5908 - روزی نامه های غرب گدای ... ۱۴۰۳/۱۰/۲۲
روزی نامه های غرب گدای ...
۱۴۰۳/۱۰/۲۲
پرهیز از بازتاب «ضعف آمریکا» «کارویژه ثابت» مدعیان اصلاحات
روز گذشته برخی از روزنامههای زنجیرهای با عدم بازتاب اخبار مربوط به آتشسوزی بزرگ در آمریکا، در مسیر سرپوشگذاری بر «ضعف آمریکا» در مدیریت بحران گام برداشته و ماموریت ثابت خود مبنی بر بزک چهره آمریکا را همانند گذشته پی گرفتند.
آتشسوزی اخیر در لسآنجلسِ کالیفرنیا که ابعاد مختلفی در حوزه سیاست، رسانه و مسائل تکنیکال اطفای حریق داشت؛ از نظر برخی از روزنامههای زنجیرهای فاقد ارزش خبری تلقی شده و سانسور شد، به شکلی که این خبر در صفحه اول این جریدهنماهای زنجیرهای منتشر نشد.
گستردگی و ابعاد آتشسوزی در شهر «لسآنجلس»، به تشریح این حادثه و مباحث فنی و تکنیکال «اطفای حریق» ختم نشده و موضعگیری در حوزه مسائل سیاسی را در پی داشت.
بر اساس گزارشهای خبری منتشر شده درباره این حادثه- از جمله گزارش پایگاه خبری «ای.بی.سی-10»- به نظر میرسد، بخشی از تجهیزات اطفای حریق شهر «لسآنجلس» برای تجهیز ناوگان آتشنشانی اوکراین اختصاص داده شده است؛ با این وجود رسانههای آمریکایی با توجیه این بذل و بخشش از عبارت «مازاد» استفاده کردند. این درحالی است که «ریک کروسو»، سرمایهدار آمریکایی در رابطه با آتشسوزی به فاکسنیوز گفت: لسآنجلس برای خاموش کردن آتش، آب ندارد چرا که مدیران، مخازن آب را پر نکردند.
اخبار و آمار منتشر شده نشان از کمبود نیرو در اطفای حریق ندارد، بدین شرح که 500 نفر از اعضای ارتش، 800 نفر از اعضای گارد ملی مستقر در ایلات نوادا، وایومینگ و کالیفرنیا و 9000 نفر از پرسنل آتشنشانی در ایالت کالیفرنیا در مهار آتش ناکام ماندهاند؛ با توجه به آمار نیروی انسانی به کار گرفته شده در مهار حریق، ضعف تجهیزات مشخص میشود.
گفتنی است، ایالت کالیفرنیا یکی از ثروتمندترین مناطق آمریکا به حساب میآید؛ با این وجود تصاویر منتشر شده از نحوه مهار آتش- نشان از کمبود امکانات اولیه برای اطفای حریق- در این شهر دارد.
در همین ارتباط، دونالد ترامپ جونیور، پسر ارشد دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، ضمن محکوم کردن مسئولین ایالت کالیفرنیا و شهر لسآنجلس در شبکه ایکس نوشت: «مطمئناً آتشنشانی لسآنجلس دستهای از تدارکات خود را به اوکراین اهدا کرد. سازمان آتشنشانی شهرستان لسآنجلس هواپیمای پر از مواد اضافی مانند چکمه، شلنگ، نازل، زره بدن و دارو را به اوکراین فرستاد».
براساس برخی ارزیابیها خسارت ناشی از آتشسوزی در لسآنجلس نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده شده است؛ «متیو کرانستون» خبرنگار آمریکایی نیز خسارات اولیه را ۹۰ میلیارد دلار و بی.بی.سی همین خسارت را حدود ۱۳۵ میلیارد دلار برآورد کرده است.
گستردگی و وسعت ابعاد این موضوع، ارزش خبری این واقعه را نشان میدهد؛ با این وجود برخی از روزنامههای زنجیرهای با سانسور این حادثه و پرهیز از بازتاب این خبر درصدد تحفیظ و حراست اقتدار آمریکا برآمدند. به بیانی دیگر «کارویژه ثابت» مدعیان اصلاحات نمایش اقتدار پوشالی آمریکا و جبهه غرب در ایران، کتمان ضعف محور شرارت و تحفیظ این نوع نگاه در میان افراد جامعه است؛ از این رو هر نگرش و خبری که پیام ضعف این رژیم (آمریکا) را مخابره کند با سانسور مواجه شده یا کمترین بازتاب خبری را خواهد داشت. در این راستا، روزنامه زنجیرهای «سازندگی»، «هممیهن» و «شرق» با عدم پوشش این خبر و عدم بازتاب مدیریت فشل و عقبمانده آمریکا در زمینه بحران پیشآمده به ماموریت خود به بهترین شکل ممکن عمل کردند.
روزنامههای زنجیرهای «اعتماد»، «آرمان ملی» و «ابتکار» نیز که موضوع را پوشش دادهاند، اشارهای به ضعف در مدیریت بحران نکردند. این در حالی است که آمریکا از ثروت و نیروی انسانی برخوردار است و آنچه در این حادثه دیده میشود، ضعف مدیریت بحران است که توسط رسانههای مدعی اصلاحات سانسور شد.
در همین ارتباط و بر اساس مرام و رویه روزنامههای زنجیرهای، انتشار تصاویر آتشنشانهایی که برای خاموشکردن آتش از کیف دستی، مخروطهای ترافیکی و سطل آب استفاده میکنند، شایان پوشش نیست.
معهذا، عملکرد مدعیان اصلاحات در بازتاب و شانتاژ خبری علیه منافع ملی و مسائل ایران- و عدم بازتاب و سانسور نقص و ضعف کشورهای غربی بخصوص آمریکا- عباراتی چون «پادوی اجانب» را به ذهن متبادر میکند. به عبارتی دیگر مدعیان اصلاحات در راستای بزک کردن غرب و توجیه عملکرد کشورهای غربی علیه ایران ماموریت یافته و از طریق رسانههای زنجیرهای در حال پیادهسازی این ماموریت هستند.
نشست وفاق ملی یا سرپوش نهادن بر جنایات آمریکا؟!
۱- صبح پنجشنبه (۲۰ دیماه) همایش موسوم به «وفاق ملی» با حضور آقای دکتر پزشکیان در محل سالن همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد. در این همایش آقای ناصر هادیان که از ایشان به عنوان «صاحبنظر در مسائل آمریکا»! یاد شده است، یکی از سخنرانان بود.
ایشان در بخشی از سخنان خود گفته است: «سیاست بینالملل، سیاست دولتهای بزرگ است. فقط یک قدرت جهانی داریم و آن آمریکاست... هیچ قدرتی تا ۲۵ سال آینده نمیتواند قدرت آمریکا را به چالش بکشد»! به بیان صریحتر، وقتی به قول ایشان، سیاست بینالملل، سیاست دولتهای بزرگ است! و آمریکا تنها قدرت جهانی است! سیاست خارجی ما فقط در پیروی از آمریکا میتواند قابل تعریف باشد! و...
احتمالاً، رئیسجمهور محترم از هویت سیاسی و سوابق آقای هادیان بیخبرند و به یقین آقای ظریف که در این نشست حضور داشته است در این خصوص کمترین اطلاعی به آقای پزشکیان نداده است! از این روی لازم دیدیم مختصری از سوابق آقای ناصر هادیان را برای جناب رئیسجمهور بازگو کنیم. بخوانید!
۲- آقای ناصر هادیان از شاگردان خانم مادلین آلبرایت (وزیر خارجه اسبق آمریکا) و از اعضای حلقه موسوم به سیرا میباشد. ایشان ۴ شهریور ۹۲، طی یادداشتی در روزنامه زنجیرهای بهار و با عنوان «ابتکار یکجانبه در موضوع هستهای» پیشنهاد «امتیاز دادن به آمریکا و امتیاز نخواستن» را مطرح کرده و نوشته بود: «آنچه مسلم است آن است که تداوم مسیر پیشین در پرونده هستهای دیگر به صلاح نیست. اما راهحل چیست و چه باید کرد که ضمن حفظ منافع کشور و حقوق هستهای بتوان موضوع هستهای را حل کرد؟ یکی از پاسخها در سیاست «ابتکار یکجانبه» نهفته است. تاکنون موضوع هستهای، عمدتا تمرکز بر معامله (بده- بستان) بوده است، اما سیاست «ابتکار یکجانبه» خروج از این چارچوب را پیشنهاد و یک اقدام اعتمادساز یکطرفه را توصیه میکند. در واقع در موضوع هستهای، دستگاه دیپلماسی ایران باید دست به یک «ابتکار یکجانبه» اعتمادساز بزند. بدون آنکه بخواهد مابهازا و امتیازی در قبال آن دریافت کند»!
۳- کیان تاجبخش یکی از افراد دستگیرشده در فتنه سال ۱۳۸۸ در یک نشست خبری که در حاشیه اولین جلسه رسیدگی به اتهامات وی برگزار شده بود از آقای هادیان به عنوان یکی از افراد فعال در پروژه مذاکره و گفتوگوی نیمهپنهان میان ایران و آمریکا موسوم به «ردیف ۲» یاد کرده و میگوید: «عوامل مستقیم فعال در پروژه «ردیف ۲» آقایان «ناصر هادیان» و «هادی سمتی» بودند که به سوئد و سوئیس میرفتند و جریانات دیگر یعنی احزاب سیاسی اصلاحطلب مانند حزب مشارکت نیز از طریق این افراد با نهادهای آمریکایی ارتباط برقرار میکردند و اشخاصی، چون مصطفی تاجزاده و سعید حجاریان از طریق عوامل پروژه مذکور در قالب پروژههای تحقیقاتی و عملیاتی با بنیاد سوروس و دیگر مؤسسات فعال در عرصه انقلابهای رنگین ارتباط داشتند».
۴- خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آمریکا در دولت بیل کلینتون که از افراد نزدیک به لابی صهیونیستی است و در محافل سیاسی آمریکا به «جانور سیاسی»! شهرت دارد از آقای ناصر هادیان و چند تن دیگر از شاگردان خود با عنوان «فرزندان فکری» خود یاد میکند و تاکید میکند «من به فرزندان فکری خود در ایران امیدوارم»!
اما، برای شناخت بیشتر از مادلین آلبرایت که در مارس ۲۰۲۲ و در سن ۸۴ سالگی درگذشت، میتوانید به مصاحبه خبرنگار CBS آمریکا با وی که فقط اندکی از خباثتهای اوست، نگاهی بیندازید.
خبرنگار شبکه CBS به تحریمهای عراق اشاره کرده و از آلبرایت میپرسد: «در اثر تحریمهای شما، ۵۰۰ هزار کودک عراقی جان خود را از دست دادند، آیا ارزشش را داشت»! و او با خونسردی میگوید: «سؤال سختی است اما... بله ارزشش را داشت»!
۵- اکنون روی سخن با آقای دکتر پزشکیان، رئيس جمهور محترم کشورمان است و این پرسش از جناب ایشان در میان است که موضوع نشست پنجشنبه «وفاق ملی»! بوده است یا نشستی با موضوع «گندهگویی و دفاع جانانه(!) همراه با دروغپراکنی و سرپوش نهادن بر جنایات آمریکا»!... فاعتبروا یا اولیالابصار!
آقای ظریف! خط امام و رهبری یعنی بیاعتمادی و نهراسیدن از شیطان بزرگ
آقای ظریف ضمن هزینه کردن از امام خمینی(ره) و اظهار ارادت به ایشان، به توجیه مذاکره با ترامپ عهدشکن و جنایتکار پرداخت و مدعی شد: هراسی برای مذاکره نداریم.
محمدجواد ظریف در گفتوگویی که از سوی سایت جماران منتشر شده، ابتدا اظهار میکند: علاقه من به امام خمینی از پیش از انقلاب در مدرسه علوی شکل گرفت... امام یک قدرت معنایی را در عرصه بینالملل ایجاد کرد، گفت: از دیدگاه رئالیستها یک مفهومی به اسم «قدرت نرم» وجود دارد که مربوط به دهه ۹۰ میلادی است و امام حدود یک دهه از متفکرین روابط بینالملل که وارد این حوزهها شدند، جلوتر بود. پیامی که امام به گورباچف میدهد نشاندهنده این است که ایشان درباره یک چیزی به باور رسیده است... یک وقتی من یک جملهای گفتم و خیلی به من حمله کردند. بعدا ۵ ـ ۶ جمله از حضرت امام آوردم که عین همان را گفتند که این سلاح ما نیست که ما را پیروز میکند؛ بلکه این ایمان و مقاومت مردم ماست که ما را پیروز میکند. واقعا آنچه که انقلاب اسلامی را به منطقه فرستاد و پیامی که باعث شد مقاومت شکل بگیرد، قدرت ایمان و باور داشتن مردم است.
وی با بیان اینکه «هر قدر از مردم ایران فاصله بگیریم، از مکتب امام دورتر شدیم»، میافزاید: در همه حکومتها از قاجار گرفته تا پهلوی ما سرزمین از دست دادیم؛ اما در جمهوری اسلامی با وجود اینکه همه در جنگ تحمیلی در برابر ایران ایستادند، یک وجب از خاک ایران را از دست ندادیم و این را مرهون رهبری امام و مقام معظم رهبری و در واقع ایثار مردم و نیروهای مسلح هستیم.
ظریف با بیان اینکه اکنون وقت پرش است، گفت: با این اعتماد به نفس بیاییم مبانی امنیت که اعم از اقتصاد و معیشت و ارتباطات خوب باشد و دیدن همه چیز به عنوان فرصت را تقویت کنیم. ما دیگر نیاز نداریم نگران اینترنت باشیم؛ نگران خانمها باشیم؛ اینها همه برای ما فرصت هستند... ما اگر واقعا به مبانی فکری امام و رهبری اعتقاد داشته باشیم، میبینیم که آنچه ما را سرپا نگه داشته، همین خودباوری بوده و این خودباوری خیلی مهم است. یعنی اگر من بخواهم امام را با یک کلمه تعریف بکنم، میگویم خودباوری و آن هم خودباوری که متکی به خداست؛ یعنی شما بهخاطر اینکه «لا مؤثر فی الوجود الا الله» میبینید دیگر برای دیگران خیلی ارزش و اعتباری قائل نیستید؛ میگویید من با اعتماد به خدا و با توکل به خدا میتوانم.
وی سپس در توجیه مذاکره مجدد با آمریکای عهدشکن آن هم در دولت ترامپ گفته است: کسی که به خودش اطمینان دارد، هراسی برای مذاکره ندارد. به شرطی که طرف مقابل آمادگی داشته باشد که از موضع برابر و با احترام متقابل وارد مذاکره شود. غرب چگونه میتواند به خودش اجازه بدهد که در مقام مدعی ظاهر شود؟
ظریف بیان کرد: «برای مذاکره باید طرف مقابل از صندلی خیلی بلندمرتبهای که خودش را در آن احساس میکند، پیاده شود و روی زمین قرار بگیرد. آن وقت بیاید شروع کند به مذاکره. البته ما خیلی ادعاهای بزرگتری داریم. آنها خیلی جنایت علیه ما کردند. آنها بودند که برجام را رعایت نکردند و به اقتصاد ایران و به مردم ایران ضربه زدند. پس چرا ما ادعاهاشان را باور کنیم که اینها طرفدار مردم هستند! اما این به معنی این نیست که مذاکره نکنیم؛ این به معنی این است که اگر میخواهیم با آنها مذاکره کنیم، بگوییم شما در جایگاهی نیستید که ما را موعظه کنید.».
آقای ظریف در این گفتوگو در حالی به ستایش از امام و رهبری پرداخته که نیک میداند مبنای امام و رهبری عدم اعتماد مطلق به شیطان بزرگ بوده و حال آن که توافق برجام، بر مبنای اعتماد به آمریکا تدوین شده است.
او در حالی از باور امام و اعتماد به مردم سخن میگوید که میداند هم خودش و هم برخی دیگر از مدعیان اعتدال و اصلاحات، بارها برای جا انداختن انفعال در مقابل آمریکا و اروپا، وانمود کردند مردم از مقاومت در میدان خسته شدهاند و حال آن که خودشان خسته بودند و نه مردم. در حالی که امام میفرمود ما آمریکا را زیر پا میگذاریم و آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، مدعیان اعتدال و اصلاحات گفتند آمریکا کدخداست و بدون رابطه با او نمیشود سر کرد و «آیا شما فکر کردهاید که آمریکا که با یک بمبش میتواند تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد، از سیستم نظامی ما میترسد؟». از سوی دیگر اگر بنا بود برنامه انفعالی دولت روحانی طبق نقشه غرب پیش برود، پس از تعطیلی و واگذاری برنامه هستهای، نوبت به مذاکره و واگذاری برنامه نظامی و موشکی در برجام 2 و 3 میرسید و آنگاه کشور نمیتوانست در برابر تهدیدات دشمن از خود دفاع بکند.
همچنین باید گفت که متن نامتوازن و کلاهبردارانه و دیکته شده برجام، در اثر فقدان اعتماد به نفس و ناتوانی برای ایستادگی در مقابل زورگویی و حیلهگری دولت اوباما پدید آمد و نه در اثر اعتماد به نفس. وگرنه هیچ دولت خردمندی حاضر نمیشود به خاطر فشار و تهدید دشمن، توانمندیها و ابزار پیشرفت علمی و فنی و اقتصادی را به اراده دشمن واگذار/ تعطیل کند و پس از خلع قدرت، به دیپلماسی التماسی رقتباری که پس از برجام از تیم ظریف مشاهده شد، روی بیاورد. دردناک بود اما واقعیت داشت که به هواپیمای ظریف در مونیخ سوخت نمیدادند و دولت مودب(!) اوباما ضمن تروریست خواندن معاون دفتر روحانی که اتفاقا از سینه چاکان اعتماد به شیطان بزرگ بوده، از دادن ویزا به وی برای نمایندگی ایران در سازمان ملل(نیویورک) خودداری میکرد. و در همان حال، آقای ظریف از موضع پایین گله میکرد که: بعد از بیست ماه از اجرای برجام هنوز نمیتوانیم حتی یک حساب بانکی در لندن باز کنیم!
اما موضوع رقتبار دهنکجی ترامپ و زیر پا گذاشتن حقوق ایران در برجام است که به شرطگذاری 13 گانه وی برای مذاکره انجامید و نهایتا به ترور شهید سلیمانی منتهی شد. در حالی که آقای روحانی مذاکره با چنین موجود شرور و عهدنشناسی را دیوانگی میخواند، آقای ظریف نمیتواند با انشای چند جمله کلیشهای که «بله ما هم از آنها انتقاد داریم»، پرونده عهدشکنی و جنایتکاری ترامپ را ببندد و مانند کسی که هر بار محکوم است در قمار مار و پله گزیده شود و به خانه اول سقوط کند و از نو هزینه بپردازد، پرونده عبرتها و خسارتهای برجام و پسابرجام را برای خود ببندد و دم از مذاکره دوباره بزند. اسم این کار اعتماد به نفس نیست؛ پشت کردن به عقل و تجربه و عبرتهای پرهزینه است. همان که امیر مؤمنان(ع) در مذمتش به ابوموسی اشعری فرمود: «إن الشقي من حرم نفع ما أوتي من العقل والتجربهًْ. همانا بدبخت کسی است که از نفع عقل و تجربهای که به او داده شده، محروم بماند».
شلختگی در اطلاعرسانی دولت بدون کمترین کار کارشناسی!
شلختگی اطلاعرسانی در دولت موجب انتشار اخبار و تایید و تکذیبهای عجیب درباره انتقال پایتخت از تهران به مکران شد. حجم نابسامانی در این حوزه موجب شد تا دو عضو شورای اطلاعرسانی دولت هم از ناهماهنگی معاون اول، معاون اجرائی و سخنگوی دولت در این باره انتقاد بکنند!
ماجرا از این قرار است که مدتی قبل محمدرضا عارف معاون اول رئیس جمهور اظهار کرد: «چارهای جز انتقال پایتخت نداریم. قطعا در انتقال پایتخت تردید نمیکنیم، اگر به این جمعبندی برسیم که به خاطر محدودیتها در ارائه خدمات، نمیتوانیم پاسخگوی مردم باشیم. مکران گزینۀ جدی انتقال پایتخت است». مشابه همین ادبیات را هم سخنگوی دولت در پیش گرفته و اظهار کرد که «پایتخت جدید، قطعا جنوب و منطقه مکران است/ موضوع در حال کار است». و سخنان معاون اول رئیسجمهور و سخنگوی دولت موجب شد تا بحث انتقال پایتخت جدی گرفته شده و انتقادهای کارشناسان را نسبت به غیر کارشناسی بودن این ایده برانگیزد.
اما پس از آن که بحث بالا گرفت و صاحبنظران از غیر کارشناسی بودن ایده انتقال پایتخت از تهران به مکران در حاشیه دریای عمان سخن گفتند، معاون اجرائی رئیسجمهور عنوان کرد: «انتقال پایتخت قطعی نیست و فقط در حد یک ایده است».
پس از آن هم دو ۲ عضو شورای اطلاعرسانی دولت، در روزنامه اعتماد به انتقاد از ناهماهنگی و ضد و نقیضگویی در این باره پرداخته و نوشتند: «همه تاكيد دكتر پزشكيان كه به يكي از اصليترين كليدواژههاي او در تبليغات انتخاباتي تبديل شد، رجوع به كارشناسان بود. هر چه مقامات كشور به خصوص در قوه مجريه بگويند، به نسبت بالا بودن جايگاهشان ضريب بيشتري ميگيرد. اگر گفتههاي آنها درست و منطقي باشد تاثير مثبت بر مخاطب ميگذارد و بالعكس نيز بيان سخنان سست، با ضريب منفي بزرگ همراه ميشود و نتايجي به بار ميآورد كه پرهزينه است. مبتني بر دو نكته بالا، آقاي پزشكيان در جايي با توجه به ضرورت تغيير پايتخت، يك شهر ساحلي و به تعبير ايشان «كنار دريا» را ترجيح داد. پيرو آن معاون اول رئيسجمهور، مكران را نام برد و سپس خانم سخنگوي دولت با عباراتي قاطعتر، چنان سخن گفت كه انگار قرار است كنفرانس خبري بعدياش در آنجا برگزار شود! هنوز فايل سخنان خانم مهاجراني داشت در فضاي مجازي رد و بدل ميشد كه معاون اجرايي رئيسجمهور، با اين توضيح كه آنچه گفته شده تنها يك گمانه و امكان است، نقطه پاياني بر خبر منتشر شده گذاشت! وقتي معاون اجرايي رئيسجمهور موضوع انتقال پايتخت به مكران را ظرف 24ساعت هوا ميكند، اعتبار دولت است كه لكهدار ميشود. اگر فرداهاي بعد، همين مقامات يا مسئولان ديگر، راجع به هر موضوع ديگري سخن بگويند، جامعه آن را به سخره نميگيرد؟... سخن گفتن از مکران برای پایتخت آن هم با این فاصله بعید از دیگر نقاط کشور و البته ضربهپذیری نظامی و امنیتی بیشتر به یک فانتزی سوررئال مشابهت دارد.»
یادآور میشود که دولت، دستگاه عریض و طویلی در حوزه روابط عمومی و اطلاعرسانی دارد: سخنگوی دولت، رئیس و شورای اطلاعرسانی دولت، معاونت ارتباطات دفتر رئیسجمهور، اداره کل روابط عمومی ریاست جمهوری، دبیر هیئت دولت و...
به نظر میرسد بهتر آن است که این مجموعه عریض و طویل حتیالمقدور ادغام شوند، یا لااقل اطلاعرسانی فقط از سوی یک نهاد دولتی و بر اساس دقت و قطعیت انجام شود. این، علاوهبر ضرورت پرهیز از اظهارات نسنجیده و ناپخته و آمیخته با بیدقتی در مسائل گوناگون است. در همین زمینه کانال عصر اصلاحات در متنی انتقادی، خواستار دقت بیشتر در اظهار نظرها شده و نوشت: خانم سخنگو؛ چند روزی سخن نگو!