17 - شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - تخلیه اهالی روستای قومیه ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - ۱۷
تخلیه اهالی روستای قومیه به وسيلۀ كاميونهاي ارتش بريتانيا
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
فَروَنه
موقعيت:
PGR: 196207
فاصله تا بيسان : 5/4 كيلومتر
متوسط ارتفاع : 125 متر پایین تر از سطح دریا تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45 / 1944 (هكتار):
مالكيت کاربری عرب : 2/394 زراعی : 5/428
يهودي : 0 درصد از كل: 86٪
مشاع: 4/105 عمارت ساختماني : 1/1 مجموع : 6/499
جمعيت :
سال 1931: 286 نفر
سال 45 / 1944: 330 نفر
تعداد خانهها (سال 1931) : 72 باب
فَروَنه پيش از 1948
روستا بر روی زمینی مسطح در درّۀ بيسان و درکنار جادۀ بيسان - اريحا واقع شده بود. نام روستا احتمالاً برگرفته از عبارت عربی «فرن الخبز فرناً» به معنای «نان در تنور برشته شد» باشد و دلیل آن آب و هوای بسیار گرم درّۀ اردن است. ساختمانهای روستا از خشت خام و چسبیده به هم ساخته شده بودند و تنها به واسطۀ کوچههای باریک از یکدیگر جدا میشدند. روستا در محاصرۀ زمينهای زراعی قرار گرفته بود. زمينهایی که در درون آنها چندین چشمه وجود داشت که آب آنها در مسیل وادي المدوّع جریان مییافت. در سال 45/1944 جمعاً 7/384 هکتار از اراضی روستا به کشت غلات و حبوبات اختصاص مییافت؛ 2/4 هکتار نیز آبیاری شده و یا برای احداث باغات بهکار گرفته میشد. تپۀ تلّ السّريم ، تپۀ بزرگی که دربرگیرندۀ ویرانههای شهری است و به دو بخش علیا و سفلی تقسیم میشد، در حدود 300 متری جنوبشرق روستا قرار گرفته بود. شهر مزبور گاهی با نام رهوب نیز شناخته میشد. رهوب نام یک مرکز حکومت مصری در فلسطین در هزارۀ دوم ق.م بوده است. بر اثر کاوشهایی که در حدود 200 متری جنوب این تپه صورت گرفت، مقبرههایی کشف شد که قدمت آنها به اواخر هزارۀ سوم ق.م بازمیگردد. در سال 1969 ویرانههای یک کنیسۀ مربوط به قرن سوم میلادی در شمالشرق محوطۀ روستا پیدا شد.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
فَروَنه در اواسط فوریۀ 1948، در گرماگرم نبردهای جاری در حوالی آبادی یهودنشین تیرات تزوی، هدف حمله قرار گرفت. روزنامۀ فلسطینی فلسطين در روز 19 فوریه گزارش کرد که نیروهای صهیونیست تلاش کردند روستا را از شمال و شرق محاصره کنند، اما مدافعین فَروَنه آنها را مجبور به عقبنشینی کردند. براساس اعلام این روزنامه، مهاجمین قبل از عقبنشینی سه باب از خانههای خالی از سکنۀ روستا را منهدم کردند. [F:۴۸/2/۱۹]
بنی موریس مورخ اسرائیلی مینویسد که یگانهایی از تیپ گولانی ارتش اسرائیل در شب میانۀ 10 و 11 مه 1948 برای تصرّف فَروَنه و روستای همجوار آن الأشرفية حمله کردند. هردو روستا در حومۀ بيسان واقع شده بودند و به منظور کسب آمادگی برای تهاجم نهایی و تسخیر مرکز فرمانداری در روز 12 می تصرف شدند. روستا به احتمال زیاد یکی از هشت روستایی از ناحیۀ بيسان بود که وفق گزارش آسوشیتدپرس در روز 13 می تسخیر شدند.
در گزارش موریس آمده است که ساکنین روستا، «همینطور که سربازان نزدیک میشدند» فرار کرده و از رودخانۀ اردن عبور میکردند و اضافه میکند که سربازان تخریبچی هاگانا کوچکترین فرصتی را برای منهدم کردن خانههای روستا از دست نداده و روستا را کاملاً ویران کردند. [M:106; NYT:۴۸/5/۱۴]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
آبادی رحوف (196206) در سال 1951 رو به شمال روستا و بر روی زمينهای آن احداث گردید. مزرعۀ نمونۀ حوات اِدن (196208) هم در غرب روستا و بر روی زمينهای آن ساخته شد. آبادی عن ها- ناصیو (197208) در سال 1946 دقیقاً در شمالشرق محوطۀ روستا و بر روی زمينهای متعلق به شهر بيسان ساخته شد. صده تروموت (196205) نیز در سال 1951 در غرب محوطۀ روستا و بر روی اراضی متعلق به السميريّة احداث شد.
روستا در حال حاضر
تنها چیزی که از روستا باقی مانده دیوارهای فروریخته و طبقات خانهها است. انبوه گیاهان خودرو محوطه و گودال باستانی درون آن را فراگرفته است. اراضی اطراف روستا نیز توسط کشاورزان اسرائیلی زیر کشت میروند.
قومية
موقعيت:
PGR: 187219
فاصله تا بيسان : 5/12 كيلومتر
متوسط ارتفاع : 75 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45 / 1944 (هكتار):
مالكيت کاربری عرب: ۶/۴۷۱
زراعی : 9/431
يهودي : 1/8 درصد از كل: 88٪
مشاع: 1/10 عمارت ساختماني : 5/1
مجموع : 8/489
جمعيت :
سال 1931: 386 نفر
سال 45 / 1944: 440 نفر
تعداد خانهها (سال 1931) : 88 باب
قومْية پيش از 1948
این روستا که بر قلۀ يك تپه واقع شده بود به همراه روستاي شتة به عنوان دروازۀ غربي دشت بيسان در نظر گرفته ميشدند. جادۀ بيسان - حيفا از نزدیکی روستا عبور ميكرد. قومْية در سال 1596 در حوزۀ استحفاظي استان لجّون قرار ميگرفت و مزرعهاي خراجگزار حكومت عثماني محسوب ميشد.[Al-Bakhit and al-Humud 1989a:18] در اواخر قرن نوزدهم، قومْية روستايی بود که بر روي یک بلندی در وسط يك درّه قرار داشت و باغهاي انجير تيغي آن را محصور کرده بودند.[SWP (1881) II:85] خانههاي روستا از خشت خام و به شكل متراكمي چسبيده به يكديگر بر فراز تپه ساخته شده بودند، و مزارع سبزيجات در دامنههای پاییندستی پيرامون تپه كشت ميشدند. قومْية يك مدرسۀ ابتدايي پسرانه داشت. در سال 45/1944 جمعاً 5/420 هكتار از زمينهاي روستا به كشت غلات و حبوبات اختصاص مييافت؛ 3/3 هكتار نيز آبياري شده و يا براي احداث باغات مورد استفاده قرار ميگرفت. قومْيه به دليل دارا بودن محوطههاي باستاني مشهور بود، محوطههايي نظير خربة قومْية كه در آن سازههاي ساختماني زيرزميني مستطيليشكل؛ غارها و آب انبارهاي حفرشده در دل صخرهها يافت شده است. مواردی همچون ويرانۀ ساختمانهاي مستطيليشكل، چارچوبهاي مهندسي و سنگهاي قپهاي در درون اين محوطه ثابت ميكنند كه در دورانهاي اوليه نيز در اينجا سكونت وجود داشته است. در حدود 800 متري جنوب قومْية، محوطۀ باستاني عين جالود قرار دارد كه در آن سنگهاي مسافتنماي رومي و آبگيرهاي بزرگ حفر شده در دل صخره ها كشف گرديده است.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
در ماههاي پيش از بروز گسترده جنگ، سازمانهاي صهيونيستي اقدام به هدايت روند اخراج جماعتهاي فلسطيني از تعدادي از روستاها كردند. صندوق ملّي يهود(JNF) و به ويژه مسئول اداره اراضي آن، يوسف وایتس نقش فعالي در اين زمينه داشتند. براساس نظر بني موريس مورخ اسرائيلي ، وایتس به منظور پيگيري روند اخراج ساكنين قومْية (دركنار ساكنين الطيرة، در چند كيلومتري شمالشرق قومْية) در روز 26 مارس 1948 با ساير مقامات صندوق ملاقات كرد. دلايلي كه در اين ملاقات ارائه كرد اين بود كه «آنها (يعني چريكهاي عرب) مسئوليت ممانعت از بروز بينظميها را به عهده نميگيرند» و اضافه كرد كه «بايد آنها را مجبور به ترك روستاهايشان كرد تا صلح و آرامش حاكم شود.» براساس آنچه موريس مينويسد، به واسطۀ يك تصادف محض، اغلب ساكنين قومْية در همان روز به صورت ابتكاري اقدام به ترك روستا كردند. او مينويسد كه آنها «فارغ از ترس از حملۀ يهوديان و فارغ از حس آسيبپذيري و فشارهاي اقتصادي، روستايشان را ترك كردند. همسايگان يهودي آنها هيچ دستوري براي ترك روستا به آنها نداده بودند، امّا احتمالاً توصيههاي دوستانهاي به اين مضمون به آنها شده بود.» موريس به ماهیت «فشارهاي اقتصادي» كه اعمال ميشدند اشارهای نمیکند، امّا تأكيد دارد كه اهالی روستا به وسيلۀ كاميونهاي ارتش بريتانيا تخليه شدند. چند روز بعد، وایتس به مقام مافوق خود نوشت كه جمعيت قومْية تخليه گرديده است، و اظهار ميدارد كه «در ميان همسايگان ما اين تمايل وجود دارد ... كه روستاهايشان را ترك كنند.» چند نفر از مرداني كه برای حفاظت از روستا برجاي مانده بودند نيز متعاقباً اخراج شدند.[M:55-56, 310 n.94] چهارماه بعد، در اواخر جولای، آبادي همسايه، كيبوتص عِن حَرود از مركز كشاورزي اسرائيل خواست كه مجوّز تصرّف زمينهای قومْية را صادر نمايد. موريس مشخص نکرده كه آيا اين مسئله به تصويب رسيده است يا نه. [M:173-74]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
صهيونيستها آبادي عِن حَرود (187218) را در سال 1921 بر زميني كه به طور سنّتي متعلق به روستاي قومْية بود و در جنوب آن قرار داشت احداث كردند. در اوايل دهه 1950، آبادي عِن حَرود به دو آبادي مستقل تقسيم شد كه هر يك جناح مختلفي از جنبش حل و فصل1 را زير چتر خود ميگرفتند: يكي آبادي عِن حرود - ايحود (187219) و ديگري آبادي عِن حرود - مئوحاد (187218) .[P:144-45] آبادي اولي بر روي زمينهای متعلق به قومْية واقع شده است، اما آبادي ديگر بر روي زمينهای روستاي تمرة قرار دارد كه هنوز هم به حيات عربي خود ادامه ميدهد. آبادي گِوَع (185219) نيز كه در سال 1921 تأسيس شد در حدود 2 كيلومتري غرب محوطۀ روستا قرارداد، امّا بر روي زمين خود روستا واقع نشده است.
روستا در حال حاضر
كل محوطۀ روستا محصور شده است. درختان بادام، شاهتوت، انار و كاكتوسها در پيرامون ويرانههايي كه در جایجای محوطه وجود دارند رشد كردهاند. درختان سرو هم در وسط ويرانههاي مدرسۀ روستا به چشم ميخورند. آباديهاي اسرائيلي تل يوسف، عِن حرود - ايحود و عِن حرود مئوحاد بر روي زمينهاي جنوب روستا و آبادي گِوع بر روی اراضي غربي آن زراعت ميکنند.
پانوشتها:
1- جنبش حل و فصل ( عبری : תנועת מיישבות) Settlement Movement
اصطلاحی است که در اسرائیل برای توصیف چتر سازمانهای ملی برای کیبوتیصم ، موشاویم ، و شهرکهای جمعی و غیره بهکار میرود. It is not related to the term Israeli settlement , which denotes settlements outside of the Green Line. و ربطی به اصطلاح مرتبط با شهرکسازی اسرائیل، که نشان دهندۀ احداث شهرک در خارج از خط سبز است، ندارد.