۶۲۷ - خاطره ای از شهدای جمهور ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
به مناسبت هفته دولت مرام دو رئیسجمهور شهید را مرور میکنیم
خاطره ای از شهدای جمهور
۱۴۰۳/۰۶/۰۶
کامران پورعباس
قوه مجریه و جایگاه ریاستجمهوری در ایران شهادتمحور است و جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که دو شهید افسانهای و اسطورهای و البته محبوب، معنوی، کارآمد و ولایی در کسوت رئیسجمهور تقدیم کرده است و بالاترین مقام اجرائیاش به ایثار و خون و شهادت مزین و مفتخر است و دو الگوی فوقالعاده درخشان و نورانی و تابناک برای مسئولان و دولتمردانش دارد.
در این گزارش مروری میکنیم بر سیرت و ویژگیهای ممتاز و متعالی و عملکرد منحصربهفرد مدیریتیِ شهید محمدعلی رجایی، پیشتاز و علمدار و پرچمدار ایثار و شهادت در رأس قوه مجریه جمهوری اسلامی ایران و همچنین یادی میکنیم از شهدای دیگر دولت شهید رجایی و انشاءالله در گزارش بعدی هم مروری میکنیم بر سیرت و فضائل و امتیازات و کارکرد اعلای شهید سید ابراهیم رئیسی، سیدالشهدای خدمت که بعد از حدود چهاردهه بار دیگر یاد شهید رجایی را زندهتر از همیشه و مرامش را احیا کرد و به قول معروف «رجایی زیست، بهشتی شد».
دولت و کابینه شهدایی
شاید در هیچجا به این نکته مهم اشاره نشده باشد که دولت و کابینه شهید محمدعلی رجایی، هم در دوران نخستوزیری و هم در دوران ریاستجمهوری، معطر به رایحه ایثار و شهادت بوده است و شهدای زیادی از خود رئیسجمهور و نخستوزیر گرفته تا وزرا و معاونان و استانداران و مسئولان عالیرتبه تقدیم کرده و از این نظر بینظیر و استثنایی است.
شهیدان رجایی و باهنر در کسوت ریاستجمهوری و نخستوزیری به شهادت رسیدهاند.
عدهای از شهدای انفجار هفتم تیر که همراه با شهید بهشتی خونینبال گردیدند و نامشان در تاریخ انقلاب اسلامی جاودانه شد، از مسئولان عالیرتبه دولت شهید رجایی در دوران نخستوزیری بودند.
این شهدای گرامی عبارتند از شهیدان: حسن عباسپور وزیر نیرو، موسی کلانتری وزیر راه و ترابری، محمود قندی وزیر پست و تلگراف و تلفن، حجتالاسلام سید کاظم موسوی معاون وزارت آموزشوپرورش، حسین اکبری مدیرعامل بانک کشاورزی، عباس شاهوی معاون وزارت بازرگانی، حبیبالله مهمانچی معاون پارلمانی و هماهنگی وزارت کار، علیاکبر سلیمی جهرمی دبیرکل سازمان امور اداری و استخدامی کشور، حبیبالله مالکی فرماندار ایرانشهر، حسن عضدی معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی، ایرج شهسواری معاون وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مهدی امینزاده معاون بازرگانی داخلی وزارت بازرگانی، جواد سرحدی مدیرعامل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا، محمدعلی فیاضبخش وزیر مشاور و سرپرست سازمان بهزیستی کشور، محمود تفویضی زواره معاون وزارت راه و ترابری، جواد اسداللهزاده معاون بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی، هاشم جعفری معیری معاون امور درمانی وزارت بهداشت، علی مجیدی مشاور عمرانی وزارت کشور، غلامعلی معتمدی معاون رفاه و تعاون وزارت کار، محمدصادق اسلامی معاون پارلمانی وزارت بازرگانی، جهانبخش حمزهنژاد ارشاد معاون آموزش سازمان بهزیستی.
علاوهبر این، شهید مهندس علی اخوین انصاری رودسری استاندار انقلابی گیلان بود که به همراه معاون عمرانی خود شهید محمد نورانی لنگرودی در پانزدهم تیر ۶۰ در حال عزیمت به محل کارش در رشت به دست منافقین ترور شد.
شهید عبدالحسین دفتریان، شهید انفجار 8 شهریور 1360 است که در همان روز به همراه شهیدان رجایی و باهنر به شهادت رسید اما بسیار کم از او یاد شده است و کمتر کسی میداند که از شهدای 8 شهریور است. شهید دفتریان مسئولیت مدیریت مالی نخستوزیری را برعهده داشت.
شهید تندگویان وزیر نفت در دوران نخستوزیری شهید رجایی بود که در دوازدهم آبان 1359 همراه هیئتی برای بازدید از تأسیسات نفتی پالایشگاه آبادان راهی آن مناطق شد و در چندکیلومتری پل بهمنشیر توسط نیروهای مسلح عراقی به همراه دو معاونش به اسارت درآمد. با پیگیریهای مصرانه جمهوری اسلامی ایران پس از پایان جنگ تحمیلی، سرانجام در سال 1370 پیکر شهید تندگویان از عراق تحویل گرفته شد و در کنار مزار شهدای هفتم تیر و شهیدان رجایی و باهنر در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
شهید جواد فکوری وزیر دفاع در دوران نخستوزیری شهید رجایی و شهید سید موسی نامجو وزیر دفاع در دوران ریاستجمهوری شهید رجایی، در سال ۶۰ هنگام بازگشت از یکی از عملیاتهای جنگی به شهادت رسیدند. پس از پایان موفقیتآمیز عملیات ثامنالائمه، در هفتم مهر سال ۱۳۶۰ پنج تن از فرماندهان ردهبالای ارتش و سپاه، با یک هواپیمای سی۱۳۰ جهت تقدیم گزارش به امام خمینی عازم تهران میشوند که این هواپیما در ۳۰ کیلومتری فرودگاه مهرآباد دچار سانحه شد و آتش گرفت. در این سانحه ۴۹ نفر از جمله این پنج فرمانده به شهادت رسیدند: سرلشکر ولیالله فلاحی جانشین ستاد مشترک ارتش، سرتیپ سید موسی نامجو وزیر دفاع و نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده دانشکده افسری، سرتیپ جواد فکوری فرمانده نیروی هوائی و وزیر دفاع و مشاور در ستاد مشترک ارتش، یوسف کلاهدوز قائممقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محمدعلی جهانآرا فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر.
متأسفانه نسل جدید اطلاعات کلی و سربستهای از شهید رجایی دارد و اغلب فقط شنیدهاند که شهید رجایی در سطح اعلا متدین و خط امامی و سادهزیست و خادم مردم و مستضعفان بوده و الگویی درخشان و کمنظیر است اما اطلاعاتی از مصادیق و جزئیات این مقولهها ندارند؛ از این رو ما تصمیم گرفتیم در این گزارش جلوههایی عینی و عملیاتی از سیرت شهید رجایی در آیینه خاطرات را بازگو کنیم.
ایمان و معنویتِ اعلا
شهید رجایی اهل نماز شب بود. بعد از نماز صبح و قرآن قدری ورزش میکرد. هر روز صبح چند آیه قرآن میخواند و بیشتر روی آیات و تفسیر آنها فکر میکرد.
هر پنجشنبه روزه میگرفت که بخشی از آن، روزه قضای مادرش بود. برخی از دعاهای مفاتیحالجنان را از حفظ بود و دعای صباح را صبحها میخواند. شبجمعهای نبود که دعای کمیل را نخواند. در ماه رمضان هر شب دعای افتتاح را میخواند.
سر سال تمام اجناس و وجه نقدی را که در منزل داشت به دقت و با احتیاط زیاد محاسبه و خمس آنها را پرداخت میکرد. بعد از اینکه محاسبه او تمام میشد، به این احتیاط که ممکن است چیزی از قلم افتاده یا یادش رفته باشد، مبلغی را اضافه میکرد و وجوهات بیشتری را میپرداخت.
رئیسجمهور مکتبی و پیرو خط امام
یکی از مهمترین دلایل بلندآوازه شدن و شهره آفاق گردیدنِ شهید رجایی، معروفیت زیادش به مکتبی بودن و پیرو خط امام بودن و تبعیت و پیروی بیچون و چرا و همهجانبه از ولیفقیه است.
شهید رجایی صریح و پرشور و مکرر، اعتقاد و باور عمیق قلبیاش را به امام امت به همگان اعلام میکرد؛ از جمله:
«هیچجای دنیا رهبری مانند رهبر ما ندارد. همه دنیا کوشیدند عیبی از امام بگیرند، چه در مسائل فکری و چه در عمل، اما نتوانستند و بالاخره گفتند شایستهترین رهبر است. این رهبر بزرگ را خداوند برای ما فرستاده است.»
در موضوعی، یکی از دوستان مسئول نظری متفاوت از امام خمینی داشت که شهید رجایی به وی خاطرنشان میکند:
«وقتی میگوییم ما خط امامی هستیم، یعنی همین، کاری را انجام دهیم که خلافنظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است. همین مفهوم التزام عملی ماست.»
سادهزیستیِ استثنایی و شگفتانگیز
از مهمترین مؤلفههای مدیریتی شهید رجایی، سادهزیستیِ باورنکردنی در محیط زندگی و کار و دوری از تشریفات بود.
پس از انتخاب به عنوان نخستوزیر و همچنین رئیسجمهور، به محل از قبل تعیینشده برای خانواده رؤسایجمهور نقل مکان نکرد و در منزل شخصی خود ماند. منزل شخصی شهید رجایی یک خانه بسیار قدیمی با وسایل ساده بود که در دوران پهلوی اول ساخته شده بود و شهید رجایی هفده سال در آن زندگی کرد.
در طول بيست سالِ پایانی عمر، سه دست يا چهار دست لباس برای شهید رجایی دوختند که در نوع پوشيدن اين کفش و لباس، مو را از ماست ميکشيد. لباسهايي را که کهنه ميشد، ميگذاشت براي ميهماني که توي خانه ميآمد. کفشی را که کهنه شده و وارفته و پارهپوره بود را تخت ميانداخت و میگذاشت براي کوه.
خیلی نظیف و پاکیزه بود و همیشه سر و وضع
مرتبی داشت. گاهی لباساش را خودش اتو میکشید و بدون لباس اتو شده بیرون نمیرفت. کفشهایش را خودش واکس میزد.
شهید رجایی خود را به کمغذایی در منزل و زندگی شخصی عادت داده بود. غذایی را که در بشقاب میکشید، اندازه مشخصی داشت و از آن چیزی باقی نمیماند. هیچوقت از دو نوع خورشت در یك وعده غذا استفاده نمیكرد و از میان دو نوع طعام، نوع نازلتر را برمیگزید. شبها معمولاً غذای ساده و حاضری میخورد. وقتی ظهر یکچیز پختنی میخورد، دیگر شب اصلاً پختنی نمیخورد یا نهایت غذای پختنیاش در شب، املت و نیمرو بود. گاهی کره با سیبزمینی میخورد.
وقتی شهید رجایی به نخستوزیری آمد، پس از بازبینی اتاق کار و اتاقهای همجوار، دفتر نخستوزیری را که اتاق بزرگی در ابعاد 5 در 8 متر بود، به کارکنان اختصاص داد و اتاق منشی نخستوزیری که یک اتاق کوچک بود را برای خودش انتخاب کرد زیرا بهگونهای قرار گرفته بود که هرکس قصد ملاقات با وی را داشت، مستقیماً وارد اتاق نخستوزیر میشد.
خاطراتی وجود دارد که نشان میدهد شهید رجایی در دوران نخستوزیری چندبار با موتورسیکلت تردد داشته است و ترک موتور نشسته و دنبال امور مملکتی رفته است. گاهی از تاکسی و اتوبوس هم استفاده میکرد در حالی که نخستوزیر بود. پیاده از نماز جمعه به خانه میرفت. همچنین گاهی دیده شده که در دوران نخستوزیری خرید خانه را هم انجام میداده است. یکبار در حالی که نخستوزیر بوده، کیسه برنج و نیاز روزانه خانه را بر دوش خویش به منزل میبرده است.
مردمی بودن و جوانگرایی
شهید رجایی تمام توجه خود را به مردم معطوف کرده بود و از تشریفات اداری پرهیز میکرد. با پرکاری مسئولیت خود را به انجام میرساند.
از کارهای خوب شهید رجایی در دوران نخستوزیری تشکیل دفتر پیگیری بود. این دفتر مأموریت داشت تمامی نامهها و مراجعات مردم را ثبت کند و جهت اقدام به وزارتخانهها بفرستد و تا آنجا که نامه به دست مسئول مربوطه میرسید، کار را دنبال میکرد. بر این اساس، دفتر پیگیری که مجاور دفتر شهید رجایی بود، همواره مملو از جمعیت بود که برای حل مشکل خود به آنجا مراجعه میکردند.
هر زمان که شهید رجایی به جایی میرفت، ازدحام مردم مشاهده میشد. وی تا اجتماع مردم را میدید، در بین آنها حاضر میشد و چند لحظه بعد دیگر نمیشد وی را در بین مردم تشخیص داد؛ چون بین شهید رجایی و دیگران اختلاف و تفاوتی نبود و ظاهر و منشی مردمی داشت. مردم مشتاقانه شهید رجایی را در آغوش میکشیدند و با وی عکس یادگاری میانداختند.
شهید رجایی به جوانگرایی اهمیت میداد. میانگین سنی کابینه شهید رجایی در دوران نخستوزیری و ریاستجمهوری حدود چهل سال بوده است که از جمله جوانترین کابینههای تاریخ جمهوری اسلامی بودهاند.
شهید رجایی حساسیت شدیدی نسبت به بیتالمال داشت.
این خاطره بسیار معروف است: پسر شهید رجایی از یکی از نامهرسانهای نخستوزیری خواست چند دقیقه سوار موتور آنها شود. نامهرسان گفت: اول باید از پدرت اجازه بگیرم و وقتی به آقای رجایی گفت پسرش دقایقی در محوطه سوار موتور شود، شهید رجایی با تندی گفت: آقا! مگر این موتور مال پدرش است؟ این موتور مال ۳۶میلیون نفر ملت ایران است. اگر من این اجازه را بدهم، فردا جواب ملت را چه بگویم؟
تشکیلِ «گروه نق»
شهید رجایی علاقه داشت كه مطالب و گزارشها جداي از كانالهاي رسمي به وی رسانده شود. چه در زمان رياستجمهوري و چه در زمان نخستوزيري، به برخی دوستانش گفته بود كه هرازچندگاهي نزدش بيايند و مسائلي را كه در جامعه اتفاق ميافتد و ممكن است مسئولان دفتر بنا به دلايلي به وی نگويند، اطلاع بدهند. جالب آن كه براي اين منظور عبارت «نق زدن» را به كار ميبرد و به اصطلاح ميگفت كه به من نق بزنيد! اسم اين گروه بعدها به «گروه نق» معروف شد.
شهید رجایی هیچ کاری را بر مبنای توصیه دوستان و فامیل و نزدیکان انجام نمیداد. یکی از اقوام نزدیک شهید رجایی نقل کرده است که یکبار از وی خواستم برای یکی از رفقای نزدیک من که زن و 6 بچه دارد و هیچ سرپناهی ندارد و تنها دارایی او 150هزار تومان است، به یکی از مسئولان یک چیزی بنویسد که یک قطعه زمین به او بدهند تا با پولش برای خانوادهاش سرپناهی بسازد. شهید رجایی گفت: یعنی تو فکر میکنی این مردم آمدند و توی میدان ژاله ریختند و با دست خالی جلوی تانک ایستادند که مرا از پشت میلههای زندان بیرون بیاورند و پشتمیز نخستوزیری بنشانند که به دوستِ فامیلم خارج از نوبت زمین بدهم؟ گفتم: نه آقا، مردم این کار را نکردند که شما کار خلاف قانون بکنید، اما الان وضع مملکت طوری است که اگر کسی یک برادر یا آشنایی در این سازمان داشته باشد، میرود و زمین میگیرد. گفت: خدا پدر شما را بیامرزد. من هنوز ننوشتهام به او خارج از نوبت زمین بدهند و به قول شما برادر یک آشنا میرود و زمین میگیرد، وای به این که من چیزی بنویسم، آنوقت به این بهانه باغ را با همه محصول آن بین خودشان تقسیم میکنند! بعد گفت: به رفیقت بگو برود سر نوبت بایستد و مرا هم پیش مردم شرمنده نکند.
رموز ماندگاریِ ریاستجمهوریِ بسیار کوتاهِ شهید رجایی
شهید رجایی بعد از اینکه رئيسجمهور شدند، در رفتوآمدشان و يا خصوصيات اخلاقيشان هيچ تغييري حاصل نشد. مثلاً در مورد بهجا آوردن صله ارحام که خيلي اهميت ميداد، پس از رسیدن به مناصب عالیه نیز هميشه به همان روال سابق بدون تشريفات به منزل اقوام میرفت.
8 شهریور 1365، حضرت امام خمینی به مناسبت سالروز شهادت آقایان رجایی و باهنر و هفته دولت، در سخنانی فرمودند:
«آقای رجایی یک نفر آدمی بود که دستفروشی [میکرد] در بازار از قراری که گفتند. من در مطالعاتی که در ایشان کردم به نظرم آمد که از حال دستفروشیاش تا حال ریاستجمهوری، در روح او تأثیری حاصل نشد. چه بسا اشخاصی هستند که اگر کدخدای ده بشوند، تغییر میکنند به واسطه ضعفی که در نفسشان هست، تحت تأثیر آن مقامی که پیدا میکنند واقع میشوند و اشخاصی هستند که مقام تحت تأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی که دارند و آقای رجایی، آقای باهنر در عین حالی که خوب، یکیشان رئیسجمهور بود، یکیشان نخستوزیر بود، اینطور نبود که ریاست در آنها تأثیر کرده باشد، آنها در ریاست تأثیر کرده بودند؛ یعنی، آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش و این یک درسی است که انسان باید از اینها یاد بگیرد.»
عمر ریاستجمهوریِ محمدعلی رجایی بسیار کوتاه بود ولی آنچه باعث شد شهید رجایی همچنان در ذهن مردم ایران باقی بماند، این است که همه افعال و رفتار وی رنگ و صبغه خدایی و ولایی و مردمی داشت.
ایجاد یک نصاب جدید در خدمتگزاری به ملت
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای در مراسم سیوپنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) درباره شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی فرمودند:
«در باب خود رئیسجمهور عزیزمان- که رحمت خدا بر او باد- همه اعتراف کردند که مرد کار بود، مرد عمل بود، مرد خدمت بود، مرد صفا و صداقت بود؛ این را همه اعتراف کردند. شب و روز نمیشناخت. در خدمتگزاری به کشور، یک نصاب تازهای را به وجود آورد. ما قبلاً هم شخصیتهای خدمتگزار داشتهایم، امّا نه در این حد، نه با این حجم، نه با این کیفیّت، نه با این صداقت، نه با این پُرکاری و شب و روز نشناختن؛ یک نصاب جدیدی را آقای رئیسی(رحمهًْاللهعلیه) در باب خدمتگزاری به ملت ایجاد کرد.»14/03/1403
ریحانه سادات رئیسی دختر گرامی رئیسجمهور شهید درباره پدرش گفته است: «رهبر معظم انقلاب به کار و تلاش توصیه میکنند و آیتالله رئیسی این توصیه را عملی میکرد و نتیجه این بود که کل سیستم همه مجاهدانه و شب و روز کار میکردند.
در برخی از سفرهای استانی که به همراه رئیسجمهور بودم و با گروههای جهادی به نقاط کمبرخوردار میرفتیم، پس از ارائه گزارش و نیازهای آن منطقه، شهید رئیسی دستور رفع کمبودهای آنجا را صادر میکردند.
شهید رئیسی از مسئولان هر استان نیز علت وضعیت نامناسب مناطق کمبرخوردار را جویا میشد و بر تأمین نیازها تاکید میکرد.
رئیسجمهور شهید، هر مقام و طبقهای که بالاتر میرفت، متقیتر عمل میکرد و همه مسئولان را نیز به تقوا توصیه مینمود و رفتار شهیدجمهور کار برای مردم و دگرخواهی در پرتو خداخواهی بود.»
برای خدمت محرومان نباید حتی یک دقیقه را هم از دست بدهیم
امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران هم درباره شهید رئیسی گفته است:
ایشان واقعاً یک نعمت خداوند برای این ملت و همه محرومان و مستضعفان بودند.... یک بخش از حادثهای که پیش آمد، مربوط به تحرک جناب آقای رئیسی بود که مرتباً به همه جای کشور سرکشی میکردند. ما نیز در سفرها توفیق داشتیم تا به مناسبت یا حسب یک موضوع میزبان یا همراه ایشان بودیم. به خاطر دارم در یکی از سفرهایی که آیتالله رئیسی به جاسک سفر کرده بود، هوا بسیار گرم و سوزنده و سفر هم یک برنامه بسیار فشرده داشت. حقیقتاً به همراهان ایشان توصیه کردم که قدری به فکر سلامتی آقا باشید و همراهان آقای رئیسی گفتند که ایشان میفرماید ما برای خدمت محرومان نباید حتی یک دقیقه را هم از دست بدهیم. به خاطر دارم هنگامی که این برنامه فشرده انجام گرفت، تعدادی از کودکان در مسجد منطقه جاسک اطراف آقای رئیسی جمع شدند. این مرد آنقدر با مهربانی و حوصله با آنها گرم گفتوگو شده بود که آدم احساس نمیکرد که این مرد از صبح تا آن مقطع یک برنامه بسیار فشرده کاری را پشتسر گذاشته است.
علاقهمند بود از فاصله صفر با مردم سخن بگوید
سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم بیان کرد: وقتی سفر میرفت، برادران یگان حفاظت به بنده میگفتند کار برایمان خیلی سخت شده؛ زیرا رئیسجمهور اجازه نمیدهد حلقه محافظت پیرامون ایشان را کامل کنیم زیرا ایشان علاقهمند است از فاصله صفر با مردم سخن بگوید، دردها را از نزدیک تشخیص دهد و این مسائل، کار را برای آنها دشوار میکرد.
فدایی مردم بود و فدای مردم شد
غلامحسین اسماعیلی رئیس دفتر رئیسجمهور در دوران شهید رئیسی گفت: وی مجاهدی مردمی بود و کار را جهادی انجام میداد. کار معمولی را قبول نداشت و کار با لختی اداری را قبول نداشت. او بدون خستگی کار میکرد.
او این کار را برای خدمت مردم انجام میداد و لحظهای مردم را فراموش نکرد. او میگفت ببینید نیاز مردم چیست. در تصمیمات دولت میگفت که مهم نیست آن تصمیمات برای من یا دولت آورده دارد یا نه، بلکه مردم را در نظر بگیرید. رئیسجمهور فدایی مردم بود و فدای مردم شد.
به پهنای صورت اشک ریختن برای محرومان
محمدمهدی فداکار استاندار کرمان روایت میکند:
در سال ۱۴۰۱ اولین سفر دولت به استان کرمان بود و پروازی داشتند به روستای تنگشاه که یکی از محرومترین نقاط استان کرمان است. بعید میدانم تا الان کسی از مسئولین و یا شخصیتی به آنجا رفته باشد.
آن روز در هلیکوپتر حدود ۶ ساعت با هم بودیم و من از مسیرهایی که عبور میکردیم در رابطه با ظرفیتهای آن منطقه توضیحاتی را میدادم و اگر از جایی گذر میکردیم آن روستا، معدن، کشاورزی و مناطق خاصی اگر بود، معرفی میکردم و اطلاعاتی را به ایشان میدادم.
زمانی که میرفتیم، حاج آقا نگاهشان را از شیشه هلیکوپتر به پایین انداخت و زندگی مردم را از بالا مشاهده کردند و لحظهای دست به دعا شدند و صحبت میکردند با خدا که خدایا کمک کن، خدایا توفیق خدمت بده. دائم ایشان با خدا این جملات را تکرار میکرد و به پهنای صورت ایشان اشک میریخت.
ایشان نگاه به زندگی مردم میکرد و این زندگی و محرومیت را میدیدند و باز توسل میکردند به حضرت حق و گریه میکردند و بیش از نیمساعت این صحنه و اشک ریختن ایشان ادامه داشت....
آیتالله رئیسی، رئیسجمهور انقلابی و مردمی در دوران فعالیت خود در عرصه قوه مجریه باتوجه به شرایط در استان کرمان، چهار سفر به این دیار داشت.
اولین سفر آیتالله شهید رئیسی به استان کرمان بعد از وقوع سیل در جنوب کرمان و بعد از سفری که ایشان به روسیه داشت، انجام شد؛ سفری که با عنوان «از کاخ کرملین تا جادههای گلآلود جنوب کرمان» از آن یاد شد و بر خروجی رسانهها قرار گرفت.
حضور میدانی رئیسجمهور در مناطق سیلزده جنوب کرمان برای مردم منطقه بسیار امیدبخش بود و مصوبات این سفر مشکلات منطقه را مرتفع کرد. این سفر باعث امیدواری مردم در زمان بحران بهوجود آمده شد، اما سفر استانی هنوز انجام نشده بود.
در نیمه دوم مردادماه سال ۱۴۰۱ بود که اخباری در زمینه اولین سفر رسمی رئیسجمهور به استان کرمان منتشر شد. این سفر دو روزه و تصویب ۲۱۶ مصوبه برای استان بسیار پُرخیر و برکت بود.
باتوجه به مواضع قاطع ریاستجمهوری نسبت به احقاق حق مردم و لزوم توجه به ظرفیتهای خدادادی داخل استان، عزم مدیران برای خدمت به مردم بیش از پیش شد تا آنکه سومین سفر رئیسجمهور به استان کرمان به منظور افتتاح چندین طرح و پروژه در تیرماه سال ۱۴۰۲ صورت گرفت. در این سفر رفع تنش آبی در شرق استان کرمان بعد از گذشت ۱۲ سال، بازدید از خط انتقال آب خلیجفارس به رفسنجان و افتتاح چندین طرح دیگر انجام گرفت.
کرمان در حال برگزاری مراسمهای دهه مقاومت بود که در روز شهادت سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی، سیزدهم دیماه حادثه تروریستی در ابتدای گلزار شهدا رخ داد. در پی وقوع این حادثه، رئیسجمهور برای چهارمینبار در بامداد پانزدهم دیماه بهمنظور حضور در مراسم تشییع شهدای این حادثه در کرمان حضور پیدا کرد. ایشان پساز حضور در گلزار شهدا کرمان نشستی با مسئولان امنیتی برگزار کرد.
دغدغهمند بودن، حضور میدانی در دل مردم برای رفع مشکلات مردم شاخصهها و ویژگیهای شهید جمهور ایران اسلامی، آیتالله سید ابراهیم رئیسی بود.