به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 7,644
بازدید دیروز: 7,600
بازدید هفته: 39,722
بازدید ماه: 39,722
بازدید کل: 25,026,857
افراد آنلاین: 180
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۰٤ دی ۱٤۰۳
Tuesday , 24 December 2024
الثلاثاء ، ۲۲ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۵ - طراحی فرقه بهائیت برای جوانان دهه 50 : نگاهی به مراسم موسوم به جشن هنر شیراز ۱۴۰۳/۰۸/۰۴
طراحی فرقه بهائیت برای جوانان دهه 50 :
نگاهی به مراسم موسوم به جشن هنر شیراز
۱۴۰۳/۰۸/۰۴

‫بهاییت فریب انسانیت/این فرقه ضاله را بیشتر بشناسید – صاحب نیوز‬‎

«... غلط کردند کسانی که در آن دوره خیال کردند با اقدامات سخیفی مانند جشن هنر شیراز می‌توانند شیراز را از حرم اهل‌بیت و مرکز دین و ایمان به نقطه فساد برگردانند...»
این بخشی از بیانات مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار چهارشنبه گذشته دست‌اندرکاران برگزاری کنگره 15 هزار شهید استان فارس بود که به مراسم مبتذل و مستهجنی موسوم به جشن هنر شیراز اشاره کردند.
رهبر معظم انقلاب در 11 اردیبهشت 1387 نیز در جمع مردم شیراز به طرح‌های مفسده‌انگیز رژیم شاه خصوصا جشن هنر اشاره کرده و به آن پرداخته بودند. ایشان در آن دیدار فرمودند:
«... بنده خودم در سال‌های آخر دهه‌ی سی- شاید حدود سال‌های 39 یا 40- در همین شهر و توی همین خیابان زند و مراکز گوناگون دیگر، شاهد نمونه‌ها و مظاهر فسادی که آن روز به عمد ترویج می‌شد، بودم. عمداً کوشش می‌شد جوانها به سمت منکرات اخلاقی و به سمت بی‌مبالاتی نسبت به دین‌، سوق داده بشوند. این همین طور ادامه پیدا کرد تا دهه‌ پنجاه و جشن هنر شیراز و قضایائی که شاید همه می‌دانید؛ شاید هم بعضی جوانها نشنیده باشند و ندانند. این یک جریان بود...»
اما قضیه جشن هنر چه بود که زمانی در شیراز باعث خروش آیت‌الله شهید عبدالحسین دستغیب شد و مردم مسلمان این شهر را در برابر فساد علنی شاه و دربارش به قیام واداشت؟
برای اطلاع نسل جوان
به روایت اسناد مختلف و معتبر از جمله اسناد ساواک و همچنین اسناد لانه جاسوسی آمریکا، برای ساماندهی طرح‌ها و جریانات ضد فرهنگی خصوصا علیه باورها و ارزش‌های دینی و ملی مردم ایران، پس از جایگزینی فرح دیبا در دربار شاه ایران به عنوان همسر وی (به عنوان یکی از عناصری که سالها در محافل استعماری پرورش یافته بود) دفتر فرح و برخی مؤسسات وابسته به او برای راه انداختن یک جریان ضد فرهنگی با رویکرد ضد اسلامی/ایرانی، تاسیس شدند و در راس آن مراکز، افراد مورد اعتماد و وابسته به همان محافل استعماری را گماردند تا طرح‌های‌های فوق را طبق برنامه و گام به گام همراه دیگر پروژه‌های استعماری سیاسی/اقتصادی/نظامی پیش ببرند. 
نخستین فرد در این مسیر، یکی از اعضای مرکزی فرقه ضاله بهائیت به نام فضل الله نبیل بود که به سمت ریاست دفتر فرح دیبا منصوب گشت و در واقع سرنخ همه امور به اصطلاح فرهنگی و کارهای فرح پهلوی، دست فرقه بهائیت سپرده شد!
برنامه‌های ضد فرهنگی دفتر فرح به عنوان سیاست هویج رژیم پهلوی در کنار چماق شاه و ساواک، مجموعه‌ای برای دوران جدید رژیم پهلوی رقم می‌زد که تجربیات جنگ سرد فرهنگی سازمان CIA در دهه‌های 50 تا 70 میلادی را در ایران پیاده می‌نمود. 
فرح دیبا در کتاب خاطراتش به نام «کهن دیارا» درباره فضل الله نبیل نوشته است:
(اعلیحضرت) فضل الله نبیل را که انسانی فوق‌العاده بود، به ریاست دفتر من منصوب کرد. فضل‌الله نبيل، مورد احترام همه و درست همان شخصیت مورد نیاز من بود. او که می‌توانست جای پدر من باشد، با تجربه فراوان خود به من آموخت که چگونه به کارم سازمان دهم. سپس با راهنمایی او و سایر مقامات با برنامه‌های توسعه و اصلاحات مملکت آشنا شدم و بدین‌ سان توانستم پیشنهادهایی در این زمینه به دولت ارائه نمایم. علاوه‌بر این، فضل الله نبيل برنامه‌ای برای دیدار‌های من ترتیب داد و من توانستم بدین ترتیب وزراء و نمایندگان مختلف جامعه مدنی را ملاقات کنم.آنها وقت خود را می‌گذاشتند و در ایجاد انجمن‌های مختلف در زمینه بهداشت، تندرستی، آموزش و فرهنگ مرا یاری می‌دادند....»
دفتر فرح، انجام پروژه‌های متعددی در تجمیع شبه روشنفکران جدا شده از احزاب و گروه‌های مارکسیستی و همچنین لیبرال‌ها و غرب زده‌ها و تشکل دادن به آنها در مقابل فرهنگ اسلامی/ایرانی برعهده گرفت که یکی از این برنامه‌ها جشن هنر شیراز بود.
همان فضل الله نبیل، طرح جشن هنر شیراز را با هدف ترویج ابتذال هنری، پرده‌دری اجتماعی و خدشه دار نمودن باورها و اعتقادات و ارزش‌های ایرانی/اسلامی در سال 1345 ارائه کرد و این طرح از سال 1346 به اجرا درآمد.
عناصر امنیتی و نظامی و سیاسی در رأس جشن هنر!
نکته رسوا‌کننده این به اصطلاح جشن‌ها هیئت امنای آن بود که برخلاف عنوان و سیاست و هدفش که «هنری» ثبت شده بود، اما بخش عمده‌ای از دست‌اندرکاران آن، سیاسی، نظامی، امنیتی و وابسته به دربار بودند، مانند:
پسر اشرف (شهرام پهلوی نیا)، شوهر دوم شمس پهلوی (بوشهری‌پور)، نخست‌وزیر (هویدا)، وزیر دربار (اسدالله اعلم)، وزیر امورخارجه (اردشیر زاهدی)، وزیر اطلاعات (هوشنگ انصاری)، مدیرعامل شرکت ملی نفت (منوچهر اقبال)، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ارتشبد نصیری)، فرمانده ارتش سوم، آرتور پوپ مدعی ایران شناسی (عضو سازمان سیا) و... 
برگزاری کنسرت‌ها و نمایش‌هایی که کوچک‌ترین ارتباطی به فرهنگ و هنر ایرانی نداشت و بلکه بعضا ضد آن نیز بود، از جمله برنامه‌های این به اصطلاح جشن‌ها به شمار می‌رود که در دوره‌های مختلف برگزار شدند، از جمله:
 نمایش‌هایی چون ویس و رامین، هفت‌تپه‌، برنامه رستم و سهراب، باله گلستان،  تئاتر اعمال مقدس، تئاتر ملوس‌ها و نسناس‌ها، نمایش خوک، بچه، آتش و... که مخالفت‌های فراوانی را در میان گروه‌ها و اقشار مختلف ایجاد کردند.
در این برنامه‌ها نه تنها ارزش‌های عرفی و مذهبی خدشه دار می‌گردید بلکه مسائل ملی نیز در راستای رواج سنن غربی مورد بی‌توجهی قرار می‌گرفت. سندی از ساواک به خوبی این موارد را نشان می‌دهد: 
«... ﻧﻤﺎﻳﺶ رﺳﺘﻢ و ﺳﻬﺮاب در ﺟﺸﻦ ﻫﻨﺮ ﺷﻴﺮاز وﺳﻴﻠﻪ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﭘﺨﺶ آن از ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮن ﻣﻮﺟﺐ ﺧﺸﻢ و ﻧﻔﺮت ﻋﻤﻮﻣﻰ و ﺗﻤﺎم ﻃﺒﻘﺎت ﻣﺮدم ﺷﺪه و در ﻫﺮ ﻣﺤﻔﻞ و ﻣﺠﻠﺲ ﻛﻪ از اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺤﺚ ﻣﻰﺷﺪ اﻛﺜﺮاً  اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ منظور از ﺑﺮﮔﺰارى اﻳﻦ ﺟﺸﻦ ﻣﺤﻮ ﺗﻌﺼﺒﺎت ﻣﻠﻰ و ﻛﺸﺘﻦ ﻏﺮور و ﻣﻠﻴﺖ اﻳﺮان اﺳﺖ که ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺳﻨﻦ ﻏﺮب و اروﭘﺎ ﻋﺎدت ﻛﻨﻨﺪ و ﻧﻴﺰ اﻇﻬﺎر ﻣﻰﻛﺮدﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﮔﺰارى ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ در محل‌های ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮاى ﻣﺸﻴﺮ و ﺑﺎﻻى ﻛﻮه ﻫﻔﺘﻨﺎن ﻛﻪ از ﻣﻜﺎﻧ‌ﻬﺎى ﻣﺘﺒﺮﻛﻪ و ﻣﻮﻗﻮﻓﻪ اﺳﺖ ﻟﺠﺒﺎزى ﺑﺎ ﻣﺘﺪﻳﻨﻴﻦ و ﺑﺮﺧﻼف رﺳﻢ و اصول ﻣﺬﻫﺐ اﺳﺖ و ﻏﺎﻟﺒﺎً ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻨﺪﻳﻬﺎ ﻗﺼﺪ خفیف کردن شاهنامه را داشته‌اند. ﺑﺰرگترین ﺳﻨﻦ و ﺣﻤﺎﺳﻪ اﻳﺮان را ﺑﻪ ﺻﻮرت (پهلوانﻛﭽﻠﻚ) و عروسک بازی در آورده‌اند و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ ﻣﻮﺳﻴﻘﻰ اشتوک‌ هاوزن را ﻣﺮدم با ﺻﺪاﻫﺎى ﻋﺠﻴﺐ و ﻏﺮﻳﺐ را ﻛﻪ شنیده‌اند می‌گویند آﻟﻤﺎن‌ها میﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﻣﺮدم را به ﺗﻤﺴﺨﺮ بگیرند»
بازیگران این نمایش در انگلیس جان به در نمی‌بردند!
اما مستهجن‌ترین برنامه‌های یاد شده در دوره آخر این به اصطلاح جشن هنر اتفاق افتاد که در ماه رمضان 1356 بازگشایی شده بود. برگزاری نمایشی سخیف و شنیع و توهین‌آمیز در ملاء عام که حتی برخی مطبوعات رژیم شاه و خبرنگاران و سفرای خارجی را به فغان درآورد. 
مریم خوارزمی خبرنگار کیهان در آن روزگار که به جشن هنر شیراز فرستاده شده بود، در سال 1356 در بخشی از مقاله خود به نام «هنر پیشرو یا نمایش اعمال جنسی در خیابان؟» نوشت:
«... نمایشنامه خوک، بچه، آتش... شدیدا مورد اعتراض مردم شیراز و نیز تماشاگران آگاه جشن هنر شیراز قرار گرفته است. دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه،محتوای پوچ و بی‌معنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی –آن هم به وقیحانه‌ترین شکل ممکن- بر صحنه است. نکته جالب و در عین حال تاسف‌بار این است که این نمایشنامه، برخلاف غالب برنامه‌های جشن هنر که مختص خواص است، در پیاده‌روی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرت‌زده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا می‌شود.... اجرا و عرضه حرکات شنیع و تکان‌دهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شده‌اند...» 
نکته جالب اینکه حتی سفیر وقت انگلیس در ایران نیز درباره نمایش یاد شده به شاه هشدار داد و اجرای آن را حتی در انگلیس نیز غیر ممکن دانست. آنتونى پارسونز - سفير وقت انگليس در ايران - در نقل خاطرات خود، ضمن آنكه اين حركت را يكى از نخستين جرقه‏هاى انقلاب اسلامى توصيف کرده، نوشت:
«...جشن هنر سال 1356 شيراز، از نظر كثرت صحنه‏هاى اهانت‏آميز به ارزش‏هاى اخلاقى ايرانيان از جشن‏هاى پيشين فراتر رفته بود. به عنوان مثال يك شاهد عينى صحنه‏هايى از نمايشى را كه ترتيب داده بودند... يكى از صحنه‏هايى كه در پياده‏رو اجرا مى‏شد، تجاوز به عنف بود كه به طور كامل (نه به طور نمايشى و وانمودسازى) به وسيله يك مرد (كاملاً عريان يا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با يك زن كه پيراهنش به وسيله مرد متجاوز چاك داده مى‏شد در مقابل چشم همه صورت مى‏گرفت. ولى موضوع به شيراز محدود نشد و توفان اعتراض كه عليه اين نمايش برخاست، به مطبوعات و تلويزيون هم رسيد. من به اين خاطر، موضوع را با شاه در ميان گذاشته و به او گفتم اگر چنين نمايشى به طور مثال در شهر منچستر انگليس اجرا مى‏شد، كارگردان و هنرپيشگان آن جان سالم به در نمى‏بردند. شاه مدتى خنديد و چيزى نگفت...»
ويليام شوكراس روزنامه‌نگار و نويسنده انگليسي نيز درباره تأثير جشن هنر شيراز نوشت: 
«... ملكه رياست جشن هنر شيراز را بر عهده داشت. در اواسط سال‌هاي 70 جشن مزبور يكي از پرجنجال‌ترين رويدادهاي فرهنگي كشور به شمار مي‌رفت... جنجال‌هاي جشن هنر وقتي به اوج خود رسيد كه در سال 1977 يك گروه هنرپيشه دكاني را در يكي از خيابان‌هاي اصلي شيراز نمايشي اجرا كرد كه شامل يك هتك ناموس تمام عيار و اعمال شهوت‌انگيز بين هنرپيشگان زن و مرد بود. چنين نمايشي در خيابان‌هاي هر شهرك انگليسي يا آمريكايي جنجال به پا مي‌كرد (و منجر به بازداشت هنرپيشگان مي‌شد.) وقتي نمايش مزبور در شيراز اجرا شد، خشم و آزردگي فراواني برانگيخت...»