به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,834
بازدید دیروز: 5,841
بازدید هفته: 4,834
بازدید ماه: 81,559
بازدید کل: 25,068,482
افراد آنلاین: 4
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۸ دی ۱٤۰۳
Saturday , 28 December 2024
السبت ، ۲۶ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۱۹) - زلال بصیرت ۱۳۹۳/۰۳/۰۷

زلال بصیرت

 

  بسم الله الرحمن الرحیم

اهمیت و نقش فرهنگ در زندگی انسان(1)
مهمترین مسأله متناسب با آنچه رهبر معظم انقلاب در آغاز سال جدید مطرح فرمودند، مسأله فرهنگ است. رهبر معظم انقلاب بار‌ها بر این مسأله تأکید کرده و امسال را سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدند. ایشان توضیح دادند که فرهنگ مهمتر از اقتصاد است؛ رخنه اقتصادی را با سبد کالا می‌‌توان جبران کرد، اما اگر رخنه‌ای در فرهنگ به وجود آید خطرهای جبران‌ناپذیری دارد. از این تعبیرات به خوبی می‌‌توان اهمیت موضوع فرهنگ را به خصوص در زمان حاضر درک کرد. البته ایشان بیش از دو دهه است که در فرصت‌های مختلف بر مسأله فرهنگ، تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و از این قبیل تعابیر تأکید می‌فرمایند، گو اینکه چندان نتیجه عملی نداشته است. تعبیرات اخیر ایشان نشانه احساس اهمیت ویژه مسائل فرهنگی در این زمان است، چرا که چنین تعابیری را نه تنها از خود ایشان، بلکه حتی تعابیر مشابه را از حضرت امام (ره) هم نشنیده‌‌ایم. تعبیرات بسیار پر‌باری بود.
لزوم تأمل بیشتر در اهمیت مسأله فرهنگ
در عین حال که می‌فهمیم مسأله فرهنگ خیلی اهمیت دارد، باید درباره نوع اهمیت آن بیشتر بیندیشیم. چه شده است که رهبر معظم انقلاب چنین تعبیراتی را به کار می‌برند و با اینکه محور نامگذاری بیشتر سال‌‌های گذشته مسائل اقتصادی و اجتماعی بوده، الان مسأله فرهنگ را مطرح کرده و تصریح کرده‌‌اند که این مسأله خیلی مهمتر از مسائل اقتصادی است. برای روشن شدن ابعاد مختلف موضوع فرهنگ، باید بحث مفصلی در این زمینه انجام شود و فرصت زیادی می‌‌طلبد. در این فرصت کوتاه، به این نکته اشاره می‌کنیم ‌که اصلا فرهنگ در زندگی انسان چه اهمیتی دارد و بعد به اهمیت آن در انقلاب اسلامی می‌‌پردازیم. آن وقت شاید بتوانیم درک کنیم که نکته اصلی تأکیدات مقام معظم رهبری چیست و چه احساس خطری کردند که این تعبیرات را به کار بردند.
رفتارهای غریزی
حرکات همه انسان‌‌‌ها از بدو تولد برخاسته از چیزی است که ما اسمش را غریزه می‌گذاریم؛ طفل شیرخوار دوست دارد شیر بخورد. اندکی بعد که بیشتر رشد می‌کند احتیاج به نوازش دارد. در مرحله‌‌ای دیگر احتیاج به بازی و اسباب‌بازی دارد. مجموعه این حرکات را کمابیش به صورت‌های مختلف در حیوانات هم می‌بینیم؛ همه حیوانات غذا می‌خورند و در راستای تأمین نیازهای دیگرشان تلاش می‌‌کنند. بچه‌ حیوانات خیلی دوست دارند بازی کنند. خاصیت همه این رفتار‌ها این است که چرابردار نیست؛ هنگامی که گرسنه می‌شود، سراغ غذا رفته و غذا می‌خورد و به این نکته فکر نمی‌کند که چرا باید غذا بخورد. روشن است که گرسنه‌ باید غذا بخورد و طبیعی است که اگر نیازهای دیگری را احساس ‌کند در صدد ارضایش برمی‌آید و دیگر فکر و تأمل نمی‌‌کند که چرا باید چنین کاری بکند. احساس نیاز می‌کند و باید این کار را انجام بدهد. این طور رفتار‌ها -که یک نوع ادراک در آن هست و مثل گیاه نیست که ظاهرا ادراکی ندارد- ناشی از تحریک عاملی درونی است. صاحب رفتار می‌فهمد چه می‌کند و حتی از چنین رفتارهایی لذت می‌برد، هرچند چرا ندارد و فکر نمی‌کند که آیا باید انجام داد یا خیر. وقتی چنین کاری را انجام داده و از انجامش لذت ببرد انگیزه‌اش قوی‌تر می‌شود. دفعه بعد برای دستیابی به لذت مجدد، با انگیزه قوی‌تری می‌خواهد آن کار را انجام دهد.
به تدریج و با مرور زمان زمینه‌‌ای برای انسان فراهم می‌شود که می‌خواهد دلیل انجام کارهایش را بداند و بگوید چرا و برای چه انجام می‌دهم؟ این یک زمینه رشد خاص ادراکی است که در انسان فراهم می‌شود و او را آماده می‌کند که از مرز حیوان بالاتر برود؛ افق دیگری به روی انسان باز می‌شود و می‌فهمد که چرا بعضی کار‌ها را باید انجام بدهد و بعضی کار‌ها را نباید انجام بدهد؛ برای انجام دادن یا انجام ندادن، چِرایی وجود دارد. از اینجا به تدریج زمینه مفهومی پیدا می‌شود که بعد‌ها در ادبیات علمی ما فرهنگ نامیده می‌شود، یعنی کم‌کم در اثر تلقین، خانواده و عوامل دیگر برای انسان انگیزه درونی پیدا می‌شود که چرایی‌‌ها را بفهمد و کم‌کم خوب و بد برایش مطرح ‌شود؛ برخی کار‌ها خوب است و باید انجام بدهد و برخی کار‌ها بد است و نباید انجام شود، در صورتی که در دوران قبلی این حرف‌‌ها مطرح نبود؛ هنگامی که گرسنه می‌‌شد می‌‌بایست غذا بخورد و دیگر خوب و بد نداشت.
ویژگی فرهنگ‌‌پذیری انسان
در همه محیط‌های انسانی که تاریخش از روزگاران قدیم به ما رسیده، کمابیش در برخی سنین زمینه‌ مطرح شدن باید و نباید برای انسان پیدا می‌شود. در ادبیات عمومی ما اینگونه گفته می‌‌شود که وقتی انسان سرِ عقل بیاید و عقل پیدا کند متوجه باید‌ها و نباید‌ها می‌‌شود، زیرا لزوم انجام دادن و یا انجام ندادن یک کار، حکم عقل است. اینجاست که در اقوام و اجتماعات مختلفی که در عالم وجود دارد و یا از گذشته‌هایشان اطلاع داریم یک سلسله باید‌ها و نبایدهایی مطرح شده و کسانی روی این رفتارهای انسان‌ مطالعه کرده و آن‌ها را فرهنگ‌های انسانی نامیده‌اند. بعد از این بود که گفته شد هر قومی یک فرهنگی دارد و از باید‌ها و نبایدهای مخصوص خود تبعیت می‌‌کند. با این بیان، فرهنگ‌‌پذیری یکی از ویژگی‌های انسان دانسته شد و جامعه‌‌شناسان به جای تعبیر حیوان ناطق در منطق کلاسیک، از تعبیر حیوان فرهنگ‌‌پذیر در علوم اجتماعی بهره بردند. به گفته جامعه‌‌شناسان، بچه از زمانی رشد کرده و شخصیت پیدا می‌کند که فرهنگ‌پذیر باشد.
پدیده شوم مبارزه با فرهنگ
 برخی این‌ مسأله را مورد مطالعه قرار دادند که چگونه انسان به فکر باید و نباید می‌افتد و به تعبیر دیگر، باید و نباید از کجا پیدا می‌شود؟ چرا ما باید این‌ها را بپذیریم؟ چرا باید فرهنگ‌پذیر باشیم و به چه دلیل همان دوران قبلی را ادامه ندهیم؟ اصلا چه کسی گفته که بعضی کار‌ها را باید انجام داد و بعضی‌ کار‌ها را به دلیل زشت و بد بودن باید ترک کرد؟ این سؤال مخصوصا با توجه به این نکته پررنگ‌‌تر مطرح می‌‌شود که بیش از نیم قرن است که چنین گرایش‌‌هایی در دنیا به عنوان یک مکتب مطرح شده است.
ابتدا جوانانی در آمریکا با این قید و بند‌ها و به اصطلاح، با این فرهنگ‌‌ها به مبارزه پرداختند و خط‌شکنی کردند. اینگونه بود که باید‌ها و نباید‌ها زیر پا گذاشته شد و از راه گفتار و رفتار مورد تمسخر قرار گرفت. نمونه‌اش این شلوارهای پاره است که می‌پوشند و مد می‌شود. اگر کسی به آن‌ها بگوید چرا شلواری که می‌پوشی باید پاره باشد یا چرا باید ابتدا حتما سر زانویش را بسابند تا بپوشید، می‌‌گویند مد است! و در پاسخ به اینکه چرا مد است می‌‌گویند: می‌خواهیم آن آداب و رسوم را بشکنیم؛ اگر قبلا پوشیدن چنین لباس‌‌هایی زشت بود، الان دیگر نه تنها زشت نیست، بلکه خیلی هم خوب است که انسان شلوار پاره بپوشد! کم‌کم مدل‌‌های عجیب و غریب آرایش مو در جوامع ظاهر شد؛ شکل‌هایی که مثلا تا چندی پیش اگر کسی با چنین قیافه‌ای در خیابان راه می‌افتاد می‌گفتند حتما دیوانه است، اما حالا مد به حساب آمده و ستاره‌‌های سینما، ورزشکار‌ها و ... مدهایی مانند تاج‌خروس درست می‌کنند. چرا باید اینگونه باشد؟ پاسخ چنین کسانی این است که چرا ندارد و می‌خواهیم مقررات و آداب و رسوم را بشکنیم.
به هر حال زمینه فرهنگ از آن زمان شکل می‌‌گیرد که در انسان زمینه فهم خوبی و بدی کار‌ها به وجود می‌‌آید. البته کسانی بعدا درباره چیستیِ عقلی که به خوبی و بدی حکم می‌‌کند بحث‌‌هایی مطرح کردند. اینکه آیا ما واقعا چیزی به نام عقل داریم که می‌گوید باید این کار را انجام داد و یا نباید فلان کار انجام شود؟ اگر عقل، واقعیت دارد، آیا دو نوع عقل – عقل نظری و عقل عملی- داریم؟
سخنرانی آیت‌الله مصباح‌یزدى(دامت بركاته) در جمع تعدادی از بانوان شركت‌كننده در دوره‌های آموزشی مبانی اسلامی ـ 4 /2 / 1393