1292 - رابطه علم و دین (پرسش و پاسخ) ۱۴۰۳/۰۵/۱۵
رابطه علم و دین
(پرسش و پاسخ)
پرسش:آیا علم و دین هر یک به تنهایی میتوانند پاسخگوی نیازهای بشر باشند یا اینکه هر کدام به دیگری نیاز دارند و مکمل یکدیگر خواهند بود تا نیازها، خلأها و کمبودهای انسان را تأمین نمایند؟
پاسخ:علم و فلسفه و دین، سه تبیین نظام هستی و مکمل یکدیگر
علم و دین در حقیقت برای گسترش دامنه شناسایی انسان شکل گرفتهاند. علم افزایش و توسعه افقی و دین افزایش و توسعه عمقی به انسان عطا میکند. شهید مطهری(ره) در این زمینه مینویسد: علم به ما روشنایی و توانایی میبخشد و ایمان عشق و امید و گرمی، علم ابزار میسازد و ایمان مقصد، علم سرعت میدهد و ایمان جهت، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن، علم مینمایاند که چه هست و ایمان الهام میبخشد که چه باید کرد. علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون، علم جهان را جهان آدمی میکند و ایمان روان را روان آدمیت میسازد، علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شکل عمودی بالا میبرد، علم طبیعتساز است و ایمان انسانساز هم علم به انسان نیرو میدهد، و هم ایمان، اما علم نیروی منفصل میدهد و ایمان نیروی متصل، علم زیبایی است و ایمان هم زیبایی است. علم زیبایی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبایی اندیشه است و ایمان زیبایی احساس، هم علم به انسان امنیت میبخشد و هم ایمان، علم امنیت برونی میدهد، و ایمان امنیت درونی. علم در مقابل هجوم بیماریها، سیلها و زلزلهها، طوفانها ایمنی میدهد و ایمان در مقابل اضطرابها، تنهاییها، احساس بیپناهیها، پوچانگاریها، علم جهان را با انسان سازگار میکند و ایمان انسان را با خودش. (انسان و ایمان،شهید مطهری(ره)، ص 23 - 24)
بنابراین علم و دین رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند، و بشر برای شناخت کامل خود و شناخت جهان هستی و برای پیمودن راهی که در پیش دارد و رسیدن به هدف نهایی به علم و دین نیاز دارد.
خسارتهای جبران ناپذیر جدایی علم و دین
با استناد به تجربههای تاریخی جدایی علم و دین و ایمان خسارتهای جبرانناپذیری به انسان و جوامع بشری میزند. اساساً ایمان و دین را باید در پرتو علم شناخت، ایمان و دین در پرتو روشنایی علم از خرافات دور میماند. با جدایی علم از ایمان، ایمان به جمود و تعصب کور و گمراهی تبدیل میشود. آنجا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیلهای میشود در دست منافقان زیرک که نمونهاش را در صدر اسلام دیدهایم و در دورههای بعد، به اشکال مختلف خواهیم دید. همچنین علم بدون ایمان چراغی است در دست دزد.(همان، ص 28)
علم و دین تامین کننده خاستگاه طبیعی و فطری انسان
علم و دین با وجود داشتن حوزههای متفاوت و توجه به ابعاد خاص زندگی بشر و با توجه به اینکه هر یک تامینکننده خواستههای طبیعی و فطری او در قلمرو خاص خود هستند، از جهات مختلف تاثیر و تاثر متقابل دارند. از این رو علم فقط وسیله است. وسایل خوب یا بد مطلق نیستند. خوب یا بد بودن وسایل بستگی به طرز استفاده از آنها دارد. آری خوبی و بدی وسایل به چگونگی استفاده انسانها از آنها و کیفیت استفاده انسانها با هویت اخلاقی آنها مرتبط است. یعنی اهداف و ایدهآل نهایی انسان ملاک ارزشگذاری ابزار و وسایل است.(همان، ص145)
منشأ جدایی علم و دین
شهید مطهری(ره) منشأ اندیشه جدایی علم و دین را به شدت تخطئه کرده و آن را لادینی و لاعلمی تلقی میکند. و مینویسد: «حق این است که مسئله تناقض علم و دین در حقیقت، تناقض علم و دین نیست، تناقض متدینین و علما است. یعنی جنگ بیدینی با بیدینی است، که غرض و منافع دو دسته با یکدیگر اصطکاک پیدا میکند و به نام علم و دین تمام میکنند، و یا جنگ جهل و جهل است، یعنی یا علما از دین بیخبرند و یا متدینین از علم و یا هردو، و در نتیجه سوءتفاهم و جنگ پیدا میشود. پس مرجع و منشأ این خیال و توهم، یا لادینی است و غرض است و یا بیعلمی و جهل(همان،ص163) بر این اساس هیچچیز برای انسان و جوامع بشری زیانبارتر از جدایی علم و دین نیست. زیرا این جدایی تعادل اجتماعی انسان را از بین میبرد. شهید مطهری(ره) مینویسد: «دنیای قدیم و دنیای جدید گاه دچار بیتعادلی شده و تعادل خود را از دست دادهاند. از نظر وی بیماری دنیای قدیم جستوجوی گرایش دینی جدایی از علم بود، ولی بیماری دنیای جدید، این است که عدهای در جستجوی علم منهای دیناند. اکثر انحرافات و بدبختیهایی که بشر امروز را تهدید میکند، ناشی از جدایی علم و ایمان است. بشر امروز باید بداند که به هر دو اصل مقدس به شدت نیازمند است. باید بداند مرغی است که نیازمند دو بال؛ بالی از دانش و بالی از ایمان (میباشد). (امدادهای غیبی در زندگی بشر، شهید مطهری(ره)، ص98)
علت کنار گذاشتن دین در اروپا
شهید مطهری(ره) در این رابطه مینویسد: «در اروپا مدتی دین بر اجتماع مانند یک حکومت دیکتاتور حکومت میکرد، و علم تدریجاً این حکومت را از دست دین گرفت و حکومت آنها را ساقط کرد.(یادداشتها، شهید مطهری(ره)، ج9، ص164) «مسئله خدا در قرون وسطی به دست کشیشها افتاد و یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا درباره خدا به وجود آمد که به هیچوجه با حقیقت وفق نمیداد و طبعاً افراد باهوش و روشنفکر را نهتنها قانع نمیکرد، بلکه متنفر میساخت و بر ضد مکتب الهی برمیانگیخت... چون دیدند مفاهیم کلیسایی با مقیاسهای علمی تطبیق نمیکند، مطلب را از اساس انکار کردند.( علل گرایش مادیگری، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص55)
عدم تضاد میان علم و دین در اسلام
با توجه به شاخصها و ویژگیهایی که دین اسلام از آنها برخوردار است هیچ نقطه تضادی میان علم و دین قابل تصور نیست. شهید مطهری(ره) در این زمینه مینویسد: «در هیچ دینی از ادیان دنیا به اندازه اسلام از عقل، یعنی از حجیت عقل و از سندیت و اعتبار عقل حمایت نشده است. شما اسلام را با مسیحیت مقایسه کنید. مسیحیت در قلمرو ایمان، برای عقل حق مداخله قائل نیست. میگوید: آنجایی که انسان باید به چیزی ایمان بیاورد، حق ندارد فکر کند. فکر مال عقل است و عقل در این نوع مسائل حق مداخله ندارد. وظیفه یک مؤمن، مخصوصاً وظیفه یک کشیش و حافظان ایمان مردم، این است که جلوی هجوم فکر و استدلال و عقل را به حوزه ایمان بگیرند، ولی در اسلام قضیه درست برعکس است. در اصول دین اسلام، جز عقل هیچچیز دیگری حق مداخله ندارد.(انسان کامل، شهید مطهری(ره)، ص152) بنابراین «علم بدون ایمان نیز مانند برخی جوامع عصر حاضر، صرف خودخواهی و خودپرستی، فزونطلبی و برتریطلبی، استثمار، استعباد، نیرنگها و نیرنگبازی شده است. چند قرن اخیر را میتوان دوره پرستش علم و گریز از ایمان دانست. دانشمندان بسیاری معتقد بودند، همه مشکلات بشر با سر انگشت علم گشوده خواهد شده ولی تجربه خلاف آن را ثابت کرد. امروز دیگر اندیشمندی یافت نمیشود که نیاز انسان به نوعی ایمان، هرچند ایمان غیرمذهبی را انکار کند.(مجموعه آثار، شهید مطهری(ره)، ج2، ص29)
فواید جمع میان علم و دین
از دیدگاه شهید مطهری(ره) دین در کنار علم و دانش برای بشر فوایدی همچون:خوشبینی به جهان هستی، روشن دلی، امیدواری به آینده، آرامش خاطر، لذت معنوی، ارزشهای والای اخلاقی، نیروی مقاومت و تعالی و رشد عمیق معنوی را به همراه خواهد داشت.
تأکید اسلام بر علم دینی
«در اسلام آن قدر به علم تأکید و توصیه شده است که شاید به هیچ موضوعی به این اندازه توصیه و تأکید نشده است. از زمانی که کتابهای اسلامی تدوین شدهاند، در ردیف سایر دستورات اسلامی، از قبیل: نماز و روزه، حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، بابی هم به عنوان «باب وجوب طلب علم» باز شده و علم به منزله یکی از فرایض شناخته شده است» (ده گفتار، شهید مطهری(ره).
منظور اسلام از فریضه بودن طلب علم
هر دستهای از علما کوشیدهاند کلام پیامبر(ص) که میفرماید: طلب علم بر هر مسلمانی اعم از زن و مرد فریضه واجب است را با همان رشته معلوماتی که خود داشتهاند تطبیق دهند... غزالی بیست قول در این زمینه نقل میکند ولی همان طور که محققان گفتهاند؛ مقصود از علم هیچ کدام از این علوم به طور خاص نبوده است که اگر مقصود علمی خاص بود پیامبر(ص) به همان علم تصریح میکرد. مقصود هر علم سودمندی است که به کار آید. علومی که درباره موضوعات هدف مانند: توحید، معاد، تفسیر قرآن و... هدف هستند اما علوم دیگر وسیله و مقدمه اجرای یک عمل و وظیفه فردی و اجتماعی است. لذا بر مسلمانان واجب است در هر زمان در فراگیری همه علومی که مقدمه رسیدن به هدفهای اسلامیاند کوتاهی نکنند. با این مقیاس میتوانیم همه علوم مفید را علوم دینی بدانیم... در یک زمان ممکن است کسب دانشی از اوجب واجبات باشد و در زمانی دیگر آن طور نباشد. این به میزان و هوشیاری و توجه کسانی بستگی دارد که در هر زمانی اجتهاد میکنند و به استنباط احکام میپردازند (بیست گفتار، شهید مطهری(ره)، ص 295)