۱۷۸ - مفهوم آسمان در قرآن ۱۴۰۳/۰۵/۲۶
مفهوم آسمان در قرآن
۱۴۰۳/۰۵/۲۶
قرآن کریم کتابی علمی نیست و برای تبیین نظریههای علمی هم نازل نشده است؛ هدف قرآن توجه دادن به توحید و تربیت توحیدی انسانهاست، ولی هرجا به پدیدهای از پدیدههای جهان هستی، به عنوان آیات خداوند اشاره کرده، به خودی خود درباره موضوعی علمی هم سخن گفته است! براساس ادله تردیدناپذیر عقلی نظری، علم خداوند بینهایت است و قرآن، تجلی علم مطلق اوست؛ بنابر این هرجا مفاد ظاهری آیات قرآن با دستاوردهای قطعی علوم طبیعی در تعارض باشد، روشن است که برداشت اولیه ما از آن آیه، نادرست و ناقص بوده است و هرجا که مفاد صریح آیهای با دستاورهای ظنی علوم در تعارض باشد، با استناد به آیه قرآن، به نظریه علمی تکیه نکرده و بر آن اعتماد نمیکنیم! در این نوشتار ابتدا به بررسی معانی لغوی و اصطلاحی «آسمان» میپردازیم و در ادامه بحثی درباره تفسیر آیه «خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»؛ (او) آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید آفرید، (1) و آیه«الله الذی رفع السماوات بغیر عمدٍ ترونها»(2)خواهیم داشت.
مفهومشناسی واژه آسمان
واژهشناسان زبان عرب، ریشه واژه «سماء» (آسمان) را سُمُوّ، سُمْى و سَمْو به معناى علوّ و بلندی گفتهاند؛(3)سماء به معناى چيزى بالاى چيز ديگر و محيط بر آن است و اين معنا در همه موارد کاربرد این واژه جارى و ساری است؛ از این رو به باران، گیاه (چون از زمين بلندتر است)، سقف خانه و پشت اسب نيز سماء اطلاق میشود.(4)
واژه آسمان در قرآن کریم
کلمه «سماء» و مشتقات آن، سیصد و ده بار در قرآن به کار رفته است؛ میتوان گفت که کلمه سماء، به طور کلی در دو مفهوم استعمال شده است: یک: به معنای آسمان مادی و محسوس؛ دو: به معنای آسمان معنوی و غیرمادی؛
یکم: آسمان مادی و محسوس
کلمه «سماء» به معنای اول، در قرآن کریم بر مصادیق زیر اطلاق شده است:
1. آسمان به معنای جهت بالا(5):«آیا ندیدی که خداوند گفتار پاکیزه را به درخت پربرکت و پاکیزهای مثل میزند که ریشه آن در زمین ثابت و محکم و شاخههای آن به آسمان کشیده شده است»؛(6)
2. آسمان به معنای جوّ اطراف زمین(7): « و از آسمان آب مبارکی را فروفرستادیم»؛(8)
3. آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان:« پربرکت است خدایی که در آسمان برجها به پا داشت و در آن، چراغ روشن (خورشید) و ماه تابان را نهاد.»(9)
دوم: آسمان معنوی
واژه «سماء» به معنای دوم، در قرآن کریم بر مصادیق زیر اطلاق شده است:
1. آسمان به معنای مقام قرب و مقام حضور که محل تدبیر امور عالم است(10): « اوست که امر عالم را از آسمان به سوی زمین تدبیر میکند»؛(11)
2. آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی: «روزیتان و آنچه به شما وعده داده میشود (که ظاهراً بهشت،منظور است) در آسمان قرار دارد.»(12)بنابر این روشن شد که مفهوم و مصادیق آسمان مادی در قرآن کریم با یافتههای علم روز ناسازگار نیست و آسمان به معنای معنوی آن هم اساسا طرف مقایسه با آسمان مادی توصیف شده در علوم نخواهد بود؛ اساسا ترجمه واژه سماء در قرآن به واژه آسمان، خالی از مسامحه و کمدقتی نیست؛ زیرا واژه سماء به معنای جهت بالا است و واژه آسمان به معنای فضائی است که کرات در آن شناور هستند! هرچند یکی از مصادیق واژه سماء، همین آسمان است.
آسمانهای بیستون!
چنانکه گفته شد در قرآن دو آیه درباره آسمان بدون ستون دیدنی آمده است که عبارتند از: الف) «خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها» و ب): «الله الذی رفع السماوات بغیر عمدٍ ترونها»
مفهومشناسی واژه رفع در قرآن
«رفع» در لغت به معنای برافراشتن و بلندکردن(13) و برداشتن،(14)در مقابل معنای وضع(15) و خفض(16)به معنای پایین آوردن و فروانداختن به کار رفته است؛ واژه «عمد»، بر وزن صمد، جمع عمود(17) و به معنی ستونها و نیز هرشیء بلندارتفاعی (مانند قطعات چوب و آهن)(18) است که به آن تکیه میدهند یا چیزی را بر آن تکیه میزنند.
آراء و نظریههای مفسران
نظرات مفسّران و محقّقان در تفسیر عبارت «بغیر عمد ترونها» مختلف است: 1. برخی از مفسران، جمله «ترونها» را صفت برای عمد میدانند و آیه را اینگونه ترجمه میکنند: (آسمانها را بدون ستون دیدنی برافراشتیم)؛ طبق این نظر، وجود ستونهای نامرئی برای آسمان اثبات میشود؛(19)
2. گروه دیگری از مفسران «بغیر عمدٍ» را متعلق به جمله
« ترونها» دانسته و آیه را اینگونه معنا میکنند: «همان طور که میبینید آسمان بدون ستون است»؛ طبق این نظر، برای آسمان اصلا ستونهایی ثابت نمیشود؛(20)
3. گروه سوم از مفسران، هردو نظر پیشگفته محتمل تلقی کردهاند.(21)
بررسی نظریه اول
در این برداشت، وجود ستونهای نامرئی در آسمانها اثبات میشود؛ این نظر، مطابق حدیثی از امام رضا(ع) است:
حسين بن خالد مىگويد: از امام رضا(ع) پرسيدم: اينكه خداوند فرموده است: «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ» (سوگند به آسمانی كه داراى راههاست) يعنى چه؟ فرمود: آسمان راههايى به سوى زمين دارد... حسين بن خالد گفت: آسمان چگونه مىتواند راه ارتباطى با زمين داشته باشد، در حالى كه خداوند مىفرمايد: «آسمانها بىستون است»؟ امام فرمود: «سبحان اللَّه! أليس اللَّه يقول بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها؟ قلت بلى! فقال ثم عمد و لكن لا ترونها»؛ یعنی پاک و منزه است خدا! آيا خداوند نمىفرمايد: بدون ستونى كه قابل مشاهده باشد؟! عرض كردم: آرى! فرمود: پس ستونهايى هست و ليكن شما آن را نمىبينيد».(22)
نیروی جاذبه عمومی جهان
اين آيه و با توجه به حديثى كه در تفسير آن وارد شده است، پرده از روى حقيقتی علمى برداشته كه در زمان نزول آيه بر كسى آشكار نبود؛ زیرا در آن زمان، هيئت بطلميوس با قدرت هرچه تمام، بر محافل علمى جهان و افكار مردم حكومت مىكرد؛ طبق نظریه بطلمیوس، آسمانها به صورت كراتى تو در تو، همانند طبقات پياز، روى هم قرار دارند و طبعا هيچكدام معلق و بىستون نیستند؛ بلكه هركدام بر ديگرى تكيه دارد؛ حدود هزار سال بعد از نزول اين آيه، علم و دانش بشر به اينجا رسيد كه افلاك پوست پيازى، به كلى موهوم است و آنچه واقعيت دارد اين است كه كرات آسمان، هركدام در مدار و جايگاه خود، معلق و ثابتند، بىآنكه تكيه گاهى داشته باشند و تنها چيزى كه آنها را در جاى خود ثابت مىدارد، تعادل قوه جاذبه و دافعه (گریز از مرکز) است كه يكى ارتباط با جرم كرات دارد و ديگرى مربوط به حركت آنهاست؛ تعادل جاذبه و دافعه، به صورت ستونی نامرئى، كرات آسمان را در جاى خود نگه داشته است؛ امام علی(ع) فرمود:«ستارگان آسمان، شهرهايى هستند همچون شهرهاى روى زمين، كه هرشهر با شهر ديگر (هرستاره با ستاره ديگر) با ستونى از نور مربوط است»؛(23) آيا تعبيرى روشنتر و رساتر از «ستون نامرئى» يا «ستونى از نور» در افق ادبيات آن روز براى ذكر امواج جاذبه و تعادل آن با نيروى دافعه (گریز از مرکز) پيدا مىشد؟!(24)
بررسی نظریه دوم
بر اساس این تفسیر از آیههای مورد نظر، قرآن کریم وجود ستونها و پایهها را برای آسمان با صراحت نفی میکند و تصور نادرستی که در آن زمان از آسمان، به عنوان یک سقف مادی افراشته بر ستونها وجود داشت را ابطال میکند؛ بنابر این منظور از ستونها، همین ستونهای معهود و مفهوم برای بشر است که هرجرم افراشته در فضا باید بر آنها تکیه زده و استوار شود؛ روشن است که آیات مورد نظر بنا بر هرکدام از دو تفسیر، معنایی صحیح و سازگار با علوم جدید دارد و از واقعیتی طبیعی درباره آسمان سخن میگوید؛ هرچند به دنبال تبیین و توضیح نظریهای علمی در باب آسمان نیست!
منابع برای مطالعه بیشتر:
1. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات مبین، رشت، چ 1، 1380؛
2. معارف قرآن، محمدتقی مصباح یزدی، انتشارات در راه حق، قم، 1367 ش؛
3. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374، ش چاپ اول؛
4. التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، حسن مصطفوى، دار الكتب العلمية- مركز نشر آثار علامه مصطفوي-بيروت- لندن- قاهره، 1430 ق چاپ سوم.؛
5. قرآن و آخرین پیامبر، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1387ش، چاپ پنجم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. لقمان،10. 2. رعد،2. 3. الصحاح، جوهری، ماده «سما»؛ معجم مقاييس اللغة، ابن فارس،ماده «سمو»؛التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، مصطفوی، ماده «سمو». 4. معجم مقاييس اللغة،ماده «سمو»؛ مصباح المنیر فیومی، ماده«سما»؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم مصطفوی، ماده «سمو». 5.مکارم شیرازی،تفسیرنمونه،ج 1ص165. 6. ابراهیم/ 24 7. مکارم شیرازی،تفسیرنمونه،ج 1ص165. 8. ق، 9. 9. فرقان، 61. 10.محمدحسین طباطبایی،المیزان،ج 16ص247؛معارف قرآن،مصباح یزدی،243. 11. سجده، 5. 12. ذاریات، 22. 13.صحاح،جوهری، ماده رفع. 14.مفرادت، راغب، ماده رفع. 15.معجم مقاییس اللغة،ابن فارس، ماده رفع. 16.التحقیق فی کلمات القرآن،مصطفوی،ماده رفع. 17.مصباح المنیر،فیومی،ماده عمد. 18. معجم مقاییس اللغة، ابن فارس، ماده عمد؛ مفرادت، راغب، ماده عمد. 19. رک: تفاسیر مانند تفسیرنمونه ج10ص111؛ المیزان ج11ص287؛ 247 و... 20. تفاسیری مانند مجمع البیان ج6ص421؛ الکشاف ج2ص512؛ جلالین ج1ص252؛اطیب البیان ج7ص301 و... 21. تفاسیری مانند: روح البیان، ج4، ص335، منهاج الصادقین، ج5، ص87 و... 22.تفسیر برهان، هاشم بن سلیمان بحرانی،ج3ص224. 23. سفينة البحار جلد 2 ص 574 به نقل از تفسير على بن ابراهيم قمى. 24. تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ج10، ص 112.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه