زلال بصیرت (۳۵) - ارزش اعمال (بخش دوم و پایانی) - تبدیل کارنامه اعمال ۱۳۹۳/۰۵/۰۴
ارزش اعمال (بخش دوم و پایانی)
زلال بصیرت
تبدیل کارنامه اعمال
بسم الله الرحمن الرحیم
برخی از اعمال قدرت و توان آن را دارد كه اعمال نیك انسان را از بین ببرد و آدم را به كفر بكشاند، با اینكه تصور میشود آن عمل، كار ساده و غیر حرامی است. به عنوان نمونه میتوان به بیادبی نسبت به پیغمبر اكرم (ص) اشاره كرد. خدای متعال بزرگترین منت را بر بشریت گذاشته و وجود مقدس پیغمبر اسلام و ائمه اطهار(ع) را در میان بشریت قرار داده است. در زیارت جامعه میخوانیم «خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّی مَنَّ عَلَیْنَا بِكُمْ»؛ شما انواری در اطراف عرش الهی بودید و خدا بر ما منت گذاشت و شما را در این عالم نازل فرمود تا به وسیله شما هدایت شویم. اگر آنها نبودند هیچ كس از ایمان و اسلام و ارزشهای اسلامی آگاهی نداشت. خدا عزیزترین بندگان خود را در این عالم آورده و در مقابل، بشر بزرگترین جفاها را در مورد آنها مرتكب شده است. این عزاداریها یادبودی است از جفاهایی كه ملت مسلمان و امت پیغمبر نسبت به پیغمبر (ص) و اهل بیت (ع) او انجام داده است.
رضایت به جنایت، شركت در آن است
قرآن درباره بنیاسرائیل میگوید: شما چرا پیغمبران را كشتید؟ «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللّهِ»؟(1) بدون شك یهودیانی كه در زمان پیغمبر خدا(ص) میزیستند همان یهودیان بنیاسرائیل نبودند، كه پیامبران خدا را به شهادت رساندند، اما قرآن میفرماید«فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللّهِ؟»؛ پس چرا آنها را میكشید؟ سرّش همان است که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم»(2). هنگامی كه به اعمال آنها راضی هستید، شما نیز جزو آنها هستید. میفرماید پای ناقه صالح را یك نفر با شمشیر قطع كرد، ولی خدا همه امت صالح را عذاب كرد برای اینکه آن یك شخص به نمایندگی از همه امت صالح آن جنایت را مرتكب شد و آنها نیز از این كار راضی بودند. امت صالح اگر میتوانستند بگویند كه ما ناقه را نكشتیم؛ پاسخ به آنان این بود كه شما تابع مرتكبین به جنایت هستید. اگر شما نیز جای آنان بودید همان جنایت را انجام میدادید و اكنون نیز به این عمل زشت راضی هستید، پس شما نیز جزو آنها هستید.
قدردانی از اولیای خدا، كمترین پاسداشت آنان
بزرگترین نعمتها در این دنیا، وجود اولیای الهی است، بویژه چهارده معصوم(ع) كه گل سرسبد خلقت هستند. خدا برای قدردانی از وجود آنان و برای استفاده بیشتر انسان از بركات وجود آنان، امتیازاتی برای این خانواده قرار داده است. از جمله امتیازات، مسئله خمس است. بخشی از خمس به فقرای سادات اختصاص دارد. در مقابل، زكات بر آنها حرام است. یك فلسفه آن این است كه تصور مردم از زكات این است كه با زكات قسمت آلوده اموال را جدا میكنند. اگر از این اموال به اهل بیت(ع) داده شود به آنها نیز مثل سایر فقرا، از چرك اموال كمك میشود. از همین رو خدا نخواسته است تا چنین تصوری در اذهان مردم باشد. این برای آن است تا ما از راه احترام به فرزندان پیغمبر(ص) و خاندان پیغمبر، به اهمیت مقام پیغمبر(ص) پی ببریم و همیشه تلاش كنیم تا یاد پیغمبر(ص) را در جامعه زنده نگه داشته و به آنان احترام كنیم. از جمله امتیازاتی كه خدا برای پیغمبر(ص) قائل شده آن است كه مسلمانان در حضور پیغمبر(ص) باید كمال ادب را رعایت كنند، نباید بلند سخن بگویند و به ایشان بیاحترامی كنند : «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»(3)؛ در جایی كه پیغمبر(ص) حضور دارند كسی نباید صدایش بلندتر از صدای پیغمبر باشد. اگر چنین ادبی را رعایت نكنند، و با پیغمبر(ص) نیز همچون دیگران رفتار كنند، این کار، اعمال خوب آنها را نابود میسازد. در روایات آمده است كه در زمان پیغمبر(ص) كسانی به پشت در خانه پیغمبر(ص) آمده و میایستادند و فریاد میزدند: «یا محمد! خانه هستی؟ كارَت داریم! بیا بیرون!»؛ پیامبر خدا را آنگونه صدا میكردند كه فردی عادی را صدا میزدند. در سوره حجرات برای این رفتار بیادبانه مردم، آیاتی نازل و دستور داده شد این رفتار بیادبانه را ترك كنید، اگر این ادب را رعایت نكنید، اعمال شما نابود میشود: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ»؛ رعایت نكردن ادب در حضور پیامبر(ص) در ظاهر كار حرامی نیست، امّا پیغمبر(ص) خدا بر مردم حقی دارد كه باید او را احترام كنند و بیاحترامی كردن نسبت به او اعمال انسان را نابود میكند. اگر انسان نسبت به كسی احترام قائل بوده و او را دوست داشته باشد، هرگز بیادبانه و به دور از احترام با او سخن نمیگوید.
قدرت یك قطره اشك در عزای فرزند پیامبر(ص)
هنگامی كه كوچكترین بیادبی و جسارت به ساحت بالاترین و شریفترین انسانها یعنی وجود پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله میتواند همه اعمال انسان را نابود سازد، آیا نمیشود احتمال داد كه در مقابل آن نیز بعضی از اعمال که در ظاهر خیلی كوچك است اعمال بد را نابود سازد؟ یك قطره اشك در عزای فرزند پیغمبر (ص) آیا نمیتواند چنین كاری كند؟ آن هم اشكی كه نشانه محبت و ارتباط قلبی و احترام به ایشان باشد؟ همانگونه كه اثر ویرانگر و منفی جسارت و بیادبی به عزیزان خدا و اولیای او بسیار زیاد است، اثر سازنده و مثبت احترام و محبت به آنان، نیز زیاد و فوقالعاده است. از اینجا میتوان فهمید كه ملاك ما در ارزشیابی اعمال، خیلی واقعی نیست. مقیاسهای دیگری نیز در كار است كه باید از پیامبر خدا (ص) و خاندان او یاد گرفته و بفهمیم.
نماز بهترین عمل برای بازسازی اعمال زشت
یك سلسله اعمال است كه آثار خوب اعمال دیگر را از بین میبرد. اما اینگونه نیست كه هر عمل بدی هر عمل خوبی را از بین ببرد، باید دید آیات و روایات چه نشان میدهند. قرآن میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاهًَْ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»(4)؛ در دو طرف روز و پاسی از شب، نماز را بجا بیاور. سپس قاعده کلی را میفرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛ كارهای خوب، كارهای بد را از بین میبرد. مسلم است كه یكی از كارهای خوبی كه اعمال بد را از بین میبرد، نماز است. در روایتی از امام معصوم (ع) آمده است اگر به گناهی مبتلا شدید، تلاش كنید پس از آن، دو ركعت نماز بخوانید(5)، برای آنكه نور نماز دل تاریك انسان را روشن نموده و زمینه توبه را فراهم كرده و او را از عمل زشت در حضور خداوند، پشیمان و شرمگین میگرداند. این پشیمانی باعث پذیرش توبه میشود: «كَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَهًًْ»(6).
در جایی دیگر قرآن میفرماید: «أُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛ كسانی كه توبه کرده و ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند و دست از كارهای زشت كشیده و ایمان خود را نگه دارند، خداوند كار بد آنان را تبدیل به عمل خوب میكند. كمترین چیزی كه مفسرین در ذیل این آیه گفتهاند این است كه معنای تبدیل سیئات به حسنات آن است كه نامه اعمالی كه پر از گناه بوده، از گناهان پاك میشود، سپس توبه از گناه به عنوان عمل صالح نوشته شده و بدینترتیب بدیها رفته و به جای آن خوبیها میآید. این سادهترین تفسیر است. برخی مفسرین تفسیرهای دیگری بیان کرده و گفتهاند لطف خدا تا آنجاست كه اگر انسان در مقابل خدای متعال سر تسلیم فرود بیاورد و بفهمد كه بنده است و بنا داشته باشد كه بندگی كند، آنقدر عزیز میشود كه خدا اشتباهات و لغزشهای او را تبدیل به خوبیها میكند. این نیز یك نوع تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در میان اعمال است.
سخنرانی آیتاللّه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم ؛ 28 /6 /1387
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بقره / 91. 2. نهجالبلاغه، ص 499، حكمت 154.
3. حجرات / 2. 4. هود / 114.
5. ر.ك: بحارالانوار، ج 88، ص 382، باب «نوادر الصلاهًْ»؛
6. الكافی، ج 2، ص 426، باب «الاعتراف بالذنوب و الندم علیها».
قرآن درباره بنیاسرائیل میگوید: شما چرا پیغمبران را كشتید؟ «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللّهِ»؟(1) بدون شك یهودیانی كه در زمان پیغمبر خدا(ص) میزیستند همان یهودیان بنیاسرائیل نبودند، كه پیامبران خدا را به شهادت رساندند، اما قرآن میفرماید«فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللّهِ؟»؛ پس چرا آنها را میكشید؟ سرّش همان است که امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند: «الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُم»(2). هنگامی كه به اعمال آنها راضی هستید، شما نیز جزو آنها هستید. میفرماید پای ناقه صالح را یك نفر با شمشیر قطع كرد، ولی خدا همه امت صالح را عذاب كرد برای اینکه آن یك شخص به نمایندگی از همه امت صالح آن جنایت را مرتكب شد و آنها نیز از این كار راضی بودند. امت صالح اگر میتوانستند بگویند كه ما ناقه را نكشتیم؛ پاسخ به آنان این بود كه شما تابع مرتكبین به جنایت هستید. اگر شما نیز جای آنان بودید همان جنایت را انجام میدادید و اكنون نیز به این عمل زشت راضی هستید، پس شما نیز جزو آنها هستید.
قدردانی از اولیای خدا، كمترین پاسداشت آنان
بزرگترین نعمتها در این دنیا، وجود اولیای الهی است، بویژه چهارده معصوم(ع) كه گل سرسبد خلقت هستند. خدا برای قدردانی از وجود آنان و برای استفاده بیشتر انسان از بركات وجود آنان، امتیازاتی برای این خانواده قرار داده است. از جمله امتیازات، مسئله خمس است. بخشی از خمس به فقرای سادات اختصاص دارد. در مقابل، زكات بر آنها حرام است. یك فلسفه آن این است كه تصور مردم از زكات این است كه با زكات قسمت آلوده اموال را جدا میكنند. اگر از این اموال به اهل بیت(ع) داده شود به آنها نیز مثل سایر فقرا، از چرك اموال كمك میشود. از همین رو خدا نخواسته است تا چنین تصوری در اذهان مردم باشد. این برای آن است تا ما از راه احترام به فرزندان پیغمبر(ص) و خاندان پیغمبر، به اهمیت مقام پیغمبر(ص) پی ببریم و همیشه تلاش كنیم تا یاد پیغمبر(ص) را در جامعه زنده نگه داشته و به آنان احترام كنیم. از جمله امتیازاتی كه خدا برای پیغمبر(ص) قائل شده آن است كه مسلمانان در حضور پیغمبر(ص) باید كمال ادب را رعایت كنند، نباید بلند سخن بگویند و به ایشان بیاحترامی كنند : «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ»(3)؛ در جایی كه پیغمبر(ص) حضور دارند كسی نباید صدایش بلندتر از صدای پیغمبر باشد. اگر چنین ادبی را رعایت نكنند، و با پیغمبر(ص) نیز همچون دیگران رفتار كنند، این کار، اعمال خوب آنها را نابود میسازد. در روایات آمده است كه در زمان پیغمبر(ص) كسانی به پشت در خانه پیغمبر(ص) آمده و میایستادند و فریاد میزدند: «یا محمد! خانه هستی؟ كارَت داریم! بیا بیرون!»؛ پیامبر خدا را آنگونه صدا میكردند كه فردی عادی را صدا میزدند. در سوره حجرات برای این رفتار بیادبانه مردم، آیاتی نازل و دستور داده شد این رفتار بیادبانه را ترك كنید، اگر این ادب را رعایت نكنید، اعمال شما نابود میشود: «أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ»؛ رعایت نكردن ادب در حضور پیامبر(ص) در ظاهر كار حرامی نیست، امّا پیغمبر(ص) خدا بر مردم حقی دارد كه باید او را احترام كنند و بیاحترامی كردن نسبت به او اعمال انسان را نابود میكند. اگر انسان نسبت به كسی احترام قائل بوده و او را دوست داشته باشد، هرگز بیادبانه و به دور از احترام با او سخن نمیگوید.
قدرت یك قطره اشك در عزای فرزند پیامبر(ص)
هنگامی كه كوچكترین بیادبی و جسارت به ساحت بالاترین و شریفترین انسانها یعنی وجود پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله میتواند همه اعمال انسان را نابود سازد، آیا نمیشود احتمال داد كه در مقابل آن نیز بعضی از اعمال که در ظاهر خیلی كوچك است اعمال بد را نابود سازد؟ یك قطره اشك در عزای فرزند پیغمبر (ص) آیا نمیتواند چنین كاری كند؟ آن هم اشكی كه نشانه محبت و ارتباط قلبی و احترام به ایشان باشد؟ همانگونه كه اثر ویرانگر و منفی جسارت و بیادبی به عزیزان خدا و اولیای او بسیار زیاد است، اثر سازنده و مثبت احترام و محبت به آنان، نیز زیاد و فوقالعاده است. از اینجا میتوان فهمید كه ملاك ما در ارزشیابی اعمال، خیلی واقعی نیست. مقیاسهای دیگری نیز در كار است كه باید از پیامبر خدا (ص) و خاندان او یاد گرفته و بفهمیم.
نماز بهترین عمل برای بازسازی اعمال زشت
یك سلسله اعمال است كه آثار خوب اعمال دیگر را از بین میبرد. اما اینگونه نیست كه هر عمل بدی هر عمل خوبی را از بین ببرد، باید دید آیات و روایات چه نشان میدهند. قرآن میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاهًَْ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»(4)؛ در دو طرف روز و پاسی از شب، نماز را بجا بیاور. سپس قاعده کلی را میفرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛ كارهای خوب، كارهای بد را از بین میبرد. مسلم است كه یكی از كارهای خوبی كه اعمال بد را از بین میبرد، نماز است. در روایتی از امام معصوم (ع) آمده است اگر به گناهی مبتلا شدید، تلاش كنید پس از آن، دو ركعت نماز بخوانید(5)، برای آنكه نور نماز دل تاریك انسان را روشن نموده و زمینه توبه را فراهم كرده و او را از عمل زشت در حضور خداوند، پشیمان و شرمگین میگرداند. این پشیمانی باعث پذیرش توبه میشود: «كَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَهًًْ»(6).
در جایی دیگر قرآن میفرماید: «أُوْلئِكَ یُبَدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ»؛ كسانی كه توبه کرده و ایمان داشته و عمل صالح انجام دهند و دست از كارهای زشت كشیده و ایمان خود را نگه دارند، خداوند كار بد آنان را تبدیل به عمل خوب میكند. كمترین چیزی كه مفسرین در ذیل این آیه گفتهاند این است كه معنای تبدیل سیئات به حسنات آن است كه نامه اعمالی كه پر از گناه بوده، از گناهان پاك میشود، سپس توبه از گناه به عنوان عمل صالح نوشته شده و بدینترتیب بدیها رفته و به جای آن خوبیها میآید. این سادهترین تفسیر است. برخی مفسرین تفسیرهای دیگری بیان کرده و گفتهاند لطف خدا تا آنجاست كه اگر انسان در مقابل خدای متعال سر تسلیم فرود بیاورد و بفهمد كه بنده است و بنا داشته باشد كه بندگی كند، آنقدر عزیز میشود كه خدا اشتباهات و لغزشهای او را تبدیل به خوبیها میكند. این نیز یك نوع تأثیرگذاری و تأثیرپذیری در میان اعمال است.
سخنرانی آیتاللّه مصباح یزدى(دامت بركاته) در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم ؛ 28 /6 /1387
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بقره / 91. 2. نهجالبلاغه، ص 499، حكمت 154.
3. حجرات / 2. 4. هود / 114.
5. ر.ك: بحارالانوار، ج 88، ص 382، باب «نوادر الصلاهًْ»؛
6. الكافی، ج 2، ص 426، باب «الاعتراف بالذنوب و الندم علیها».