زلال بصیرت (۱۵) - تشخیص تكلیف در امتحانهای پیشرو (بخش دوم و پایانی) ۱۳۹۳/۰۲/۱۰
تشخیص تكلیف در امتحانهای پیشرو (بخش دوم و پایانی)
زلال بصیرت
انقلاب امام خمینی، شبیه معجزه انبیاء
بسم الله الرحمن الرحیم
باید حدس بزنیم که از این به بعد هر روز امتحانها سختتر خواهد بود. سختی آن بدان معنا نیست که تعداد کشتههای بیشتری بدهیم یا پول بیشتری خرج کنیم؛ بلکه تشخیص تکلیف مشکلتر است. بنابراین، باید بصیرت، فهم، شعور و تجربه خود را زیاد کنیم. امتیاز کسانی که در دورههای بعد پذیرفته میشوند این است که درکشان بالاتر میرود. البته مرحله بعد از درک هم ایمان است و به آنچه درک میکنند عمل میکنند. اما اولین قدم برای ترقی، بالاتر رفتن فهم است. بر این اساس، باید منتظر باشیم که هر روز با دشواریهای جدید و بیشتری مواجه شویم؛ نباید بپنداریم تنها مشکل کشور، شاه بود و حال که رفته، همه چیز درست شده است.
نمونهای از امتحانهای اول انقلاب
شما به یاد دارید که در زمان امام خمینی(ره) چه کسانی، در چه پستها و با چه لباسهایی با امام مخالفت میکردند. عدهای نیز که بهطور رسمی مخالفت نمیکردند، طعنه میزدند و میگفتند جواب این خونها را چه کسی میدهد؟! برخی مردم سخاوتمندانه فرزندان خود را به جبهه میفرستادند و آنها از دور میگفتند جواب این خونها را چه کسی میدهد؟! یعنی این تقصیر امام است! این امتحان را با امتحان زمان شاه مقایسه کنید. در زمان شاه نیز میگفتند در عالم یک پادشاه شیعه داریم و نباید به او جسارت کنیم! سخنانی که این روزها نیز مشابه آن را میشنویم. بنابراین، توقع اینکه اوضاع خیلی آرامتر شود و ما با خاطری آسوده راهمان را ادامه دهیم، خیالی باطل است. این عالم آفریده شده است تا عدهای روزبهروز ترقی کنند و ترقی آنها نیز در گرو امتحان سختتر است؛ باید در امتحانهایی سختتر پذیرفته شوند تا به مراحل بالاتر برسند.
اهمیت این مسئله ایجاب میکند که انسان درباره این مسائل فکر کند. در این صورت، از یکنظر انسان آرامتر و توقعات بیجای او نیز کمتر میشود؛ از طرف دیگر نیز میکوشد از خود مراقبت کند تا گرفتار این دامها و اشتباهات نشود. لازمه این پیچیدگیهایی که در تشخیص تکلیف پیدا میشود آن است که بین افرادی با امتیازات و سوابق زیاد در علم و تقوا اختلافنظر پیدا میشود. وقتی همه یک مطلب را بگویند، انسان زود خاطرجمع میشود که راه درست است؛ اما وقتی مسائل پیچیده شود، هر کس چیزی میگوید، یکی عیبی را میبیند و دیگری مزیتی را؛ افزون بر این، روشها و انتخابها نیز فرق میکنند. در نتیجه دیگران در تشخیص دچار تحیر و سرگردانی میشوند و نمیدانند سخن چه کسی را بپذیرند؛ چهبسا خدای ناکرده کار به جایی برسد که عدهای همدیگر را لعن کنند ـ مسئلهای که در گذشته اتفاق افتاده است ـ به هرحال، لازمه امتحانهای سختتر و تشخیص مشکلتر، وجود اختلافنظرها است.
جدا كردن مسائل سیاسی از عبادات، نگرش نادرست مقدسنماها
در این میان، چهبسا به ذهن عدهای خطور کند که ما اصلاً این انقلاب را نخواستیم و میرویم فقط به نماز، عبادت، زیارت عاشورا و دعای ندبه میپردازیم. قبل از انقلاب نیز این نوع سخنان مطرح بود. برخی از بزرگان، بهرغم اینکه در حد مرجعیت بودند، مورد اعتنای مردم قرار نمیگرفتند؛ زیرا مردم میگفتند اینها سیاسی هستند. نمونه معروف آن مرحوم آقا سیدابوالقاسم کاشانی بود. ایشان جزء بزرگترین مراجع بود و از لحاظ علم کمتر از دیگر مراجع نبود؛ ولی چون وارد مسائل سیاسی شد، مردم به ایشان اهمیت نمیدادند؛ خیلی هنر میکردند، در کوچه به او سلام میکردند؛ برخی حتی به او سلام هم نمیکردند. امام با اقدام معجزهگونه خود این فضا را عوض کرد؛ یعنی چیزی که نقطه ضعف محسوب میشد، به بالاترین نقطه قوت تبدیل شد. البته خیلی خون دل خورد. خود ایشان نوشتهاند که پدر پیرتان از دست این مقدسنماها چقدر خون دل خورده است؛ ولی مقاومت کرد تا اقدام او به ثمر رسید.
انقلاب امام، شبیه معجزه انبیاست
عموم مردم متدین باانصاف فهمیدند که امام درست میگوید و این اختصاص به مردم ایران نداشت. من با افرادی مواجه شدهام که میگفتند ما وهابی بودیم؛ بعد از اینکه ترجمه سخنرانیهای امام به ما رسید، فهمیدیم شیعه حق است و اکنون طرفدار و مروج شیعه هستند. تاجری را در سنگاپور میشناختم که میگفت من وهابی و مخالف صددرصد شیعه بودم، اما بعد از شنیدن سخنان امام و دیدن رفتارهای ایشان شیعه شدم. اقدام امام خمینی(ره) شبیه معجزات انبیاست. باید خدا را خیلی شکر کنیم که ایشان را فرستاد تا نصف اسلام و یا حتی بیش از نصف معارف اسلام را برای مردم روشن کرد. امام به ما آموخت که همانطور که نماز واجب است، دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز بر شما واجب است؛ دخالت در امور سیاسی، نه تنها نقص نیست، بزرگترین تکلیف، و مانند نماز واجب است. این هنر امام بود و در عالم تشیع هیچکس را سراغ ندارم که میتوانست چنین کاری انجام دهد. این عنایتی بود که خداوند به دلیل اخلاص امام به ایشان داشت؛ ولی این پایان کار نیست و عرصة جدیدی برای امتحان پیش آمده است.
آیتالله خامنهای، جانشینی شایسته برای امام
خدای متعال را شکر میکنیم که با رفتن ایشان، جانشینی برای او به ما مرحمت کرد که به یک معنا نسخه بدل ایشان است و همانطور که قدر امام برای خیلی از هم قطارهایش مجهول بود، قدر ایشان نیز برای هم قطارهایش مجهول است. نمیدانند که اگر عزتی دارند، از برکت وجود اوست و اگر این سایه از سرشان کم شود، به چه ذلتی میافتند. نتیجه اینکه قبل از هر چیز، در مسائل اجتماعی باید گوشمان به فرمایش ایشان باشد؛ هم از لحاظ وظیفه شرعی که جانشین امام زمان (عج)، حاکم شرع و ولیفقیه است ـ آنهم ولایت مطلقهای که امام فرمود و ما هم قبول داریم ـ و هم تجربه تاریخی این را ما به اثبات کرده است. آیا شما سیاستمداری را در عالم پیدا میکنید که این هنرها را داشته باشد؟ در میان تمام کشورهای دنیا، نوع مدیریتی که ایشان بعد از انقلاب و رحلت امام در کشور اعمال میکند، شبیه معجزه است. بنده هر چه درباره بزرگی این نعمت فکر میکنم، نمیتوانم عظمت آن را درک کنم؛ جز اینکه با فرود آوردن سر تعظیم، خدا را شکر کنم که چنین شخصیتی را نصیب ما کرده است. ایشان با بسیاری از اشخاص قابل مقایسه نیست. بنابراین، هر چه میتوانیم باید برای حفظ، سلامتی و محفوظ بودن ایشان از بلاها دعا کنیم. البته برخی از بلاها از جانب شیطان و برخی دیگر نیز از جانب نفس، جن و دیگر انسانهاست و ما باید خودمان را حفظ کنیم. امتیاز ایشان نیز آن است که خداوند ایشان را بهواسطه توسلاتی که دارند و به برکت خونهای شهدا و خانوادههای ایشان و دعاهای نیمه شب، از این بدیها حفظ کرده است. انشاءالله خداوند ایشان را حفظ کند. ما باید این را بزرگترین نعمت برای خود بدانیم و با وجود ایشان هر گاه دچار اشتباهی شدیم، بتوانیم مسیر درست را تشخیص دهیم.
من بارها این را بیان کردهام که جناب سیدحسن نصرالله حفظه الله میفرمود شما فکر میکنید ما منتظریم آقا امر کنند تا یک کاری انجام بدهیم؛ ما همین که بدانیم ایشان دوست دارد کاری انجام گیرد، با تمام قدرت آن کار را دنبال خواهیم کرد. آنها این مسئله را تجربه کردهاند و چون حسد و تنگنظری ندارند، درست میبینند و درست تشخیص میدهند؛ اما ما تا حدودی نگاهمان تیره و تار است و چشممان به درستی نمیبیند.
به سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامت بركاته)
در جمع شورای اصناف –13 /10 /1392 .
شما به یاد دارید که در زمان امام خمینی(ره) چه کسانی، در چه پستها و با چه لباسهایی با امام مخالفت میکردند. عدهای نیز که بهطور رسمی مخالفت نمیکردند، طعنه میزدند و میگفتند جواب این خونها را چه کسی میدهد؟! برخی مردم سخاوتمندانه فرزندان خود را به جبهه میفرستادند و آنها از دور میگفتند جواب این خونها را چه کسی میدهد؟! یعنی این تقصیر امام است! این امتحان را با امتحان زمان شاه مقایسه کنید. در زمان شاه نیز میگفتند در عالم یک پادشاه شیعه داریم و نباید به او جسارت کنیم! سخنانی که این روزها نیز مشابه آن را میشنویم. بنابراین، توقع اینکه اوضاع خیلی آرامتر شود و ما با خاطری آسوده راهمان را ادامه دهیم، خیالی باطل است. این عالم آفریده شده است تا عدهای روزبهروز ترقی کنند و ترقی آنها نیز در گرو امتحان سختتر است؛ باید در امتحانهایی سختتر پذیرفته شوند تا به مراحل بالاتر برسند.
اهمیت این مسئله ایجاب میکند که انسان درباره این مسائل فکر کند. در این صورت، از یکنظر انسان آرامتر و توقعات بیجای او نیز کمتر میشود؛ از طرف دیگر نیز میکوشد از خود مراقبت کند تا گرفتار این دامها و اشتباهات نشود. لازمه این پیچیدگیهایی که در تشخیص تکلیف پیدا میشود آن است که بین افرادی با امتیازات و سوابق زیاد در علم و تقوا اختلافنظر پیدا میشود. وقتی همه یک مطلب را بگویند، انسان زود خاطرجمع میشود که راه درست است؛ اما وقتی مسائل پیچیده شود، هر کس چیزی میگوید، یکی عیبی را میبیند و دیگری مزیتی را؛ افزون بر این، روشها و انتخابها نیز فرق میکنند. در نتیجه دیگران در تشخیص دچار تحیر و سرگردانی میشوند و نمیدانند سخن چه کسی را بپذیرند؛ چهبسا خدای ناکرده کار به جایی برسد که عدهای همدیگر را لعن کنند ـ مسئلهای که در گذشته اتفاق افتاده است ـ به هرحال، لازمه امتحانهای سختتر و تشخیص مشکلتر، وجود اختلافنظرها است.
جدا كردن مسائل سیاسی از عبادات، نگرش نادرست مقدسنماها
در این میان، چهبسا به ذهن عدهای خطور کند که ما اصلاً این انقلاب را نخواستیم و میرویم فقط به نماز، عبادت، زیارت عاشورا و دعای ندبه میپردازیم. قبل از انقلاب نیز این نوع سخنان مطرح بود. برخی از بزرگان، بهرغم اینکه در حد مرجعیت بودند، مورد اعتنای مردم قرار نمیگرفتند؛ زیرا مردم میگفتند اینها سیاسی هستند. نمونه معروف آن مرحوم آقا سیدابوالقاسم کاشانی بود. ایشان جزء بزرگترین مراجع بود و از لحاظ علم کمتر از دیگر مراجع نبود؛ ولی چون وارد مسائل سیاسی شد، مردم به ایشان اهمیت نمیدادند؛ خیلی هنر میکردند، در کوچه به او سلام میکردند؛ برخی حتی به او سلام هم نمیکردند. امام با اقدام معجزهگونه خود این فضا را عوض کرد؛ یعنی چیزی که نقطه ضعف محسوب میشد، به بالاترین نقطه قوت تبدیل شد. البته خیلی خون دل خورد. خود ایشان نوشتهاند که پدر پیرتان از دست این مقدسنماها چقدر خون دل خورده است؛ ولی مقاومت کرد تا اقدام او به ثمر رسید.
انقلاب امام، شبیه معجزه انبیاست
عموم مردم متدین باانصاف فهمیدند که امام درست میگوید و این اختصاص به مردم ایران نداشت. من با افرادی مواجه شدهام که میگفتند ما وهابی بودیم؛ بعد از اینکه ترجمه سخنرانیهای امام به ما رسید، فهمیدیم شیعه حق است و اکنون طرفدار و مروج شیعه هستند. تاجری را در سنگاپور میشناختم که میگفت من وهابی و مخالف صددرصد شیعه بودم، اما بعد از شنیدن سخنان امام و دیدن رفتارهای ایشان شیعه شدم. اقدام امام خمینی(ره) شبیه معجزات انبیاست. باید خدا را خیلی شکر کنیم که ایشان را فرستاد تا نصف اسلام و یا حتی بیش از نصف معارف اسلام را برای مردم روشن کرد. امام به ما آموخت که همانطور که نماز واجب است، دخالت در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز بر شما واجب است؛ دخالت در امور سیاسی، نه تنها نقص نیست، بزرگترین تکلیف، و مانند نماز واجب است. این هنر امام بود و در عالم تشیع هیچکس را سراغ ندارم که میتوانست چنین کاری انجام دهد. این عنایتی بود که خداوند به دلیل اخلاص امام به ایشان داشت؛ ولی این پایان کار نیست و عرصة جدیدی برای امتحان پیش آمده است.
آیتالله خامنهای، جانشینی شایسته برای امام
خدای متعال را شکر میکنیم که با رفتن ایشان، جانشینی برای او به ما مرحمت کرد که به یک معنا نسخه بدل ایشان است و همانطور که قدر امام برای خیلی از هم قطارهایش مجهول بود، قدر ایشان نیز برای هم قطارهایش مجهول است. نمیدانند که اگر عزتی دارند، از برکت وجود اوست و اگر این سایه از سرشان کم شود، به چه ذلتی میافتند. نتیجه اینکه قبل از هر چیز، در مسائل اجتماعی باید گوشمان به فرمایش ایشان باشد؛ هم از لحاظ وظیفه شرعی که جانشین امام زمان (عج)، حاکم شرع و ولیفقیه است ـ آنهم ولایت مطلقهای که امام فرمود و ما هم قبول داریم ـ و هم تجربه تاریخی این را ما به اثبات کرده است. آیا شما سیاستمداری را در عالم پیدا میکنید که این هنرها را داشته باشد؟ در میان تمام کشورهای دنیا، نوع مدیریتی که ایشان بعد از انقلاب و رحلت امام در کشور اعمال میکند، شبیه معجزه است. بنده هر چه درباره بزرگی این نعمت فکر میکنم، نمیتوانم عظمت آن را درک کنم؛ جز اینکه با فرود آوردن سر تعظیم، خدا را شکر کنم که چنین شخصیتی را نصیب ما کرده است. ایشان با بسیاری از اشخاص قابل مقایسه نیست. بنابراین، هر چه میتوانیم باید برای حفظ، سلامتی و محفوظ بودن ایشان از بلاها دعا کنیم. البته برخی از بلاها از جانب شیطان و برخی دیگر نیز از جانب نفس، جن و دیگر انسانهاست و ما باید خودمان را حفظ کنیم. امتیاز ایشان نیز آن است که خداوند ایشان را بهواسطه توسلاتی که دارند و به برکت خونهای شهدا و خانوادههای ایشان و دعاهای نیمه شب، از این بدیها حفظ کرده است. انشاءالله خداوند ایشان را حفظ کند. ما باید این را بزرگترین نعمت برای خود بدانیم و با وجود ایشان هر گاه دچار اشتباهی شدیم، بتوانیم مسیر درست را تشخیص دهیم.
من بارها این را بیان کردهام که جناب سیدحسن نصرالله حفظه الله میفرمود شما فکر میکنید ما منتظریم آقا امر کنند تا یک کاری انجام بدهیم؛ ما همین که بدانیم ایشان دوست دارد کاری انجام گیرد، با تمام قدرت آن کار را دنبال خواهیم کرد. آنها این مسئله را تجربه کردهاند و چون حسد و تنگنظری ندارند، درست میبینند و درست تشخیص میدهند؛ اما ما تا حدودی نگاهمان تیره و تار است و چشممان به درستی نمیبیند.
به سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامت بركاته)
در جمع شورای اصناف –13 /10 /1392 .