به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,692
بازدید دیروز: 5,841
بازدید هفته: 4,692
بازدید ماه: 81,417
بازدید کل: 25,068,340
افراد آنلاین: 10
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۸ دی ۱٤۰۳
Saturday , 28 December 2024
السبت ، ۲۶ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۲۰) - وظایف و حقوق مالی یک مسلمان (1) ۱۳۹۳/۰۳/۲۱

زلال بصیرت

وظایف و حقوق مالی یک مسلمان (1)

  بسم الله الرحمن الرحیم

رسیدگى به خویشاوندان و همسایگان وظایف اخلاقى است كه در قرآن كریم هم به صورت‌هاى مختلف مورد تأكید واقع شده است. شیوه قرآن كریم در بیان احكام و دستورات این نیست كه واجبات را از مستحبات جدا كند. معمولاً سفارشات قرآن كریم برای انجام اعمال نیك این‌گونه است كه عناوین كلى و ذومراتبى را بیان مى‏كند تا كسانی كه عذری دارند، كمترین مراتب آن را به جا آورند و افرادى كه فراغت بیشتر وهمت عالی‌ترى دارند، به مراتب بالاتر آن بپردازند. مثلاً امر به اقامه صلاة؛ در قرآن انحصار به نماز واجب ندارد؛ بلكه مطلق نماز مورد تأكید است. همچنین آیه : وَمِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ(1)؛ فقط زكات واجب را نمى‏فرماید؛ بلكه اصل انفاق را مورد تأكید قرار مى‏دهد كه مرتبه‏ای از آن، واجب مؤكد است؛ مراتب دیگرى هم دارد كه هر كس به اندازه توان و همتش آنها را انجام مى‏دهد. این قبیل اوامر در مقام بیان واجبات نیست؛ بلكه برای تشویق به اصل انجام این اعمال با مراتب مختلف آنهاست. از جمله مؤكدترین سفارشات الهى به همه انبیا، اولیا و همه اقوام و ملل و صاحبان ادیان در درجه اول، نماز ودر درجه دوم، زكات بوده است. حتى حضرت عیسى(ع) هنگامی كه با اعجاز الهی در گهواره با مردم سخن گفت، خود را این‌گونه معرفى كرد:قَالَ إِنِّی عَبْدُاللَّهِ آتَانِیَ الْكِتَابَ... وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا(2)؛ من بنده خدا هستم، خدا به من كتاب مرحمت فرموده و سفارشاتى به من كرده؛ اولین این سفارش‌ها نماز ودومین آنها زكات است. این دو عمل جدای از یك دیگر هم ذكر نشده است. گویا این دو، مكمل یكدیگر و اجزاى یك مركبند. آیات دیگر هم كاملاً نشان مى‏دهد كه از نظر قرآن كریم بعد از نماز هیچ كاری مهمتر از اداى حقوق مالى نیست.
معنای عام و خاص زكات
نكته‏ دیگرى كه لازم است در اینجا به آن توجه داشته باشیم این است كه اصطلاح قرآنى «زكات» غیر از اصطلاح فقهى آن است كه امروزه در عرف شایع است. منظور قرآن از «زكات» ،مطلق وظایف مالى است. اما فقها براى اینکه هر یك از اعمال، اصطلاح خاصى داشته و بهتر قابل تفهیم و تعلیم باشد، عنوان «زكات» را به حقوق مالی كه طبق فتواى مشهور به نه چیز تعلق مى‏گیرد و مصرف آن بر ذریه پیغمبر اكرم(ص) حرام است، اختصاص داد‌ه‌اند. در مقابل، «خمس» به غنایم، ارباح مكاسب و بعضی موارد دیگر تعلق می‌گیرد و برای مصارف حكومتى و كمك به سادات فقیر استفاده می‌شود. كاربرد «زكات» در قرآن به معناى لغوی آن است: الَّذِی یُؤتِی مالَهُ یَتَزَكّی(3)؛ این آیه در مقام ستایش كسى است كه از اموال خودش بخشش مى‏كند و همه اموالى را كه در راه خدا و براى انجام وظیفه پرداخت شود، شامل می‌شود. همه این موارد در لغت «زكات» نامیده می‌شود و استعمالات قرآنى هم طبق معناى لغوى وارد شده است؛ اعم از این‌كه به عنوان زكات واجب باشد یا خمس.
در قرآن كریم و همچنین در كلمات معصومین(علیهم السلام) اطلاقاتى داریم كه امروزه مأنوس نیست و در اصطلاح رایج، مفهوم دیگری از آن برداشت می‌شود؛ مثلاً گاه مفهوم عامی بوده كه در عرف خاص یا در شرایط خاصى معنای جدیدی پیدا كرده و امروزه به عنوان یك اصطلاح جدید استفاده می‌شود. به عنوان نمونه كلمه «تقیه»در لغت همان معناى «تقوا» را دارد. در نهج‌البلاغه هم این كلمه به معناى «تقوا»؛ به كار رفته است(4). همچنین كلمه «تقاة»؛ كه در قرآن دو بار استعمال شده: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً»(5)؛ كه اشاره به خوف از كفار دارد و«اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»؛ كه درآن خوف از خدا مورد نظر است. هر چند هر دو آیه معناى لغوی‌ را كه خوف و پرهیز از خطر است، شامل می‌شود؛ اما در آیه اول خوف از كفار مورد نظر است و آیه در صدد بیان این امر است كه اگر از ناحیه كفار احساس خطر مى‏كنید و مى‏خواهید خود را از خطرحفظ كنید، می‌توانید، بر خلاف واقع عمل كنید، تا جانتان محفوظ باشد؛ یعنى همان اصطلاح «تقیه» كه امروزه رایج است.اما در آیه دوم خوف از خدا مورد نظر است؛ یعنى «تقوا». واژه «تقیه» هم مثل بسیارى از واژه‌های دیگر است كه در آغاز بعثت، در قرآن یا روایات به معنای لغوی‌اش مورد استفاده قرار گرفته است، اما تدریجاً به اصطلاحی خاص تبدیل شده و امروز در عرف ما «تقیه»؛ معنایى غیر از اصطلاح رایج ندارد و معنای قبلی خود را از دست داده است. این تحولات در لغت زیاد پیدا مى‏شود و باید به این نكته توجه داشته باشیم. بر همین اساس «زكات»در عرف قرآنى به معنای لغوى‌اش به كار رفته؛ یعنی هر مالى كه انسان در راه خدا صرف كند، بنا بر این حتى بر صدقات مستحب هم «زكات» اطلاق مى‏شود. همچنانکه در عرف قرآنی عنوان «صدقه»برای زكات واجب هم استعمال مى‏شود. مثل آیه‌ای كه در مقام تعیین مصارف زكات می‌فرماید: إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ...(6).
مراتب وظایف دینی
در میان تكالیف مالى آنچه مهمتر است رسیدگى به نزدیك‌ترین كسانی است كه با انسان رابطه خویشاوندى دارند؛ طبعاً در درجه اول پدر و مادر و بعد از آنها سایر خویشاوندان مثل خواهر و برادر، عمو، عمه، دایى، خاله و فرزندان آنها. هرچه نسبت خویشاوندی نزدیكتر باشد وجوب رسیدگی به آنها مؤكدتر و از اولویت بیشترى برخوردار است. این مطلب در این آیه از سوره نساء مورد تأكید واقع شده است: وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساكِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً(7). در این آیه ابتدا بر پرستش خدا كه واجب‏ترین واجبات است تأكید و از شرك نهى مى‏كند.عبادت خدا منحصر به واجبات نیست؛ بلكه هر عمل عبادى پرستش خداست. این قسمت از آیه ترغیب به همه كارهاى خیرى است كه تحت عنوان عبادت خدا مى‏گنجد. متقابلاً نهى از شرك فقط بت پرستى را شامل نمى‏شود؛ بلكه هر نوع شركى مذموم است؛ حتى شرك‏هاى خفى مثل ریا وسمعه، تامراتبی از شرك كه مخفی‌تر است مثل اعتماد و امید بستن به غیر خدا كه منزه بودن آنها اختصاص به اولیای الهی دارد. این آیه انسان را از آنها هم بر حذر می‌دارد. ذكراین نمونه‌ها شاهدی است بر اینكه ما به واسطه انس با اصطلاحات فقهى و مانند آنها تصور نكنیم كه الفاظ مورد استفاده در آیات كریمه قرآن و روایات شریفه همگی ناظر به اصطلاحات امروزی هست. بلكه مراد از آنها مفاهیم عامى است كه بعضى از مصادیق آنها فقهى است و اغلب آنها مصادیقی است كه در دایره مستحبات یا مسایل اخلاقی جا می‌گیرد.
این مسئله نشانه آن است كه اسلام به حد خاصى از كمال دعوت نمى‏كند؛ بلكه معمولاً ارزشهایی كه اسلام مطرح مى‏كند ذومراتب است، بگونه‌ای كه فاصله بین مرتبه نازل با مرتبه عالى و اعلا را خدا مى‏داند و فهمیدن این مراتب بسته به این است كه ما براى تسهیل در فهم و انتقال مطالب آنها را چگونه دسته‏بندى كنیم. مثلاً در بعضى روایات براى ایمان هفت بخش شمرده شده است: سَبْعَةِ أَسْهُم(8). بعضى افراد یك سهم از ایمان دارند، بعضى دو سهم و بعضى بیشتر. در این روایت سفارش مى‏فرماید كسانی كه سهم عالی‌تری از ایمان را دارند، نخواسته باشند مرتبه خود را به مرتبه پایین‏تر تحمیل كنند. چون هر كسى ظرفیت خاصى براى ایمان دارد. همه نمى‏توانند ایمان سلمان و ابوذر را داشته باشند. ابتدا باید ظرفیت افراد سنجیده شود، تا به اندازه ظرفیت هركس در جهت بالا بردن ایمانش سعى شود. در غیر این صورت او نمى‏تواند تحمل كند. همچنانکه مى‏دانید در میان اصحاب پیغمبر(ص) نزدیك‌ترین افراد از نظر ایمان به یكدیگر سلمان و ابوذر بودند. در بعضی روایات ایمان به ده درجه تقسیم شده و در ادامه گفته‌اند ابوذردر مرتبه نهم و سلمان در درجه دهم از ایمان قرار گرفته‌اند. بقدرى ایمان این دو به هم نزدیك بود كه: لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ(ص) بَیْنَهُمَا(9)؛ پیغمبر اكرم(ص) بین سلمان و ابوذر عقد اخوت بستند؛ در عین حال در همین روایت و روایات متعدد دیگرى داریم كه: لَوْ عَلِمَ أَبُوذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ. گرچه این دو در ایمان فقط یك درجه با هم اختلاف داشتند، اما ظرفیت ابوذر به اندازه‏اى بود كه اگر معرفت سلمان به او عرضه مى‏شد، طاقت نمى‏آورد و مى‏گفت او از اسلام خارج است.
ظرفیت‏هاى افراد در فهم و معرفت و درك معارف بلند متفاوت است و اگر بیش از حد به آنها عرضه شود، ممكن است برای ایشان باعث فتنه شود. سایر ارزش‌هاى اسلامى هم این‌چنین است؛ یعنی به حد معینى منحصر نمی‌شود؛ بلكه طیفى از مراتب را شامل می‌شود. از جمله مفاهیم زكات، تقوى و حتى عبادت هر یك مراتب فراوانى دارند.چنین تصور نشود كه اعْبُدُوا اللّهَ؛ یعنى فقط اقامه نماز واجب؛ بلكه هر امری را كه پرستش خداست شامل می‌شود. مفهوم عبادت ،مراتبى را شامل می‌شود كه عقل ما به آنها نمى‏رسد؛ بلكه در بین افراد متعارف، كسی مثل سلمان و بالاتر از او، ائمه اطهار(ع)این مراتب را درك ‏كرده‌اند؛ عبادت‌هایى كه ما از درك آنها عاجزیم؛ همچنانکه لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً؛ مراتبی از شرك را شامل می‌شود كه ما به‌درستی نمی‌فهمیم.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى  قم ؛ 24 /6 /1387
 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بقره / 3.                          2. مریم / 31.                  3. لیل / 18.
4. ر.ك: نهج‏البلاغه، ص 109، خطبة الغراء: «فَاتَّقُوا اللَّهَ تَقِیَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَع‏».
5. آل‏عمران / 28.                 6. توبه / 60.                     7. نساء / 36.
8. وسائل‏الشیعة، ج 16، ص 159، باب 14، «استحباب الرفق بالمومنین».
9. الكافی، ج 1، ص 401، باب «فیما جاء أن حدیثهم صعبٌ مستصعب.»