به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,807
بازدید دیروز: 5,841
بازدید هفته: 4,807
بازدید ماه: 81,532
بازدید کل: 25,068,455
افراد آنلاین: 13
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۸ دی ۱٤۰۳
Saturday , 28 December 2024
السبت ، ۲۶ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۲۲) - سلامت در دین؛ بزرگترین دغدغه دینداران(1) ۱۳۹۳/۰۴/۰۴

زلال بصیرت

سلامت در دین؛ بزرگترین دغدغه دینداران(1)

  بسم الله الرحمن الرحیم

  امام سجاد(ع) در دعای شروع ماه مبارك رمضان پس از حمد و ستایش الهى از خداى متعال چندین درخواست درباره نماز، وظایف مالى، صله رحم، رسیدگى به فقراء و دادن زكات و صدقات و انجام وظایف اجتماعى را مطرح فرمودند. پس از این درخواست‌‌ها از خدا می‌خواهند: خدایا به ما توفیق بده، اعمالى انجام دهیم که ارزش اعمال ما از همه فرشتگان و بندگان بالاتر باشد.
درخواست رفع موانع
می‌توان حدس زد كه حضرت سجاد(ع) در این درخواست، به نوعی خواسته‌اند تا به انسان توجه دهند كه برای رسیدن به هدف، باید علاوه بر درخواست كسب توفیق، از خداوند رفع موانع توفیق را نیز خواست. براى اینكه یك عامل اثر كند، غیر از مقتضى و شرایط وجودى، شرایط عدمى را نیز می‌خواهد. به این معنا كه اموری باید باشد و اموری نباید باشد تا عامل اثر كند. اگر موانعى وجود داشته باشد، باید موانع بر طرف شود، در غیر این صورت مقتضى اثر خودش را نمى‏بخشد. امام سجاد(ع) در این مقام عالی از خدا مى‏خواهند تا عملشان، از اعمال فرشتگان بالاتر بوده و با آن اعمال، مقام رفیع اعلا كه بالاترین مقام و جایگاه همنشینی با انبیاء و اولیاء است، را به دست آوردند. «حَسُنَ أُولئِكَ رَفِیقاً».
باید توجه داشت كه ائمه اطهار(ع) هنگامی كه دعا را براى تعلیم دیگران می‌فرمودند، مقام خود را تنزل داده و در حد افراد عادی، مطالب را ارایه مى‏كردند و یا به تعبیر دیگر، صرف نظر از تفضلات خدا، به خود نگاه مى‏كردند. آنان ظرف خالى و مجموعه تهى را می‌دیدند یعنی كه از خود چیزى ندارند. در دعاى ابوحمزه مى‏خوانیم: «فَمَنْ یَكُونُ أَسْوَءُ حالاً مِنّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حالی إِلى قَبْری»؛ ائمه اطهار(ع) در هنگامی كه دعا می‌خواندند، حالات عجیبى پیدا نموده و با گریه‏هاى فوق‏العاده، و با ناله‌هایی بلند گاهى به حالت غش مى‏افتادند. این حالت فقط برای تعلیم نیست. بعد از آنكه از خدا مى‏خواهد كه خدایا مرا برسان به عالى‏ترین مقامى كه یك مخلوق مى‏تواند برسد، كه حتى فرشتگان نیز به آن مقام نرسند، می‌فرماید: خدایا مرا از الحاد در توحید حفظ فرما؛ از اینكه در دین شك كنم. این ترتیب در دعا برای آن است كه انسان توجه پیدا كند كه تنها توفیق الهى براى انجام كار كافى نیست بلكه باید از خدا خواست كه توفیق عنایت فرماید تا انسان به موانع مبتلا نشود.
انحراف از توحید، بزرگترین مانع
كلمه «الحاد» یا «ملحد»؛ معمولا در مورد كسانى به كار می‌رود كه منكر خدا یا منكر دین هستند، اما اصل لغت الحاد این نیست. قرآن در مورد الحاد تعبیراتی به كار برده است: «ذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمائِهِ»(1)؛ مفسرین و لغت‏شناسان گفته‏اند كه منظور از الحاد میل از حق است .تعبیر ساده‏تر و معادل آن یعنى «انحراف»، الحاد به معنی منحرف بودن است. اگرچه انكار خدا هم یك مصداق انحراف است، در قرآن و روایت، كلمه الحاد بسیار وسیعتر از انكار خدا و دین است، بلكه به معنی هر گونه انحراف نسبت به توحید است. «ثنویه» و دوگانه پرستان، اهل تثلیث، منكرین خدا، دهرى‌‌ها و طبیعى‌‌ها از جمله فرقه‌هایی هستند كه درباره توحید، انحراف داشته‌اند. بعضى از مانوى‏‌ها یا بعضى از فرقه‏هاى دیگر قائل به خداى خیر و شر و «ثنویت» بودند. مسیحیان نیز قائل به تثلیث بوده و خدایان سه گانه را قبول داشتند: «كَبُرَتْ كَلِمَهًْ تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ»(2)؛ این یك نوع انكار توحید است. براى مسلمانان نیز همیشه خطر انكار توحید وجود دارد. در بسیاری از شهر‌ها و مراكز مذهبی می‌توان كسانی را یافت كه پس از سال‌‌ها تحصیل در علوم دینی، منحرف شده و خدا را انكار كردند. خدا در قرآن كریم مثال روشنى را بیان می‌كند. با خواندن داستان بلعم باعورا هیچ كس نمى‏تواند از مصونیت در برابر خطر كفر و الحاد، مطمئن شود. چنین اطمینانى براى هیچ كس وجود ندارد و هر كس چنین امنیتى را احساس كند، فریب شیطان را خورده است. همه ما در معرض همه گونه خطرى هستیم؛ مگر آنكه خدا انسان را حفظ كند. البته همه توسلات و دعا‌ها كه به واسطه و عنایت اهل بیت(ع) آموخته‌ایم و ذكر مصیبت‏‌ها و اشك ریختن‏ها، می‌تواند ضامن حفظ دین باشد. چیزى كه بتواند انسان را در مقابل همه شبهات مقاوم نموده و همه انگیزه‏هاى كفر را نابود سازد، جز ولایت اهل بیت(ع)، وجود ندارد.
هیچ کس مصونیت ندارد
الحاد و انحراف افراد، اینگونه نیست كه انسان حتماً مسیحی یا یهودی شود، بلكه به صورت غیر مستقیم مسیر انحراف را می‌پیماید. در سال‌های نزدیك به پیروزى انقلاب، در مدرسه فیضیه شبى بعد از نماز، شخصی كه هنوز در قید حیات است، به منبر رفته و در رابطه با مادیین صحبت مى‏كرد. او دلایلى مى‏آورد كه مادیت غلط است و خیلى ساده مى‏توانیم سخنان مادیین را رد كنیم، سپس ادامه داد من با یك مادى صحبت كردم و گفتم فرمول‏هاى ریاضى ثابت است و دو دو تا چهار تا می‌شود. این یك امر ثابت است. راه حل‏هاى معادلات ثابت است، اتحادها، فرمول‏هاى ثابتى هستند كه همیشه هست و بوده. خدا نیز یعنى همین، یعنى همین امور ثابت! این اموری كه در عالم ماده وجود دارد متغیرات است، زمانی هستند و زمانی دیگرنیستند و نابود مى‏شوند. مجموع این متغیرات همان علم خدا و عین خداست، خدا یعنى همین فرمول‏هاى ریاضى! این را از زبان یك روحانى كه هنوز نیز زنده است و در شهر قم زندگی می‌كند، در مدرسه فیضیه از روى منبر شنیدم. او نظر بدی نداشت و واقعا مى‏خواست از اسلام و توحید دفاع كند؛ اما مقدار فهم او این بود. فرد دیگرى كه از دنیا رفته است و مرد بسیار خوبى بود، مى‏گفت جواب مادیین خیلى راحت است، این همه بحث‏هاى فلسفى و كلامى نمى‏خواهد. من با مادیین بحث مى‏كنم، مى‏گویم شما این تغییراتى را كه در عالم ماده وجود دارد و یك ماده به ماده‏اى دیگر تبدیل مى‏شود در پایان مى‏رسد به اینكه یك مادهًْ‏الموادى هست كه اصل همه اینهاست؛ این ماده‌ًْالمواد همان خداست! انسان اهل علم، بزرگوار و مرد خوبى هم بود. غیر از قم در بعضى حوزه‏هاى دیگر هم تحصیل كرده بود، اما به همین سادگى خدا را این طور معنا مى‏كرد: یعنى ماده المواد عالم!
با چنین تصورى از خدا داشتن دیگر چه چیزى براى دین باقى مى‏ماند؟ دیگر چه مناجات و دعایى با خدا؟ با ماده‏المواد عالم، انسان مناجات مى‏كند؟ از او چه مى‏خواهد؟ اینان كه خوبان بودند و قصد بدی نیز نداشتند، این سخنان را مى‏گفتند. این دو داستان مربوط به بیش از سى سال پیش و قبل از انقلاب است. داستان سوم، نیز مربوط به پیش از انقلاب است. در آن زمان كتابى به نام «توحید» نوشته شده بود. در آن كتاب آمده بود كه ماتریالیسم فلسفى نكوهشى ندارد، آنچه ما مذمت مى‏كنیم، ماتریالیسم اخلاقى است. براساس ماتریالیسم فلسفى، غیر از ماده در عالم هستى، چیز دیگرى وجود ندارد. نویسنده این كتاب تأكید می‌كند این اشکالی ندارد؛ آنچه اشكال دارد ماتریالیسم اخلاقى است؛ یعنى آدم دلبستگى به عالم ماده داشته باشد. این نویسنده اهل تظاهر به مسائل اخلاقی نیز بود. بر روی فرش‌گران قیمت و بستر نرم نمی‌نشست و نمی‌خوابید. مهمانى كه مى‏رفت غذاهاى لذیذ نمى‏خورد؛ اگرچه در مهمانى‏هاى خصوصى همه چیزى را استفاده مى‏كرد؛ اما در حضور دیگران خیلى تظاهر به زهد می‌كرد، چون با ماتریالیسم اخلاقى مخالف بود! رسما كتابی به نام «توحید» نوشته بود، در دفاع از بى‏خدایى! «لا اله الا الله» را معنا كرده بود كه منظور از «الله» یعنى ایده‏آل اخلاقى! این فرد، طلبه‏اى بود كه در مشهد درس خوانده و بزرگ شده بود. با بزرگانى تماس داشته و در جلسات آنان شركت مى‏كرد. این فرد از اعضاء فداییان خلق و منكر دین و خدا شد و برای دوستان و پیروان و اطرافیان خود، ازدواج دسته‏جمعى ایجاد مى‏كرد؛ یعنى عده‏اى از خانم‌ها را به عده‏اى از آقایان ازدواج داده و عقدشان مى‏كرد. استدلال به قرآن نیز مى‏كرد كه گفته «نِساؤكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ»(3)؛ «نِساء» جمع است، «كُمْ» هم جمع است؛ یعنى یك عده مرد، شوهر یك عده زن! در خانه‏هاى تیمی، پیروان این آقاى معمم كه كتاب «توحید» را نوشته بود، این اتفاق‌‌ها می‌افتاد! پس از انقلاب او را اعدام کردند.
این شخص در مدرسه فیضیه و در مدرسه مرحوم آقاى بروجردى درس مى‏گفت و عده‌ای از جوان‌ها هم در اطراف او بودند و از او طرفدارى مى‏كردند. چنین انسانی هر چند نماز و عبادت و انفاق اموال در راه خدا داشته باشد، چه فایده‏اى دارد؟امروز نیز چنین خطرهایى وجود دارد. هیچ مرز امنى وجود ندارد، قم باشد، یا نجف، تهران باشد یا مشهد، مرزى نیست كه بگوییم اینجا دیگر سرایت نمى‏كند. این خطر‌ها براى همه وجود دارد. در همان زمان كسانى درباره توحید بحث مى كردند، مى‏گفتند «توحید» باب تفعیل است از «وَحَدَ» یعنى «ایجاد الوحدهًْ»، «جعل الشى‏ء واحدا»، پس فارسى توحید یعنى یكى كردن! باب تفعیل، مثل باب افعال، لازم را كه متعدى مى‏كند، یا مفعول اول را به مفعول ثانى مى‏برد، «وَحَّدَهُ»؛ یعنى «جَعَلَهُ واحِدا»، یعنى «أَوْجَدَ الْوَحْدَهًْ فیه». پس اصل توحید یعنى اینكه كثرت را یكى كنیم. گروهى از این تعریف نتیجه گرفتند كه توحید مربوط به جامعه است و هدف آن ایجاد «جامعه طراز نوین توحیدى» است.
سخنرانی آیت اللّه مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر مقام معظم رهبرى، قم،30 /6 /1387.
______________________
1. اعراف / 180.    2. كهف / 5.    3. بقره / 223.