زلال بصیرت (۳۱) - راههای رسیدگی به محرومان ۱۳۹۳/۰۴/۲۵
اهتمامی كه اسلام به رسیدگی به محرومین و خدمات عامالمنفعه دارد، برای خیلی از افراد، درست روشن نیست. امروز كه دوران علم و بحث و تحقیق و پژوهش است باید به این گونه مسائل كه بر زمین مانده است بیشتر توجه شود تا تحقیقات انجام شده، تكراری نباشند. امروزه پرسش بسیاری از مردم بویژه جوانان این است كه در جامعه بهترین راه رسیدگی به فقرا و رفع نیاز محرومان و مستمندان چیست؟
رفع نیازمندیهای محرومان به سه شكل كلی قابل تصور است. یكی آنكه این وظیفه به عهده افراد گذاشته بشود. هر كسی به خویشاوندان خود یا به همسایگانش كمك كند و این تنها راه برای كمك به نیازمندیهای محرومان به صورت داوطلبانه باشد. نقطه مقابل آن این است كه بگوییم همه نیازمندیهای محرومان جامعه توسط یك دستگاه مركزی باید رسیدگی شود. آن دستگاه مركزی همان دولت است كه باید برای مشكل محرومان برنامهریزی كند. اگر لازم است مالیات بیشتری از افراد متوسط و متموّل بگیرد یا از منابع دیگر، بودجه كمك به محرومان و معلولان را تأمین كند. در اسلام هیچ كدام از این دو شیوه به تنهایی پذیرفته شده نیست. اصل در همه احكام اسلامی این است كه باید به گونهای اجرا شود كه مسئولیت فردی انسان فراموش نشده و برجسته باشد. چون انسان با رفتارهای فردی تكامل پیدا میكند. اگر دولت به فقرا رسیدگی كند، ثواب آن به افراد نمیرسد. خیلی فرق است بین آنكه از افراد مالیات اجباری گرفته شود یا آنكه انسان داوطلبانه به مشكل محرومان رسیدگی كند. بهترین راه را اسلام قرار داده تا با خودسازی، روحیات فردی تكامل پیدا کرده و سرانجام در قیامت نیز هر كسی نتیجه عمل خود را میبیند: «وَ كُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَهًْ فَرْدا»(1)، «لا تَزِرُ وازِرَهًٌْ وِزْرَ أُخْری»(2)، هیچ كس مسئولیت دیگری به عهدهاش نیست: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی»(3)، هر كسی به همان اندازه كه سعی و تلاش نموده، از آن بهره میگیرد. این یك اصل كلی در اسلام است.
اسلام، دین واقعیت و آرمان
اسلام در كنار این توصیهها، واقعیتها را فراموش نمیكند. به اصطلاح اسلام برنامههای آرمانی را با واقعیتها، در كنار هم در نظر میگیرد. به عنوان نمونه در موعظهها و هشدارها به انسان دستور داده شده كه به نوامیس مردم تجاوز نشود. در اسلام فقط به این توصیه و تنها به وعده عذاب و جهنم اكتفا نمیشود. در جای دیگر نیز میگوید، اگر عمل منافی عفت، با چهار شاهد عادل ثابت شود، فرد گناهكار را در حضور مردم مجازات كنید. در اینجا دیگر مسئله عواطف و احساسات مطرح نیست :«وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَهًْ فِی دِینِ اللّهِ»(4)، اسلام میخواهد افراد به اراده و به خواست خود گناه را ترك و با تشویق و انذار و تبشیر، راه صحیح را انتخاب كنند و از راه زشت كنارهگیری نمایند. در عین حال اسلام میداند كه چنین واقعیتهایی اتفاق خواهد افتاد و گاهی تعداد آن نیز كم نخواهد بود. باید راههای بازدارنده گناه نیز وجود داشته باشد. بر همین اساس در اسلام حدود و تعزیرات به عنوان قوانین كیفری، برای جلوگیری از خلاف و جرمهای بزرگ پیشبینی شدهاند. اگر این قوانین كیفری وجود نداشت، فساد آنچنان دامنگیر جامعه میشد كه دیگر جایی برای حركت بشردوستانه داوطلبانه در جامعه باقی نمیماند. هرگاه فساد رایج شود، همه خانوادهها را آلوده خواهد كرد و در جامعهای كه خانوادهها آلوده شوند، دیگر رشد معنوی در آن جامعه معنایی نخواهد داشت.
اسلام میفرماید: «اجرای یك حد، از چهل روز بارندگی برای مردم جامعه بهتر است».(5)،اگر یك حكم الهی را جاری كنند و یك حد را در برابر چشم مردم اجرا كنند، بركت آن برای جامعه، از اینكه چهل شبانه روز باران ببارد، بیشتر است. چرا كه اجرای حد، از گسترش مفاسد جلوگیری میكند. انسان با رسیدگی به دیگران و به ویژه محرومان میتواند به درجات عالی برسد.
رسیدگی به فقرا، وظیفه فرد و حكومت
اگرچه نباید انسان ایثار را فراموش كند اما اسلام رسیدگی به محرومان را تنها وظیفه افراد نمیداند بلكه دولت اسلامی را نیز موظف کرده تا زكات را از مردم گرفته و به فقرا برساند: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهًْ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ»(6). این حكم حكومتی از وظایف دولت اسلامی است كه زكات را گرفته و به فقرا بدهد :«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ»(7)، اسلام علاوه بر كارهای خیر داوطلبانه، دستورات قانونی و گاهی همراه با قوانین جزایی را وضع کرده است تا نظم جامعه حفظ و حالت اعتدال در جامعه برقرار شود. چرا كه در جامعهای كه ظلم و بیداد و تجاوز حاكم باشد، حتی افرادی هم كه استعداد دارند، نمیتوانند رشد كنند. در وصف جامعه زمان ولی عصر (عج) در قرآن گفته شده: «وَ لیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً»(8). تشكیل دولت صالحین هنگامی است كه خدماتی به جامعه ارائه شود، تا آنجا كه ناامنی از جامعه برداشته شود: «لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» هنگامی كه اینگونه شد، زمینه برای اهل توحید و معنویت فراهم میشود:«یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً» اگر بنا باشد جامعهای خداپرست شود و از شرك دوری كند، باید زمینه تربیتی در آن جامعه فراهم شده و امنیت داشته باشد. در جامعه ناامن، فرهنگ و تقوا نیز رشد نمیكند. دین اسلام دین جامع و كاملی است كه به همه امور در حد كافی آن رسیدگی كرده است. متأسفانه ما ارزش احكام اسلام را نمیدانیم.
فعالیت گروهی و مردمی
راه سوم برای کمک به محرومان این است كه فعالیتهای سازمان یافته مردمی تقویت شود. در این فعالیتها، محور كار فردی افراد نیست، بلكه باید كار گروهی انجام شود، اما نه گروهی كه به اجبار دولت تشكیل شده باشد. گروهی از مردم با اشتیاق، با یكدیگر همكاری كرده و مجموعهای را تشكیل میدهند. به عنوان نمونه گروه رسیدگی به ایتام یا رسیدگی به جوانان جهت ازدواج. البته هیچ كدام از این موارد به تنهایی آن چیزی نیست كه اسلام میخواهد. اسلام همانگونه كه بر كار فردی، تكیه میكند تا فرد رشد كند، از دستگاه دولت نیز غفلت نمیكند. دولت نیز باید تلاش بكند تا به محرومین رسیدگی كند و از اموال بیتالمال به خصوص زكات استفاده و نیازهای آنها را برطرف كند. ولی این به آن معنا نیست كه افراد دیگر مسئولیتی ندارند.
زكات، مایه پاکیزگی روح
قرآن میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهًْ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها» به پیغمبر اسلام (ص) خطاب میفرماید: كه از مردم صدقه و زكات را بگیر تا جان آنها پاك شوند نمیفرماید «تطهر اموالهم» در فرهنگ عامه میگویند اموال فلان شخص آلوده است. وقتی خمس و زكات را بدهد اموال او پاك میشود. در دعای امام سجاد (ع)در باره ماه رمضان نیز این تعبیر آمده است:«نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ». تعبیر قرآن از این بالاتر است و میگوید «تطهرهم» یعنی افراد را پاك میكند. وقتی حق واجبی به اموال انسان تعلق میگیرد، اموال او آلوده است و علاوه بر آن جان او نیز آلوده است. چرا كه امساك كردن از انجام تكلیف واجب، گناه است و گناه، روح را آلوده میكند. دلبستگی به مال نوعی آلودگی است. این تعبیر را ملاحظه بفرمایید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»(9) هرگز شما به نیكی نخواهید رسید مگر آنكه از اموالی كه آن را دوست دارید در راه خدا بدهید:«حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ». وظایف مالی كه اسلام تعیین كرده، فقط برای این نیست كه امور جامعه سامان بگیرد و فقرا شورش نكنند. بلكه با انجام دادن این وظایف، انسان رشد کرده و تزكیه شود و روح، تكامل پیدا میكند اگرچه مشكلات اجتماعی نیز حل میشود و فقرا به حقوق خود میرسند، اما این در درجه دوم قرار دارد. برای آنكه اساس و روح اسلام، اهمیّت به زندگی اخروی است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 26 /6 /1387
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1). مریم / 95. (2). انعام / 164. (3). نجم / 39. (4). نور / 2.
(5). ر.ك: الكافی، ج 7، ص 174، باب التحدید؛«إِقَامَهًْ حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً».
(6).توبه / 103. (7). توبه / 60. (8). نور / 55. (9). آلعمران / 92.
اسلام، دین واقعیت و آرمان
اسلام در كنار این توصیهها، واقعیتها را فراموش نمیكند. به اصطلاح اسلام برنامههای آرمانی را با واقعیتها، در كنار هم در نظر میگیرد. به عنوان نمونه در موعظهها و هشدارها به انسان دستور داده شده كه به نوامیس مردم تجاوز نشود. در اسلام فقط به این توصیه و تنها به وعده عذاب و جهنم اكتفا نمیشود. در جای دیگر نیز میگوید، اگر عمل منافی عفت، با چهار شاهد عادل ثابت شود، فرد گناهكار را در حضور مردم مجازات كنید. در اینجا دیگر مسئله عواطف و احساسات مطرح نیست :«وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَهًْ فِی دِینِ اللّهِ»(4)، اسلام میخواهد افراد به اراده و به خواست خود گناه را ترك و با تشویق و انذار و تبشیر، راه صحیح را انتخاب كنند و از راه زشت كنارهگیری نمایند. در عین حال اسلام میداند كه چنین واقعیتهایی اتفاق خواهد افتاد و گاهی تعداد آن نیز كم نخواهد بود. باید راههای بازدارنده گناه نیز وجود داشته باشد. بر همین اساس در اسلام حدود و تعزیرات به عنوان قوانین كیفری، برای جلوگیری از خلاف و جرمهای بزرگ پیشبینی شدهاند. اگر این قوانین كیفری وجود نداشت، فساد آنچنان دامنگیر جامعه میشد كه دیگر جایی برای حركت بشردوستانه داوطلبانه در جامعه باقی نمیماند. هرگاه فساد رایج شود، همه خانوادهها را آلوده خواهد كرد و در جامعهای كه خانوادهها آلوده شوند، دیگر رشد معنوی در آن جامعه معنایی نخواهد داشت.
اسلام میفرماید: «اجرای یك حد، از چهل روز بارندگی برای مردم جامعه بهتر است».(5)،اگر یك حكم الهی را جاری كنند و یك حد را در برابر چشم مردم اجرا كنند، بركت آن برای جامعه، از اینكه چهل شبانه روز باران ببارد، بیشتر است. چرا كه اجرای حد، از گسترش مفاسد جلوگیری میكند. انسان با رسیدگی به دیگران و به ویژه محرومان میتواند به درجات عالی برسد.
رسیدگی به فقرا، وظیفه فرد و حكومت
اگرچه نباید انسان ایثار را فراموش كند اما اسلام رسیدگی به محرومان را تنها وظیفه افراد نمیداند بلكه دولت اسلامی را نیز موظف کرده تا زكات را از مردم گرفته و به فقرا برساند: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهًْ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ»(6). این حكم حكومتی از وظایف دولت اسلامی است كه زكات را گرفته و به فقرا بدهد :«إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِینِ»(7)، اسلام علاوه بر كارهای خیر داوطلبانه، دستورات قانونی و گاهی همراه با قوانین جزایی را وضع کرده است تا نظم جامعه حفظ و حالت اعتدال در جامعه برقرار شود. چرا كه در جامعهای كه ظلم و بیداد و تجاوز حاكم باشد، حتی افرادی هم كه استعداد دارند، نمیتوانند رشد كنند. در وصف جامعه زمان ولی عصر (عج) در قرآن گفته شده: «وَ لیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً»(8). تشكیل دولت صالحین هنگامی است كه خدماتی به جامعه ارائه شود، تا آنجا كه ناامنی از جامعه برداشته شود: «لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» هنگامی كه اینگونه شد، زمینه برای اهل توحید و معنویت فراهم میشود:«یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً» اگر بنا باشد جامعهای خداپرست شود و از شرك دوری كند، باید زمینه تربیتی در آن جامعه فراهم شده و امنیت داشته باشد. در جامعه ناامن، فرهنگ و تقوا نیز رشد نمیكند. دین اسلام دین جامع و كاملی است كه به همه امور در حد كافی آن رسیدگی كرده است. متأسفانه ما ارزش احكام اسلام را نمیدانیم.
فعالیت گروهی و مردمی
راه سوم برای کمک به محرومان این است كه فعالیتهای سازمان یافته مردمی تقویت شود. در این فعالیتها، محور كار فردی افراد نیست، بلكه باید كار گروهی انجام شود، اما نه گروهی كه به اجبار دولت تشكیل شده باشد. گروهی از مردم با اشتیاق، با یكدیگر همكاری كرده و مجموعهای را تشكیل میدهند. به عنوان نمونه گروه رسیدگی به ایتام یا رسیدگی به جوانان جهت ازدواج. البته هیچ كدام از این موارد به تنهایی آن چیزی نیست كه اسلام میخواهد. اسلام همانگونه كه بر كار فردی، تكیه میكند تا فرد رشد كند، از دستگاه دولت نیز غفلت نمیكند. دولت نیز باید تلاش بكند تا به محرومین رسیدگی كند و از اموال بیتالمال به خصوص زكات استفاده و نیازهای آنها را برطرف كند. ولی این به آن معنا نیست كه افراد دیگر مسئولیتی ندارند.
زكات، مایه پاکیزگی روح
قرآن میفرماید: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهًْ تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّیهِمْ بِها» به پیغمبر اسلام (ص) خطاب میفرماید: كه از مردم صدقه و زكات را بگیر تا جان آنها پاك شوند نمیفرماید «تطهر اموالهم» در فرهنگ عامه میگویند اموال فلان شخص آلوده است. وقتی خمس و زكات را بدهد اموال او پاك میشود. در دعای امام سجاد (ع)در باره ماه رمضان نیز این تعبیر آمده است:«نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ». تعبیر قرآن از این بالاتر است و میگوید «تطهرهم» یعنی افراد را پاك میكند. وقتی حق واجبی به اموال انسان تعلق میگیرد، اموال او آلوده است و علاوه بر آن جان او نیز آلوده است. چرا كه امساك كردن از انجام تكلیف واجب، گناه است و گناه، روح را آلوده میكند. دلبستگی به مال نوعی آلودگی است. این تعبیر را ملاحظه بفرمایید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ»(9) هرگز شما به نیكی نخواهید رسید مگر آنكه از اموالی كه آن را دوست دارید در راه خدا بدهید:«حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ». وظایف مالی كه اسلام تعیین كرده، فقط برای این نیست كه امور جامعه سامان بگیرد و فقرا شورش نكنند. بلكه با انجام دادن این وظایف، انسان رشد کرده و تزكیه شود و روح، تكامل پیدا میكند اگرچه مشكلات اجتماعی نیز حل میشود و فقرا به حقوق خود میرسند، اما این در درجه دوم قرار دارد. برای آنكه اساس و روح اسلام، اهمیّت به زندگی اخروی است.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 26 /6 /1387
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1). مریم / 95. (2). انعام / 164. (3). نجم / 39. (4). نور / 2.
(5). ر.ك: الكافی، ج 7، ص 174، باب التحدید؛«إِقَامَهًْ حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً».
(6).توبه / 103. (7). توبه / 60. (8). نور / 55. (9). آلعمران / 92.