۱۸۰۵- در مکتب امام (ره) : رهبـری آرمـانگرایانه و واقعبینـانه امــام خمینــی(ره) ۱۴۰۳/۰۳/۲۲
در مکتب امام (ره) :
رهبـری آرمـانگرایانه و واقعبینـانه امــام خمینــی(ره)
قبل از هرچیز، سزاوار است درباره چند مفهوم به اختصار توضیحاتی داده و منظورمان را از این مفاهیم روشننماییم.
آرمان گرایی: آرمان خواهی و ایده آلیسم در سیاست معمولاً به معنای تعهد از دل وجان نسبت به اهداف والای اجتماعی و سیاسی، قطع نظر از عملی بودن یا نبودن آنها و اعتنا نداشتن به بهای مادی و معنوی تحقق آنهاست ولی یک معنای آن هم تمسک آگاهانه به مدینه فاضله و پیگیری اهدافی است که بالصراحه، نیل به آنها در شرایط عادی غیر ممکن است. (آرمانگرایی درحوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی هرکدام تعریف خودش را دارد)
واقعگرایی: واقعگرایی و یا سیاست واقعی به عزم و قصد واقعگرایانه برای بررسی سیاست، به آنگونه که هست و نه آنگونه که آرمانگرایان آرزوی بودن آن را دارند اشاره میکند. (واقعگرایی درحوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی هرکدام تعریف خودش را دارد )
سیاست واقعی و یا واقع بینی در سیاست: سیاست واقعی به عزم و قصد واقع گرایانه برای بررسی سیاست، به آن گونه که هست و نه آن گونه که آرمانگرایان آرزوی بودن آن را دارند اشاره میکند.
تعریف ایده آلیسم و رئالیسم
ایده آلیسم: مکتب ایده آلیستی بر پاک بودن نهاد بشر و دیدگاه ضابطی و تجویزی استوار است این الگو بر انگارههایی از قبیل اخلاق گرایی، مسالمت جویی، صلح جهانی، اهداف فراملّی، انترناسیونالیسم، هنجارگرایی، نظم مبتنی بر اقتدار حقوقی و فشار متعادل افکار عمومی، امنیت دسته جمعی، خلع سلاح و دیپلماسی آشکار تاکید دارد.این دیدگاه نسبت به نهاد بشر و طبیعت انسانی نگرش خوشبیانه دارد و اصول اخلاقی انسان را مورد توجه مضاعف قرار میدهد و در برابر حقوق وی تکالیفی نیز برایش قائل است. این دیدگاه ضمن توجه به کارکرد صلحجویانة جامعه جهانی مبتنی بر نهادهای بینالمللی، بر سیاست خارجی مسالمتآمیز و نظام پارلمانی تاکید مینماید این دیدگاه بر این اعتقاد است که با توجه به افزایش ارتباط و وابستگی متقابل میان کشورها، امکان همگرایی و هماهنگی گسترده میان دولتها و حلّ و فصل اختلافها از طریق
مسالمت آمیز وجود دارد.
رئالیسم: رئالیسم که یک نوع واقع گرایی است و بیشتر در حوزه سیاست خارجی و بینالملل مطرح میشود. رویکردی است که دولتها را بازیگر اصلی صحنه بینالملل میداند و ضمن تاکید بر قدرت و منافع ملّی براین اعتقاد است که اصولاً از بین بردن غریزه قدرت صرفاً یک آرمان است.
رئالیسم ضمن تاکید برموضوع امنیت معتقد است که چنانچه دولتی نتواند امنیت خود را حفظ کند، قادر به انجام هیچ کاری نخواهد بود. رئالیسم ضمن اعتقاد به جبر و اهمیت دادن به تاریخ و تجربه دیدگاهی محافظهکارانه دارد و ازسیاست حفظ وضع موجود طرفداری میکند. بر اساس رویکرد رئالیستها در حوزه بینالملل از آنجا که نمیتوان از طریق سازمانهای بینالمللی و حقوق بینالملل صلح برقرار کرد، بنابراین میباید از تمهیداتی چون«موازنه قدرت» و «بازدارندگی» بهره جُست.
برای این که رئاليسم را بهتر بشناسیم و آشنایی بیشتری با این رویکرد فراهم گردد، مناسب است محورهای اصلی آن را در اینجا یادآور شویم.
محورهای اصلی رئالیسم: محورهای اصلی رئالیسم را میتوان در دولت سالاری، بقاء و خودیاری خلاصه کرد.
1- دولت سالاری؛ از منظر رئالیسم مفهوم دولت با به کار بردن زور همراه است و بر این اساس دولت عبارت است از انحصار به کار بردن مشروع نیروی فیزیکی در قلمرو خاص و در چنین فضائی دولت از اقتدار عالیه برای وضع و اجرای قوانین برخوردار است و در سطح خارجی و بینالمللی منطقی رقابتی سیاست قدرت، از ایجاد توافق در زمینه اصول و هنجارهای جهانی پیشگیری میکند.
2- اصل بقاء؛ در این مورد اعتقاد بر این که تحت شرایطی دولتها مجازند برای حفظ خویش حتی موجودیت سیاسی دیگران را به مخاطره افکنند
3- اصل خودیاری؛ براساس این اصل برای بقای خویش به هیچ وجه نمیتوان به ضمانت دولت دیگری متکی بود. بر مبنای این اصل، همزیستی از طریق حفظ موازنه قدرت حاصل میشود، در شرایطی که دولت واقعگرا درصدد کسب منافع بیشتر نسبت به دیگران باشد، همکاری محدود در تعاملات بینالمللی ممکن خواهد بود.
اصول آرمان گرایی امام(ره) در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی
از زاویة و نگاه آرمانی میتوان اصول قابل توجهی از اندیشهها و مواضع امام(ره) را به عنوان اصول آرمانی به حساب آورد لکن از باب نمونه چند اصل را در این جا ذکر مینماییم.
1- اصل تکلیف و عمل به آن: تکلیفگرایی وعمل براساس تکلیف و حتی تغییر رفتار به خاطر تغییر وظیفه جایگاه مهمی در فهم اندیشه وعمل و رفتار سیاسی امام دارد چنانکه امام خمینی درباره اصل آرمانی عمل به تکلیف میفرمایند: « همه ما مامور به ادای تکلیف و وظیفهایم، نه مامور به نتیجه »؛ ایشان درباره جنگ و سرنوشت آن میفرمایند: «ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن.»
آیتالله خامنهای درباره اصل تکلیف در سیره حضرت امام فرمودند: بارها ایشان میفرمود که ما کار را برای رسیدن به نتیجه نمیکنیم بلکه مامور به انجام تکلیف هستیم.
2- اصل عدالت و عدالت خواهی: درباره اصل عدالت باید گفت بررسی آرای امام نشان میدهد که حکومت مورد نظرشان حکومتی است که براساس عدالت بنا شده است و بر مبنای عدالت نیز اداره گردد لذا میفرماید: ما که میگوییم حکومت اسلامی، میگوییم حکومت عدالت ما یک حکومت عدل اسلامی میخواهیم و «هدف نهائی عبارت است از همان تاسیس یک حکومت عدل اسلامی است»
در جای دیگر میفرماید:«اصولاً احکام مطلوبیت ذاتی ندارند بلکه وسائل و اداواتی هستند که جهت اجرای صحیح اهداف حکومت اسلامی و گسترش قسط وعدالت در جامعه به کار میروند، حکومت اسلامی باید اقامه عدل کند.»
3- اصل صدور و گسترش انقلاب و اسلام: امام(ره) از صدور انقلاب همواره به عنوان آرمان دراز مدت یاد کرده و میفرمایند: «انقلاب ما محدود به ایران نیست انقلاب ایران مردم ایران نقطة شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت است.»
4- اصل حمایت از مستضعفین جهان: امام خمینی با توجه به همین اصل آرمانی تاکید میکند: «ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. ما باید از مستضعفین جهان پشتیبانی کنیم... زیرا اسلام... پشتیبان تمام مستضعفین جهان است»
چگونه و بر اساس چه مبنا و شاخصههایی، امام(ره) در رفتار سیاسی در حوزه سیاست داخلی و سیاست خارجی رهبری واقعگراست و منظور از واقع گرایی امام(ره)در این جا چیست؟
اصول و شاخصههای واقع گرایی امام(ره)
درباره رویکرد واقع گرایانه باید گفت ایشان به شاخصهای تصمیم گیری عقلانی توجه داشته و با توجه به عقلانیت دینی به آنها اهتمام داشتند که میتوان آن شاخصهها را اینگونه برشمرد:
1- اصل مصلحت 2- اصل تقدم اهم بر مهم 3- اصل عمل به قدر مقدور 4- اصل توجه به مقتضیات زمان و مکان 5- اصل تدریجی بودن امور 6- اصل ضروری بودن حکومت و لزوم تاسیس حکومت اسلامی 7- اصل حفظ اسلام و نظام اسلامی8- اصل برنامهریزی 9- اصل آینده نگری 10- اصل بصیرت و آگاهی و لزوم کسب اطلاعات و اخبار 11-اصل مشورت و استفاده از نظریات کارشناسان 12- اصل تجدید نظر و بازنگری در برنامهها 13- اصل تقویت دولت و جایز ندانستن تضعیف آن 14 – اصل حفظ مصالح و منافع ملّت 15- اهميت دادن به ارتباط و روابط متقابل با ديگر کشورها.
در مجموع این عناوین میتوانند شِمايی از الگوی واقعگرایانه را در اندیشه و رفتار سیاسی امام(ره) بیان نمایند. با اين حال ما برای شاهد مثال به اختصار به برخی از عناوين میپردازیم:
الف) اصل مصلحت
مصلحت از جمله اصول مهمی است که امام(ره)به آن توجه ویژه داشتند، امام خمینی(ره) میفرمودند: «مصلحت نظام و مردم از امور مهمی است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در زمانهای دور و نزدیک زیر سؤال برد»
ب) ضرورت تاسیس و برپایی حکومت اسلامی امام(ره) با یک نگاه واقعگرایانهای در این باره فرمودند: «لزوم حکومت به منظور بسط عدالت و تعلیم و تربیت و حفظ نظام جامعه و رفع ظلم و حراست مرزهای کشور و جلوگیری از تجاوز بیگانگان، از بدیهیترین امور است، بیآن که بین زمان حضور و غیبت امام(عج) و این کشور و آن کشور فرقی باشد.»
ج) حفظ نظام
امام(ره) درباره اهمیت بالای حفظ نظام فرمودند: «مسئله حفظ نظام جمهوری اسلامی در این عصر و با این وضعی که در دنیا مشاهده میشود.... از اهمّ واجبات عقلی و شرعی است که هیچ چیز به آن مزاحمت نمیکند.»
د)اصل منافع ملّت:
امام(ره) این موضوع را هم مدّ نظر قرار داده و فرمودند:« اصل؛ منافع ملّت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود»، « اصلی که غیرقابل تغییر است این است که سیاست خارجی ما باید برمبنای حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع ملّت ایران باشد».
ه) برنامهریزی:
امام(ره) برنامهریزی را به عنوان یک اصل مهم در اداره کشور تلقی کرده و بر ضرورت آن تاکید نموده فلذا فرمودند: «مسئله برنامه از مهمات یک کشور است و چنانچه بدون برنامه یک کشوری بخواهد اداره شود نمیشود، باید برنامه باشد».
و) اصل اهمیت و ضرورت روابط متقابل با ديگر کشورها:
امام(ره) به این امر مهم عنایت و توجه زیادی داشتند و فرمودند: «ما نمیخواهیم در یک کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد، ایران امروز نمیتوانداین طور باشد... که در یک جا بنشیند مرزهایش را ببندد این غیر معقول است، ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمیکنیم».
ز) اهمیت به مقتضیات زمان و مکان:
اصل اجتهاد، اصل مهمی است که به عنوان پایه و اساس اندیشه امام(ره) در تفکر و مواضع و رفتار سیاسی امام(ره) به حساب میآید لکن امام با توجه به اهمیت مقتضیات زمان و مکان میفرمایند که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست، حوزهها و روحانیت... همواره چند قدم جلوتر از حوادث مهیای عکسالعمل مناسب باشند چه بسا شیوههای رایج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حلّ مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند.
آرمان گرایی و واقع گرایی در اندیشه و رفتارسیاسی امام(ره)
با توجه به یک «روش تعاملی و هم افزایی» میتوان امام(ره) را آرمانگرا و یا آرمان خواهی دانست که با واقع بینی و با توجه به واقعیات و عینیات حوزه سیاست داخلی و خارجی، در جهت تحقق آرمانهایش حرکت کرده است، امام با آرمان گرایی (نه مطلق) دراندیشه و رفتار سیاسی، حوزه سیاست داخلی را جهت داده و با رفتار سیاسی واقع گرایانه و واقع بینانه نسبت به حوزه قدرت و سیاست، زمینه فعلیت و عینیت یافتن آرمانهایش را فراهم آورده است. یعنی؛ با توجه به هستی شناسی امام(ره)و تعامل آرمانگرایانه واقعیتهای موجود در عرصه سیاست داخلی و خارجی، میتوان یک رویکرد واقعبینانه به آرمانها آن هم به صورت «هم افزایی» در اندیشه و رفتار سیاسی امام(ره) مشاهده کرد، به هرحال هر دو رویکرد آرمان گرایانه و همینطور واقع گرایانه در اندیشه و رفتار و مواضع سیاسی امام(ره)وجود دارد.
آنچه که در این جا باید بر آن تاکید کرد این است که این دو رویکرد با یک روش « تعاملی – هم افزایی » قابل جمع است و نکته قابل توجه و در خور اهمیت بیشتر در این است که اگر امام خمینی(ره) را تنها آرمانگرا بدانیم چگونه این آرمان گرایی را با اصل لزوم رعایت مصلحت که همواره مورد توجه و مورد عنایت امام(ره) بود توجیهنماییم، مسلماً نمیتوان این تلقی را پذیرفت که آرمان گرایی
امام(ره) محدود به زمان خاصی بوده باشد، مثلاً با تشکیل حکومت و وارد شدن در حوزه عمل (پراکتیک) و وارد شدن در مناسبات بینالمللی، آرمان گرایی امام(ره) به واقع گرایی تغییر یافته است و یا نمیتوان این فرض را پذیرفت که امام(ره)در اواخر عمر پربرکتشان به واقعگرایی روی آورده است چون همین امام در بیانیه سالگرد کشتار خونین مکه میفرماید: «اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظالم بر نمیداریم» و همچنین میفرماید: «راهی جز مبارزه نمانده است باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً آمریکا را شکست و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود. شهادت یا پیروزی که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است».
یا امام در وصیت نامه سیاسی الهیاش همچنان روح انقلابی و مبارزه و مقاومت را در کالبد فرزندان و نسلهای آینده میدمد و همچنان در جای جای صفحات آن، بر اصول آرمانی خود تاکید مینماید. بنابر این شواهد فراوانی حکایت از این دارد که آرمانگرایی امام(ره) محدود به زمان خاصی نبوده و این تلقی را به عبارتی نپذیرفته و باید ادعای محدود بودن به زمان خاص را غیر قابل بدانیم.
از این رو، سزاوار است با توجه به عقلانیت دینی و مبانی تفکری امام(ره)برای این که این دو رویکرد آرمان گرایانه و رویکرد واقع گرایانه در اندیشه و رفتار سیاسی امام به یک تعاملی برسانیم ناگزیریم قدرجامعی را از این دو رویکرد به دستآوریم قدر جامعی که هر دو رویکرد را در اندیشه و رفتار سیاسی در برگیرد و آن عنوان قدر جامع میتواند به اصطلاح «آرمانگرایی واقع بینانه» باشد.
همانطوری که اشاره کردیم برای رسیدن به یک تعامل و جمع بین دو رویکرد آرمانی و واقع گرایانه در اندیشه و رفتار سیاسی امام(ره) ما ناگزیریم یک قدر جامعی از این دو رویکرد به دستآوریم و آن قدر جامع میتواند اندیشه و موضعگیری فعّالی چون«آرمان گرایی واقع بینانه» باشد و این امر با آن باز فهمی که از مفاهیم آرمان گرایی و واقع گرایی داشتیم، میتواند بر پایة عقلانیت دینی، دیگر آن ناسازگاری دو رویکرد ایده آلیستی و رئالیستی را نداشته باشد.
بنابر این مناسب است تحت عنوان «آرمان گرایی واقع بینانه» دو رویکرد آرمانی و واقع گرایانهای که در اندیشه و رفتار سیاسی امام(ره) ظهور و بروز دارد را جمع نموده و با رسیدن به این قدر جامع به «تعامل و هم افزایی» در اندیشهها و تفکرات روشن بینانه امام(ره) بپردازیم.
آرمان گرایی واقع بینانه امام خمینی(ره)
حال برای دست یابی به این مهم در این جا سزاوار است ما برخی از اندیشهها و مواضع امام(ره) را با همین عنوان«آرمان گرایی واقع بینانه» در حوزه سیاست داخلی و حوزه سیاست خارجی مورد توجه و بررسی قرار دهیم.
الف) آرمانگرایی و واقعگرایی امام(ره) در سیاست داخلی
مرحوم دکتر حمید عنایت هم به این مطلب اذعان داشت که مکتب تشیّع(عمدتاً) رویکرد آرمان گرایانه داشته و با مبارزه و نفی حکومتهای جائر در انتظار وضعیت ایدهآل و آرمانی یعنی حکومت حضرت مهدی(عج) بوده است، لذا فرصتی را برای واقع گرایانه و شکلدهی حکومت برای وضعیت فعلی پیدا نکرد، لکن امام خمینی(ره) با این که وارث مکتب تشیّع است، میبینیم با یک نگاه واقعگرایانه برای اجرای اجرائی کردن احکام نورانی اسلام به خصوص امر به معروف و نهی از منکر قیام میکند و برای تاسیس و تشکیل حکومت فتوا به تحریم تقیّه داده و نظریه ولایت فقیه را برای شکلدهی حکومت براساس اصول و احکام نورانی اسلام، سامان میدهد.
امام خمینی با این که براساس «عقلانیت دینی» به اصل تدریجی بودن توجه دارد و در کتاب کشف اسرار رژيم را نصیحت میکند و مینویسد: «این قانون اساسی ماست (یعنی قانون اساسی رژیم سابق)....به این قانون اساسی عمل کنید، اگر ما حرفی زدیم. لکن همین امام(ره) براساس همان عقلانیت در مکتوب خود مینویسد:
«.... ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران درآورده...ای علمای ربانی؛ دانشمندان دیندار... اگر مجال را از دست بدهید و قیام نکنید... فرداست که مشتی هرزهگر شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دست خوش اغراض باطله خود کنند...»
هم چنین امام خمینی(ره) بهخاطر نگاه واقع بینانهای که دارند برای این که عزّت از دست رفته مسلمان دوباره برگردد میفرمایند:
«برای این که وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمار گران و دولتهای دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم راهی نداریم جز این که تشکیل حکومت بدهیم»و بر همین اساس علاوهبر طرح بحث ولایت فقیه در کتاب فقهی البیع خود سلسله بحثهای ولایت فقیه را در نجف مطرح کردند.
با این همه امام(ره) براساس همان «عقلانیت دینی» با نگاه واقع بینانهای که داشتند در واقع به اصل «عمل به قدر مقدور» عنایت داشتند، لذا فرمودند: « این طور نیست که حالا نمیتوانیم حکومت عمومی و سراسری تشکیل بدهیم کنار بنشینیم بلکه تمام امور که مسلمین محتاجند، از وظایفی است که حکومت اسلامی عهدهدار شود، هرمقدار که میتوانیم باید انجام دهیم».
امام خمینی(ره) براساس «عقلانیّت دینی» و باز با یک نگاه واقع بینانه که میتوانست انگیزة آرمانی مبارزه را برای اندیشه و رفتار سیاسی ایشان تقویت کند معتقد بودند که با وجود شاه و بستگانش به هیچ اصلاحی دسترسی ممکن نخواهد بود.
چون همانطوری که ایشان وضعیّت دوران پهلوی را بهصورت واقع بینانهای ترسیم کردند، هشدار میدهند که هدف اصلی دولتهای استعمارگر محو قرآن، اسلام و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری، نغمه سپاه دین در شرایطی ساز میشود که دستگاه جبّار هر روز ضربههای پیگیری به پیکره اسلام وارد میکند. اگر خدای نخواسته ایادی اجانب و دشمنان اسلام در این مقصد شوم و کمرشکن
توفیق پیدا کنند، اولاً علمای اعلام و وعاظ و مروجین اسلام را کنار زده و ثانیاً اسلام و احکام آن را محو نابود مینمایند خطر این سپاه نامیمون، بزرگترین خطری است که مسلمین و در راس آنها علمای اعلام با آن مواجه شدهاند.
ب) آرمان گرایی و واقع گرایی امام(ره) در سیاست خارجی
امام خمینی(ره) بر واقعیتهای سیاست بینالملل واقف بودند لذا نهادهای بینالمللی و سیاست بینالملل را تحت نفوذ و سلطه قدرتهای جهانی میدانستند. برای همين ایشان فرمودند: «منتظر نباشید که آنان(قدرتهای بزرگ) حقتان را بدهند مستکبرین حق کسی را نمیدهند».
لکن امام(ره) معتقد بودند: «ما هرگز داخل درهای بسته زندگی نمیکنیم. ما نمیخواهیم در یک کشوری زندگی کنیم که از دنیا منعزل باشد ایران امروز نمیتواند این طور باشد که در یک جا بنشینند و مرزهایشان را ببندند این غیر معقول است امروز دنیا مانند یک عایله و یک شهر است و یک شهر دارای محلههای مختلفی است که با هم ارتباط دارند، وقتی دنیا وضعش اینطور است ما نباید منعزل باشیم».
لذا مسئولین جمهوری اسلامی برمسئله روابط با دیگر کشورها و همچنین حضور در مجامع بینالمللی اهتمام ورزیده و با نگاه واقع بینانه همواره به این مهم توجه ویژه داشتهاند.
امام خمینی(ره) براساس مبانی دینی که پایه و اساس عقلانیّت دینی را شکل میدهد میفرمایند: «من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند. ما اعلام میکنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است»
و همچنین میفرمایند: «ما دفاع از همه مسلمین را لازم میدانیم»، « دفاع از نوامیس مسلمین و دفاع از بلاد مسلمین و دفاع از همة حیثیات مسلمین امری است لازم و ما باید خودمان را برای مقاصد الهی و دفاع از مسلمین مهیا کنیم».
لکن امام(ره) با واقع بینی و با شناخت از توطئه دشمن در مورد حمله اسرائیل به لبنان در زمان جنگ تحمیلی فرمودند: «توطئه تدارک دیدند که ما برویم سراغ اسرائیل، تا عراق تقویت بشود، آن وقت عراق و اسرائیل بیایند سراغ ما، ما این توطئه را فهمیدیم».
حضرت امام(ره) در این قضیه ضمن حفظ هدف و آرمان دفاع از ملّت مظلوم لبنان، بر دفاع از کشور اسلامی تاکید نموده و فرمودند: «راه قدس از کربلا میگذرد و نیز فرمودند: ما لبنان را از خود میدانیم لکن مقدمه این که لبنان را ما نجات بدهیم این است که عراق را نجات دهیم. چون همانطوری که میفرمایند: «...دفاع از ملّت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همة ملّتهای تحت ستم است».
امام خمینی(ره) به لحاظام القری بودن جمهوری اسلامی ایران و با یک نگاه واقع بینانه به این مهم میفرمایند:«اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی ایران متعلق به همه ملّتهای اسلامی است و دفاع از ملّت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همه ملّتهای تحت ستم است».
بنابراین میبینیم که رویکرد آرمانی امام(ره) و رویکرد واقع بینانه امام(ره) در مسئله دفاع از مسلمانان جهان و مسئله دفاع از ملّت وکشور اسلامی خودمان، بنابر «عقلانیّت دینی» در راستای هم قرار گرفته و با تعاملی که بین این دو رویکرد در مواضع امام(ره) شکل میگیرد، این دو در جهت هم افزایی قرار گرفته و میتوانند همدیگر را در این موارد تقویت نمایند.
همین آرمان گرایی واقع بینانه را در تعامل و جمع بین «منافع ملّت» و «مصالح دینی» به خوبی میتوان در اندیشه و رفتار سیاسی امام(ره) ملاحظه و رصد نمود، امام(ره) در عین پایبندی به اصول سیاست اسلامی، برای مصالح عمومی که منافع ملّی و منافع ملّت را در بر دارد جایگاه در خور توجهی قائل بودند و در واقع امام(ره) در چارچوب مقتضیات زمانی و مکانی معاصر سعی دارد تا بر اساس «عقلانیت دینی» افقی از آرمان گرایی را همراه با واقع گرایی در سیاست و حکومت ترسیم نماید لذا فرمودند: «روابط خارجی ما براساس حفظ آزادی، استقلال و حفظ مصالح و منافع اسلام و مسلمین است».
امام خمینی(ره) همچنین درباره اهمیت و جایگاه منافع ملّی و منافع ملّت فرمودند: «اصل، منافع ملّت ایران است که باید به بهترین وجه رعایت شود».
این تعامل تنها میتواند در یک عقلانیتی تعریف شود که برای رسیدن به هدف متعالی، این دو رویکرد را در راستای هم قرار داده و در یک جهت بازتعریف نماید.