زلال بصیرت (۷) - انقلاب اسلامی؛ پدیدهای استثنائی(1) ۱۳۹۲/۱۱/۱۶
وقتی تاریخ انبیا را که مهمترین آنها داستانهای انبیا در قرآن با سند قطعی آن است و جای شک و شبههای ندارد، ملاحظه میکنید، درمییابید که انبیا چه زحمتهایی کشیدند و چه خوندلهایی خوردند تا یک یا چند نفر به آنها ایمان آوردند و راه حق را شناختند و از آن پیروی کردند. وقتی داستانهای قرآن را مینگرید، یکایک انبیا را که ذکر میکند، در پایان آن میفرماید: «وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ»، مثل حضرت نوح که حدود هزار سال مردم را دعوت و راهنمایی کرد. خداوند در پایان میفرماید: «وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ»؛ در برابر هزار سال راهنمایی و دعوت و ارشاد، تعداد اندکی به او ایمان آوردند. همینطور وقتی داستان سایر انبیا ذکر میشود، پایانش این است که اینها کفر و شرک ورزیدند و به عذاب استیصال مبتلا و نابود شدند. دوران نبوت و رسالت پیامبر اسلام(ص) 23سال بود. این 23سال در مقایسه با هزار سال حضرت نوح یا صدها سالی که سایر انبیا ابلاغ رسالت کردند، مدت بسیار کوتاهی است؛ اما در همین مدت کوتاه ـ به حسب روایتی که از خود ایشان نقل شده است ـ فرمودند: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت؛هیچ پیامبری مثل من اذیت نشد». اذیتهائی که در حق پیغمبر اکرم (ص)روا داشتند، اذیتهای کمّی مانند زندان، کتک زدن و شلاق نبود، بلکه اذیتهای کیفی بود. گاه برخی حرکتهای کوچک، آنقدر سوزنده و کشنده است که سالها زجر و شکنجه، آنقدر اذیتکننده نیست. به هر حال، خود این داستانی است که پیغمبر اکرم چه اذیتهایی از دست مردم کشیدند تا بالاخره در همین فرصت کوتاه، کشور اسلامی را پایهگذاری کردند و شالوده یک امت پایدار را که قرنها باید بماند و نهایتا در همه جهان پیروز شود، در همین مدت بنیان نهادند؛ اما همین مردم که از چنین نعمتی بهرهمند شدند ـ نعمتی که قابل مقایسه با نعمت سایر انبیا نبود و بالاترین رحمتی بود که خدای متعال بر انسانها ارزانی داشته بود ـ در عینحال، هنوز جنازه پیغمبر روی زمین بود که همین امت با فرمان او مخالفت کردند.
انقلاب اسلامی؛ پدیدهای به یادماندنی
خدای متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتی برای امت اسلامی پیش آورد که مجموع تاریخ کشورهای اسلامی را تشکیل میدهد. در این دوران، در همه کشورهای اسلامی، شما نمیتوانید پدیدهای را شناسایی کنید که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران باشد. در این اختلافاتی که بین کشورهای بزرگ دنیا پیش آمده است و گاهی به جنگهای طولانی مثل جنگ اول و دوم جهانی انجامیده، در نهایت جز ویرانی، پراکندگی، از همپاشیدگی امتها و خانوادهها، نتیجهای نداشته است؛ اما در برابر حرکتی که امام در این کشور شروع کردند، تقریباً همه نیروهای عالم ایستادند. آنها کمکهای خودشان را به همسایه نادان ما دادند و او را وادار کردند تا هشت سال تمام با ما بجنگد؛ در حالی که هنوز این انقلاب شکل نگرفته بود و در آغاز کار بود؛ نیروی آزمودهای نداشت و ارتش نیز پراکنده و گسیخته بود؛ نیروهای دیگر هنوز تربیت نشده بودند؛ اوضاع داخلی کشور نابسامان بود؛ ترورها، داعیههای تجزیه طلب، پانعربیسم، پان ترکیسم، خلق عرب، خلق کرد، خلق ترکمن از گوشه و کنار سر برآورده بودند و هر کدام میخواستند کشور را تجزیه کنند. در چنین شرایطی، هشت سال جنگ بر ما تحمیل شد؛ در حالی که ما قدرت تأمین سادهترین نیازمندیهای جنگی را از خارج نداشتیم؛ یعنی در محاصره شدید اقتصادی بودیم. همانطور که همه شما میدانید و بارها سرداران نظامی بیان کردند، حتی سیم خاردار به ما نمیفروختند. در چنین شرایطی، خدای متعال آنچنان این مردم را یاری کرد که پدیدهای عظیم و به یادماندنی و فراموش نشدنی در تاریخ به وجود آورد به نام نظام جمهوری اسلامی ایران؛ پدیدهای که همه قدرتهای جهانی را مبهوت کرد. آنها فکر میکردند در مدت کوتاهی بتوانند این پدیده را نابود و این حرکت را سرکوب کنند؛ اما روز به روز بر قدرت، شوکت و عظمت این نظام افزوده شد.
حالا شما حکومت شاه به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا را مقایسه کنید با روزی که انقلاب پیروز شد و به فرمایش امام یک مشت مردم پابرهنه توانستند دشمنان اسلام و کشور را بیرون کنند و خودشان بر سرنوشتشان حاکم شوند. در این دوران هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما تقریباً هر روز امدادهای الهی را مشاهده میکردند، بخصوص در مواقع عملیات که با چشم بصیرتشان میدیدند که خدای متعال چگونه این مردم را که تقریباً دست خالی بودند، بر دشمن تا دندان مسلح پیروز کرد. آنقدر داستانهای امدادهای الهی در دوران دفاع مقدس زیاد است که بسیاری از آنها را نوشتهاند و کتابهایی نیز در اینباره گردآوردهاند.
دشمن داخلی؛ آفت مورد غفلت
همه این خطرهایی که خدای متعال در طول دفاع مقدس از کشور ما دفع کرد و دشمن ما را سرنگون کرد یک طرف؛ خطرهای داخلی که میتوانست این جامعه را از درون متلاشی کند یک طرف دیگر؛ خطرهای بسیار بزرگی که هنوز ما آن طور که باید و شاید به اهمیت آن پی نبردهایم. شما یک مثال کوچکی را در نظر بگیرید؛ خانوادهای در مکانی زندگی میکنند؛ همسایهای به این خانواده حمله میکند و میخواهد آنها را اذیت کند. این خانواده با هم متحد میشوند تا این دشمن بیرونی را دفع کنند؛ چون برای همه آنها ضرر دارد؛ اما اگر در درون خانواده یک نفر فاسد پیدا شود که بخواهد خانواده را از درون متلاشی کند، مانند اینکه کسی بخواهد در درون خانواده یک بمب منفجر کند، آیا این خطرش بیشتر است یا خطر همسایه؟ این نکتهای است که کمتر بدان توجه شده است. همه ما امدادهای غیبی را در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی کمابیش شنیده و اهمیت آن را درک کردهایم؛ اما کمتر به این مسئله توجه داشتهایم که خطرهایی از درون جامعه ما این نظام مقدس اسلامی را تهدید میکرد و هنوز هم بقایایش وجود دارد؛ نمونه آن همین داستان فتنه اخیر بود.
بیانات آیت الله مصباح یزدی(دامت بركاته) در دیداربا کاروان پیادهروی عاشقان حسینی ـ زائران خمینی - 13 / 3 / 1389.
انقلاب اسلامی؛ پدیدهای به یادماندنی
خدای متعال در طول هزار و چند صد سال تحولاتی برای امت اسلامی پیش آورد که مجموع تاریخ کشورهای اسلامی را تشکیل میدهد. در این دوران، در همه کشورهای اسلامی، شما نمیتوانید پدیدهای را شناسایی کنید که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران باشد. در این اختلافاتی که بین کشورهای بزرگ دنیا پیش آمده است و گاهی به جنگهای طولانی مثل جنگ اول و دوم جهانی انجامیده، در نهایت جز ویرانی، پراکندگی، از همپاشیدگی امتها و خانوادهها، نتیجهای نداشته است؛ اما در برابر حرکتی که امام در این کشور شروع کردند، تقریباً همه نیروهای عالم ایستادند. آنها کمکهای خودشان را به همسایه نادان ما دادند و او را وادار کردند تا هشت سال تمام با ما بجنگد؛ در حالی که هنوز این انقلاب شکل نگرفته بود و در آغاز کار بود؛ نیروی آزمودهای نداشت و ارتش نیز پراکنده و گسیخته بود؛ نیروهای دیگر هنوز تربیت نشده بودند؛ اوضاع داخلی کشور نابسامان بود؛ ترورها، داعیههای تجزیه طلب، پانعربیسم، پان ترکیسم، خلق عرب، خلق کرد، خلق ترکمن از گوشه و کنار سر برآورده بودند و هر کدام میخواستند کشور را تجزیه کنند. در چنین شرایطی، هشت سال جنگ بر ما تحمیل شد؛ در حالی که ما قدرت تأمین سادهترین نیازمندیهای جنگی را از خارج نداشتیم؛ یعنی در محاصره شدید اقتصادی بودیم. همانطور که همه شما میدانید و بارها سرداران نظامی بیان کردند، حتی سیم خاردار به ما نمیفروختند. در چنین شرایطی، خدای متعال آنچنان این مردم را یاری کرد که پدیدهای عظیم و به یادماندنی و فراموش نشدنی در تاریخ به وجود آورد به نام نظام جمهوری اسلامی ایران؛ پدیدهای که همه قدرتهای جهانی را مبهوت کرد. آنها فکر میکردند در مدت کوتاهی بتوانند این پدیده را نابود و این حرکت را سرکوب کنند؛ اما روز به روز بر قدرت، شوکت و عظمت این نظام افزوده شد.
حالا شما حکومت شاه به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای نظامی دنیا را مقایسه کنید با روزی که انقلاب پیروز شد و به فرمایش امام یک مشت مردم پابرهنه توانستند دشمنان اسلام و کشور را بیرون کنند و خودشان بر سرنوشتشان حاکم شوند. در این دوران هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما تقریباً هر روز امدادهای الهی را مشاهده میکردند، بخصوص در مواقع عملیات که با چشم بصیرتشان میدیدند که خدای متعال چگونه این مردم را که تقریباً دست خالی بودند، بر دشمن تا دندان مسلح پیروز کرد. آنقدر داستانهای امدادهای الهی در دوران دفاع مقدس زیاد است که بسیاری از آنها را نوشتهاند و کتابهایی نیز در اینباره گردآوردهاند.
دشمن داخلی؛ آفت مورد غفلت
همه این خطرهایی که خدای متعال در طول دفاع مقدس از کشور ما دفع کرد و دشمن ما را سرنگون کرد یک طرف؛ خطرهای داخلی که میتوانست این جامعه را از درون متلاشی کند یک طرف دیگر؛ خطرهای بسیار بزرگی که هنوز ما آن طور که باید و شاید به اهمیت آن پی نبردهایم. شما یک مثال کوچکی را در نظر بگیرید؛ خانوادهای در مکانی زندگی میکنند؛ همسایهای به این خانواده حمله میکند و میخواهد آنها را اذیت کند. این خانواده با هم متحد میشوند تا این دشمن بیرونی را دفع کنند؛ چون برای همه آنها ضرر دارد؛ اما اگر در درون خانواده یک نفر فاسد پیدا شود که بخواهد خانواده را از درون متلاشی کند، مانند اینکه کسی بخواهد در درون خانواده یک بمب منفجر کند، آیا این خطرش بیشتر است یا خطر همسایه؟ این نکتهای است که کمتر بدان توجه شده است. همه ما امدادهای غیبی را در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و دوران جنگ تحمیلی کمابیش شنیده و اهمیت آن را درک کردهایم؛ اما کمتر به این مسئله توجه داشتهایم که خطرهایی از درون جامعه ما این نظام مقدس اسلامی را تهدید میکرد و هنوز هم بقایایش وجود دارد؛ نمونه آن همین داستان فتنه اخیر بود.
بیانات آیت الله مصباح یزدی(دامت بركاته) در دیداربا کاروان پیادهروی عاشقان حسینی ـ زائران خمینی - 13 / 3 / 1389.