۱۵۲ - مهدی مقیمی: خواهد آمد، باوفاست ۱۴۰۲/۱۲/۲۳
خواهد آمد، باوفاست
۱۴۰۲/۱۲/۲۳
خواهد آمد، باوفاست
خواهد آمد ای دل دیوانهام
او که نامش با لبانم آشناست
من گل نرگس برایش چیدهام
باورم کن خواهد آمد، باوفاست
امشب از فرط جنون در سینه دل
یکنفس تا صبح هوهو میکند
آخر این دل، این دل بیطاقتم
دست احساس مرا رو میکند
نذر کردم لحظه تنگ غروب
نذر، یک شب اشک نیلی ریختن
بر سر هر کوچه شهر خیال
شب چراغی از نگاه آویختن
باز میسایم نگاهم را به راه
خیره بر دروازههای نیمهباز
گامها فرسودهام در کوچهها
کوچههای خاکی دور و دراز
بیقرارم، ناشکیبم، مست مست
امشب از یاد تو لبریزم بیا
آه میخواهم که قبل از مرگ خویش
دست بر دامانت آویزم بیا
خواهد آمد ای دل دیوانهام
او که نامش با لبانم آشناست
من گل نرگس برایش چیدهام
باورم کن خواهد آمد، باوفاست
مژده پاكسرشت
به ما رمضانی نگاه کن
ما را در اوج دل نگرانی نگاه کن
بر این بهار رو به خزانی نگاه کن
امشب غریبه نیست میان من و شما
قدری به نوکرت خودمانی نگاه کن
مثل خدا که در رمضان خوب میخرد
آقا تو هم به ما رمضانی نگاه کن
این دل برای آمدنت زیر و رو شده
این دل شده است خانهتکانی نگاه کن
بد کردهام اگر که جوانی نمودهام
جرم مرا به دید جوانی نگاه کن
عجل علی ظهورک یابن الحسن، بیا
حیف است پشت ابر بمانی نگاه کن
نیمی ز عمر، در هوس کربلا گذشت
نیمی دگر به مرثیهخوانی نگاه کن
عباس چون علیست جبینش شکافته
زینب چو فاطمه است کمانی نگاه کن
مهدی مقیمی