به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 4,672
بازدید دیروز: 5,841
بازدید هفته: 4,672
بازدید ماه: 81,397
بازدید کل: 25,068,320
افراد آنلاین: 6
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
شنبه ، ۰۸ دی ۱٤۰۳
Saturday , 28 December 2024
السبت ، ۲۶ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
زلال بصیرت (۲۵) - کمین‌های شیطان در مسیر قرب به خدا (بخش دوم و پایانی) ۱۳۹۳/۰۴/۱۱

کمین‌های شیطان در مسیر قرب به خدا (بخش دوم و پایانی)  

زلال بصیرت

غفلت از خدا ؛ عامل همه تباهی‌ها

  بسم الله الرحمن الرحیم

اگر كسی اعتقاد داشته باشد كه همه كمالات فقط و فقط برای اوست، همه خوبی‏‌ها و زیبایی‏‌ها و كمالات موجود را یك رشحه بسیار ناقص و قطره‏ای از اقیانوس بی‏نهایت كمال الهی می‌داند. در عالم انسانی كسی را كه در زیبایی ظاهری و جمال، فوق‏العاده می‏شناسیم حضرت یوسف علیه‌السلام است. نگاه كردن عده‏ای به چهره ایشان باعث شد تا همه، دست‏های خود را به جای ترنجی كه در دست داشتند، ببرند. آنها با دیدن جمال یوسف (ع) مبهوت شده و گفتند «ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلاّ مَلَكٌ كَرِیمٌ»(1). اگر پرسیده شود كه زیبایی و جمال یوسف (ع) نسبت به زیبایی خدای متعال چه اندازه است به یقین نسبت زیبایی یوسف (ع) به زیبایی خدای متعال، از نسبت قطره‏ای به اقیانوس آرام و از همه دریاهای عالم كمتر و پایین‌تر است. حضرت یوسف‌(ع) مخلوقی است در حدّی ضعیف و ظرفیتی اندك. سایه‏ای از زیبایی خدا در حضرت یوسف (ع) تابیده شد.

مخلوق محدود و خالق بی‌نهایت
توحید این است كه انسان بداند صفات مخلوقات محدود هستند و این تنها خداست كه در همه امور كمال محض و بی‌نهایت مطلق است. نخستین خطر تهدید كننده انسان كه به دنبال آن، در سایر معارف اعتقادی، انحراف پیدا می‌شود، نفهمیدن و نشناختن خدای یگانه است. انسان هرگاه خدا را شناخت و هدف او قرب و یافتن رضوان خدا شد، در جست‌وجوی او راهی را انتخاب می‌كند تا به قرب او نائل شود. انسان باید تلاش كند تا راه و مسیری را برگزیند كه رضایت خدا در آن بوده و انسان را به خدا نزدیك كند. انسان، موجود محدود ناقصی است كه به تدریج باید از مراحل آغازین زندگی علم و شناخت پیدا كند: «أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً»(2)؛ در چنین مقامی انسان احتیاج به هدایت الهی دارد تا خدا او را هدایت كند. خدا نیز چنین كرده و از لطف و عنایت خود دین را به وسیله انبیاء (ع) برای انسان فرستاده است.
یقین در دین
واجب‏ترین امر بر انسان این است كه تلاش كند تا دین را درست بشناسد و یقین پیدا کند آن دینی كه دین صحیح و خداپسند است، «دین الله» است. سپس انسان باید تلاش كند جزئیات آن دین را شناخته تا بتواند به آن عمل كند. پس از معرفت خدا، مهمترین چیز برای انسان، معرفت دین خداست. اگر انسان پس از شناخت خدا، یقین پیدا نكرد كه دین صحیح كدام است و در دین شك کرد، راه تقرب به او را پیدا نمی‏كند. برای نزدیك شدن به خدا و رسیدن به رضوان و رحمت بی‏نهایت او در عالم آخرت، انسان باید بداند كه چه كاری باید انجام دهد و این جز با شناخت دین به دست نمی‌آید. اگر انسان به مرحله یقین دست نیابد، به واسطه شك، درجا زده و توان حركت در مسیر الهی را نمی‌یابد. برای همین امام سجاد (ع) در دعا پس از درخواست از خدا، برای دور ماندن از الحاد، به آفت شك در دین اشاره نموده و می‌فرماید: «وَ الشَّكَّ فِی دِینِكَ» ما را نخست از الحاد در توحید، كه لازمه آن تقصر در تمجید است، دور بدار و دوم از شك در دین، ما را حفظ فرما. انسان پس از شناخت خدا و دین، در نهایت به مقام بندگی خدا رسیده و در مقام عمل بر می‌آید. این دو فراز از دعا بیشتر به بینش و گرایش‏های قلبی و اعتقادات انسان مربوط است. لازمه شناخت دین، شناخت وظایف انسان نسبت به خود، نسبت به خدای متعال، نسبت به جامعه و نسبت به مخلوقات است. هنگامی كه انسان این وظایف را یاد بگیرد می‌تواند در مقام عمل برآید. برای عمل كردن به دین باید انسان توجه داشته باشد كه اگر در مقام عمل كوتاهی كند، چه سرنوشت بدی در انتظار او خواهد بود و در دام چه دشمن مطرودی خواهد افتاد.
خطرات در کمین‌
پس از شناخت هنگامی انسان می‏تواند راه درست را بپیماید كه در گرداب و دام شیطان گرفتار نشود. انسان اگر از چنگ شیطان به در آمد و راه صحیح را شناخت، پس از شناخت ممكن است، در مقام عمل در دام شیطان گرفتار شده و نتواند عمل كند. مرحله اول عقاید، مرحله دوم شناخت دین و مرحله سوم مقام عمل است. برای هر كدام از این مراحل لوازمی ذكر شده است. اگر شك در دین پیدا شد «وَ الْعَمَی عَنْ سَبِیلِكَ»؛ انسان نسبت به مسیری كه باید در آن گام نهد، كوردل شده و آن را درك نمی‏كند. حق و باطل را تشخیص نمی‏دهد؛ چون دین صحیح را درست نشناخته، نمی‏داند كه كدام مسیر درست است و كدام درست نیست. همچون انسان نابینا که نمی‌تواند در هنگام حركت در مسیر، خطرها، گودال‌ها، صخره‏ها، حیوانات درنده و گزنده، مار‌ها و عقرب‌‌ها و تهدید‌ها و آسیب‌‌ها را دیده و از آنها خود را حفظ كند. كسی كه دین را نشناخته و به آن یقین ندارد، به آسانی در خطر‌ها گرفتار می‌شود. اگر انسان در مقام عمل قدر نعمت‏های خدا را ندانسته و به اوامر و نواهی و حدود الهی، عمل نكند و اعمال واجب را بزرگ ندانسته و نسبت به آنچه باید احترام بگذارد، كوتاهی كند و از آنچه ممنوع است، دور نشده و مرتكب حرام شود، خواه ناخواه در دام شیطان گرفتار شده و به هلاكت می‏رسد.
تغافل و بی‌اعتنایی به خدا، سقوط در همه تباهی‌ها
مرحله بعدی مرحله عمل است، در مرحله عمل، مهم آن است كه انسان احكام الهی و دستورات خدا را محترم بشمارد و به آن توجه داشته باشد. آفت این مرحله این است كه انسان خود را به غفلت انداخته و بی‌اعتنایی كند. گاهی غفلت به طور طبیعی ایجاد می‏شود، این بد است؛ اما بدتر از آن این است كه انسان از روی عمد غفلت و بی‌اعتنایی كند.
انسان در شبانه روز از هنگامی كه صبح از خواب بیدار می‏شود تا آن هنگام كه شب به خواب می‌رود، كمتر می‌شود كه مراقب باشد تا در مسیری كه خدا فرموده گام نهاده و به دستورات الهی عمل كند. بیش از نود درصد توجهات انسان، معطوف به رفع نیاز‌ها و خواسته‏های مادی همچون خوردنی‏ها، آشامیدنی‏ها، پختن، خریدن و پول در آوردن، است. توجه به این امور به صورت طبیعی، آن گونه كه باید و شاید، جایی برای توجه به خدای متعال و دستورات او باقی نگذاشته و توجه به خدا در انسان ضعیف می‏شود. این به خودی خود، نكوهیده و مذموم است. اما بدتر و نكوهیده‌تر از آن این است كه انسان از روی عمد، به خدا و دستورات او بی‌اعتنایی و بی‌توجهی می‌كند. با آنكه شرایط هشدار و توجه برای انسان فراهم است، اما او خود را به بی‌توجهی می‌زند. گاهی شنیدن موسیقی برای انسان جالبتر از شنیدن قرآن است. تماشای یك فیلم جالبتر از شنیدن تفسیر قرآن است. خداوند می‏خواهد انسان را از غفلت بیرون بیاورد و او را متوجّه سازد، اما انسان تغافل نموده و خود را از روی عمد به غفلت گرفتار می‌كند. این تغافل و بی‌اعتنایی، قساوت قلب آورده و از انسان توفیق را سلب می‏كند. غفلت‏های طبیعی، تا آنجایی كه طبیعی است، اگرچه نقص است و مناسب مقام عبودیت نیست، اما خیلی خطرناك نیست. در چنین غفلت‌هایی هنگامی كه انسان توجه پیدا نماید، پشیمان می‏شود كه چرا غفلت داشته است.
اما هنگامی كه عامل توجه، وجود دارد و انسان خود را به غفلت‌زده و از روی بی‌اعتنایی، به خدا توجهی نمی‌كند، العیاذ بالله كار به جایی می رسد كه انسان از شنیدن اسم خدا نیز بیزار می‌شود:«وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بِالْآخِرَهًْ»(3)؛ هنگامی كه انسان در مرداب دنیا فرو رفته و دل را در اختیار لذایذ دنیا قرار می‏دهد، هر آنچه را كه مزاحم لذت دنیا باشد مانع دیده و از آن ناراحت می‏شود. اگر به كسی كه در پی هوس و گناه است؛ خدا را یادآور شوید، طبیعی است كه ناراحت شود. به جای آنكه قلب و جان انسان با شنیدن نام خدا، خرسند و شاد و نورانی شود و همچون عاشقی كه نام معشوق را می‏شنود، بی‌اختیار گردد، با شنیدن نام او ناراحت شده و می‏گوید: یك دقیقه نمی‏گذارند راحت باشیم:«وَ إِذا ذُكِرَ اللّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤمِنُونَ بِالْآخِرَهًْ.»؛ پناه بر خدا! انسان باید همواره یاد خدا را در دل زنده نگاه داشته و نسبت به احكام الهی با احترام نگاه كند. هنگامی كه از دین و فقه و احكام خدا سخنی به میان می‌آید، انسان باید با ادب و احترام با آن روبه‌رو شده و با اشتیاق آنها را آموخته و به آن عمل کند. اگر انسان نسبت به حرمت‏های الهی بی‏اعتنا شد و خود را به غفلت زده و عامل غفلت را برای خود فراهم کرد، قطعا در دام شیطان گرفتار خواهد شد.چنانکه امام سجاد (ع) می‏فرماید:«وَ الانْخِدَاعَ لِعَدُوِّكَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»؛ ما را از فریب شیطان و گرفتاری در دام او دور بدار.
سخنرانی آیت‌الله مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب، قم، 31/06/87.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. یوسف / 31.         2. نحل / 78.                3. حج / 46.