به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 9,505
بازدید دیروز: 4,106
بازدید هفته: 24,159
بازدید ماه: 97,074
بازدید کل: 24,797,209
افراد آنلاین: 135
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۲۳ آبان ۱٤۰۳
Wednesday , 13 November 2024
الأربعاء ، ۱۱ جمادى الأول ۱٤٤۶
آبان 1403
جپچسدیش
4321
111098765
18171615141312
25242322212019
3029282726
آخرین اخبار
راز کنار آمدن وهابی ها با یک مسیحی که جاسوس دو جانبه بود ! (۱۷)
پیدا و پنهان شکل‌گیری وهابیت


راز کنار آمدن وهابی ها با یک مسیحی که جاسوس دو جانبه بود !

Image result for ‫پرچم انگليس و عربستان‬‎

 
در همين زمان يعني نوامبر1916، لشكر بريتانيا در شمال بصره با تمام قوا عليه نيروهاي ترك مشغول جنگ بود، نيروهاي طرفدار رشيد نيز به طور متقابل در حمايت از ترك‌ها به سركوبي و كشتار نيروهاي انگليس مشغول بودند. اكنون زمان آن رسيده بود كه ثمره سال‌ها تغذيه روساي قبايل عربستان توسط دفتر هندوستان به دست آيد. بنابراين پرسي كاكس از همه كشورهاي تحت‌الحمايه در خليج فارس خواست  در يك ميهماني رسمي در كويت شركت و سياست‌هايشان را با بريتانيا هماهنگ كنند. دفتر انگليس انتظار داشت كه در جنگ با ترك‌ها، آن‌ها انگلستان را ياري كنند. به طور مشخص اين وظيفه براي عبدالعزيز در جنگ با نيروهاي طرفدار رشيد كه همچنان هم‌پيمان ترك‌ها بودند، در نظر گرفته شده بود.
عبدالعزيز از ضيافت رسمي كويت لذت برد. او براي اولين بار در زندگي‌اش با قطار مسافرت كرد، سوار اتومبيل شد و هواپيمايي را در حال پرواز ديد و حتي در مراسم مذهبي مسيحيان شركت كرد. در همين ضيافت بود كه پرسي كاكس، عنوان «شهسوار فرمانده اعظم» را كه بالاترين مقام در امپراتوري هندوستان بود، به امير رياض اعطا كرد.
مذاكرات بين رهبر سعودي وكاكس به حدي براي عبدالعزيز رضايت‌بخش بود كه او از طرفدارانش خواست تا رقيب اصلي‌اش، شريف حسين را در جنگ اعراب عليه ترك‌ها ياري كنند. با در نظر گرفتن امكان ادعاي خلافت از سوي شريف، اين رفتار به نظر بزرگوارانه مي‌آمد اما در واقعيت نوعي اطاعت و وفاي به عهد نسبت به انگلستان بود.
در اين زمان دو جبهه كاملا مشخص درباره سياست مستعمراتي بريتانيا در قبال عربستان شكل گرفته بود. مقامات وزارت امور خارجه اصرار داشتند كه بايد بابت شورش اعراب به شريف حسين پاداش بدهند اين پاداش بدين معنا بود كه بايد از حاكميت او در عربستان و از جمله در برابر ابن سعود حمايت كرد. يكي از كساني كه در اين باره نظر قاطعي داشت، لرد كرزن بود كه ترديدي نداشت به زودي ميان مكه و رياض جنگ درخواهد گرفت و بريتانيا در اين صورت بايد از شريف حسين حمايت كند. از نظر مقامات دفتر هندوستان در خليج فارس نيز امكان نداشت كه عبدالعزيز موضوع حاكميت شريف حسين را پس‌از اتمام ماجراها بپذيرد. در واقع دو جبهه نظرات كاملا مغايري با هم داشتند.
علي رغم همه بدعهدي‌ها و با اين كه انگلستان به لحاظ نيرو كمترين ياري را به شريف حسين مي‌رساند و حتي بنا بر اعترافات لورنس مهمات و سلاح‌هايي كه براي اعراب از طرف بريتانيا فرستاده مي‌شد فاقد كارايي و فرسوده بود، شريف حسين به اميد به دست آوردن حاكميت، از جنگ بر عليه تركان دست نكشيد و پسرانش از جمله فيصل، فيصول، عبدالله، علي و زيد در جبهه‌هاي مختلف عليه فخري پاشا دست به نبرد زدند. لورنس در اين باره نوشته است:
«ويلسون در همان جا به او [فيصل] قول داده بود كه چند آتش‌بار توپخانه كوهستاني و چند ماكسيم (نوعي مسلسل سنگين) كه بايد توسط ارتش مصر به كار برده شوند از پايگاه نظامي سودان برايش بفرستد... عرب‌ها هنگامي كه آن‌ جا آمده بودند خيلي خوشحال شده بودند و چنين باور كرده بودند كه اكنون خواهند توانست با ترك‌ها مقابله كنند اما آن چهار توپ، بيست سال كار كرده و  توپ‌هاي ساخت كروپ بودند كه پس از اين مدت ديگر كارايي لازم را نداشتند و برد آن‌ها هم بيش از سه هزار پا نبود.»۸۲
فصل هفتم
فيلبي مردي كه دو بار تكرار شد
در سال 1936 يك جاسوس دوجانبه بريتانيايي به شوروي فرار كرد ، نام او «كيم فيلبي» و فارغ‌التحصيل دانشگاه كمبريج بود. او يكي از 5 جاسوس فارغ‌التحصيل اين دانشگاه بود كه بعدتر به نام «پنج كمبريجي» مشهور شدند. كيم پسر شخصي به نام «هري سنت جان فيلبي» بود. جالب‌ترين بخش از داستان فيلبي پسر و پدر اين بود كه هر دو آن‌ها در دو برهه زماني متفاوت در خدمت شبكه‌ جاسوسي بريتانيا قرار گرفتند و هر دو نيز مشتاقانه عليه كشورشان به فعاليت پرداختند. آن‌ها پس از يك آغاز پرآتيه در كالج وست مينستر(west minister) و دانشگاه كمبريج، وارد شبكه اطلاعاتي بريتانيا شدند اما شعار زندگي آن‌ها بعدتر اين شد كه پادشاه و بريتانيا را نفي كنند؛ اگرچه كه نفي بريتانيا و كارهايش از طرف جان سنت فيلبي به شدت پسرش كيم نبود. كيم براي ساليان طولاني هوادار كمونيسم بود. كاري كه كيم در شبكه جاسوسي بريتانيا انجام داده بود، به معناي واقعي كلمه شاهكار بود. او موفق شده بود به مقام رياست بخش نهم سرويس مخفي بريتانيا انتخاب شود. وظيفه بخش نهم كشف فعاليت‌هاي اطلاعاتي شوروي و ساير احزاب كمونيست در سرتاسر جهان بود. در واقع سرويس مخفي بريتانيا يك جاسوس روسيه را به سرپرستي بخشي منسوب كرده بود كه وظيفه اصلي آن هدايت نبرد عليه جاسوس‌هاي روسي بود. با اين حساب فيلبي به مهم‌ترين جاسوس انگلستان در همه عالم تبديل شده بود.۸۳
اما هري سنت جان بريجر فيلبي، پدر كيم از اين اتهامات تا حد زيادي مبرا بود.
جان در كمبريج – جايي كه بسياري از جاسوسان انگليسي از آن فارغ‌التحصيل شده‌اند ۸۴ ، تحصيل كرده و يكي از شاگردان ادوارد براون خاورشناس و استاد دانشگاه كمبريج بود كه به هشت زبان، از جمله فارسي، بلوچي، افغاني و عربي با تسلط كامل حرف مي‌زد. او در بهار1917 همراه با يك هيئت بريتانيايي وارد رياض شد. هيئت بريتانيايي اعزامي به رياض شامل هري سنت جان فيلبي، سرهنگ آر. اي. اي هميلتون، سرهنگ اف. كانليف اوين وابسته نظامي و اسكوفيلد گماشته كانليف اوين بود.
طرح بريتانيا از ورود اين هيئت آن بود كه  نيروهاي سعود را در حمله عظيمي كه بريتانيا عليه عثماني‌ها طراحي مي‌كرد، وارد كند. از چند ماه قبل لارنس به طرف شمال عربستان فرستاده شده بود. نقش عبدالعزيز در اين مبارزه، حمله به خاندان رشيد بود و افسر جان فيلبي كه از كارمندان پرسي كاكس بود، به عنوان هماهنگ‌كننده اين تلاش انتخاب شده بود، هري به اتفاق ديگر اعضاي هيئت در حالي كه عقال چهارخانه عربي بر سر داشت، وارد رياض شد و مورد استقبال پيرمردي كوچك اندام قرار گرفت. پيرمرد او را به خوردن قهوه دعوت كرد و پس از آن پرسش‌ها و پاسخ‌هاي دوطرف آغاز شد. او، عبدالرحمان بن‌ عبدالله، پدر عبدالعزيز بود كه بسيار مورد احترام فرزند قدرتمندش قرار داشت. وقتي پيرمرد اطاق را ترك كرد و آن‌ها را براي استراحت به حال خود گذاشت، فيلبي متوجه شد، امير رياض مرد جوان‌تري است كه در تمام مدت حضور پيرمرد به احترام او سكوت كرده بود. عبدالعزيز در همان وهله نخست تاثيرش را بر فيلبي گذاشت و حاكم نيز احساس كرد كه اين انگليسي با ديگر انگليسي‌هايي كه در آن مدت ملاقات كرده بود، برايش متفاوت است.
ظرف مدت كوتاهي چنان دوستي ميان آن دو شكل گرفت كه براي سي‌سال دوام يافت.
فيلبي پس از مذاكراتش با عبدالعزيز به سواحل درياي سرخ رفت و نامش را در ميان خارجياني كه توانسته بودند از شبه جزيره عبور كنند، ثبت كرد. او مدتي بعد، پس از اقامتش در كنار عبدالعزيز مسلمان شد و نامش را عبدالله گذاشت. سپس براي دومين بار با يك كنيز اهل عربستان ازدواج كرد و از او صاحب دو پسر به نام‌هاي فريد و خالد شد. در اين مدت هري سنت‌جان دوست صميمي ابن‌سعود شده بود و اطلاعات محرمانه سرويس‌هاي اطلاعاتي بريتانيا را در اختيار پادشاه سعودي مي‌گذاشت. پس از اين كه مقامات بريتانيايي از اين مسائل اطلاع يافتند، به دستور پادشاه، فيلبي مجبور به استعفا شد.
فيلبي به رغم دوري از پسرش ـ كيم با مادرش در انگلستان زندگي مي‌كردـ واقعا دلبسته او بود و هر وقت به انگلستان مي‌آمد، خيلي به او توجه مي‌كرد. در او علايم بسياري از اشراف‌زادگي وجود داشت و همين براي بريتانيايي‌ها عجيب بود، چطور ممكن است كارمند بلندپايه و اشراف‌منش و ثروتمندي مثل هري سنت‌جان فيلبي از امير صحرانشين و بي‌اهميتي حمايت كند. بعدها بريتانيايي‌ها به همان اندازه از رفتار كيم فيلبي مات و مبهوت شدند.
در ميان انگليسي‌هايي كه امير رياض با آن‌ها ارتباط داشت، فيلبي يكي از معدود كساني بود كه با عبدالعزيز درباره مسائل مختلف بحث مي‌كرد و گاهي هم به خاطر اين كه ابن سعود آگاهي‌هاي جغرافيايي اندكي داشت، او را دست مي‌انداخت. گاهي بحث و جدل آن‌ها با عصبانيت توام مي‌شد، مرد انگليسي بزم حاكم را ترك مي‌كرد. با اين حال او آن‌قدر به عبدالعزيز نزديك بود كه گاهي با او به پيك‌نيك برود و سلطان را همراه با فرزندانش موقع بازي تماشا كند.
فيلبي سلطان را يار نزديك ابن عبدالوهاب مي‌خواند. واقعيت نيز همين بود. از زماني كه عبدالعزيز روي كار آمده بود، وهابي‌ها دوباره جان گرفته بودند و افكار و عقايدشان را در همه جا منتشر مي‌كردند.  
اما چگونه فيلبي توانسته بود براي ساليان طولاني در كنار عبدالعزيز بماند و اعضاي فرقه اخوان كه در ظاهر از خارجيان نفرت داشتند، به اين دليل بر امير رياض خرده نگرفته باشند؟ اخوان در مقابل خارجيان حتي مقامات بلندپايه‌اي كه به ديدار عبدالعزيز مي‌آمدند، رفتار خوبي نداشتند. زماني كه ‌هارولد ديكسون كه به سمت نمايندگي بريتانيا در بحرين حضور داشت، از منطقه «حفوف» ديدن كرد و به خدمت عبدالعزيز آمد، گروهي از افراد فرقه اخوان را ديد كه از خيابان‌هاي حفوف عبور مي‌كردند، آن‌ها از صحبت با وي خودداري كرده و در جواب سلام ديكسون با دست‌هايشان صورتشان را مي‌پوشاندند تا خود را از نگاه خيره آن خارجي مصون بدارند. حتي در بزم امير دو عضو فرقه اخوان در حالي كه با صداي بلند به نصراني تازه‌وارد دشنام مي‌دادند، مجلس را ترك كردند.
از زماني كه فيلبي وارد محفل عبدالعزيز شده بود، تا وقتي مسلمان شد، زمان زيادي طي شد، چگونه وهابي‌ها وجود اين نصراني را كه حتي در گردش‌هاي خانوادگي سلطان‌ هم حضور داشت، نايده مي‌گرفتند؟ شايد اين هم يكي از مآل‌انديشي‌هاي وهابي‌ها باشد. آن‌ها قادر بودند از اصول ادعايي‌شان در مواقع ضروري صرف‌نظر كنند. به عنوان مثال وقتي ديكسون در حفوف ميهمان عبدالعزيز شد، امير رياض كه خود را يكي از اخوان و وهابي مي‌دانست، زماني كه از اعتقادات مذهبي‌اش براي ديكسون سخن مي‌گفت، در تشريح حرام بودن توتون نهايت دقت را به كار برد و آن را گناه كبيره خواند اما درست در همان شب يكي از مشاوران عبدالعزيز ضربه اي به در اطاق ديكسون نواخت و بعد دو بسته سيگار مصري هديه عبدالعزيز را برايش آورد. عبدالعزيز از ميهمان انگليسي‌اش خواسته بود كه در خلوت اطاق خودش از هديه‌اي كه دريافت كرده بود، لذت ببرد.

پاورقي كيهان  -  ۱۹ / ۰۳ / ۱۳۹۴