۱۳۰ - مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۱۴۰۳/۰۳/۰۶
مناسبات جمهوریّت و اسلامیّت در انتخاب ولیّ فقیه - ۱۳۰
موضع متفاوت جمهوری اسلامی در مقابل ظالم و مظلوم
۱۴۰۳/۰۳/۰۶
سید یاسر جبرائیلی
امروز که با دفن مارکسیسم و تلاشی بلوک شرق و قیامهای مردمی بر ضدّ حکومتهای استبدادی کمونیست، پیشبینیهای امام بزرگوار تحقّق یافت و یکی از دو ابرقدرت از صحنه سیاست عالم حذف و به قدرت درجه دوّم تبدیل گردیده و ابرقدرت دیگر هم از سویی با اوجگیری مقاومتهای مردمی در بسیاری از نقاط عالم، از جنوب و شمال آفریقا و فلسطین اشغالی تا اقصی نقاط شرق آسیا و از سوی دیگر، با گسترش روزافزون فساد و بیایمانی و بیبندوباری، خلأ معنویّت و تفکّر مکتبی در داخل جامعه آمریکایی و گسسته شدن رشتهی «مبارزه با کمونیسم» که همواره سردمداران آمریکا میخواستند با آن، خلأ یک عقیده وحدتبخش را در میان ملّت خود پُر کنند و نیز از سوی دیگر، برهم ریختن محاسباتی که بر روابط اروپا و آمریکا حاکم بود، موجب نفوذ دولت آمریکا حتّی بر کشورهای اروپایی میشد، بشدّت احساس خطر میکند و موقعیّت خود را در جهان متزلزل میبیند.
برای حفظ این روندِ رو به اشتعال و تقویت روحیّه ملّتهای اصیل و مظلوم، جمهوری اسلامی موظّف است کوچکترین تغییری در چهره باصلابت و موضع باعزّت خود در مناسبات بینالمللی ایجاد نکند؛ با قلدران، از موضع قدرت و با دولتهای ضعیف، از موضع حمایت و با ملّتهای بهپاخاسته، از موضع رعایت و هدایت سخن بگوید و عمل کند؛ دولت آمریکا را به مثابهی رأس فتنه و استکبار و رمز غدّاری و شیطنت و بهخاطر ستمش به کشورهای ضعیف و حمایتش از صهیونیسم غاصب و دشمنیاش با بیداری و آزادی ملّتها و خصومت عمیق و جنایتبارش با ملّت ایران، محکوم و منفور و مطرود دانسته، هیچ فرصتی را برای افشای چهرهی تزویرآلود و رسوا کردن آن مدّعیان آزادی و غیره و بیان این حقایق از دست ندهد.
مسئله فلسطین، مسئله اوّل بینالملل اسلامی است. امروز که مبارزات ملّت فلسطین در زیر پرچم اسلام، خواب از چشم دولت غاصب صهیونیست و حامیانش ربوده است، بزرگترین وظیفه ملّت و دولت ما و همه ملّتها و دولتهای مسلمان، حمایت از این مبارزات است. غدّه سرطانی اسرائیل را تنها از طریق همین مبارزات میتوان ریشهکن ساخت و جهان اسلام را از خطرات مهلک آن نجات داد. سکوت و سازش خیانتآلود بسیاری از دولتهای عربی و حتّی تظاهر بعضی از آنان به بیتفاوتی و عدم حسّاسیّت نسبت به سرنوشت فلسطین، کار را به جایی رسانده است که دولت غاصب صهیونیست، پس از سالها کتمان و حتّی انکار، اکنون دوباره داعیه اسرائیل بزرگ را علناً بر زبان میآورد و با بیشرمی و وقاحت، نیّت پلید غصب سرزمینهای جدیدی از میهن اسلامی را تکرار میکند.
بعضی از پادشاهان و رؤسای عرب، بهخاطر جلب نظر معبودشان آمریکا، حتّی انگیزههای عربی و عرق قومیّت را که دائماً از آن دم میزنند، در برابر اسرائیل به فراموشی میسپارند و بهجای آن، میدان مسابقه با اسرائیل در گرفتن کمک از آمریکا را هرچه بیشتر گرم میکنند. این داغ ننگ را چه کسی از پیشانی ملّت عرب خواهد زدود؟ و آیا جوانان مسلمان بیدار در کشورهای عربی، این خیانت را بر خودفروختگان خواهند بخشید؟!
در نظر این زمامداران خائن، قومیّت و وحدت عربی، فقط هنگامی باید مورد استفاده قرار گیرد که آمریکا بخواهد از آن در برابر ایران اسلامی و اسلام ناب محمّدی(صلّیاللهعلیهوآله) بهرهبرداری کند. اُف بر وجدانهای خفته و دلهای ناپاکی که لطف و عنایت آمریکا را به قیمت از دست دادن همه چیز، هم ثروتهای خداداد طبیعی، هم شأن و کرامت انسانی و ایمان اسلامی و آبرو و اعتبار و تشخّص ملّت خود طلب کردند و با کفران نعمتهای خدا، خود و ملّتهایشان را در سراشیب انحطاط و ابتلاء به غضب الهی دچار ساختند. «المتر الی الّذین بدّلوا نعمتالله کفرًا واحلّوا قومهم دارالبوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»1.
چه شد آن شور و هیجانی که در برابر اسرائیل غاصب ابراز میشد؟ و چه شد تعهّد که رؤسای عرب با ملّتهای خود دربارهی مبارزه با اسرائیل بستند؟ لعنت خدا و بندگان صالحش بر آن دستی که اوّلین معاهده سازش با اسرائیل را امضا کرد و زندگی سیاه دنیوی و سرنوشت اخروی خود را با فرعون قرین ساخت. و نفرین بندگان صالح و فرشتگان و انبیا و اولیا بر آنان که آن راه را ادامه دادهاند و میدهند؛ مخصوصاً آنان که امید کاذبی به ملّت مظلوم فلسطین داده و آنگاه به بهای سیهروزی آنان، عیش ناپایداری برای خود فراهم کردند.
ملّت فلسطین نباید و نمیتواند آزادی و حقوق حقّه خود را در کنفرانس و گردهماییهای سران عرب جستوجو کند. این نشست و برخاستها، اگر برای فلسطینیهای مظلوم، شوم و بدفرجام نباشد، حدّاقل بیفایده و بیخاصیّت است. رؤسایی که در این ایّام بهعنوان فلسطین گردهم آمدند، اگر صادقانه در اندیشه نجات فلسطین بودند، باید در برابر پیشنهاد مزوّرانه رئیسجمهوری آمریکا، موضعی سخت و قاطع گرفته، برای کمک مالی و تسلیحاتی و سیاسی به مبارزان داخل فلسطین اشغالی، تصمیمهای عاجل و واقعی میگرفتند و به شعارهای پوچ اکتفا نمیکردند و اگر چنین نشود - که نشده است و با وضع فعلی جهان عرب و حکّام آن، نخواهد هم شد - مبارزان داخل باید به خدا و به نیروی مردمی و اسلامی تکیه کنند و بدانند: «کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً باذن الله والله مع الصّابرین»2.
۶) تکیه بر مردم و حاکمیّت اراده و خواست و تشخیص آنان، رکن مهمّ دیگری است که روزبهروز باید تحکیم و تقویت شود. مردم آزادهی ما، با ارادهی قاطع خود که از ایمان عمیق آنان به اسلام ناشی میشود، مبارزات را تا پیروزی ادامه داده و جمهوری اسلامی را بهوجود آورده و با فداکاری و ایثاری بینظیر، از آن حراست نمودهاند و ازاینپس هم در همه حال، نظام اسلامی متّکی به مردم و متعلّق به مردم و در اختیار مردم خواهد بود. مجلس شورای اسلامی که در آزادی و استقلال رأی در جهان بینظیر است، مظهر ارادهی مردم و رئیسجمهور، وکیل و برگزیدهی مردم و مدیران کشور، آحادی از مردمند و مردم دارای حقّ رأی و بیان و تصمیم در کلّیّه امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعیاند.
و این، یکی از برکات بزرگ اسلام و طرح منحصربهفردی است که نظامهای شرق و غرب، از ارائهی آن ناتوان بودهاند و در هیچیک از سیستمهای حکومتی عالم، نمیتوان نظیر آن را یافت. علاوه بر نظامهای ورشکسته و متلاشیشدهی کمونیستی که در آن، حزب منحصربهفرد کمونیست، بهجای مردم تصمیم میگرفت و علاوه بر نظامهای ارتجاعی مستبدّانه که در آن، سلطنتهای موروثی و ریاستهای ناشی از کودتای نظامی، با آن زندگیهای قارونی و دیکتاتوریهای فرعونی، وبال جان و زندگی مردم محسوب میشوند، در کشورهایی هم که اسماً دارای نظام دموکراسیاند و حکومتها علیالظّاهر با رأی و انتخاب مردم بر سر کار میآیند، باطن کار چیز دیگری است و زمام همه کار، در دست کمپانیها و سرمایهداران استثمارگر است و این قدرت پول و سرمایه است که با در دست داشتن رسانهها و قدرت تبلیغات، امر را بر خود مردم هم مشتبه میکند.
در همهجای عالم، فاصله میان زندگی رؤسای کشور با مردم کوچه و بازار، فاصله شاه و گدا است و حتّی حکومتهایی هم که داعیه تودهای داشتند، نتوانستند از زندگی مسرفانه شاهان برای خود صرفنظر کنند. افتخار نظام اسلامی آن است که امام عظیمالشّأنش تا پایان عمر در زىّ طلبگی زندگی کرد و مسئولان کشور بدون استثنا، دامان خود را از طرز زندگیهای رایج مسئولان در سایر کشورها پاکیزه نگه داشتند و مانند قشرهای متوسّط مردم خود زندگی کردهاند. مردم میان خود و مسئولان، آن فاصله عمیقی را که در همهجای دنیا میان مردم و مسئولان هست، مشاهده نکردند؛ حرف خود را بیمحابا زده و اگر انتقادی داشتهاند، براحتی مطرح ساختهاند و مطبوعات، حتّی رادیو و تلویزیون، همواره نظرات گوناگون را در مسائل کشور منعکس کرده و مردم را در معرض افکار و سلیقههای گوناگون قرار دادهاند و این، موضوعی روشن و مشهود است. حتّی ورشکستگان سیاسی و دستجاتی که در امتحانات متعدّدی از آغاز انقلاب، مردود و در نزد مردم سرافکنده و بهوسیله آنان مطرود شدهاند نیز هنگامی که به تحریک اجانب، مقالات زهرآگین و کینهتوزانه بر علیه نظام اسلامی و مسئولان کشور مینویسند، انواع اتّهام را به آنان میزنند، این نوشته را بدون هیچ مانع و رادعی به چاپ رسانده، تا هرجا که خوانندهای بیابند، منتشر میکنند و علیرغم میل خود، عملاً وجود آزادی را اثبات میکنند.
بعضی از این نویسندگان و گویندگان که عمر باطل خود را غرقه در فساد و آلودگیهای اخلاقی و سیاسی و انواع هرزگیها گذرانیدهاند، با حکومت اسلامی که راه را بر این تباهیها و هرزگیها بسته است و اربابان خارجی آنها را بیرون رانده، مخالفند و آنگاه این مخالفت و عناد را که مخالفت با اسلام و استقلال و آزادگی ملّی و طهارت اخلاقی است، بهحساب خردهگیری و انتقاد از اوضاع سیاسی و اقتصادی میگذارند و درحالیکه آزادانه هرچه خواستهاند، گفتهاند، با وقاحت و بیشرمی، مطالبه آزادی میکنند! خواست حقیقی اینها، بازشدن پای آمریکا و فروختن کشور به دشمنان است و خصم آنان، ملّت رشید و آگاه است.
ملّت ما، حسرت بازگشت به دوران بردگی آمریکا را بر دل آنان خواهد گذاشت و با همه وجود، دستاورد بزرگ خود - یعنی نظام اسلامی و حاکمیّت اراده و ایمان انسانها - را حراست خواهد کرد.
نظام اسلامی، هرگز نخواسته آزادی را که پرچمدار آن اسلام و قرآن است، از مدّعیان دروغگوی آزادی در نظامهای غربی بیاموزد. ما آزادىِ فساد و بیبندوباری و هرزگی و آزادىِ دروغ و تزویر و فریب و آزادىِ ظلم و استثمار و تجاوز به حقوق ملّتها را که غرب پرچمدار و مرتکب آن بوده است، صریحاً و قاطعاً رد میکنیم. ما آن آزادی را که به سلمان رشدی مرتد نابکار، اجازه اهانت به مقدّسات یک میلیارد انسان را میدهد، امّا به مسلمانان انگلیس حتّی حقّ شکایتِ از او را هم نمیدهد؛ به دولت آمریکا حقّ تحریک و سردستگی اوباش مخالف با یک حکومت مردمی را میدهد، امّا به آن حکومت مردمی، حقّ مقابله با آن اوباش را نمیدهد؛ به سرمایهداران غارتگر، حقّ ورود نامشروع به کشورهای ضعیف و چپاولِ هست و نیست آن ملّتها را میدهد، و به آن ملّتها حقّ مبارزه با آنان را نمیدهد، مردود و منفور میشماریم و آن را ننگ بشریّت میدانیم.
آزادی در منطق ما، آزادیای است که اسلام به ملّتها میبخشد و آنان را به کوه استواری در برابر سلطهگران ظالم و غاصب تبدیل میکند؛ همانطور که درمورد ملّت ایران اتّفاق افتاد و این معجزه پدید آمد. و این آزادی در کشور ما همواره هست و خواهد بود و همه آحاد ملّت باید آن را حفظ کنند. مسئولان کشور باید مانند همیشه، پاس حضور مردمی و تأثیر تعیینکننده آن در استقلال کشور را بدارند و بهطور روزافزون، مردم را به حضور و فعّالیّت در صحنههای سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و دفاعی و امنیّتی تشویق نمایند.
۷) همکاری دولت و ملّت و پیوند عاطفی و عقیدتی مردم با مسئولان کشور، یکی از مظاهر اساسی حکومت مردمی است و تاکنون گرهگشای مسائل بسیار مهمّی بوده است و باید همیشه با همان قوّت و استحکام باقی بماند. امام بزرگوار ما(رضواناللهعلیه) در دورههای مختلف و نسبت به دولتهای همه دوران دهساله، همواره مردم را توصیه به همکاری و کمک نمودهاند و امروز که دولت جمهوری اسلامی، با مدیریّت یکی از چهرههای شاخص انقلاب و یکی از شاگردان و یاران دیرین امام امت، با مجموعهای از کارهای بزرگ برای پیشرفت کشور و رشد و توسعهی ملّی و دفاع از ارزشهای انقلاب در سطح جهان روبهرو است، این پیوند و صمیمیّت، از همیشه باید مستحکمتر باشد و بحمدالله همینطور نیز هست.
وقتی مدیران اصلی کشور مورد اعتماد مردمند و مردم در کار آنان، نشانههای لیاقت و صداقت را میبینند، همه کارها آسانتر و روانتر انجام میگیرد و وسوسهها موجب کارشکنی و عدم همکاری نمیشود. ممکن است بدخواهانی برای جلوگیری از پیشرفت کارها، دست به شایعهپراکنی زده و دولت یا دستگاه قضائی را زیر سؤال ببرند.
ملّت عزیز باید بدانند اینگونه تلاشها، ناشی از حسن نیّت نیست و انتقاد نابجا از مسئولان زحمتکش و مخلص و ناسپاسی در برابر تلاشهای توانفرسای آنان، هرگز کمکی به پیشرفت امور کشور نکرده و نخواهد کرد.
پانوشتها:
1- سوره ابراهیم، آیات 28 و 29، ترجمه: «آیا به کسانى که [شکر] نعمت خدا را به کفر تبدیل کردند و قوم خود را به سراى هلاکت درآوردند ننگریستى. [در آن سراى هلاکت که] جهنّم است [و] در آن وارد میشوند و چه بد قرارگاهى است.»
2- سوره بقره، بخشی از آیهی 249، ترجمه: «بسا گروهى اندک که بر گروهى بسیار به اذن خدا پیروز شدند و خداوند با شکیبایان است.»