سیدمحمدحسین راجی
در ادامه یادداشتهای پیشین، اینبار به مداخله و بیثبات سازی در کشور سومالی میپردازیم.
سومالی از نظر جغرافیایی بخش بزرگی از شاخ آفریقا را شامل میشود. این کشور در سالهای آغازین قرن ۲۰ مستعمره ایتالیا بود و با عنوان «سومالی ایتالیا» خوانده میشد. اما در سال 1960 استقلال خود را از بریتانیا و ایتالیا به دست آورد. با این حال، خودمختاری بیشتری برای این کشور به ارمغان نیامد و برای حفظ ثبات سیاسی همچنان به کمکهای خارجی متکی بود.
در طول جنگ سرد، شاخ آفریقا مکانی استراتژیک بود؛ زیرا دسترسی به دریای سرخ و کانال سوئز و همچنین امکان پشتیبانی نظامی در غرب آسیا و منطقه خلیج فارس را فراهم میکرد. وجود نفت تازه کشف شده، دلیل اصلی حضور قدرتها در منطقه بود. بنابراین، سومالی و اتیوپی، به میدان نبرد اصلی بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شدند.
پایان جنگ سرد منجر به کاهش اهمیت سومالی در غرب شد که ناشی از کاهش اهمیت این منطقه به دلیل خروج نیروهای خارجی از منطقه بود. «زیادباره» کنترل کشور و ارتش را از دست داد و مجبور به فرار از کشور شد. فروپاشی رژیم استبدادی اما منجر به از هم گسیختگی کامل کشور و زیرساختهای آن شد. در همان زمان، شکافهای قبیلهای، میراث استعمار اروپا -که مردم سومالی را به پنج کشور تقسیم کرد-، منجر به بروز درگیریهای بین قبیلهای و درون قبیلهای شد. جنگ داخلی سومالی همراه با خشکسالی طولانی، یک قحطی بزرگ به همراه داشت.
البته جنگ داخلی به طور قابل توجهی دولت را بازسازی کرد و در ماه مه 1991، جنبش ملی سومالی–که گروهی از مخالفان شورشی علیه «زیادباره» محسوب میشدند- استقلال خود را از جمهوری سومالی و مناطق شمالی سومالی اعلام کرد و کشور را به پایتخت آن، موگادیشو، تقلیل داد. در همین سال، رئیسجمهور خودخوانده سومالی، علی مهد، از سازمانهای بینالمللی درخواست کمک کرد. آنها خواستار تحریم تسلیحاتی، آتشبس و اقدام بشردوستانه شدند. سازمان ملل هم بر اساس قطعنامههای 733 و 746، درصدد مداخله در این کشور برآمد و درآوریل 1992 پس از قطعنامه 751 شورای امنیت تصمیم به ارسال کمکهای بشردوستانه برای نظارت بر آتشبس گرفت. اما این مداخله موفقیتآمیز نبود؛ زیرا آتشبس نادیده گرفته شد.
در نوامبر 1992، ایالات متحده پیشنهاد رهبری یک نیروی چندملیتی تحت رهبری خود برای تأمین امنیت عملیات بشردوستانه، که شامل نیروهای نظامی از 23 ایالت بود، را داد. مداخله ایالات متحده با عنوان عملیات «بازگرداندن امید»، در زمان ریاست جورج دبلیو بوش آغاز شد. همچنین ایالات متحده با عنوان «مداخله بشردوستانه» در سومالی مداخله نظامی کرد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جهان تک قطبی به وجود آمد که در آن سازمان ملل قدرتش رو به رشد است و حرفش در امور جهان مشروعیت دارد. پس بهترین گزینه برای ایالات متحده برای مداخله در سومالی، سازمان ملل است. طبق قطعنامه 794 شورای امنیت سازمان ملل، پرزیدنت جرج دبلیو بوش اجازه استفاده از «تمام ابزارهای لازم برای ایجاد هر چه سریعتر یک محیط امن برای عملیاتهای امدادی بشردوستانه در سومالی» را پیدا کرد و او در 5 دسامبر 1992 دستور ورود نیروها به سومالی را صادر کرد. همان طور که قبلاً ذکر شد، ایالات متحده داوطلبانه در سومالی مداخله کرد تا موقعیت خود را به عنوان تنها ابرقدرت تثبیت کند.
این راهبرد آمریکا بود که از طرفی با حمایت از دولت ضعیف شکل گرفته، منافع اقتصادی خود را تأمین و به آنها سلاح بفروشد، و از طرف دیگر با حمایت و مسلح کردن گروهکهای سلفی به واسطه عربستان سعودی، امنیت منطقه را از بین ببرد.
هر چند آمریکا در دوره «زیادباره» و به بهانه مسائل حقوق بشری و زنان، به دنبال تقویت گروههای سلفی و سرنگونی دولت مستقر بود؛ اما پس از سرنگونی این دولت وضعیت مردم و زنان سومالی بسیار وخیمتر گردید. بر خلاف ادعای آمریکا در محکومیت حقوق بشری و حقوق زنان در دولت «زیادباره»، او به دنبال رهایی زنان از استثمار سنتی و سرمایهداری بود. بحث برانگیزترین قانونی که «زیادباره» تصویب کرد، قانون خانواده 1975 بود که به زنان و مردان اجازه میداد به طور مساوی پس از مرگ یکی از اعضای خانواده، ثروت را به ارث ببرند؛ چندهمسری محدود؛ و به زنان حق طلاق داده شد. (قبلاً مرد میتوانست همسر خود را بدون دادگاه طلاق بدهد! این قانون ملزم کرد که طلاق باید از طریق دادگاه صورت بگیرد.) همین موضوع دستاویزی شد تا آمریکا و رهبران مذهبی سومالی، از «زیادباره» به دلیل مخالفت با اسلام انتقاد کنند و جریانات سلفی و وهابی تقویت شوند و به جنگ با «زیادباره» بیایند. پس از سرنگونی «زیادباره» نیز مجدداً این شرایط به دلیل مداخلات آمریکا ادامه پیدا کرد. در انتها، این زنان و مردم سومالی بودند که از این موضوع آسیب دیدند و سالها به واسطه جنگ از حقوق اولیه خود محروم شدند.
یکی از مواردی که ایالات متحده برای توجیه لزوم حضور در سومالی بارها مورد استفاده قرار دادهاند، محدودیتهای زنان و آزار و تجاوز جنسی به آنها در مناطق تحت تصرف گروه تکفیری الشباب است. درحالی که بارها نیروهای تحت آموزش ایالات متحده نیز پس از در اختیار گرفتن مناطق تحت تصرف الشباب، به طور گسترده و سیستماتیک به زنان این مناطق تجاوز جنسی کردهاند.
دو دهه درگیری داخلی و فروپاشی دولت، جمعیت زیادی از زنان آواره را ایجاد کرده است که به ویژه در برابر خشونت جنسی آسیبپذیر هستند. در مجموع 7.7 میلیون زن، مرد و کودک سومالیایی در سال 2022 به کمکهای بشردوستانه نیاز داشته و دارند. این کشور در رتبه چهارم از نظر برابری جنسیتی در جهان قرار دارد، نرخ مرگ و میر مادران و نوزادان از بالاترین میزان در جهان است. طبق گزارش صندوق کودکان سازمان ملل، حدود یکسوم قربانیان خشونت جنسی در سومالی کودکان هستند. آمریکا نه تنها به آزادی زنان و حقوق آنان کمک نکرد، بلکه جایگاه آنان را تضعیف و در عوض سلاحهای خود را فروخت و منافع راهبردی خود را در شمال آفریقا تقویت کرد و پایگاههای خود را در آنجا مستقر نمود.