّیّهی امور مربوط به جنگ را به این شورا سپردند.5 آیتالله خامنهای سخنگویی این شورا را نیز به عهده داشتند و وظیفهی اطّلاعرسانی دربارهی تصمیمات و اعلام مواضع شورا دربارهی جنگ، به عهدهی ایشان بود.
آیتالله خامنهای از همان روزهای نخستین جنگ، فعّالانه به تدبیر مسائل پرداختند. در دوّمین روز شروع جنگ در جلسهای که در ستاد مشترک ارتش برای بررسی چگونگی برخورد با تجاوز نظامی عراق تشکیل شد، حضور یافتند و آنگاه که قرار شد فردی برای بررسی مسئله به جبهههای جنگ برود، نخستین کسی که این پیشنهاد را پذیرفت آیتالله خامنهای بود. ایشان در پنجم مهرماه 1359 پس از کسب اجازه از حضرت امام، در کسوت یک نظامی در جبهههای جنگ حضور یافتند تا گزارشی از وضعیّت جبههها و امکانات نیروهای ایرانی در مناطق مورد تجاوز نیروهای بعثی تهیّه کنند. بر همین اساس راهی جبهه شدند و تا اواسط بهار 1360 در جبهه مستقر بودند.
حضرت آیتالله خامنهای در اوّلین نماز جمعه پس از آغاز دفاع مقدّس با اشاره به ادّعای رادیو عراق مبنی بر اینکه چرا ایشان خودش به جبهه نمیآید، پاسخ دشمن بعثی را اینگونه دادند: «شنیدم دستگاه تبلیغاتی مزدور عراق پیغام داده است و سخن پراکنده است که چرا آنها که میگویند، خودشان به میدان نمیآیند و شنیدم اسم مرا آورده است. ما میدان آمدنمان مانند میدان آمدن خائن و کافری چون صدّام نیست؛ ما بهسوی میدان جنگ پرواز میکنیم. آن روزی که امام اشاره کند و اجازه دهد من اوّل کسی خواهم بود که به میدان خواهم رفت. ما میدان جنگ را سالها است آزمودهایم؛ آنهم با کسی از صدّام قویتر و شقیتر و بر او پیروز شدهایم. در میدان رفتن ما شکست نیست. ما به میدان خواهیم رفت و اگر منِ شخصی، از میدان برنگردد و در آنجا شهید بشود یقیناً جمعِ بهمیدانرفتهها از میدان برنمیگردد مگر آن وقت که پیروز شده باشد. خدا راه شکست را به روی ما بسته است. «ایّها الکفّار، ایّها الصّدّام، قل هل تربّصون بنا الّا احدی الحُسنَیَین»؛ شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است.»6
پانوشتها:
1- حضرت امام خمینی آیتالله طالقانی را «ابوذر زمان» نامیدند.
2- صحیفهی امام خمینی، ج 12، ص 116
3- آیتالله خامنهای، بیانات در جلسهی بررسی کفایت ابوالحسن بنیصدر 31/3/1360
4- این شورا در بازنگری قانون اساسی در سال 1368 منحل شد و وظایف آن بر اساس اصل 110 بر عهدهی رهبری گذاشته شد.
5- صحیفهی امام خمینی، ج 13، ص 263، 20/7/1359
6- آیتالله خامنهای، بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران 4/7/1359