۱۲۲ - سالگرد رحلت آیتالله سید محمود طالقانی: روز به روز ارادت و شیفتگیاش به امام بیشتر شد ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
سالگرد رحلت آیتالله سید محمود طالقانی:
روز به روز ارادت و شیفتگیاش به امام بیشتر شد
۱۴۰۳/۰۶/۱۸
رهبری و شخصیت رهبر به قدری قاطع، به قدری دارای ایمان و حسن نیت است که کمتر میتوانید شما رهبری مثل آیتالله خمینی پیدا کنید. گروههایی گله میکنند که ما راه نداریم، بیخود گله میکنند. یک گوش شنوا و «اُذُن واعیه» همانطوری که قرآن در وصف پیغمبر گفته است، حرفها را میشنود، میسنجد، و بعد آنچه که صحیح است و درست است و قابل اجرا است دستور میدهد. من گاهی که مسافرت به قم میکنم بعضی خیال میکنند فقط برای یک مسئله مهم سیاسی است، روزنامهها جنجال میکنند، سروصدا، خطهای درشت. بله، تبادلنظر هست. ولی مهمتر از این؛ من هر وقت احساس ضعف میکنم، گاهی یأس برایم پیش میآید، از چنین رهبری قاطعیت، توکل، ایمان، خلوص او الهام میگیرم.»1
این جملات یکی از شاگردان یا مریدان حضرت امام خمینی رحمة الله علیه نیست. بلکه بخشی از سخنرانی مرحوم آیتالله سید محمود طالقانی در سیام تیرماه 1358 است.
آیتالله سید محمود طالقانی از روحانیون مبارز و از انقلابیون موّحد و نستوه این سرزمین، اگرچه از زمان آزادی از زندان در آبان 1357، با قدرت و صلابت از حضرت امام و نهضت و انقلاب ایشان حمایت و پشتیبانی کرد اما واقعیت این است که مانند استاد مطهری و شهید بهشتی و آیتالله خامنهای و شهید باهنر و... و حتی آیتالله منتظری از شاگردان و یاران نهضت امام نبود.
افرادی که نام برده شدند و خیل عظیمی از دیگر روحانیون مبارز حتی مجاهدان نستوهی چون آیتالله خادمی و شهدای محراب آیات مدنی، قاضی، دستغیب، صدوقی، اشرفی اصفهانی و... هم اگرچه از شاگردان حاج آقا روحالله به شمار نمیآمدند ولی همواره همراه و همگام و از یاران نهضت امام خمینی محسوب میشدند.
اما مبارزات آیتالله طالقانی، حکایت دیگری داشت. طالقانی در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، تا به آخر با مصدق همراه بود و پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز همراه مهدی بازرگان و یدالله سحابی و... در جریانی به نام «نهضت مقاومت ملی» حضور داشت.
دو خط موازی که به هم رسیدند
در اوایل دهه 40 و در زمانی که شاگردان امام به اقصی نقاط ایران رفتند تا پیامهای روشنگرانه استاد و رهبر خود را در مقابل تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و علیه لوایح ششگانه موسوم به انقلاب سفید به مردم برسانند، اما آیتالله طالقانی در کنگره جبهه ملی دوم سخنرانی میکرد و در جمع بازرگان و سحابی و دوستانشان، نهضت آزادی را متشکل از مسلمانان معتقد جبهه ملی تشکیل داد و همراه آنها وارد گود مبارزات دهه 40 شد، همراه آنها به محاکمه کشیده شد، با آنها به زندان رفت و همزمان با آنها آزاد شد.
در تمام دوران دهههای 40 و50 که حضرت امام، نهضت خویش علیه شاه و آمریکا را به پیش میبردند و یاران امام در هیئتهای موتلفه اسلامی و جمعیتی مخفی که بعدا به جامعه مدرسین معروف شد و بعد در مؤتلفه دوم و جامعه روحانیت مبارز و... متشکل شدند اما آیتالله طالقانی در زندان و تبعید و خارج از آن، در مسیر مورد نظر خود با شاه مبارزه میکرد. یاران امام در «مکتب قرآن» و «کانون توحید» و مساجدی همچون الجواد و جاوید و قبا و جلیلی و... جمع بودند و آیتالله طالقانی در مسجد هدایت سخنرانی میکرد، اگرچه شهید باهنر نیز در آن مسجد جلسات سخنرانی داشت.
جدایی این دو مسیر بهگونهای بود که وقتی حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در دیماه1357، شورای انقلاب را تشکیل دادند، آیتالله طالقانی در لیست اولیه آن قرار نداشت و حتی پس از آزادی از زندان در آبان 57، بنا به احساس تکلیف، خود یک شورای انقلاب از افراد مورد اعتمادش تشکیل داد، تا اینکه استاد شهید مطهری پس از مشورت با امام، با آیتالله طالقانی نیز مذاکره کرده و ایشان، شورای انقلاب خود را منحل نمود و به عضویت شورای انقلابی درآمد که امام تشکیل داده بودند.
و اولین دلبستگی آیتالله طالقانی به امر ولایت، در همین نقطه خود را به وضوح نشان داد، چنانکه مرحوم طالقانی با توجه به سابقه مبارزانی و زندان و محبوبیت نزد مردم، میتوانست خود را رهبر مبارزات اعلام نماید اما ولایتمداری خویش را از همین برهه زمانی به منصه ظهور رساند. در همان زمان برخی خناسان بودند که در گوش او زمزمه کرده و سابقه مبارزه و زندانهایش را عَلَم نموده و ایشان را محقتر برای رهبری انقلاب نشان میدادند. اما آیتالله طالقانی علیرغم محبوبیّتی که در میان مردم داشت، به جای خودمحوری و استفاده از آن محبوبیّت و حتی امکانات و فضائی که سایر نیروها برای وی فراهم میآوردند، همواره بر رهبری حضرت امام و اطاعت محض از ایشان تأکید ورزید.
زودتر توطئه رهبرتراشی را دریافت
نکته قابل تأمل اینکه آیتالله طالقانی از پیش، دسیسه استعمار و حامیان رژیم شاه را به خوبی دریافته بود که میخواهند در برابر رهبری امام، رهبرتراشی کنند. او در گفتوگویی گفته بود:
«من فکر کردم که چرا رژیم، ما را آزاد کرد و حال آنکه آزادی ما مبارزه را تشدید خواهد کرد. با بررسی اوضاع و احوال انقلاب، به این نتیجه رسیدم که عوامل دربار و ساواک میخواهند من را در برابر رهبری امام علم نموده و به قطبی در برابر ایشان تبدیل کنند.»2
نظام سلطه جهانی وقتی دریافت، از پس رهبری قاطع و سازشناپذیر امام خمینی رحمهْاللهعلیه، برنمیآید، پروژه رهبرتراشی در برابر امام را بهعنوان یکی از عاجلترین راههای مقابله با نهضت اسلامی مردم ایران کلید زد و تلاشها و طرح و توطئههای بسیاری در این مسیر به کار گرفت و بسیاری از نیروهای در نمک خوابانده خود را از درون پستوها و صندوقخانهها بیرون کشید.
از جمله بازوهای اجرائی سیاست رهبرتراشی استکبار، نیروهایی همچون گروهک تروریستی مجاهدین خلق بودند که از همان ابتدای سر برآوردن در ایام پیروزی انقلاب، با علم کردن پرچم «پدر طالقانی» سعی کردند بهعنوان اولین عناصر در جهت جدا کردن طالقانی از انقلاب عمل کنند و در همین جهت بود که پس از رنجیده شدن طالقانی از دستگیری پسرش و رفتن از تهران، در بیانیهای تحریکآمیز و بهعنوان اطلاعیه سیاسی- نظامی شماره 22 یعنی در واقع نخستین اطلاعیه سیاسی/ نظامی پس از انقلاب، اعلام کردند همه نیروهای نظامی خود را (البته با سلاحهای غارتشده از ملت) در اختیار آیتالله طالقانی قرار میدهند.
خنثی کردن نقشههای منافقین
این رویکرد ضدانقلابی بسیار شدیدتر از حمایتی بود که این گروهک تروریستی در آستانه 30 خرداد 1360 از بنیصدر به عمل آورد و وی را به هوای ایستادن در مقابل رهبری انقلاب، به وادی هلاکت کشانید. اما وارستگی و فرهیختگی و ولایتمداری آیتالله طالقانی در آن شرایط نوپایی انقلاب و آشفتگی نیروهای انتظامی و نظامی، مانع جدی برای عملی شدن این طرح و برنامه منافقین گردید.
آیتالله طالقانی پس از آن ماجرا و دیدار با امام در سخنرانی مفصّلی در مدرسه فیضیه قم، پاسخ جداییطلبی منافقین را چنین داد:
«... باید آگاه باشیم، باید هوشیار باشیم. باید انقلاب خودمان را با آگاهی، با این رهبری قاطع و هوشیار و آگاه مورد افتخار، امام خمینی... حفظ کنیم...»3
ایشان فردای آن روز نیز در مصاحبهای درباره رهبری امام گفت:
«... رهبری حضرت آیتالله خمینی را نه ما بلکه دنیا پذیرفته است، همه میدانند که این رهبری، رهبری غیرعادی بود، بر طبق موازینی که دنیا در رهبری دارد، نبود، رهبری است که منشأ آن ایمان، تقوا، وارستگی، صمیمیت و قاطعیت است.»4
طالقانی روز به روز که از انقلاب میگذشت، گویی ارادت بیشتری نسبت به حضرت امام پیدا میکرد و هرچه وسوسهگران چپ و راست در گوشش زمزمه میکردند، انگار که بیشتر به حقانیّت امام خمینی و راهشان اطمینان مییافت. این را میتوان در موضعگیریهای بعدی و سخنرانیهای دیگر مرحوم طالقانی در روزهای بعد به وضوح مشاهده کرد. چنانکه در همان سخنرانی سی تیر 1358 در میدان بهارستان و در جمع مردم، بیشتر از همیشه خود را در برابر عظمت امام، خاضع و خاشع نشان داد.
ابوذر زمان و مالک اشتر
اوج ولایتمداری آیتالله طالقانی در خطبههای نماز عید فطر سال 1358 نمایان شد. ایشان در آن خطبهها، ضمن تبیین راه مستقیم انقلاب و اسلام، با محکوم کردن گروهکهای ضدانقلاب و اشاره به اینکه به دلیل مسامحه با برخی از این گروهها، حتی مورد عتاب حضرت امام قرار گرفته است، گفت:
«... من خودم را براي دفاع از اينها داشتم فديه ميكردم. حتي در مقابل بعضي از تنگنظرها، اندكبينها من را متهم ميكردند. حتي خود رهبر به من ميفرمود: «شما چرا مسامحه ميكنيد در برابر اينها؟» گفتم: «آقا، اينها شايد به نصيحت، موعظه، تغيير اوضاع، تغيير شرايط، جذب بشوند به عامهِ مردم.» و ديگر حوصلهِ همه را سرآوردند. اين رهبري كه سراپا دلسوزي نسبت به مستضعفين و محرومين است، ببينيد چطور او را به خشم آوردند. اين كار بود؟ حالا بچشند جزاي اعمال خودشان را. كارهايي كه كردند. ديگر در مردم جا ندارند، بروند فكر ديگري بكنند...»5
از همین روی بود که امام پس از درگذشت آیتالله طالقانی، در 19 شهریور 1358، او را «ابوذر زمان»، «مالک اشتر» و «بازوی توانای اسلام» خواندند. ایشان در پیامشان به مناسبت رحلت آیتالله طالقانی فرمودند:
«... او يك شخصيتي بود كه از حبسي و به حبس و از رنجي به رنج ديگر در رفت و آمد بود و هيچگاه در جهاد بزرگ خود سستي و سردي نداشت... او براي اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گوياي او چون شمشير مالك اشتر بود، برنده بود و كوبنده...»
حضرت امام همچنین در دیدار با خانواده آیتالله طالقانی، شخصیت او را چنین تشریح کردند:
«... مرحوم آقاي طالقاني مستقيم بود، مستقيم فكر ميكرد، مستقيم عمل ميكرد، انحراف به چپ و راست نداشت، نه غربزده بود و نه شرقزده، اسلامزده بود، دنبال تعليمات اسلام بود و براي يك ملت مفيد بود و رفتنش ضايعه است...»
________________________________
1- سخنرانی آیتالله طالقانی به مناسبت سالروز قیام 30 تیر ـ میدان بهارستان ـ 30 تیرماه 1358 2- روزنامه اطلاعات، 18/6/59 3- سخنرانی آیتالله طالقانی در مدرسه فیضیه ـ 31 فروردین 1358 4-اطلاعات، ۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، صفحه ۴و۷ 5- خطبه دوم نماز عید فطر، آیتالله طالقانی، دوم شهریور 1358، به نقل از روزنامه اطلاعات 1384/6/19، صفحه 6