۲۰۷ - شهيد مطهرى : تکامل طبيعي و تکامل اکتسابي / خداوند، تنها نیروی قابل اتکال ۱۴۰۳/۰۶/۲۴
تکامل طبيعي و تکامل اکتسابي
۱۴۰۳/۰۶/۲۴
علما براي انسان قائل به تکاملند. يکي تکامل طبيعي و زيستي که در زيستشناسي خوانده و ديدهايد، که انسان را کاملترين حيوان و آخرين حلقه تکامل طبيعي حيوانات دانستهاند. معني تکامل طبيعي روشن است، يعني تکاملي که آن را جريان طبيعت بدون دخالت و خواست خود انسان بهوجود آورده است.
از اين جهت ميان انسان و سايرحيوانات تفاوتي نيست يعني يک مسير طبيعي جبري قهري، هر حيوان را به مرحلهاي رسانده است، انسان را هم، همان جريان به مرحلهاي که امروز ما او را انسان ميناميم و او را نوعي خاص در مقابل ساير انواع مي دانيم رسانده است.
ولي تکامل تاريخي يا تکامل اجتماعي يعني مسير جديدي از تکامل که دراين مسير جديد، طبيعت به آن شکل دخالت ندارد. اين تکاملَ، تکامل اکتسابي است. يعني تکاملي است که انسان با دست خود آن را کسب کرده است و دوره به دوره هم آن را از طريق تعليم و تعلم منتقل کرده است، نه از طريق وراثت. تکامل طبيعي بدون اختيار و اکتساب انسان رخ داده است و با يک سلسله قوانين ارثي دوره به دوره
طي شده است. ولي تکامل اجتماعي يا تاريخي انسان چون اکتسابي است و به دست خود انسان به وجود آمده است انتقالش از نسلي به نسلي و از دورهاي به دورهاي و احيانا از منطقهاي به منطقهاي، به وسيله توارث نبوده و امکان هم نداشته است، بلکه به وسیله تعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن، و در درجه اول به وسيله فن نوشتن انجام شده است....
* شهید مرتضی مطهری، تکامل اجتماعي انسان،ص 9
خداوند، تنها نیروی قابل اتکال
نوشتهاند كه در يكى از جنگها رسول اكرم(ص) از لشكر كناره گرفت و در روى تپهاى در حدود اردوگاه خودش استراحت كرد و به خواب رفت. اتفاقاً يكى از افراد شجاع دشمن در حالى كه گردش مىكرد نگاهش به رسول الله(ص) افتاد و او را شناخت. بسيار خوشحال شد از اينكه او را تنها يافته و الان او را خواهد كشت.
در حالى كه رسول الله(ص) خوابيده بود، وى بالاى سرش فرياد كشيد: محمّد تو هستى؟
حضرت نگاهى كرد و فرمود: آرى من هستم. گفت: چه كسى مىتواند تو را از دست من نجات دهد؟
رسولالله(ص) بدون درنگ فرمود: خدا.
آن مرد كه چنين انتظارى نداشت گفت: الان به تو نشان خواهم داد. يك قدم عقب رفت تا ضربت خود را قوىتر بزند. ناگهان پايش به سنگى اصابت کرد و محكم به زمين خورد. حضرت به سرعت از جاى خود برخاست و بالاى سرش ايستاد و فرمود: چه كسى تو را از دست من مىتواند نجات بدهد؟ اينجا بود كه آن مرد از روى فطانت پاسخ داد: كرم تو! رسولالله(ص) او را عفو فرمود.
* استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۲، ص ۴۶