به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 19,950
بازدید دیروز: 23,262
بازدید هفته: 57,867
بازدید ماه: 130,782
بازدید کل: 24,830,906
افراد آنلاین: 334
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲٤ آبان ۱٤۰۳
Thursday , 14 November 2024
الخميس ، ۱۲ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
56 - جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - تامین نیازهای اعضای جنگ روانی با پول‌های کثیف سیا ۱۴۰۳/۰۸/۰۸
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر - 56
تامین نیازهای اعضای جنگ روانی با  پول‌های کثیف  سیا
۱۴۰۳/۰۸/۰۸

‫کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا در عرصه فرهنگ و هنر [چ1] -فروشگاه اینترنتی کتاب  گیسوم‬‎

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند
نیکلاس ناباکف به غیر از دوست قدیمی‌اش جوسلسون، حامیان قدرتمند دیگری هم داشت. چیپ بولن، «آن آمریکایی کاربلد»، که در اوایل دهه 1940 باعث شد ناباکف آمریکا را «خانه راستین» خود بداند، به گفته ناباکف، «الگوی من، منبع نصیحت و اغلب مایه تسلی من بود». و جرج کنانی [در کنار او] وجود داشت، که قبلا به خاطر عدم پذیرش ناباکف در کار دولتی بسیار شرمسار و خجلت زده شده بود. نام ناباکف در فهرست فوق محرمانه اعضای جنگ روانی که برای اشتغال در سمت‌های حساس پیشنهاد شده بودند دیده می‌شد، این فهرست در سال 1950 به وزیر ارتش ارسال شده بود. این ترکیب از حامیان سیاسی قدرتمند تضمین می‌کرد که تاییدیه سیاسی ناباکف دیگر مانند چند سال با مشکل مواجه نخواهد شد.
ایروینگ براون مسئول پرداخت حقوق، به ناباکف پیشنهاد 6 هزار دلاری کرد. ناباکف که با دو پسربچه مدرسه ای، در حال حاضر در هنرکده پیبادی و دانشکده سارا لورنس تدریس می‌کرد و 8000 دلار حقوق دریافت می‌کرد، گفت او بیش از این نیاز دارد: «فراموش نکنید که در این شغل هزینه‌های جانبی نیز وجود دارد. من قصد مهمانی دادن ندارم، اما [بالاخره] مجبورم افراد زیادی را ببینم، زبان بازی کنم، آن‌ها را به صرف غذا دعوت کنم، و از همین کارها».  در واقع ناباکف عاشق مهمانی به پا کردن بود، و او در 16 سال آینده مهمانی‌های تجملاتی فراوانی را از جیب سیا برگزار کرد.
 در آن وقت مسئله حقوق ناباکف هنوز حل نشده بود. ایروینگ براون علاوه‌بر دسترسی فراون به پول‌های کثیف، برگ‌های دیگری هم برای رو کردن داشت [که فعلا آن‌ها را در آب نمک نگه داشته بود]. با وجود آن که او یکی از حامیان پر و پا قرص کنگره بود، اما تمایل طبیعی او این بود که پول موجود را برای تامین مالی کنفدراسیون نیروی کارگران تحت حمایت سیا خرج کند، که این تلاشی در جهت فروپاشی اتحادیه‌های باربران کمونیستی در [بندر] مارسی بود، جایی که تدارکات و محموله‌های تسلیحاتی آمریکا هر روز مسدود می‌شد. مسئله زمانی حل شد که جیمز برنهام در ژانویه 1951 یک گام رو به جلو نهاد و قول افزایش حقوق را به ناباکف داد. ناباکف به براون گفت: «سایر ترتیبات برای جبران خسارت قابل توجه مالی به بنده [باید] همین جا اتخاذ شود، و به طور رسمی در سندهای عملیات در اروپا درج نشود»، ظاهرا او با رویکرد منعطف برنهام در [نحوه] پرداخت پول مشکلی نداشت. در سال اول یا حتی بیشتر، ناباکف عملا آدم برنهام بود.
تصمیم بر این شد که لاسکی در برلین بماند و مشغول ویراستاری مجله دِرمونات شود. دفتر او به مقر اعضای آلمانی کنگره تبدیل شده بود. جوسلسون و دو نوفویل می‌بایست به پاریس رفته و مدیریت دفتر اصلی آنجا را به دست می‌گرفتند، و با ایروینگ براون، که دستور یافته بود مِلک مناسبی را [برای آن‌ها]اجاره و تجهیز کند، در ارتباط باشند. هنگامی که جوسلسون و دو نوفویل آماده ترک آلمان شدند، خبری از یک اتفاق جدید و هیجان انگیز در مقر سیا در واشنگتن به دست آن‌ها رسید: آلن دالس اکنون به سیا پیوسته و دستیاری به نام تام برِیدن را با خود آورده. اوضاع در حال تغییر بود.
آلن دالس در دسامبر 1950 به عنوان معاون عملیات به سیا پیوست. این موقعیت حوزه وسیعی [از اختیارات و وظایف]را در بر می‌داشت و مسئولیت جمع‌آوری اطلاعات و نظارت بر واحد فرانک ویزنر و دفتر هماهنگی سیاست‌ها را به دالس می‌داد. یکی از اولین کار‌های او جذب تام بریدن بود، او یکی از زبده‌ترین افسران دفتر خدمات استراتژیک OSS بود، مردی که از زمان بازگشتش به زندگی غیر نظامی بسیاری از ارتباطات سطح بالا را ایجاد کرده بود. بریدن با موهای قهوه‌ای مایل به نارنجی و ظاهری پر چین و چروک و زیبا، چهره‌ای شبیه به ترکیبی از جان وِین، گَری کوپر و فرانک سیناترا داشت. او در سال 1918 در شهر دوبوک در ایالت آیووا، از پدری که نماینده بیمه بود و مادری که رمان‌های عاشقانه می‌نوشت متولد شد. مادرش او را عاشق کارهای رینگ لاردنر، رابرت فراست و ارنست همینگوی ساخت. او در سال 1940 از دانشگاه دارتموث [آمریکا] در رشته علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد. سپس آغاز جنگ چنان هیجانی بر وجودش انداخت که تصمیم به ثبت‌نام در ارتش بریتانیا گرفت. او به لشکر زرهی هفتم-معروف به موش‌های صحرایی ارتش هشتم- پیوست و در آنجا با استوارت آلسوپ دوست صمیمی گشت. 
هر دو آنها قرار بود به دفتر خدمات استراتژیک OSS بپیوندند و با چتر وارد جنگل‌های فرانسه اشغالی شده و به جنگ مقاومتِ تحت سلطه کمونیست‌ها بروند. پس از جنگ، بریدن و آلسوپ با همکاری هم کتاب محرمانه: دفتر خدمات استراتژیک و جاسوسی آمریکا، را نوشتند؛ و در آن اشاره داشتند که « دفتر خدمات استراتژیک OSS برای اعضای خود فرصت شگرف‌ترین ماجراجویی‌های تاریخ از زمان پادشاه آرتور» را فراهم آورده است.