۱۲۲۱ - (پاسخ به شبهات ): هدف و ضرورت معاد ۱۴۰۳/۰۳/۲۶
(پاسخ به شبهات ):
هدف و ضرورت معاد
۱۴۰۳/۰۳/۲۶
* هدف و ضرورت معاد چيست؟ هدف از کيفر الهي چيست؟ آيا براي تشفي است يا تنبيه مجرم و يا عبرت گرفتن ديگران؟ چرا در همين دنيا کيفر نميبينند؟
دلایل ضرورت معاد
1. برهان حكمت: خدا حكيم است و حكيم كار بيهوده انجام نميدهد و آفرينش انسان و جهان و بعد نابودي آن بدون رسيدگي به حساب بندگان خوب و بد موجب لغو و بيهوده بودن خلقت اوست، لكن خدا كار بيهوده نميكند، لذا معادي در پيش است.(1) و قرآن نيز ميفرمايد: «آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریدهایم، و بهسوی ما باز نمیگردید؟»(2)
2. برهان عدالت: خدا عادل است و نيز عادل، ظالم را بر مظلوم مقدم نميدارد و مسلط نميكند، بلكه از ظالم انتقام ميگيرد. پس خدا نيز ظالم و مظلوم را يكسان نميداند و ظالم را بر مظلوم مقدم و مسلط نميكند و اگر معاد براي انسان نباشد، لازمهاش يكساني ظالم و مظلوم بلكه مقدم داشتن ظالم بر مظلوم است نزد خدا، ولي خدا منزه از آن است كه ظالم و مظلوم در برابرش يكسان باشد. پس معاد لازم و ضروري است تا هر چه كه مستحق است، جزا بيند(3) و خدا نيز ميفرمايد:« آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار میدهیم؟! شما را چه میشود؟! چگونه داوری میکنید؟! »(4) و نيز ميفرمايد:« یا مردمان با تقوا و خداترس را مانند فاسقان بدکار قرار میدهیم.»(5)
انواع مجازات
استاد مطهري(ره)كيفر و مجازات را به جهت ارتباطش با جرم، سه نوع ميداند:
1. مجازات قراردادي (تنبيه و عبرت): رابطه بين جرم و مجازات، در اين نوع كاملاً قراردادي است كه بوسيله قانونگذاري الهي يا غير الهي وضع گرديده است. فائده اين نوع مجازات يكي اين است كه خود مجرم تنبيه ميشود كه ديگر دست به چنان جرمي نزند و ديگران نيز از مجازات او عبرت ميگيرند تا دست به جرم نيالايند. فائده ديگرش اين است كه در مواردي كه ظلمي بركسي وارد شده، با مجازات ظالم، تشفّي خاطر پيدا ميكند.
اين نوع از مجازاتها در جهان آخرت معقول نيست، زيرا در آنجا جلوگيري از جرم مطرح نيست، تا مجازات مجرم تنبيهي براي او باشد تا دوباره مرتكب جرم نشود، يا اينكه عبرتي باشد براي ديگران تا اينكه مبادا مانند او مرتكب جرم شوند و نيز، خدا ـ معاد الله ـ حّس انتقام جويي ندارد تا براي تشفّي و خالي كردن عقده دل انتقام بگيرد و از طرفي همه گناهان مربوط به حقوق مردم نيست تا گفته شود عذاب براي تشفّي خاطر ستم ديدهها است. به علاوه اينكه خير و رحمت براي خود مظلومان نيز درآن روز سخت، بيشتر از انتقام، تشفّي خاطردارد.(6)
2. مكافات دنيوي: رابطه بين جرم و کیفر در اين نوع مجازاتها رابطه علي و معلولي است، يعني جرم علّت است براي كيفر و كيفر نتيجه طبيعي و اثر ذاتي گناه است و قردادي نيست. ماننداينكه مرگ اثر و نتيجه و معلول طبيعي نوشيدن سم، پرتاب شدن از كوه و... ميباشد. اين نوع كيفرها را مکافات عمل يا اثر وضعي گناه مينامند.(7)
3. عذاب اخروي: «مجازاتهاي جهان ديگر رابطه قويتري با گناهان دارند؛ رابطه عمل و جزاء در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادي است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطه علي و معلولی است. بلكه از آن هم يك درجه بالاتر است؛ در اينجا رابطه عينيت و اتحاّد، حكمفرما است؛ يعني آنچه كه در آخرت به عنوان پاداش كيفر به نيكوكاران و بدكاران داده ميشود، تجسم خود عمل آنهاست»(8) و به تعبير شيخ بهائي، اعمال صالح و اعتقادات حق به شكلي نوراني و زيبا ظاهر ميشوند كه موجب كمال شادي صاحبش ميگردند و اعمال بد و اعتقادات باطل به شكلي ظلماني و زشت هستند كه موجب نهايت اندوه و آزار (صاحبش) ميشوند»(9)
به عبارت ديگر، پاداشها و كيفرها عين خود اعمال است، با چهره باطن و ملكوتي، پس جا دارد سؤال شود كه هدف از مجازاتهاي اخروي چيست؟
عدم امكان مجازات همه مجرمان در دنيا
برخيها مجازات اخروي مجرمان را تنبيهي و در دنيا ممكن دانستهاند ولي اين ادعا درست نيست؛ زيرا اولاً: چنانكه گذشت، مجازات اخروي چون قراردادي نيست، تنبيهي نميباشد. ثانياً: بر فرض تنبيهي بودن نيز امكان تحقق آن در دنيا نيست زيرا:
1. مجازات در دنيا موقعي كه مصالح جامعه اقتضا نميكند، موجب ميشود تا اطرافيان مجرم نيز بر اثر آن آزار ببينند و اين ظلم به آنها است.
2. مستلزم خوب شدن اجباري (براي ترس از عقوبت فوري) افراد ميشود كه بيارزش است.
3. دنيا محدود است و نميشود هر جرمي در آن كيفر داده شود. مثلاً كسي را كه هزاران نفر را كشته، چگونه در دنيا ميتوان كيفر داد؟ چون يكبار كشتن فقط مجازات كشتن يك نفر ميشود نه بيشتر.
4. مجازات فوري و دنيوي مجرمان موجب به هم خوردن نظام زندگي
ميشود و اصلاً در آن نسل بشر در همان آغاز با مجازات از بين ميرفت.
5. كيفر در دنيا كم لطفي است، چون ممكن است مجرم، در صورت مهلت داشتن بعدها توبه كند.
6. گاهي كيفر فوري در دنيا به جهت اينكه آثار و خسارات بعدي جرم به حساب نميآيند، ناعادلانه مي شود.(10)
7 . گاهي خود عمل خوب، مانند شهادت و عمل بد،مانند خودكشي موجب مرگ شخص ميشود و ديگر نميماند پاداش يا جزاء ببيند.(11)
__________________________
1. خرازي، محسن؛ بدايه المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، قم، مرکز مديريت حوزه علميه چاپ اول، 1411، هـ ق، ج2، ص 269-283.
2. مؤمنون / 115.
3. بداية المعارف الالهيه في شرح عقائد الاماميه، همان، ص 274 ـ 275.
4. قلم/ 35 ـ 36.
5. ص / 28.
6. رك، مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ هشتم، 1377.
7. رك: مجموعه آثار، همان، ص 227ـ 228.
8. همان، ص 230.
9. حسين، عاملي (شيخ بهائي)، الاربعين، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ اول، 1414 هـ ق، ص 402.
10. رك: قرائتي، محسن، معاد، قم، در راه حق، چاپ مكرر، 1373، صص 21 ـ 31؛ بدايه المعارف الالهيه همان، ص 276.
11. بدايه المعارف الاهيه، همان.