43 - شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین - مقاومت مردم، صهیونیستها را در جنگ عليه روستای۱۴۰۳/۰۸/۲۲
شرحی از ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال 418 روستای فلسطین -43
مقاومت مردم، صهیونیستها را در جنگ عليه روستای إكسل ناکام گذاشت
۱۴۰۳/۰۸/۲۲
ولید الخالدی
ترجمه امیرحسین بابالار
وعرة السرّيس
موقعيت:
PGR: 161245
فاصله تا حيفا: 11 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 25 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45/1944 (هكتار):
سندی در دست نیست.
جمعيت:
سال 1931: 1197 نفر (به انضمام خربة سعسع و 8 روستاي ديگر)
سال 45/1944: 190 نفر [D7/2:575]
تعداد خانهها (سال 1931): 234 باب
(به انضمام موقعیتهای فوق الاشاره)
وعرة السرّيس پيش از 1948
روستا در نزديكي جادهای كه به سمت حيفا ميرفت، بر فراز تپهاي كوچك كه از غرب و جنوب غرب رو به كوه كارمل داشت واقع شده بود.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
در نيمه شب سوم فوريۀ 1948، قواي صهيونيستي درحالي كه تلاش ميكردند به درون روستاي همسايه، إكسل نفوذ كنند، پس از حدود یک ساعت درگيري در نزديكي وعرة السرّيس مجبور به توقف شدند. روزنامۀ فلسطيني فلسطين گزارشي را از اين درگيري به دست ميدهد، اما هيچ اشارهاي به ميزان تلفات برجای مانده نميكند. در اين روزنامه میخوانیم كه حملۀ مزبور دومين حمله در سال 1947 بود كه بعد از شعلهورشدن آتش جنگ عليه إكسل (روستايي كه امروز هم همچنان محل سكونت فلسطينيان است) انجام شد. [F:۴۸/2/۵]
از آنجا كه وعرة السرّيس درنزديكي روستاهاي هوشه و خربةالكساير قرار داشت، احتمالاً در نتيجۀ حمله به آن دو روستا در روز 16 آوريل 1948 اشغال شده و سكنهاش رانده شدهاند. اما اگر ساكنين آن بعد از حمله هم باقي مانده باشند، به احتمال زیاد بعد از سقوط حيفا در يك هفته بعد، در روز 22 آوريل و به دليل فشار بعدي هاگانا براي تسخير مناطق مجاور آن دچار وحشت شدهاند. [See M:93-94; S:1567]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
مالكيت اصلي زمينهاي روستا با مالكيت زمينهاي متعلق به شهرك عربنشين شفا عمرو تركيب شده است. آبادي کِريات آتا (160245) كه در سال 1925 احداث شده تا جايي گسترش يافته كه ساختمانهاي آن محوطه روستا را به تصرّف خويش درآوردهاند.
روستا در حال حاضر
محلۀ اَميدَر اَلِف كه بخشي از آبادي يهودنشين کريات آتا محسوب ميشود محوطۀ روستا را اشغال کرده است.
چهار خانه از خانههاي روستا كه قسمتهايي از آنها تخريب شده برجاي ماندهاند؛ شش خانۀ ديگر هم به عنوان محل سكونت مورد استفادۀ خانوادههاي يهودي قرار ميگيرند . درختان بلوط، سرو و انجير با كاكتوسها در محوطۀ روستا رشد كردهاند.
هوشه
موقعيت:
PGR: 163244
فاصله تا حيفا: 13 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 100 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45/1944 (هكتار): (که تحت عنوان آبادی یهودنشین یوشا فهرست شده بود)
مالكيت
عرب: 0
يهودي: 4/89
مشاع: 7/0
مجموع: 1/90
کاربری
زراعی: 7/71
درصد از كل: 80%
عمارت ساختماني : 5
جمعيت:
سال 1931: 202 عرب (به انضمام خربة الكساير)
سال 45 / 1944: 400 عرب، 180 يهودي
تعداد خانهها (سال 1931): 53 باب (به انضمام خربة الكساير)
هوشه پيش از 1948
روستا بر فراز تپههايي كمارتفاع كه دشت حيفا را از مرج إبن عامر جدا میکردند قرار داشت. مسیلی پهناور با عبور از غرب آن مرز بین هوشه و روستاي خربة الكساير را تعيين ميكرد. روستاي هوشه با احتمالی ضعیف با شهرك توراتي هوشا، آبادي متعلق به قبيلۀ اسرائيلي آشر (یوشع 19: 29) یکی دانسته شده است. هوشه در فهرست اعلام جغرافيايي فلسطين دورۀ قيموميت به عنوان يك مزرعه طبقهبندي شده و بر محوري شرقي - غربي واقع شده بود.
خانههای روستا بهصورت چسبیده به یکدیگر و پیرامون مرکز آن، جاییکه یک مخزن بزرگ آب وجود داشت ساخته شده بودند. اهالی روستا مسلمان بودند؛ قبرستان آنها به صورت اشتراکی با ساکنین روستای مجاور، خربة الكساير استفاده میشد. اقتصاد روستا متکی به دامداری و کشاورزی بود. غلات، اصلیترین محصول روستا محسوب میشد؛ و کشت آن متمرکز در اراضی جنوب غرب روستا بود.
بخش کوچکی از زمینهای شمال روستا هم برای پرورش درختان میوه و زیتون تفکیک شده بود. در محوطۀ روستا تعدادی ویرانههای باستانی وجود داشت که دربرگیرندۀ شالودههای ساختمانی، یک بقعه (مقام) منسوب به نبی هوشان، یک چاه و مقبرههای حفر شده در دل صخرهها (گوردخمهها) و یک کفپوش موزائیکی بودهاند.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
براساس آنچه در کتاب تاریخ هاگانا آمده است، در اواسط ماه آوریل 1948 در حوالی این روستا و روستای همجوار آن خربة الکساير نبرد خونبار و خشنی بین نیروهای هاگانا و ارتش آزادیبخش عرب روی داد.
بنا به گزارشهای موجود، یک گردان از نیروهای ارتش آزادیبخش عرب متشکل از دروزیهای سوریه و فلسطین در روز 12آوریل در این روستاها موضع گرفتند و با هدف کاهش فشار بر همقطاران خود که در حال نبرد در جنگ میشمارها- عِمِق در جنوب روستا بودند شروع به تیراندازی به آبادیهای یهودی همسایه کردند. (أبو شوشة و الغبيةالتحتا در فرمانداري حيفا را ببينيد).
دو روز بعد، يك يگان از تيپ كارملي هاگانا در نبردي كه منجر به دستبهدست شدن روستاها ميشد به اين دو روستا حمله كرد. پس از آنكه صهيونيستها عرصۀ نبرد را واگذار كردند، مصمم به تصرّف روستا شدند. آنچنان كه فرماندۀ تيپ، موشه كارمل بعدها نوشت: «با توجه به دوري دو روستا از جادههاي اصلي و فاصلۀ آنها از ناحيهاي كه مورد توجه بريتانياييها بود، دلايلي براي اين فرض وجود داشت كه (بريتانياييها) در برابر ما قرار نخواهند گرفت.»
بنابراين در بامداد روز 16 آوريل، دو دسته از سربازان تيپ كارملي «به راحتي» دو روستا را به تصرّف خويش درآوردند، چراكه تنها چند نگهبان از آنها حراست ميكردند.
براساس اعلام هاگانا قواي ارتش آزاديبخش عرب فوراً مبادرت به اجراي ضدحملهاي كردند كه تمام روز به طول انجاميد، و «سربازان دشمن در اين نبرد شجاعتي فراوان از خود به نمايش گذاردند.»
نبرد در مناطق نزديک به هم تداوم يافت و گاهي كار به نبرد با سلاح سرد ميکشيد. يگان دروزی ارتش آزاديبخش عرب در آستانۀ پيروزي و بردن جنگ قرار داشت، تا اینکه يك قبضه مسلسل در اختيار قواي صهيونيست قرار گرفت و توازن نبرد به سود آنها تغيير كرد. خبرنگار نيويورك تايمز نوشت كه در جنگي كه در اطراف دو روستا با هاگانا درگرفت «اعراب بسياري كشته شدند.» تا نيمه شب، تيپ كارملي هر دو روستا را اشغال کرد و به تحکیم مواضعش در آنجا پرداخت، اما حملۀ ديگري از طرف ارتش آزاديبخش عرب صورت نپذيرفت. روز بعد، هاگانا در ادعایی به روزنامۀ نیویورک تايمز گفت كه در هنگام تسخير هوشه «130 نفر از مردان قبيلۀ دروز» را كشته است.
در كتاب تاريخ هاگانا آمده است كه نبردي كه بر سر اين دو روستا به وقوع پيوست منجر به تقويت موقعيت آن دسته از اعضاي جماعت دروزي محلي شد كه به دنبال عدم مداخله در جنگ با صهيونيستها بودند و «بعد از مدتي مسير را براي مشاركت رزمندگان دروز در صفوف نيروهاي دفاعي اسرائيل هموار کرد.» روشن نيست كه ساكنين روستا چه زماني تخليه شدند، اما اگر فردي اين ادعا را قبول كند كه روستا در روز 16 آوريل تا حد زيادي خالي بوده است، به احتمال زياد روشن ميشود كه اين اتفاق با آغاز جنگ به وقوع پيوسته است. [NYT:۴۸/4/۱۷; S:1567]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
آبادي يوشا (161244) در سال 1937 در حدود 2 كيلومتري غرب محوطۀ روستا ساخته شد. اراضي روستا به زمينهاي متعلق به شهرك شفاعمرو ملحق گرديد. آبادي رمات يوحنان (161244) هم در نزديكي روستا قرار دارد.
روستا در حال حاضر
روستا ویران شده است، و مناطق محصور به عنوان محوطۀ باستانی اعلام شدهاند. حتی یک خانۀ روستایی هم وجود ندارد که سالم باقی مانده باشد، گرچه بخشهایی از دیوارهای حدود 20 خانه هنوز پابرجا است، و پنجرهها و درها در سنگکاری دیوارها همچنان قابل مشاهده میباشند. تک درخت نخلی در محوطۀ روستا وجود دارد که اطراف آن انبوهی از درختان انجیر و کاکتوس روییده است. قبرستان روستا در جنوب آن قرار داشته و هنوز از آن به عنوان محل تدفین اموات متعلق به بادیهنشینان مجاور استفاده میشود. یک بقعه (مقام) هم در آن نزدیکی وجود دارد. درختستانی مملو از درختان سرو در شمال محوطۀ روستا و یک باغ آووکادو در جنوب آن واقع گردیده است.
ياجور
موقعيت:
PGR: 155240
فاصله تا حيفا: 5/9 كيلومتر
متوسط ارتفاع: 25 متر
تملك و کاربری زمينهای روستا در سال 45/1944 (هكتار):
مالكيت
عرب: 4/34
يهودي: 6/48
مشاع: 189
مجموع: 272
کاربری
درصد از كل: 30%
عمارت ساختماني : 8/1
جمعيت:
زراعی: 4/80
سال 1931: 1449 نفر (580 عرب، 858 يهودي و 11 نفر ديگر)
سال 45 / 1944: 610 نفر
تعداد خانهها (سال 1931): 291 باب
ياجور پيش از 1948
روستا رو به شمالشرق بر دامنههاي پایين دستي كوه كارمل واقع شده بود. جادۀ حيفا - جنين از شمال شرق روستا عبور ميكرد. ياجور يكي از چند روستايي بود كه زمينهاي آنها در سال 1872 توسط حكومت عثماني به دو تاجر لبناني به نامهاي سُرسُق و سليم الخوري فروخته شد. آنها هم در عوض بسياري از اين زمينها را به صهيونيستهايي فروختند كه در سال 1922 اقدام به ساختن آبادي ياگور بر روي زمينها كردند. (ضمناً روستاي وادي الحوارث، در فرمانداري طولكرم را ببينيد). در اواسط دهۀ 1940 ساكنين عرب روستا متشكل از 560 مسلمان و 50 مسيحي بودند؛ خانههاي آنها هم بر دامنههاي كوه پراكنده بود. در سال 45/1944 جمعاً 1/26 هكتار از زمينهاي آنها به كشت غلات و حبوبات اختصاص مييافت، 7/5 هكتار هم آبياري شده و يا براي احداث باغاتي كه 2/4 هكتار از آنها باغ زيتون بود مورد استفاده قرار ميگرفت. هرچند در ياجور هيچ محوطۀ باستانياي مورد شناسايي فرار نگرفته است، اما مواردي از عتيقهجات روستا از جمله قابهاي شيشهاي، شالودههاي ساختماني و مقبرههاي منقوش وجود دارد.
اشغال روستا و اخراج ساکنین آن
ياجور يكي از روستاهاي نزديك حيفا بود كه بلافاصله پس از سقوط اين شهر سقوط كرد. پس از آنكه هاگانا حملهاي را به بلدالشيخ، روستايي بزرگ دقيقاً در شمال شرق ياجور، انجام داد اهالي ياجور تصميم گرفتند كه منتظر انجام تهاجمي كوچكتر نمانند و بني موريس مورخ اسرائيلي ميگويد كه آنها در روز 24 يا 25 آوريل 1948، دو روز پس از تسخير حيفا روستاي خود را ترك كردند. نيويورك تايمز در گزارش خود خبر انجام حملۀ مستقيم نظامي به روستاي ياجور در همان زمان را منتشر كرد.
خبرنگار اين روزنامه نوشت كه ياجور يكي از سه روستايي بود كه بر مسیرهاي دستيابي به حيفا «مسلّط بودند»، مسیرهايي كه در روز 24 آوريل به منظور «ايجاد منطقهاي حفاظتي و مسدود كردن ضد حملات عليه حيفا» به تصرّف درآمدند. بعد از اشغال اين روستا كانون توجه هاگانا به عکا در شمال معطوف شد.
[M:xv, 93-94; NYT:48/4/25]
آباديهاي اسرائيلي در زمينهاي روستا
صهيونيست ها در سال 1922 آبادي ياگور (157238) را در جایي كه به طور سنّتي جزو زمينهاي روستا قرار ميگرفت احداث كردند. آبادي نِشِر (154241) هم در سال 1925 بر روي زمين هايي كه قبلاً متعلق به بلدالشيخ بود ساخته شد و در شمال به محوطۀ روستا نزديك است.
روستا در حال حاضر
در محوطۀ روستا كه تعداد زيادي درختان انجير و تعداد كمتري هم درختان زيتون وجود دارد هيچ اثري از خانههاي روستا به چشم نميخورد. كارخانجات سيمان بخشي از زمينهاي اطراف آن را اشغال كردهاند. آبادي اسرائيلي ياگور هم ساير زمينهاي آن را به تصرّف خويش در آورده و در آنها كشاورزي میکند.