به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 6,440
بازدید دیروز: 9,675
بازدید هفته: 48,193
بازدید ماه: 48,193
بازدید کل: 25,035,323
افراد آنلاین: 316
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۰۵ دی ۱٤۰۳
Wednesday , 25 December 2024
الأربعاء ، ۲۳ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۶۳۲ - خاطره ای از شهید آیت‌الله علی قدوسی و فرزند شهیدش محمد حسن قدوسی: ستـارگان پـرفـروغ ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
خاطره ای از شهید آیت‌الله علی قدوسی و فرزند شهیدش محمد حسن قدوسی:  
ستـارگان پـرفـروغ
۱۴۰۳/۰۶/۱۸

‫آیت الله علی قدوسی (ره) | جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‬‎‫شهید محمد حسین قدوسی.jpg‬‎

کامران پورعباس
 
شهید آیت‌الله علی قدوسی، دومین دادستان کل انقلاب اسلامی با حکم مستقیم امام خمینی بود که در یکی از حساس‌ترین دوران‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عهده‌دار این مسئولیت شد. وی نقش‌آفرینی اعلایی در تحولات نخستین ماه‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه با ضدانقلاب و تحول دادسراها در برهه حساسِ شروع فعالیت‌شان داشت. این شهید داماد عالم عامل برجستۀ تفسیر و علوم قرآنی، مفسر بزرگ قرآن کریم، استاد بزرگ حوزه علمیه و صاحب تفسیر بسیار معروفِ «المیزان» علامه سید محمدحسین طباطبایى بود.
آیت‌الله علی قدوسی یک آقازاده خاص هم داشت که بر خلاف روال برخی آقازاده‌هایی حرکت کرد که دنبال سوءاستفاده از شهرت پدر هستند و منفعت‌طلبی و ویژه‌خواری و کسب ثروت و شهرت از راه‌های نامعقول را در دستور کار قرار می‌دهند؛ محمد حسن قدوسی فرزند آیت‌الله قدوسی پس از مبارزات گستردۀ ضدطاغوت در دوران ستمشاهی و خدمات انقلابیِ درخشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در اوایل جنگ تحمیلی به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شتافت و یار و همسنگر شهید سید محمدحسین علم‌الهدی گردید و در رکاب وی در کربلای هویزه حسین‌وار به شهادت رسید و نامش به عنوان یکی از شهدای حماسه هویزه ثبت شد.
در این گزارش مروری می‌کنیم بر زندگینامه و خدمات پدر و پسر انقلابی، شهید آیت‌الله علی قدوسی و شهید محمد حسن قدوسی.
  شهید علی قدوسی، عالمی مبارز و انقلابی
شهید آیت‌الله علی قدوسی در سال 1306 در در نهاوند متولد شد. وی فرزند آخوند ملااحمد از روحانیان منطقه بود.
وی پس از آن که نزد پدر مقدمات تحصیل را در مکتب‌خانه فرا گرفت، به تحصیل در آموزشگاه‌های جدید روی آورد و در سن 15 سالگی برای ادامه تحصیل راهی قم شد و در محضر اساتیدی از جمله امام خمینی 
و آیت‌الله بروجردی و شهید صدوقی کسب علم و فیض کرد و در سال 1341 به درجه اجتهاد رسید. از جمله همدرس‌هایش می‌توان به شهید مطهری و شهید بهشتی اشاره کرد که با هم در درس علامه طباطبایی حضور می‌یافتند. علامه طباطبایی به شیخ علی قدوسی علاقه داشت و دختر خود خانم نجمه سادات طباطبایی را به عقدش درآورد.
شهید قدوسی در سال‌های 1320 تا 1332 در جریان ملی شدن صنعت نفت با آیت‌الله کاشانی همکاری داشت و با فداییان اسلام نیز ارتباط برقرار کرده بود و از حامیان شهید نواب صفوی بود. وی آموزشهای نظامی را در همان سالها در مناطق کوهستانی گذراند و در نهاوند در مقابل فعالیت‌های حزب توده جبهه‌گیری کرد.
شیخ علی از شاگردان و طرفداران نهضت امام خمینی بود و از سال 1341 به مبارزه با شاه پرداخت.
وی از اعضای گروهی از مدرسین حوزه بود که بعدها به گروه یازده نفری موسوم شد و امروز با نام جامعه مدرسین شناخته می‌شود. این گروه در سال 1337 و در دوران مرجعیت آیت‌الله بروجردی در راستای مبارزه با رژیم پهلوی، اصلاح نظام آموزشی حوزه و ایجاد تحرک در شخصیتهای مبارز فعالیت می‌کرد. هیئت مدرسین اولین تشکیلات منسجم روحانیت بود که در سال‌های 1341 و 1342 بسیار فعال بود و اعلامیه‌های بسیاری از سوی آن در سراسر کشور منتشر می‌شد. اساسنامه این گروه در فروردین‌ماه سال 1345 به دست اعضای ساواک افتاد و اعضای آن تحت تعقیب قرار گرفتند. شهید قدوسی که مسئولیت اطلاعات و اخبار را در این گروه بر عهده داشت، به همراه آیت‌الله ربانی شیرازی دستگیر و در زندان قزل‌قلعه حبس شد و مورد شکنجه قرار گرفت؛ اما از آنجا که ساواک نتوانست مدارکی علیه وی پیدا کند، پس از چند ماه از زندان آزاد شد.
شیخ علی در تابستان سال 1345 به زادگاه خود بازگشت و در مسجد جامع نهاوند به اقامه نماز می‌پرداخت و پس از نماز از امام خمینی در منبر یاد می‌کرد. چندین بار توسط ساواک تذکر دریافت کرد که نباید نامی از امام ببرد و چون نمی‌پذیرفت، سخنرانی‌اش تعطیل شد.
این مبارز انقلابی به خانواده‌های زندانیان انقلابی رسیدگی می‌کرد و با جوانان مبارز ضدطاغوت که در خطر التقاط فکری گرفتار آمده بودند، تماس داشت و ضمن نشست‌های مختلف آنها را هدایت می‌کرد.
تشکیل مدرسه حقانی و مکتب توحید
آیت‌الله علی قدوسی پیش از انقلاب اهم فعالیت خود را صرف پایه‌ریزی یک سامانه آموزشی نو و پرثمر کرد و به موازات فعالیت سیاسی و مبارزاتی با شاه، با همکاری شهید بهشتی اقدام به تأسیس مدرسه حقانی و مکتب توحید کرد و با اعمال شیوه‌ای نو و کارساز، این دو نهاد آموزشی را الگویی برای سایر مراکز آموزشی و فرهنگی قرار داد. 
این عالم فرزانه در سال 1339 مدرسه حقانی را تأسیس و با دعوت از اساتیدی با تجربه و انقلابی مانند آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله جنتی و آیت‌الله محمدی گیلانی بنیه علمی‌ مدرسه را تقویت کرد. شاگردان این مدرسه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش ویژه‌ای در ایجاد و اداره بعضی نهادها ایفا کردند. 
آیت‌الله قدوسی مکتب توحید را در سال 1352 تأسیس کرد که هدف آن آشنایی بانوان با اعتقادات و مبانی فکری اسلام بود. این مجموعه در طول سال‌های پیش از انقلاب با آموزشهای اسلامی به زنان توانست نیروهایی را پرورش دهد که در بسیج زنان برای تحقق انقلاب نقش‌آفرینی کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این مرکز به حوزه علمیه خواهران تبدیل شد.
این عالم انقلابی در آستانه ورود امام خمینی به ایران، یکی از اعضای فعال کمیته استقبال بود. 
مسئولیت‌های مهم و حساس پس از پیروزی انقلاب اسلامی
آیت‌الله قدوسی مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی‌ از سوی امام خمینی مأمور اداره امور ستاد انقلاب اسلامی در قم شد و با ورود امام به قم، در دفتر بنیانگذار انقلاب مشغول به خدمت گردید.
از دیگر مسئولیت‌هایش بعد از انقلاب می‌توان به عضویت در شورای عالی قضائی و دادستانی کل انقلاب اشاره کرد. وی آیین‌نامه دادگاه‌های انقلاب را نوشت و چند تن از نیروهای معتقد به انقلاب را وارد سیستم قضائی کرد و همچنین برای تغییرات وزارت فرهنگ طرح‌هایی ارائه کرد.
آیت‌الله حاج شیخ علی قدوسی در 15 مرداد 1358 با حکم مستقیم امام خمینی به عنوان دومین دادستان کل انقلاب اسلامی منصوب شد.
فضایل و مکارم شهید علی قدوسی
در مجله پاسدار اسلام آبان 1380 شماره 239، مقاله‌ای با عنوان «زندگی، اندیشه و اخلاق آیت‌الله شهید علی قدوسی پرتوهای پرهیزکاری» چاپ شده است که در آن فضائل و مکارم شهید قدوسی به‌صورت مفصل و مبسوط تشریح گردیده است. بخش‌هایی از این مقاله را نقل می‌کنیم.
در این مقاله در مورد اخلاص و بی‌ریاییِ شهید علی قدوسی آمده است:
«مهم‌ترین ویژگی که مورد نظرش بود، اخلاص در عمل و انجام تکالیف برای رضایت خدا بود و نه تنها خودش به این مهم اهتمام می‌ورزید، بلکه از دیگران هم انتظار داشت چنین باشند.... آرام و بدون جلب توجه دیگران به مجالس وارد می‌شد و در پایین مجلس در بین افراد عادی می‌نشست. اهل وعظ و خطابه رسمی جز براساس احساس وظیفه شرعی نبود. کمتر حاضر به مصاحبه با رسانه‌ها و صداوسیما می‌شد به ویژه اگر بنا بود از عملکردهای خود دفاع کند و می‌گفت: از چشم مردم افتادن بهتر از این است که انسان در دام نفس اسیر شود....
از ریاکاری نفرت داشت و نمی‌خواست عملی را که انجام داده، اظهار نماید و به رخ افراد بکشد و وجهه‌ای در جامعه به‌دست آورد؛ حتی با اشاره و کنایه هم نمی‌فهمانید که چنین و چنان کرده‌ام و این را هم نوعی تزویر می‌دانست.»
در این مقاله در مورد رعایت امور بیت‌المال و حق‌الناس و صرفه‌جویی از جانب شهید قدوسی ذکر شده است:
«آیت‌الله قدوسی در دو امر، بیت‌المال و حق‌الناس، بسیار دقت می‌کرد. از چای، نهار و امکانات اولیه هر فرد مسئول استفاده نمی‌کرد و تمام حساب‌های دادستانی را به منزل می‌برد و شخصاً به آنها رسیدگی می‌کرد و معتقد بود یک ریال اگر اشتباه شود، باید در روز قیامت پاسخگو باشد. در حق‌الناس هم بسیار حساس بود تا جایی که دستور داده بود مشروبات توقیف شده را خالی کرده و شیشه‌های آنها را به صاحبان‌شان برگردانند چون خرید و فروش و استفاده از مشروبات الکلی حرام است و می‌توان آن را توقیف کرد، اما شیشه‌های آنها شامل حال این حکم نمی‌شود. برای این که ذره‌ای از راه حق منحرف نشود، با احتیاط بسیار هر نوع راهی را که امکان داشت غیرحق باشد سد می‌کرد و به همین دلیل از پذیرفتن هر نوع هدیه‌ای امتناع می‌نمود....
در طول مدت تصدی دادستانی انقلاب هرگز حقوقی برای خود منظور نداشت و از امکانات و مزایای مالی که حق او بود، استفاده نکرد، با این که جواز استفاده مشروع از این امکانات را خود به بسیاری از افراد می‌داد. کاملاً مراقب بود که اموال شخصی با امور بیت‌المال مخلوط نگردد. وقتی به سمت دادستانی منصوب شد، به تهران آمد و چون در این شهر منزلی نداشت، خانه یکی از روحانیون را اجاره کرده، حاضر نشد در منازل مصادره‌ای سکونت اختیار کند. سیاست ایشان در حفظ و نگهداری اموال و امکانات بیت‌المال موجب شد که بسیاری از اموال مربوط به دولت در نهایت مراقبت جمع‌آوری و نگهداری شود و مأموران می‌دانستند در صورتی که کوچک‌ترین بی‌توجهی در این باره بکنند به سختی مورد اعتراض و توبیخ آن قاضی به خون‌خفته قرار می‌گیرند. اصرار زیادی بر نفی رفاه‌طلبی و از بین بردن احساس راحتی داشت و کاملاً مواظب بود افرادی را مسئول بیت‌المال کند که کاملاً فهمیده‌اند آنچه زیر دست آنهاست، مربوط به محرومان است و هر ذره‌ای از آنها حساب و کتاب دارد و به شدت با اسراف و مصارف بی‌مورد و بیهوده مخالف بود.... 
بیشتر و یا تمام کارهایی را که یک یا چند کارمند ساده و معمولی می‌توانستند انجام دهند، خود شخصاً انجام می‌داد. از هر قلم و برگ کاغذی حداکثر استفاده را می‌نمود و غالباً یادداشتهای موقتی را با مداد می‌نوشت تا پس از رفع نیاز آنها را پاک کند و از کاغذ آن مجدداً بهره گیرد. هنگام غروب و حتی اگر شبها مشغول نوشتن نبود و با کسی صحبت می‌کرد، از روشن کردن چراغ و مصرف برق خودداری می‌کرد؛ در عین حال از تمام امکانات و آنات زندگی خود در رسیدن به هدف استفاده می‌نمود.... 
مصرف وقت از سوی او بسیار دقیق و حساب شده بود؛ صرفه‌جویی در زمان نیز از خصال بارز او به شمار می‌رفت. ورع و پارسایی ایشان به امور مالی و اوقات عمر منحصر نمی‌گردید، بلکه در گفتار کمال احتیاط را می‌نمود که مبادا مرتکب غیبت و یا بهتان شود و حقوق اجتماعی و اخلاقی افراد نادیده گرفته شود.»
در این مقاله در مورد فروتنی، زهد و ساده‌زیستیِ شهید قدوسی نوشته شده است:
«آیت‌الله قدوسی نهایت فروتنی را نسبت به دوستان و آشنایان و نیز مردمان عادی داشت. همیشه به همه پیش سلام بود و از تبختر و کبر و غرور بیزاری می‌جست. با وجود آن که به درجه اجتهاد رسیده بود، همچون یک انسان عادی پشت میز و یا روی زمین می‌نشست. به همه سلام می‌نمود و جلوی پای هر استاد و طلبه‌ای بلند می‌شد.... 
او چنان در دوران طلبگی زاهدانه زندگی می‌نمود که گاهی قرصی نان را به دو نیم می‌کرد و از خوردن بیشتر از نصف آن خودداری می‌نمود و زمانی لباسی نسبتاً گرانبها را به سائل رهگذر می‌داد و این در حالی بود که از لحاظ امکانات مالی و اوضاع خانوادگی در وضع مناسبی به سر می‌برد. یک بار که به مشهد مقدس مشرف شده بود، سختیهای بسیاری را تحمل کرد. خودش می‌گوید یک‌بار که حدود دو الی سه ماه در آنجا بودم، تنها وسیله‌ای که داشتم یک جاجیم بود که شبها در حرم روی آن می‌خوابیدم و غذایم نان خالی و هلوی مشهدی بود.... 
هر کس با او مأنوس بود، اخلاص و بی‌تکلفی و تخلق وی را به فضائل اسلامی می‌دید. در همان اوقاتی که دادستان کل انقلاب اسلامی و عضو شورای عالی قضائی بود، تنها و بدون هیچ پیرایه‌ای در خیابان‌های قم حرکت می‌کرد. یکی از یارانش می‌گوید در روز جمعه‌ای که فردایش(روز شنبه) به شهادت رسید، برای صرف ناهار افتخار میزبانی او را داشتم. با کمال صفا و اخلاص و بدون هیچ پیرایه و تکلف، پس از آن که غذایش را خورد روی فرش اتاق خوابید و پس از کمی استراحت، آخرین خداحافظی را با ما کرد. از پذیرفتن هر نوع امتیاز مالی اجتناب می‌کرد و در تمام مدتی که در مدرسه حقانی مشغول انجام وظیفه بود، حقوق و پولی دریافت ننمود؛ حتی در موارد بسیاری از اموال شخصی در راه بهبود امکانات مدرسه خرج می‌کرد.»
و در مورد کمک به محرومان نوشته شده است:
«آن شهید والامقام در جهت انجام حوائج مؤمنین و حل مشکلات برادران مسلمان نهایت سعی را می‌نمود. کسی نبود که مشکلاتی داشته باشد و به ایشان مراجعه نماید مگر این که آیت‌الله قدوسی در حل آن می‌کوشید. با این که در اثر ازدحام و کثرت مسائل روز و پیشامد دشواریها و زیادی کار کسالت پیدا کرده بود، در این خصوص وظایفی را که عهده‌دار شده بود به خوبی و در کمال دلسوزی انجام می‌داد. فعالیت زیادی در کمک مادی به افراد مستمند از جهات مختلف می‌نمود اما کسی مطلع نمی‌شد؛ حتی گاه مهریه تزویج بعضی را شخصاً می‌پرداخت. برخی را صاحب و مالک خانه مسکونی می‌کرد و تمامی این مساعدتها را در پنهانی و خفا انجام می‌داد چون متوجه بود طبق آیات و روایات هیچ عملی بدون اخلاص در نزد پروردگار پذیرفته نمی‌باشد. عجیب علاقه داشت که به محرومین کمک کند. برای یک عده‌ای در آستانه فرارسیدن عید، لباس تهیه می‌نمود و از زندگی خودش مقداری کسر می‌کرد و به نیازمندان می‌داد و می‌گفت این درست نیست که ما در رفاه باشیم و عده‌ای از افراد جامعه به لحاظ معیشت در تنگنا و سختی به سر برند.»
مدیریت نمونه در دادستانی کل انقلاب اسلامی
شهید آیت‌الله قدوسی در دادستانی کل انقلاب اسلامی مدیریت نمونه و اعلا و تحول‌آفرینی داشت. 
آیت‌الله جنتی در این باره خاطرنشان کرده است:«آیت‌الله قدوسی وقتی متصدی دادستانی کل انقلاب شد که نه ضوابطی بر دادسرا‌ها حاکم بود، نه افراد معتمد و وزینی در رأس همه کار‌ها بودند؛ یعنی موقعی که به اقتضای طبع انقلاب، دادسرا‌ها و دادگاه‌ها با فرمان امام(ره) به وجود آمدند، هنوز هیچ قانونی تصویب نشده بود که بتواند در هر مورد راهنمای مسئولین باشد....
انتصاب شهید قدوسی به مقام دادستانی کل انقلاب هم به‌منظور پایان‌بخشیدن به برخی از بی‌ضابطگی‌ها و بی‌نظمی‌ها بود. امام(ره) با اعتماد کاملی که نسبت به مدیریت و تقوای ایشان داشتند، این سمت را به وی واگذاشتند. درجه اعتماد امام(ره) به شهید قدوسی چندان بود که چند نوبت آقای قدوسی به عللی استعفا دادند، ولی پذیرفته نشد. با آمدن او، افراد زیادی تصفیه شدند، دادسرای کل و زندان اوین و بسیاری از دادگاه‌ها دقیقاً کنترل می‌شدند و تنها، انعطاف‌ناپذیری او بود که توانست در مقابل همه جریانها بایستند و گاه یک‌تنه به جنگ خودمحوری‌ها و توطئه‌های فردی و جمعی برود. وی طلاب فاضل و متدین مدرسه را به همکاری خواند و با آنها بسیاری از خلأ‌های ناشی از تصفیه‌ها را پر کرد. در موارد مشکوک فقهی و بسیاری از مسائل مختلف با امام(ره) ملاقات می‌کرد و پاسخ‌های لازم را می‌گرفت.»
مبارزه بی‌امان با منافقین
یکی از اقدامات مهم و اساسی شهید قدوسی، مبارزه و مقابله با عناصر ضدانقلاب و منافقی بود که امنیت مردم را به مخاطره انداخته بودند و به صورت مستمر علیه انقلاب اسلامی توطئه می‌‎کردند. 
شهید قدوسی به‌عنوان دادستان کل انقلاب به انحرافات گروهکهای تروریستی منافقین اشراف کامل داشت و با اقداماتی که انجام داد توانست خانه‌هایی که توسط سازمان غصب شده بود را باز پس بگیرد.
وی همچنین اطلاعیه‌ای ۱۰ ماده‌ای صادر کرد که طی آن از تمام گروه‌ها و سازمانهای سیاسی خواست که خلع سلاح شوند و فعالیتهای سیاسی خود را در چارچوب قوانین اعلامی جمهوری اسلامی تنظیم کنند. پس از صدور این اطلاعیه، گروهکهای منافق مانند مجاهدین خلق، با امتناع از تحویل سلاح‌های‌شان، ماهیت پلید و ضدمردمی و ضدانقلابی‌شان را نشان دادند.
بعد از صدور 10 ماده‌ای، ستادی تحت عنوان «ستاد پیگیری اطلاعیه دادستانی کل انقلاب» به وجود آمد و شهید قدوسی پس از آن مبارزه قاطعانه‌ای را با سازمان منافقین آغاز کرد.
آیت‌الله قدوسی را باید از نخستین افشا‌کنندگان چهره پلید و جنایتکارانۀ گروهک تروریستی منافقین دانست که در مقام دادستانی انقلاب در راستای شناسایی و کشف نفوذی‌های این گروهک تروریستی در دستگاه‌های مختلف کشور همت گماشت. پس از انفجار دفتر نخست‌وزیری در ۸ شهریور ۶۰ و شهادت شهیدان رجایی و باهنر به دست عوامل جنایتکار گروهک تروریستی منافقین، عناصر این گروهک برای ردگم‌کنی، مسعود کشمیری از عاملین این جنایت را در زمره شهدای حادثه انفجار دفتر نخست‌وزیری جا زدند اما آیت‌الله قدوسی در مقام دادستانی کل با ذکاوتی مثال‌زدنی به پرونده پروژه جنازه‌سازی برای کشمیری از سوی منافقین رسیدگی کرد و این موضوع را افشا کرد.
شهادت آیت‌الله قدوسی در 14 شهریور 1360
 یک هفته پس از عروج شهیدان رجایی و باهنر، در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰، آیت‌الله علی قدوسی دادستان کل انقلاب اسلامی در دفتر دادستانی بر اثر انفجار بمب به شهادت رسید. پیکر شهید قدوسی پس از تشییع در تهران به قم منتقل شد و در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) آرمید.
15شهریور 1360، امام خمینی پیامی با موضوع تجلیل از مقام شهیدان علی قدوسی دادستان کل انقلاب و وحید دستجردی رئیس شهربانی صادر کردند.
در این پیام آمده است:«با کمال تأسف و تأثر حجت‌الاسلام شهید قدوسی به دوستان شهید خود پیوست. شهیدی عزیز که سالیان دراز در خدمت اسلام بود و اخیراً مجاهدات او در راه انقلاب بر همگان روشن است. این جانب سالیان طولانی از نزدیک با او سابقه داشتم و آن بزرگوار را به تقوا و حسن عمل و استقامت و مقاومت و تعهد در راه هدف می‌شناختم.
شهادت بر او مبارک و وفود الی الله و خروج از ظلمات به سوی نور بر او ارزانی باد.» 
ستارگان دانشگاه فردوسی مشهد
شهید محمدحسن قدوسی، نوه دختری علامه طباطبایی و فرزند شهید آیت‌الله علی قدوسی است که دانشجوی رشته کارشناسی زبان انگلیسی در دانشگاه مشهد بود.
دانشگاه فردوسی مشهد سومین دانشگاه ایران از نظر قدمت و بزرگ‌ترین دانشگاه شرق کشور است. این دانشگاه بیش از هفتاد شهید تقدیم انقلاب اسلامی کرده است. شصت و هشت شهید دانشگاه فردوسی مشهد از دانشجویان بوده‌اند.
شهیده سیده طیبه زمانی موسوی گودینی تنها شهید خانمِ دانشجوی دانشگاه است.
اسامی 67 شهید دانشجوی دانشگاه که از برادران هستند، چنین است:
شهیدان: احمد علی کاظمی، احمد فضلی، اسماعیل حبیبی، اصغر آروین، امین الله اصغری، جواد دوراندیش، حسین اصغر قانع، حسین بهرامی، حسین پورسعید، حسین خزعلی، حمیدرضا بهمنی‌نژاد، حمیدرضا دادستان، رضا اتحادی، زکریا زنده‌دل، سعید(وحید) خسروجردی، سید جمال‌الدین امیری، سید حسن مداح، سید محمدحسین علم‌الهدی، سید حمید احمدی، سید عباس غفاریان، سید غفور هزاوه‌ای، سید کاظم ذاکریان، سید محسن یحیی‌نژاد، سید محمد علی میررضایی، سید مرتضی ظریفیان، سید ناصر ریاضی، صفر روحی، ضیاء‌الدین اسدی، طهماسب مظفری، عبدالرضا استیری، علی محمد اصغری، علی اسفندیاری، علی اصغر(حمید) اندوهگین، علی روستایی، علیرضا برهانی، علیرضا رحمانی، غلامرضا نمازی، کوروس رحیمی، مجتبی عطایی، مجید ایزدبخش، مجید ذباح، مجید ریاحی، مجید زواشکیانى، محمد ابراهیم ایوانی، محمدحسن قدوسی، محمدحسین مرادیان، محمدعلی خطیب، محمد مقصودلوراد، محمد مهدی تهرانی، محمد رسول حسین‌زاده، محمدرضا رضایی، محمدمهدى دژم، محمود امیرخانی، محمود جلالی، محمود حیدری مقدم،  محمود زیرباف‌باشى، مسعود ارشادی،‌هادی بناء رضوی(شهید گمنام و مفقودالاثر)، مهدی پورقربان، مهدی زارع‌پور، مهدی جهان‌بین، مهدی حبیبی، موسی بان، میرهادی خوشنویس،‌هادی رضاییان،‌هادی قربان‌نیا و‌هاشم شیشه‌چی.
اسامی استادان شهید دانشگاه فردوسی مشهد چنین است: شهیدان سيف الله عبدالكريمي و حجت‌الاسلام قاسم صادقی.
شهدای کارمند دانشگاه فردوسی مشهد عبارتند از:
شهیدان: احمد نیکوکار، حمید حکمت‌پور، سید غلامرضا احمدی، سید علی افسریان و ناصر علی احمدی.
 شهید محمدحسن قدوسی، آقازاده‌ای خاکی و ساده‌زیست و انقلابی
شهيد محمدحسن قدوسى در سال 1336 در قم متولد شد. وى دروس ابتدايى و متوسطه را در قم گذراند. از اواسط دوره متوسطه در جريان مبارزات انقلابی قرار گرفت و بيشتر وقتش را صرف شركت در مبارزات، پخش اعلاميه و مطالعات اسلامى می‌کرد و با اينكه خانواده‌اش از لحاظ مادى نيازى نداشتند، ولى مدتى به كارگرى و كار ساختمانى پرداخت.
پس از قبولی در دانشگاه مشهد، شروع به همكارى با گروه‌هاى مسلمان و مبارز دانشگاه کرد و هر چه بيشتر در متن مبارزات ضدطاغوت قرار ‏گرفت.
در جريان مبارزات، يك بار نیز بازداشت و زندانی شد. در 17 شهريور در مشهد در يك درگيرى مسلحانه به شدت مجروح گرديد و براى اينكه به دست ساواك نيفتد، از يك بيمارستان به بيمارستان ديگر نقل مکان می‌کرد. بعد از بهبود نسبى، با اينكه يك دستش از كار افتاده بود و نياز به معالجه و استراحت بيشتر داشت، از معالجه خوددارى كرد و همچنان در مبارزات با رژيم شاه، شركت می‌کرد. آثار زخم وجراحات دستش باعث ناراحتی‌اش بود به طوری که تا زمان شهادتش حدود 13 بار عمل جراحی روی دستش صورت گرفت اما اثر زخم و جراحت تا آخر عمر همچنان باقی ماند.
محمدحسن بعد از پيروزى انقلاب، ابتدا در كميته‌هاى تهران به خدمت مشغول شد و سپس به مشهد بازگشت و در دانشگاه و بيرون از آن فعالیت کرد. وى با عده‌اى از دوستانش انجمن اسلامى دانشگاه مشهد را بنيان گذاشت و در آن به فعاليت‌هاى اسلامی- انقلابی می‌پرداخت. بعد از تشكيل جهاد سازندگى، وارد آن نهاد شد و مسئوليت گروه فرهنگى آن را به عهده گرفت. در گروه فرهنگى علاوه‌بر فعاليتهاى مختلف فرهنگى، به تشكيل شوراهاى روستايى و آگاهى دادن به روستایيان و رها كردن آنها از ظلم چندين ساله اربابان و مالكين پرداخت و در اين كار موفقيت بسيارى كسب کرد و روستایيان بسيارى را به صف انقلاب وارد ساخت.
بعدها به تهران آمد و در شاخه ايدئولوژيك دفتر تحكيم وحدت به فعاليت پرداخت. مهم‌ترين كارش تشكيل اردوهاى سياسى ايدئولوژيك با همكارى عده‌اى از دوستانش بود. در اين اردوها از مدرسان حوزه و متفكران اسلامى براى تدريس و تحقيق دعوت به عمل می‌آمد. محمدحسن در این اردوها به دلیل آشنایی قبلی با اعضای جامعه مدرسین وروحانیون مبارز، جزو اولین افرادی بودکه ارتباط بین دانشجویان وروحانیون را برقرار کرد. وی براى پرمحتواتر شدن اين اردوها تلاش بسيارى كرد و خواهران و برادران بسيارى در اين اردوها به فراگيرى دروس اسلامى پرداختند.
با اينكه كارهاى بسيارى به وى پيشنهاد شد و جاهاى مختلفى به فكر و عملش نياز داشتند، ولى محمدحسن ترجيح داد كه براى جهاد با كفار بعثى به جبهه‌هاى جنگ برود و نماز عشق را در سنگر جهاد بر پا سازد و در جواب كسانى كه وی را از اين كار منع می‌کردند، گفت: كار واقعى در جبهه‌هاى نبرد است نه اينجا.
محمدحسن بسیار ساده‌زیست بود و پنج سال با یک دست کت و شلوار می‌گشت. موقع رفتن به جبهه نیز یک شلوار نظامی از سپاه به وی دادند که چون قد بلندی داشت، شلوار برایش کوتاه بود. خودش یک تکه پارچه در شب اعزامش برای رفع این نقیصه دوخت و به شلوار اضافه کرد که باعث دو رنگ شدن شلوار شد. اما همان را با کمال متانت پوشید و هرگز شکایتی نکرد و ادعا نکرد که فرزند فلانی هستم و باید بهترین‌ها را در اختیارم قرار بدهید. 
اعزام به جبهه و شهادت در کربلای هویزه
محمدحسن به جبهه سوسنگرد رفت و به سپاه هويزه كه فرمانده آن شهيد سید محمدحسين علم‌الهدى از دوستان و هم دانشگاهی‌هایش بود، وارد شد. با اينكه از لحاظ جسمى بسيار ضعيف و معلول بود، در عمليات شركت می‌كرد و شبها با نفوذ به صف دشمن به مين‌گذارى مواضع آنها می‌پرداخت. 
يك بار كه براى ديدار با امام خمینی به همراه دوستانش به تهران آمده بود، به پدرش شهيد آيت الله علی قدوسى گفت: من در جبهه‌ها احساس كردم زمانى كه دشمن حمله می‌کند و ما در محاصره خمپاره‌هاى دشمن قرار می‌گيريم و آن قدر خمپاره به طرف ما شليك می‌شود كه گويى از آسمان خمپاره می‌بارد؛ آن وقت است كه معلوم می‌شود چه كسى خداپرست است و موحد واقعى كيست.  بعد از آن دوباره به جبهه برگشت و در 16 دی ۱۳۵۹ به همراه شهید سیدمحمد حسین علم‌الهدی و یارانش در کربلای هویزه حسین‌وار به شهادت رسید.
مزار شهید محمدحسن قدوسی در یادمان شهدای هویزه است.

Image result for ‫گل لاله‬‎