وظایف عــزاداران سیدالشهداء(ع) پس از دهـه محــرم
۱۴۰۳/۰۵/۰۷
آیتالله سید حسن عاملی
در محرم هستیم، اگر میخواهیم ماهیت نهضت عاشورا را بدانیم، به شعارهای امام حسین(ع) نگاه کنیم و از این طریق درک کنیم که امام حسین(ع) چرا قیام کرده است، سپس طبق شعارهای حضرت عمل کنیم و الا قطعاً با حضرت سیدالشهدا و با فکر او و مرام او بیگانه هستیم. حرکت حضرت حرکت اصلاحی است: « انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي» (بحار الأنوار، ج ٤٤، ص ٣٢٩) آیا ما سهمی از اصلاح داریم یا خیر؟ آیا نمیخواهیم شباهت به حضرت داشته باشیم؟ حضرت میفرمایند من برای امر به معروف و نهی از منکر آمدهام: «اُرِیدُ ان آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و انهی عَنِ الْمُنکَرِ»(همان) اگر در زندگی ما منکر باشد، اگر در عزاداریهای ما منکر موج بزند، در آن صورت ما عزاداری نمیکنیم بلکه با امام جنگ میکنیم. یزید اهل منکر بود که امام با او بیعت نکرد، اگر عزاداریهای ما محل گناه و زمینهساز گناه باشد در آن صورت باید از خود بپرسیم آیا ما راه امام را میرویم یا راه یزید را؟ حضرت زینب بر سر یزید فریاد کشید و فرمود چرا حجاب از سر خانمهای ما باز کردهای:«ابدیت وجوههن».
باورسوزی، بدتر از قرآنسوزی
اگر مجلس عزاداری امام حسین(ع) یک فرصت باشد تا با بدحجابی یا بیحجابی، تبرج جاهلی بکنیم، در آن صورت آیا ما در کنار حضرت زینب قرار گرفتهایم یا در کنار یزید؟
بعضیها چنین فکر میکنند که تنها با لباس مشکی پوشیدن همه چیز تمام میشود، با صد لعن و صد سلام وظیفه تمام میشود، آیا اگر ده روز صدای موبایل خود را عوض کنیم،حق امام حسین را ادا خواهیم کرد و حسینی خواهیم شد؟ آیا با تغییر صدای ضبط ماشین به مدت ده روز کسی حسینی میشود؟ آیا سر امام حسین برای ده روز محرم بریده شده است؟آیا امام حسین فقط برای ده روز محرم جاذبه دارد؟ حیف است سر امام به خاطر ده روز محرم بریده شود.
طبق روایات مزد خون گلوی امام حسین(ع) مسئله امامت است. حضرت زهرا(س) در زمان حمل سیدالشهدا، با اخبارغیبی پیامبر متوجه شد که فرزندش چه عاقبت وحشتناکی دارد و لذا خیلی محزون شد. جبرائیل نازل شد و به رسول خدا(ص) در مقام تسلی عرض کرد خداوند میفرماید: به زهرا بگو مزد خون گلوی حسین، امامت است؛ تا صحبت امامت پیش آمد حضرت زهرا(س) عرض کرد راضی هستم.
عزادار باید دقت کند که مبادا کارهایی انجام دهد که کار یزید است نه امام حسین . به کربلا نگاه کنید آنجا به خیمهها آتش زدند و سوزاندند الان هم با بیحجابی به ایمان و اعتقاد جوانی که عاجز از ازدواج است آتش میزنند،چادر سوخته را میتوان جبران کرد اما ایمان از دست رفته جوان چگونه جبران خواهد شد؟ آیا نه این است که قرآن برای ساختن باور است؟ پس باور سوزی از قرآنسوزی بدتر است.
کشف حجاب بدون تردید مایع اغوا و گمراهی است و صاحب آن با کشف حجاب یا بد حجابی تبدیل میشود به «مضل»(گمراهکننده)! و حضرت سید الشهدا(ع)فرمود: « وَمَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا »؛ هرگز گمراه کنندگان را به مددکاری نگرفتم.(کهف/51) حضرت با قرائت این آیه میفرماید هیچ وقت شخص مضل را به اردوگاه خود راه نمیدهم یعنی سر امام کلاه نمیرود شخص مضل اگر در اردوگاه امام حسین نیست پس در کجاست؟ او خیال میکند که عزادار امام حسین است.
بعضی از خانمها در برابر چشمان جوانان آن هم در عزاداری کشف حجاب میکنند، با آرایش غلیظ یا آرایش مخصوص محرم که به تازگی مُد شده است سپس به عزاداری یا تماشای عزاداری میآیند، جوان هم که نمیتواند ازدواج کند طبعاً در آتش گناه میسوزد؛ آتش زدن آن هم به ایمان جوان یا تعذیب او قطعاً اضاعه حق و یک عمل مجرمانه است، چنین اقدامی گاهی به منزله قتل است. در حدیث است: «ان الله یعذب الذین یعذبون الناس فی الدنیا»؛ هر کس در این دنیا انسانها را عذاب بکند خدا در آخرت او را عذاب خواهد کرد.(كنز العمّال: 13377 )
اگر کسی آرزو دارد که در کربلا آتش را خاموش کند بسم الله الان بیاید آتش اصلی را خاموش کند.
لزوم سنخیت یافتن عزادار با امام حسین(ع)
یک عزادار باید توجه کند که آنچه از او میخواهند هماهنگی با سیدالشهدا(س) است.یک بخش از هماهنگی این است که امام حسین(ع) در کربلا پریشان، غمگین، خسته، تشنه و غبارآلود بود ،آیا آرایش غلیظ با لباس مشکی شباهتی به آن هیئت غمآلود امام دارد؟ در روایت است که امام صادق(ع) از یکی از اهالی کوفه پرسید: آیا به زیارت جدم حسین(ع) میروید؟ گفت: بله با افتخار میرویم حضرت فرمود: اگر نروید بهتر است، لا تزورون خیر من ان تزوروا! گفت: آقا جان، کمرم شکست این چه حرفی است که میفرمایید؟ حضرت فرمود: برای اینکه جدم در کربلا آشفته، پریشان، غبار آلود با ظاهر بههم ریخته بود(شعثا غبرا) اما شما شنیدهام که با شیرینیجات و التذاذات مادی به زیارت جدم میروید.(وسائل الشیعة ج۱۱ ص۴۲۲)
از عجایب امور این است که عزادار محترم میداند امام حسین(ع) برای امر به معروف و نهی از منکر آمده است اما یک کلمه نهی از منکر نمیکند. امام، آقا و محبوب تو میگوید برای امر به معروف و نهی از منکر آمدهام یعنی آن را از تو میخواهم،لااقل در برابر منکرات یک کلمه حرف بزن اگر برای ثواب به عزاداری آمدهایم ثواب تمام عبادات از جمله عزاداری در برابر امر به معروف و نهی از منکر مثل نم در برابر دریاست:«کنفثه فی بحر لجی.»
اکثر مداحان محترم حتی یک کلمه از قبح بیحجابی یا استخفاف به نماز حرف نمیزنند، اکثریت عملاً میگویند ما آمدهایمگریه کنیم و برویم و با چیز دیگری کار نداریم! به اینها باید گفت: اولاً؛ امام حسین با همه ارزشهای اصیل زندگی بشر کار دارد و به خاطر همین شهید شد،ثانیاً؛ سخن شما را قبول میکنیمگریه کن اماگریه کردن امام حسین «عبره» است «دمعه» نیست.عبره یعنی تو را عبور داده و میبرد، باید دید اینگریه که یک قطره آن میتواند آتش جهنم را خاموش کند تو را از کجا به کجا عبور داده است!؟گریه کردن اگر تو را به مقام واهمه قدسی، معنویت، نورانیت و خویشتنداری بالا نبرد،این چه عزاداری شد؟ما برای پیدا کردن سنخیت با سید الشهدا به مجالس عزاداری میآییم، هر کس میخواهد معنای «عبره» را بفهمد به این مطلب توجه کند که سید الشهدا(ع) در حالی که خنجر بر گلویش بود خطبه میخواند یعنی اگر حرف او را میپذیرفتند، او نیز آنها را میپذیرفت ولو تمام عزیزان خود را از دست داده بود.
در طول تاریخ هیچ کس مثل امام حسین(ع) اراده قدرتمند ندارد آیا از این اراده سهمی گرفتیم؟ امام حسین(ع) از جان و از اهل بیت خود گذشت اما ما نمیتوانیم از یک نگاه شهوی یا از یک تعریف و تمجید بگذریم یا در محیط خانه نمیتوانیم در اختلاف خانوادگی از منیت خود بگذریم و نهاد مقدس خانواده را به پرتگاه طلاق میکشانیم.
یک عده روشنفکر هم پیدا شدهاند و از سر مغالطه میگویند معضلات اقتصادی را حل کنید با بیحجابی چه کار دارید! این روشنفکرها دقت کنند دقیقاً وقتی حریم شکست، مردم امام کُش شدند! چرا در کربلا امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) هر دو بزرگوار یک عده را با اسم مادرشان صدا میکنند؟ وقتی حریم بین زن و مرد شکست و مردم امام کُش شدند، وقتی جماعتی تربیت شدند که شخصیتی آسمانی مثل امام حسین(ع) را زیر سم اسبها پایمال کنند، در آن صورت تو همه چیز را از دست داده ای، دیگر چیزی نداری تا برای آن اقتصادی درست کنی. اهل بیت در کربلا گاهی میگویند:: «یابن مرجانه» گاهی میگویند: «یابن راعیه المعزی» گاهی میگویند:«یابن الزرقاء» و... همه اینها را با اسم مادرشان صدا میزنند،طبعاً پیام آن برای همه معلوم و این هشدار بسیار بزرگی است.
سید بن طاووس میگوید: آنهائی که بر بدن امام حسین(ع)با اسب تاختند، بیوگرافی آنها را نگاه کردیم دیدیم همه از زنا به وجود آمده و همه از اولاد زنان بدکاره هستند!
عزاداری یعنی امام حسین(ع)را به شهر خود دعوت کنیم، الان امام حسین(ع) وارد شهر ما بشود اوضاع را چگونه خواهد دید؟ باید هر کجا را نگاه کرد شعار خود را ببیند، هر کجا را نگاه کرد باید معالم خود را ببیند.حضرت به خداوند عرض کرد آمدهام تا نشانههای دینت را نشان مردم دهم: «لنری المعالم من دینک».
حضرت اگر تشریف بیاورند این خانمهای بیحجاب،این خودنماییها و آرایشها و این ارتباطات نامناسب را ببیند چه خواهند فرمود؟ میفرمایند شما اشتباه کردهاید مرا به شهر خود دعوت کردهاید باید کس دیگر را دعوت میکردید!!!
امیرالمؤمنین(ع) وقتی به کوفه آمدند دیدند زنها همه حجاب بر سر دارند اما کوچهها تنگ است و تنه به تنه میخورد؛ دو کلمه فرمودند و همه چیز تمام شد.حضرت بالای منبر رفتند و فرمودند: «اما تستحیون و لاتغارون»؛ آیا حیا و غیرت ندارید؟ (الکافی:
ج 5 ص ۵۳۷) الان امیر المؤمنین همان جمله را از باب «جری» به ما هم میگوید، ما چه عکسالعملی داریم؟ اهل کوفه فوراً حیا کردند و همه چیز را جمع کردند،حالا اهل کوفه جلو افتادهاند یا ما؟ آیا اینجا میتوانیم بگوییم ما اهل کوفه نیستیم؟
نماز و قرآن؛ دو محبوب امام حسین(ع)
امام حسین(ع) میگوید:من چیز جدیدی برای شما نیاوردم بلکه راه پیامبر(ص) و پدرم را میروم:«اسير بسيرة جدي و ابي».
به سیره پیامبر(ص) نگاه کنید، پیامبر(ص)به مسجد خود دو درب گذاشت فرمود:خانمها و آقایان به همدیگر برخورد میکنند،در مردان باب البقیع است و در زنان باب النساء.
حضرت رسول (ص) بعد از نماز سریعاً بلند نمیشدند، چون میدانستند که وقتی حضرت بلند نشود اصحاب نیز بلند نمیشوند و مسجد را ترک نمیکنند.صحابه عرض کردند:یا رسولالله(ص) چرا دیر بلند میشوید؟ فرمود: اول بگذارید خانمها خارج شوند، تا زمانی که من بلند نشدهام آقایان برنمیخیزند. حضرت فرمود: «ليس للنساء من سروات الطريق شئ»؛ هرجا دیدید مسیر تنگ شد، حرمت خانمها حفظ شود، خانمها از جایی بروند کهشان و کرامت آنها حفظ شود.(وسائل الشيعة، ج ٢٠، ص ١٨٣) این سیره پیامبر(ص) است.
امام حسین(ع) فرمود: من سیره پدرم را میروم، سیره امیر(ع) چیست؟ امیر(ع)، حضرت زینب(س) را شبانه به قبر شریف پیامبر(ص) میبردند. حضرات امام حسن و حسین یک طرف و خود حضرت در جلو و به امام حسن(ع) میفرمود جلوتر برو چراغ را خاموش کن. یک روز امام حسن(ع) پرسیدند چرا؟ حضرت فرمود: نمیخواهم نامحرمان اندام خواهرت را در روشنایی چراغ ببینند! جناب مازنی میگوید ۱۲ سال با امیر المؤمنین همسایه شدم اندام حضرت زینب را ندیدم!حالا روضه میخواهید؟ روضه اینجاست که امت با حضرت زینب(س) چکار کرد!
همه عزاداران دقت کنند که شخصیت امام حسین(ع) شخصیت قرآنی است و تمام حرکت حضرت اقتضای آیات قرآن است امام حسین(ع) صورت عملیاتی شده قرآن است، انسان کامل، صورت عینی قرآن و قرآن صورت کتبی انسان کامل است. اگر امام ما امام قرآنی است پس بعد از دهه محرم باید شهر ما قرآنی شود، خانوادهها قرآنی شوند، ادارات قرآنی شود، بازار قرآنی شود، سیاست قرآنی باشد، یعنی هر کجا را نگاه بکنی حقایق قرآن موج بزند، حقیقت «یخرجهم من الظلمات الی النور» و حقیقت «ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم» خودش را نشان بدهد اگر ماجرا عکس شد و آیات قرآن زیر پا ماند و پایمال شد ما برای امام حسینی که شخصیت و نهضتش قرآنی است، عزاداری نکردهایم، برای شخص دیگری عزاداری کردهایم.
خداوند در قرآن اعلام کرده اگر قرآن من خلاصه شود، محصول آن دو کلمه میشود: عدالت و صداقت:«وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدقًا وَعَدلًا»؛ و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید.(انعام/115) جاذبه امام حسین(ع) با همین صدق و عدل است و عزادار با عزاداری خود در واقع به صدق و عدل لبیک میگوید. در زیارت نامه امام میخوانیم: «أَشْهَدُ أَنَّكَ[قَدْ] أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ اَلْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَيْهِمَا وَ أَنَّكَ صَادِقٌ صِدِّيقٌ صَدَقْتَ فِيمَا دَعَوْتَ إِلَيْهِ»؛ شهادت میدهم که اساس نهضت تو این است که تو به قسط و عدل دعوت کردی و تو در دعوت خود صادق و صدیق هستی.
امام حسین(ع) که به هیچ کس التماس نمیکند، از دشمن میخواهد که یک شب به من فرصت بدهید نماز و قرآن بخوانم. روز عاشورا وقتی نماز میخواند عمداً در اول وقت میخواند و در داخل خیمه هم نمیخواند در نتیجه یک نفر از اصحاب هم که خود را سپر کرده بود شهید میشود عجیب است که امام حسین را با تیر و نیزه هم نتوانستند از نماز جدا کنند، حالا بعضی از عزاداران در وقت اذان و نماز در خیابان طبل میزنند و میگویند: «حسین نماز را پاینده کرد»، خب تو هم بیا و نماز را پاینده کن!
فردی که نماز اول وقت را در کربلا متذکر بود یکی از بهترین اصحاب امام حسین(ع) بود او حرف عجیبی به امام گفت، او عرض کرد: فدایت شوم وقتی نماز داخل شده و من میخواهم به میدان بروم اگر شهید بشوم در حالی شهید میشوم که نمازی را که بر گردن من آمده نخواندهام، من نمیخواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز واجب بر گردنم مانده است ولو شهید شده باشم.
من از بزرگان محلات سؤال میکنم که چرا یک دستورالعمل صادر نمیکنید که دسته جات وقتی به بازار میآیند از ساعت ۱۲ تا ۱۳ خارج نشوند اگر از شهری دیگر یا کشوری دیگر میهمانی بیاید یا معاندی ملاحظه کند که در وقت نماز صدای طبل و عزاداری بلند است چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا اهل بیت به ما نگفته اند:«کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا”؛ برای ما زینت باشید نه مایه ننگ و بدنامی. (مشكاة الأنوار:ص 134) یعنی سوژه اهانت و تحقیر دست دشمنان ما ندهید. آیا به ما نگفتهاند: «امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلاه»؛ هنگام اذان شیعیان ما را امتحان کنید.(الخصال: ص 103 )
یک حقیقت تلخ،عزاداری ما را تهدید میکند. خدا نکند این اتفاق بیفتد گویا که مراسم عزاداری ما رفته رفته به یک مراسم ملی تبدیل میشود تا مراسم دینی. امر حرام وقتی وارد عزاداری شود آن عزاداری دیگر عزاداری دینی و عزاداری مطلوب معصومین نیست اگر مراسم، دینی باشد باید اقتضائات دینی داشته باشد در آن صورت عزادار میشود حسینی. حسینی شدن، محصول مدرسه امام حسین(ع) است.حسینی یعنی منسوب به امام حسین(ع)، عزادار باید حسینی باشد و حسینی هم بماند.عزاداری برای سرگرمی، تبرج جاهلی، اغواگری،نوازش چشمان آلوده، رئیس و مرؤوس درست کردن و جای تخلیه هیجانات نیست، برای مداحی شاد نیست.
فلسفه گریه بر سید الشهدا (ع)
قرار نیست ما در عزاداری دنبال هوا و هوس و التذاذات حرام باشیم قرار است برای سیدالشهدا(ع)گریه کنیم،با او پیمان ببندیم و با او بیعت کنیم. همه عزاداران دقت کنند که سید الشهدا برای قلبها و عقلها شهید شده نه برای چشمها و اگر چشم ما گریان است، این اشک «عبره» نام دارد یعنی ما را عبور میدهد تا عقل ما و فکر ما متحول شود و احساسهای بزرگ در قلب ما رویش داشته باشد. جوانی که نداند بعد از ۱۴۰۰ سال چرا ما برای امام حسین(ع) گریه میکنیم و فلسفه عزاداری چیست محصول آن همین میشود که میگوید امام حسین ۱۴۰۰ سال پیش شهید شده چرا الان ماگریه میکنیم؟ آیا به تعبیر مولوی خبر شهادت حضرت به ما دیر رسیده است؟! نخیرگریه میکنیم تا با امام حسین(ع) و مرام او و فکر او و مقصد او و روش او هماهنگ شویم.
گریه کردن یعنی هماهنگ شدن با مرام امام حسین(ع)، گریه یعنی بیعت با مرام سید الشهدا، گریه یعنی گفتن لبیک به هل من ناصری که شخصی نیست،گریه میکنیم تا مرام امام حسین زنده بماند، شعارهای امام حسین جهانی و گمشده بشریت است، این شعارها مثل قرآن به اقتضای «لن یفترقا» در هر دوره زنده است و ما گریه میکنیم تا این شعارها و مکتب این شعارها زنده بماند، گریه میکنیم تا حساسیت خود را به زمامداران خودسر، ناصالح و ستمگر نشان دهیم، تا همیشه تولیت جامعه دست رهبر صالح باشد و الا اثری از دین ناب نخواهد ماند.
گریه میکنیم تا انزجار خود را نسبت به طاغوت نشان دهیم و اعلان کنیم که هیچ وقت با طاغوت و با حکام جور زندگی مسالمتآمیز نخواهیم داشت، امام مظلوم ما به آنها «نه» گفته و ما هم «نه» خواهیم گفت؛ برای «نه» گفتن هزینه بسیار سنگین پرداخت کرد ما هم با عزاداری میگوییم برای پرداخت هزینه آماده ایم، گریه ما لبیک به ندای امام مظلوم است که فرمود
«و لکم فیَّ اسوه» یعنی دنبال من بیایید.مرام امام این است که سنگینترین هزینه را در مسیر عزت و عزیز ماندن پرداخت بکنیم تا عزت مسلمانها حفظ شود. در تاریخ کسی مانند امام حسین(ع) برای عزت هزینه نگذاشته است، همچنانکه هیچ کس مثل او برای دین خود هزینه پرداخت نکرده است. دینداری بدون هزینه در ادبیات امام نیست. همچنینگریه میکنیم تا تابلوی سر راه گم نشود. حادثه کربلا تابلوی بزرگی است تا امت، راه را گم نکند و از خود سؤال کند که چرا نبوت حضرت خاتم الانبیا از یزید سر درآورد؟
اینها را از نهضت امام حسین(ع) الهام میگیریم، ده روز الهام میگیریم و یک سال با این الهام زندگی میکنیم، ما با عزاداری دنبال شناختن امثال یزید هستیم. امام فرمود من با مثل یزید کار دارم و با این جمله جاودانه شد یعنی اگر میخواهید حسینی باشید اول مثل یزید را در عصر خود پیدا کنید. مرحوم مطهری فرمود: اگر امام حسین(ع) تشریف بیاورد قطعاً علیه اسرائیل جهاد میکند، پس با عزاداری و با رفتن به زیارت آن امام مظلوم میخواهیم مثل یزید و زمامدار خودسر را پیدا کنیم و بگوییم تا کودک شیرخواره خواهیم داد اما با تو بیعت نخواهیم کرد و ظلم و ظالم را تایید نخواهیم کرد.
ضرورت تخلق به اخلاق حسینی
با عزاداری میخواهیم اخلاق ما اخلاق حسینی باشد، تمام سوژههای اخلاقی و سرفصلهای اصلی اخلاق آرمانی در کربلا و کاروان کربلاست.
چنانکه گفته شد امام حسین(ع) از جهت قدرت اراده، شخصیت بینظیر تاریخ است،با هیچ مصیبتی نتوانستند اراده او را بشکنند، بلکه هر چه فتیله را بالا کشیدند یعنی هرچه مصیبت زیادتر شد خطبههای امام حماسیتر گردید،عزادار باید از این اراده توشه بگیرد یعنی عزادار بعد از عزاداری باید خویشتنداری و واهمه قدسی (تقوا) پیدا کند. بعد از محرم از رشوه، بیحجابی، خیانت و سوء خلق در منزل بترسد، از بیعفتی هراس داشته باشد تا با امام سنخیت پیدا کند.امام از جان خود میگذرد، از عزیزان خود میگذرد اما ما نمیتوانیم از یک نگاه حرام یا از رشوهای که در ردیف اجرت زن زانیه و بهای سگ ذکر شده بگذریم یعنی فاصله بین ما و امام وحشتناک است. امام مظلوم در کربلا در هر باب سخن ناب دارد حتی به چگونگی لباس هم وارد شده است،حضرت وقتی از حضرت زینب(س) لباسی خواست که دشمن در آن طمع و آن را غارت نکند و حضرت زینب(س) لباس تنگی آورد، امام فرمود لباس تنگ لباس ذلت است، من هیچ وقت لباس ذلت نمیپوشم. بعد از این سخن دیگر محال است عاشق آن امام بزرگ لباس ذلت بپوشد. اگر عاشق به شئون معشوق غیرت نداشته باشد عشق او عشق نیست،هوس است. وقتی هوس تمام شد عشق شروع میشود.
در طول تاریخ، عزاداران واقعی با الهام از سیره سید الشهدا شاهکارها آفریده اند،حادثه کربلا و عزاداری و عشق به امام حسین(ع) در طول تاریخ به حرکتهای بسیار ناب و ارزشمند و ماندنی منجر شده است.
عزادار باید توجه کند که اشک چشم ما و غم و حزن قلب ما هدیه مقدس به ساحت سید الشهدا است. هدیه نباید قرین «جنگ و نقار» باشد.عارف بزرگ حاج ملا حسینقلی همدانی میفرماید: عبادت هدیه به خداست و گناه، نقار و دعوا با خداوند است،کسی که هر دو را در دست دارد معنایش این است که با یک دست هدیه میدهد و با دست دیگر به نزاع برمی خیزد چنین شخصی را غیر خدا هم نمیپذیرد چه رسد به خداوند که فرموده: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ”؛ بیتردید خدا، تنها از پرهیزکاران میپذیرد.(مائده/27) اینکه هم عزاداری و هم کشف حجاب داشته باشیم، هم عزاداری و هم ترک نماز داشته باشیم، هم عزاداری و هم آرایشی که با آن نه وضو درست است و نه غسل داشته باشیم، هم عزاداری و هم استفاده مردان از طلا یا از صلیب که شعار کفر است داشته باشیم،هم عزاداری و هم چشم چرانی و زنای چشم و تبرج جاهلی داشته باشیم و... همه اینها مصداق اجتماع هدیه و نقار و اهانت به ساحت عرشی سیدالشهداست. امام صادق(ع) فرمود: « ما انا امام الا لمن اطاعنی و من عصانی فلست بامام له»؛ من فقط امام کسانی هستم که به حرفهای من عمل میکنند،هر کس دستورات مرا را زیر پا بگذارد من امام او نیستم.(بحار الأنوار: ج 2 ص 80) یعنی کسانی که زندگی خود را با سخنان ما تنظیم نکردهاند، ما امام آنها نیستیم؛از طرف دیگر خداوند فرموده: ما در قیامت انسانها را نه بر اساس شهر و کشور و قومیت و بلکه بر اساس امامشان به محشر میآوریم: « يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»؛ (به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت)میخوانیم. (اسرا/71) و لذا در حق فرعون فرمود: «يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَهًِْ فَأَوْرَدَهُمُ النَّار وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ»؛ فرعون پیروان خود را در قیامت پیشوایی کند و آنها را (با خود) به آتش دوزخ در افکند، که بسیار بد ورودگاه و منزلگاهی است. (هود/98) پس کسی که سخن سید الشهدا را که سخن خداست، زیر پا گذاشته، او با امام مظلوم به محشر نخواهد آمد بلکه با امامی به نام هوا و هوس که آن را بر اراده امام مقدم کرده به محشر و پای حساب خواهد آمد.
تمام عزاداران باید به خروجی عزاداری و تاثیر آن در اصلاح جامعه دقت کنند، چون خود امام فرمود: من جز برای اصلاح نیامده ام. در روایت است که اگر یک قطره اشک در عزای امام حسین(ع) به جهنم بیفتد آتش آن را که آتش غضب خداوند است خاموش میکند: «لاطفأت حرها و لا یوجد لها حر» (وسائل الشیعة ج۱۴ ص۵۰۷) یک عزادار واقعی باید از خود سؤال کند که قطرهای که قدرت خاموش کردن آتش غضب خداوند را دارد چرا نمیتواند آتشهای جامعه ما مثل طلاق و خیانتهای مالی را خاموش بکند؟ امام مظلوم ما از همه چیز از جان و فرزندان میگذرد چگونه است که ما از یک نگاه شهوی، از گدایی به نگاه دیگران، از گدایی تحسین و قضاوت دیگران و از به به گویی دیگران و از چندرغاز رشوه و مال حرام و... نمیتوانیم بگذریم؟ همه عزاداران حتماً توجه کنند که ما حالا که شخصیت بینظیری مثل امام حسین(ع) را داریم و دیگران ندارند، در آن صورت باید از خودمان سؤال کنیم که ما چه فرقی با دیگران داریم؟ به تعبیر دیگر داشتن امامی مثل سیدالشهدا(ع) که او را سید اهل ابا (آزادگی) مینامند در چه عرصههایی ما را بر دیگران مقدم کرده است؟ و الا دیگران غبطه ما را نخواهند خورد و ما هم در آن صورتشان امام را ضایع کردهایم که از این سرمایه عظیم سهمی نبردهایم.
سیدالشهدا(ع) در کربلا ذرهای برای اسباب ظاهری، حساب استقلالی باز نکرد، به محاصره کامل افتاد اما از فتح و ظفر صحبت کرد و شب عملیات به همه حتی علی اکبر(ع) و ابوالفضل(ع) رخصت داد که آنها نیز بروند یعنی میخواست در برابر حداقل ۲۰ هزار لشکر، تنهای تنها بماند! این اقدام، انفجار توحید است چرا ما از این وصف امام سهمی نمیبریم؟ و برای تشکیل زندگی مشترک خیال میکنیم راهی جز تبرج جاهلی، خودنمایی و ارائه زیباییهای بدن نداریم، آن هم در محیط عزاداری آن امام بزرگواری که فرموده: « مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیَةِ اللهِ کانَ أَفْوَتُ لِما یَرجُوا وَ اَسْرَعُ لِما یَحْذِرُ»؛ آن کس که انجام کارى را از طریق عصیان پروردگار بطلبد، آنچه را که امید دارد، زودتر از دست مىدهد؛ و از آنچه مىترسد زودتر در آن واقع مىشود! (وسائل الشیعهًْ ج۱۶ ص۱۵۳)