۱۶۶ - شهيد مطهرى :چرا اسلام به پوشش زن حسـاس اسـت؟ ۱۴۰۳/۰۲/۲۲
چرا اسلام به پوشش زن حسـاس اسـت؟
۱۴۰۳/۰۲/۲۲
استاد شهيد مطهرى
ممنوعیت تمتعات غیرقانونی برای مردان در اسلام
حجاب در اسلام از يك مسئله كلىتر و اساسىترى ريشه مىگيرد و آن اين است كه:
اسلام- برخلاف سيستم غربى عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذتجويیهاى جنسى به هم مىآميزد -مىخواهد انواع التذاذهاى جنسی، چه بصرى و لمسى و چه نوع ديگر، به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج قانونى اختصاص يابد و اجتماع منحصراً براى كار و فعاليت باشد.
وظيفه پوشش كه اسلام براى زنان مقرر كرده است بدين معنى نيست كه از خانه بيرون نروند.
پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگرى و خودنمايى نپردازد.
آيات مربوطه همين معنى را ذكر مىكند و فتواى فقها هم مؤيد همين مطلب است.
درست است كه صورت ظاهر مسئله اين است كه زن چه بكند، پوشيده بيرون بيايد يا عريان، يعنى آن كس كه مسئله به نام او عنوان مىشود زن است اما روح سخن اين است كه آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنى در هر محفلى حداكثر تمتعات را به استثناى زنا ببرد يا نه؟
اسلام كه به روح مسائل مىنگرد جواب مىدهد: خير، مردان فقط در محيط خانوادگى و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين مى توانند از زنان به عنوان همسران قانونى كامجويى كنند، اما در محيط اجتماع، استفاده از زنان بيگانه ممنوع است. زنان نيز از اينكه مردان را در خارج از كانون خانوادگى كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع مى باشند.
فلسفه و اهداف پوشش اسلامى
فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چيز است:
بعضى از آنها جنبه روانى دارد، بعضى جنبه خانه و خانوادگى، بعضى ديگر جنبه اجتماعى و بعضى مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگيرى از ابتذال او.
فایدههای حجاب
1.آرامش روانى:
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بى بندوبار، هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مىبخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمىآورد.
غريزه جنسى غريزهاى نيرومند، عميق و «دريا صفت» است، هرچه بيشتر اطاعت شود سركش تر مىگردد، همچون آتش كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند شعلهورتر مىشود.
همين قدر كافى است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوعپرستى درمىآيد و يا به صورت عشق و غزل.
اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است و تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است. در اين زمينه، هم براى زنان و هم براى مردان تكليف معين كرده است.
يك وظيفه مشترك كه براى زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است:
«قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم... قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن.»(سوره نور: 31-30)
خلاصه اين دستور اين است كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند، نبايد چشم چرانى كنند، نبايد نگاههاى مملو از شهوت به يكديگر بدوزند، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند.
يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اين است كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوهگرى و دلربايى نپردازند، به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهاى كارى نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند.
روح بشر فوق العاده تحريكپذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريكپذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مىگيرد. همانطور كه بشر- اعم از مرد و زن- در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمى شود و اشباع نمىگردد، در ناحيه جنسى نيز چنين است.
هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلى از هوس سير نمىشود.
از طرفى تقاضاى نامحدود،خواهناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است به نوعى احساس محروميت. دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مىگردد.
چرا در دنياى غرب اينهمه بيمارى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غير رسمى و حتى خيابانها و كوچهها انجام مى شود.
2. استحكام پيوند خانوادگى:
شك نيست كه هر چيزى كه موجب تحكيم پيوند خانوادگى و سبب صميميت رابطه زوجين گردد براى كانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد حداكثر كوشش مبذول شود و بالعكس هر چيزى كه باعث سستى روابط زوجين و دلسردى آنان گردد به حال زندگى خانوادگى زيانمند است و بايد با آن مبارزه كرد.
اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهرى را محكم مىسازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر مى شود.
فلسفه پوشش و منع كاميابى جنسى از غيرهمسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى اين است كه همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت كردن او به شمار برود؛ در حالى كه در سيستم آزادى كاميابى، همسر قانونى از لحاظ روانى يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مىرود و در نتيجه كانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پايه گذارى مىشود. در سيستم روابط آزاد جنسى، پيمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مىدهد و آنها را ملزم مىسازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامى به محروميت و انتظار آنان پايان مىبخشد.
ویژگی سيستم روابط آزاد
اولا؛ موجب مى شود كه پسران تا جايى كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامى كه نيروهاى جوانى و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستى مىنهد اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط براى فرزند زادن و احيانا براى خدمتكارى و كلفتى بخواهند و ثانيا؛ پيوند ازدواجهاى موجود را سست مىكند و سبب مىگردد به جاى اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقيب و عامل سلب آزادى و محدوديت ببيند و چنانكه اصطلاح شده است يكديگر را «زندانبان» بنامند. واضح است كه روابط خانواده در چنين سيستمى تا چه اندازه سرد و سست و غير قابل اطمينان است.
3. استوارى اجتماع:
برعكس آنچه كه مخالفين حجاب خردهگيرى كردهاند و گفتهاند: «حجاب موجب فلج كردن نيروى نيمى از افراد اجتماع است» بىحجابى و ترويج روابط آزاد جنسى موجب فلج كردن نيروى اجتماع است. آنچه موجب فلج كردن نيروى زن و حبس استعدادهاى اوست حجاب به صورت زندانى كردن زن و محروم ساختن او از فعاليتهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنين چيزى وجود ندارد.
اسلام نه مىگويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه مىگويد حق تحصيل علم و دانش ندارد و نه فعاليت اقتصادى خاصى را براى زن تحريم مىكند. پوشانيدن بدن به استثناى وجه و كفين مانع هيچ گونه فعاليت فرهنگى يا اجتماعى يا اقتصادى نيست. آنچه موجب فلج كردن نيروى اجتماع است آلوده كردن محيط كار به لذتجوييهاى شهوانى است.
4. ارزش و احترام زن
... مرد بهطور قطع از نظر جسمانى بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فكر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است.
زن در اين دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولى زن از طريق عاطفى و قلبى هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت كرده است.
حريم نگه داشتن زن ميان خود و مرد، يكى از وسائل مرموزى بوده است كه زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده كرده است.
اسلام زن را تشويق كرده است كه از اين وسيله استفاده كند. اسلام مخصوصا تأكيد كرده است كه زن هر اندازه متينتر و باوقارتر و عفيفتر حركت كند و خود را در معرض نمايش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مىشود.
قرآن کریم در سوره احزاب (آیه ۵۹) پس از آنكه توصيه مىكند زنان خود را بپوشانند مىفرمايد: «ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين» يعنى اين كار براى اينكه به «عفاف» شناخته شوند و معلوم شود «خود را در اختيار مردان قرار نمىدهند» بهتر است و در نتيجه دور باش و حشمت آنها، مانع مزاحمت افراد سبكسر مىگردد.
مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى (مسئله حجاب)، ج19،صص 442 -427،
با تلخیص و ویرایش.