۱۲۵۲ - (پاسخ به شبهات ): عصمت و گناه پیامبر(ص) ۱۴۰۳/۰۴/۳۰
(پاسخ به شبهات ):
عصمت و گناه پیامبر(ص)
۱۴۰۳/۰۴/۳۰
* با توجه به عصمت پيامبر(ص)، چرا خداوند در آيه دوم از سوره مباركه فتح به پيامبر ميگويد: «لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ»؛ تا خداوند گناه گذشته و آينده تو را ببخشد؟
- در تفسير اين آيه مرحوم طبرسي اقوالي را ذكر كرده و متذكّر شده كه اين اقوال با عقيده شيعيان اماميه در مورد عصمت انبياء موافقت ندارد. از جمله از اهل سنت نقل كرده است كه گفته اند: گناهاني را كه قبل از نبوّت و بعد از آن انجام دادهاي بيامرزد. يا اينكه خداوند وعده داده است كه گناهاني را كه از پيامبر سر زده يا خواهد زد، در صورتي كه اتفاق افتد، خواهد بخشيد.(1)
علامه طباطبايي نيز با رد اين اقوال ميفرمايد: اين اشتباه از اينجا ناشي شده كه اينان خيال كردهاند كه ذنب به معناي معصيّت و نافرماني است و حال آنكه چنين نيست، بلكه ذنب عبارت است از هر عملي كه به دنبالش ضرر و يا از بين رفتن نفعي و يا مصلحتي باشد ونيز مراد از مغفرت، معناي معروفش كه عبارت است از ترك عذاب در مقابل مخالفت با اوامر و نواهي نيست، زيرا مغفرت در لغت عبارت است از پرده افكندن بر روي هر چيز.
پس ذنب عبارت است از هر عملي كه آثار بدي به دنبال داشته باشد و مغفرت هم به معناي پوشاندن هر چيز است. حال با روشن شدن معناي اين دو واژه، ميگویيم كه قيام رسول خدا عليه كفر و شرك كه گاهي به وسيله جنگ و جهاد صورت مي گرفت، انتقام مشركين را در برداشت، به طوري كه از هيچ توطئهاي، براي براندازي حكومت الهي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ دريغ نمیكردند. امّا خداي سبحان به وسيله صلح حديبيه كه به فتح مكّه انجاميد، شوكت و قدرت مشركين را گرفت و به اين وسيله پيامبرش را محفوظ داشت تا رسالتش را به اتمام برساند. روايت مناظره مأمون عبّاسي با امام رضا ـ ع ـ نيز مؤيّد همين مطلب است كه ذكر آن خالي از لطف نیست. ابن جهم، راوي اين حكايت ميگويد: روزي در مجلس مأمون حاضر شدم، ديدم حضرت رضا ـ ع ـ نزد اوست، مأمون از آن حضرت پرسيد: يابن رسولالله! آيا مگر به نظر شما انبياء معصوم نيستند؟ فرمودند: بله! مأمون: پس بفرمایيد معناي اين كلام خداي عزّوجل كه فرموده است:
« لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ» چيست؟
حضرت فرمود: در نظر مشركين عرب هيچ كس گناهكارتر از رسول خدا ـ ص ـ نبود. براي اينكه آنها 360 خدا داشتند و حضرت رسول، با بعثتش، آنها را از خدايي انداخت و مردم را به اخلاص و وحدانيّت خداي تعالي دعوت کرد. بزرگان قريش، براي انتقامجويي، به تحريك مردم پرداختند. اينجاست كه وقتي خداي تعالي مكّه را براي پيامبرش فتح مي كند، مي فرمايد: ما اين فتح را براي تو آشكار ساختيم، تا تبعات و آثار سوئي را كه دعوت گذشته و آينده ات در نظر مشركين دارد، از بين ببريم تا ديگر درصدد آزارت برنيايند و همينطور هم شد، بعد از فتح مكّه، عدّه اي مسلمان شدند و بعضي از مكّه فرار كردند، آنهايي هم كه ماندند، دعوت آن حضرت را مي پذيرفتند. پس با فتح مكه گناهاني را كه رسول خدا در نزد مشركين داشت، آمرزيده شد، يعني ديگر نتوانستند درصدد انتقام برآيند و يا به عبارتي دست از پا خطا كنند.(2) بنابراين منظور از گناه در آيه كريمه گناه اصطلاحي نيست بلكه مراد مجرم بودن پيامبر از نظر مشركان است (گناه سياسي)، نيز مراد از آمرزش آن گناه، خنثي سازي توطئههاي مشركان در مورد آن حضرت است.
_________________
1. طبرسي، مجمع البيان، ترجمه گروهي از مترجمان، انتشارات دارالكتب اسلاميه، ج23، ص101.
2. طباطبائي، محمد حسين، الميزان، مترجم محمد باقر موسوي، قم، انتشارات اسلامي، 1363ه ش، ج18، ص377.