امام خمینی(ره) یک حقیقت همیشه زنده است
۱۴۰۳/۰۳/۱۱
سید یاسر جبرائیلی
۱۰) روحانیّت، عنصر اصلی در مبارزات پانزدهساله منتهی به پیروزی انقلاب و سپس در تشکیل نظام مقدّس اسلامی و برافراشتن پرچم اسلام در جهان و در مقاومت پُرشور ملّت ایران در برابر تهاجمهای گوناگون دشمنان و پیش از اینها و در طول قرنهای متمادی، عامل اصلی حفظ معارف اسلامی و ایمان عمیق و صادقانه ملّت ایران به مکتب حیاتبخش اسلام و رشد تفکّرات دینی در همهجا بوده است. حضور روحانیون متعهّد و مبارز در مرکز مبارزه با رژیم دستنشانده آمریکا بود که قشرهای گوناگون مردم را به صحنه مبارزه کشانید و مبارزه را شکل عمومی و مردمی بخشید.
در همه حوادث بزرگی که ملّت ایران یکپارچه در آن شرکت جستهاند - مانند نهضت مشروطیّت و قیام تنباکو - نیز حضور علمای دین در پیشاپیش صفوف، تنها عامل این حضور عمومی بوده است. استعمارگران انگلیسی، با درک همین حقیقت بود که انهدام جامعه روحانیّت را مقدّمه لازم برای ادامه حضور استعماری خود در ایران دانستند و بهوسیله عامل دستنشاندهشان - رضاخان -
در سالهای ۱۳۱۳ به بعد، نقشه محو روحانیّت را شروع کردند و در آن سالها دست به فجایعی نسبت به علمای عالیمقام و حوزههای علمیّه زدند که در تاریخ ایران، پیش از آن هرگز سابقه نداشت و متأسّفانه شرح این فجایع و ماجرای مقاومت مظلومانه علما و طلّاب در آخرین سالهای حکومت رضاخان قلدر، بهطور کامل تدوین نشده و در معرض اطّلاع مردم قرار نگرفته است و لازم است اطّلاع شاهدان عینی - که بحمدالله هنوز تعداد آنان کم نیست - بهوسیله افراد و مؤسّسات مسئول، با همّتی مردانه گردآوری شود.
آزادگی روحانیون و علمای دین و عدم نفوذ قدرتهای داخلی و جهانی در آنان، موجب آن بوده است که قلدران و حکمرانان خودسر، هیچگاه نتوانند این مجموعه ربّانی را از سر راه مفسدهجوییها و خیانتهای خود بردارند و اگر جمعی از معمّمینِ سرسپرده و آخوندهای درباری، به طمع حطام ناپایدار دنیا، بر سر سفره ستمگران نشسته و قولاً و عملاً آنان را تأیید کردند، اکثریّت علما و روحانیون و فضلا و طلّاب جوان، در حصار مناعت و پرهیزکاری و پاکدامنی باقی مانده و اراده و توان مبارزه صادقانه و قدرتمندانه را حفظ کردند و اعتقاد راسخ به روحانیّت شیعه را در دل آحاد مردم، زوالناپذیر ساختند.
جامعه روحانیّت به همین دلیل، همواره آماج تیرهای زهرآلود خصومت و غرضورزی دشمنان گوناگون و استعمارگران و بیگانگان و بیگانهپرستان بوده و به مثابه دشمن درجه یک آنان تلقّی شده است. تبلیغات خصمانه و برنامهریزیشده حکومت پهلوی و سیاستهای ذینفوذ در ایران در طول پنجاه سال بر ضدّ قشر روحانی که ماهیّتی صددرصد استعماری داشت، در دوران رضاخان و نیمه اوّل دوران محمّدرضا، آزمایش سختی برای علمای دین بود و جامعه روحانیّت بحمدالله از این آزمایش سربلند بیرون آمد.
در دوران مبارزات پانزدهساله نیز حوزههای علمیّه قم و دیگر حوزههای علمیّه و چهرههای سرشناس روحانیّت، کانونهای اصلی مبارزه و بالطّبع هدفهای اصلی حملات وحشیانه دشمن بودند؛ لیکن این شدّت عملهای بیحدّوحساب، به اراده الهی موجب آن نشد که روحانیّت از راه پُرافتخار خود - که پیمودن آن، وظیفه تخلّفناپذیر اسلامی او بود - قدم باز پس نهد؛ بلکه در این دوران، فکر اسلامی شکوفاتر، صیقلخوردهتر و فقه قرآن، پُربارتر و شخصیّت روحانیون مبارز، آبدیدهتر شد و زمینه برای تشکیل حکومت اسلامی فراهم آمد.
پس از انقلاب تاکنون نیز روحانیّت، بخصوص عناصر برجسته آن - که مستقیماً در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودهاند - بیوقفه آماج حملات مسموم دشمن بودهاند؛ چه در عرصه تبلیغات و چه در عرصه تروریزم خائنانه و آلت دست دشمن. و شهدای گرانقدری، هم در جبهه جنگ تحمیلی و هم در جبهههای فعّالیّتهای جهادىِ خود تقدیم داشتهاند و محراب نماز جمعه و عرصه علم و سیاست و تبلیغ دین را با خون مطهّر خود رنگین ساختهاند.
ملّت عزیز ما میدانند که انگیزه دشمن از این حملات همهجانبه به علمای دین، جز این نیست که بهوضوح میدانند روحانیّت نقش تعیینکننده و بیبدیلی داشته و دارند و آنان حمله به روحانیّت را با هدف تضعیف و محو انقلاب انجام میدهند. امروزه قلمهای مزدور و دستهای فروختهشده به دشمن، در کار آنند که این پشتوانه معنوی انقلاب را در چشم مردم تضعیف کنند.
دشمن انقلاب، جامعه روحانیّت را در صورتی تحمّل میکند که روحانیون از دخالت در امور سیاست و حضور در صحنههای انقلاب کنار بکشند و مانند جمعی از روحانیون بیخبر و متحجّرِ گذشته و حال، به کنج مدارس و مساجد اکتفا کنند و کشور و زندگی مردم را به آنان بسپارند و از جمله پدیدههای پُرمعنی آن است که در تمام مدّت مبارزات و نیز سالهای پس از پیروزی، علمای متحجّر و بیخبر از حوادث کشور و دور از جریانهای سیاسی، هیچگاه در معرض تهاجم دشمنان قرار نگرفتند؛ بلکه حتّی گاه مورد ستایش و تمجید نیز واقع شدند و حملات جسمی و تبلیغی و حتّی تهمت ارتجاع و واپسگرایی از سوی روشنفکرنمایان عامل بیگانه، تنها متوجّه علما و روحانیونی شد که از لحاظ اندیشه سیاسی و نوآوریهای عرصه علم و عمل، درخشیده و بهعنوان قشری پیشرو و مترقّی و آگاه، شناخته شدهاند.
موضعگیریهای دشمنان، بهدرستی همان حقیقتی را برای مردم آگاه و جامعه روحانیّت متعهّد و انقلابی آشکار میسازد که امام حکیم و روشنبین ما بارها آن را بیان کردهاند.
یعنی اوّلاً اینکه قدرشناسی از روحانیون بزرگوار و تبعیّت از آنان، وظیفهای دینی و ملّی و انقلابی است که هیچگونه غفلت از آن جایز نیست.
ثانیاً اینکه تحجّر و واپسگرایی در میان روحانیون و یا خداینخواسته توجّه به منافع شخصی و دنیاطلبی و روی آوردن به زیورهای مادّی و سوءاستفاده از مکانت اجتماعی، خطرش برای روحانیّت، کمتر از حملات دشمن نیست؛ بلکه بمراتب از آن بیشتر است. و ثالثاً وضعیّت دوران انقلاب و توجّه روزافزون به اسلام در خارج از مرزهای کشور اسلامی، ایجاب میکند که علمای دین، با بینشی کاملاً نو و با استفاده از ذخیره بیپایان معارف دین و با اسلوب فقاهت سنّتی و اجتهاد زنده و پویا، راه جامعه اسلامی را هموار نمایند و حوزههای علمیّه با تحوّلی اساسی، خود را با نیازهای امروز جهان تطبیق دهند و نوآوری را جهت و سمت برنامههای خود قرار دهند و البتّه با اعمال دقّت لازم و برجسته کردن اصول و مبانی فقاهت، راه را بر التقاط و کجروی ببندند. رابعاً انزوا و دوری از فعّالیّت سیاسی را - که خواستِ دشمنان و خلاف وظیفه اسلامی است - بههیچوجه در زندگی خود و حوزههای علمیّه راه ندهند و همواره مخصوصاً در مواقع خطر، پیشاپیش صفوف مردم، به تلاشی مخلصانه و خستگیناپذیر مشغول باشند و علم را با عمل و تفقّه را با جهاد و معرفت را با تبلیغ قولی و عملی همراه سازند و هر سه سنگر: مدرسه، مسجد و جبهه را پُر کنند.
۱۱) در این مقال، لازم است بزرگداشت وفاداران فداکار نیز بهعنوان یکی از نقاط عمدهی معارف انقلاب ذکر شود. مقصود از وفاداران انقلاب، آنهایند که با نثار جان خود یا عزیزان خود یا سلامتی خود، پایههای انقلاب را استحکام بخشیدند و دست دشمنان را از کشور و نظام اسلامی کوتاه کردند: خانوادههای مکرّم شهیدان، دلیرمردان جانباز و اسیر و مفقود و خانوادههای بزرگوار آنان، رزمندگان نیروهای مسلّح و عناصر پاکباز بسیج که عمر خود را در جبههها گذرانیدهاند، جهادگرانی که نیروی خود را در دو جبهه جنگ و سازندگی صرف کردند... و همه کسانی که در این امتحان الهی، با سختیها و ابتلائات بزرگش دستوپنجه نرم کردند، باید مورد تکریم و قدرشناسی همیشگی ملّت باشند.
۱۲) ختام سخن آن است که دوران دهساله حیات مبارک امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)، الگو و نمونه حیات جامعه انقلابی ما است و خطوط اصلی انقلاب، همان است که امام ترسیم فرموده است. دشمنان خامطمع و کوردل که گمان کردند با فقدان امام خمینی، دوران جدید با مشخّصاتی متمایز از دوران امام خمینی(قدّسسرّه) آغاز شده است، سخت در اشتباهند. امام خمینی، یک حقیقت همیشه زنده است.
نام او پرچم این انقلاب، و راه او راه این انقلاب، و اهداف او اهداف این انقلاب است. امّت امام و شاگردان او که از سرچشمه فیّاض آن موجود ملکوتی سیراب شده و عزّت و کرامت اسلامی و انسانی خود را در آن جستهاند، اکنون شاهد آنند که ملّتهای دیگر، حتّی ملّتهای غیر مسلمان، نسخه تعالیم انقلابی آن قائد عظیم را مایه نجات خود دانسته و آزادی و عزّت خویش را در آن یافتهاند. امروز به برکت نهضت آن یگانه دوران، مسلمانان در همهجا بیدار شدهاند و کاخ امپراتوریهای سلطه ظالمانه، رو به ویرانی نهاده است.
ملّتها ارزش قیام ملّی را دریافته و غلبه خون بر شمشیر را تجربه میکنند و همه در همهجا، چشم به ملّت مقاوم و نستوه ایران دوختهاند.
بدیهی است که برای آمریکا و دیگر سردمداران استکبار، چیزی مهمتر از این نیست که ملّت ایران از راه دهساله خود برگردد، یا در آن تردید کند؛ زیرا در این صورت، نقطه درخشان امید ملّتها کور خواهد شد و غلبه خون بر شمشیر، مورد تردید قرار خواهد گرفت.
ما صریحاً به همه ملّتهای جهان اعلام میکنیم که تفکّر «خاتمه یافتن دوران امام خمینی» که دشمن با صد زبان سعی در القای آن دارد، خدعه و نیرنگی استکباری بیش نیست و علیرغم آمریکا و همکارانش، امام خمینی در میان ملّت خود و جامعه خود حاضر است و دوران امام خمینی ادامه دارد و خواهد داشت. راه او راه ما، هدف او هدف ما، و رهنمود او مشعل فروزنده ما است.
همه ملّت و مخصوصاً جوانان عزیز و نوجوانان، خود را سربازان امام محبوبشان بدانند و با اتّکال به خدا و استمداد از حضرت ولىّاللهالاعظم(ارواحنافداه) با قوّت و قدرت به سمت هدفهای عالی امامشان حرکت کنند و بدانند که پیروزی نهائی از آن ما است. «کتب اللّه لاغلبنّ انا و رسلی»1.
دهم خرداد ۱۳۶۹ برابر با ششم ذیالقعده ۱۴۱۰
علی الحسینی الخامنهای
پانوشت:
1- سوره مجادله، بخشی از آیه 21، ترجمه: «خدا مقرّر کرده است که حتماً من و فرستادگانم چیره خواهیم گردید.»