زلال بصیرت (۳۶) - خطرات انحراف از«صراط مستقیم»(1) ۱۳۹۳/۰۵/۱۵
معمولاً دعاها، یا مربوط به گذشته است یا مربوط به آینده. یا از خدا میخواهیم تا كارهای زشت و گناهان گذشته ما را بیامرزد و آثار جانبی آن را از ما برطرف و محو کند و یا از خدا میخواهیم تا توفیق دهد كه كارهای خیر انجام داده و به وظایف شرعی خود عمل كنیم. آیا وقتی ما مشغول به كاری هستیم احتیاج به دعا و نیاز به كمك الهی نداریم؟ آیا عنایت الهی تنها برای كارهای گذشته یا كارهای آینده ماست؟ باید توجه کرد انسان هر كاری كه انجام میدهد، در همان وقت، احتیاج به كمك خدا دارد. انسان هر قدمی كه برمیدارد ممكن است ورود به كژراهه باشد. در هر روز ده مرتبه، در نماز باید بگوییم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ». یكی از اسرار و بركات و فواید این تكرار آن است كه انسان دائما توجه داشته باشد كه در هر لحظه ممكن است فریب شیطان ما را به ضلالت افكنده و از راه راست به در آورد. خدا باید ما را در راه راست هدایت نموده و پایدار بدارد.
انحراف تدریجی
مفروض این است كه ما در مسیر مستقیم باید پیش برویم. این مفهوم در قرآن است: «الصِراطالمُسْتَقِیم»؛ در آیات دیگر قران نیز این بخش تكرار شده است: «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (1)، «إِنَّكَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(2)؛ مفروض آن است كه مسیر زندگی انسان باید مستقیم باشد و انحراف نداشته باشد. اگر انسان در هنگام حركت به سمت و سویی مایل شد، از یك نظر مثل باری میماند كه از روی مركب كج بشود. بار هنگامی سالم به مقصد میرسد كه مستقیم بر روی مركوب قرار گرفته باشد؛ اگر بار، كج بشود، حتماً آسیب میبیند. مثل معروفی است كه میگوید «بار كج به منزل نمیرسد»؛ یا وقتی در راه مستقیم از كنار جاده خارج شده و حركت كنیم، چه انحراف به دست راست یا دست چپ، هنگامی كه زاویه باز شد، در آغاز انسان به جاده نزدیك است و فكر میكند، میتواند سریع به جاده باز گردد ولی هر چه بیشتر پیش میرود، از مسیر درست نیز بیشتر منحرف میشود. اگر این خط حركت تا بینهایت ادامه پیدا كند از مسیر نیز بینهایت منحرف میشود. از همین رو در هر قدمی كه برمیداریم باید خدا حافظ ما باشد و راه درست را به ما نشان دهد و توفیق دهد تا در مسیر حركت انحراف پیدا نكنیم. اگر تصور شود كه خداوند تنها با یک دعا تا پایان عمر، ما را از انحراف حفظ میكند و با انجام دعا ما میتوانیم هر کاری انجام دهیم و از انحراف نیز حفظ شویم، نوعی خود فریبی است.
سنت الهی و لزوم استفاده از اسباب
خدای متعال افعال خود و دعاها را نیز در چارچوب سنتهای الهی انجام داده و اجابت میكند. اگر خواسته انسان یك خواسته جدی باشد كه در مسیر مستقیم حركت نموده و انحراف پیدا نكند، باید به وسایلی كه خدای متعال در اختیارش گذاشته و تابلوهای راهنمایی كه در بین راه قرار داده، توجه کند. اگر انسان به دنبال این است كه به اشتباه از جاده منحرف نشود باید به تابلو نگاه کرده و ببیند كه جاده به كجا منتهی میشود. اما اگر انسان بدون توجه وارد جاده فرعی شود و آن وقت بگوید خدایا ما را حفظ كن، این دعا هیچ گاه مستجاب نمیشود و خلاف سنت الهی است. این كار مثل شوخی كردن و استهزاء خدا است، ـ العیاذبالله. مثل كسی است كه از پشت بام ساختمان هفت طبقه خود را به پایین پرت كند و بگوید خدایا من را نگه دار. ممكن است در هنگام ضرورت و اتفاق، انسان بدون تقصیر در پرتگاهی بیفتد و در آنجا از خدا كمك بخواهد. در چنین جایی ممكن است خدا دعا را مستجاب كند و براساس مصلحت، حتی اگر خلاف قوانین طبیعت هم باشد، او را حفظ فرماید. اما اگر از روی عمد و بیدلیل انسان خود را به پایین بیندازد و بگوید خدایا من را نگه دار، این دعای واقعی نیست.
در حدیث قدسی، داستان معروفی نقل شده كه با مبانی و معارف دینی هم سازگار است. حضرت موسی (ع) با حالت بیماری برای مناجات به كوه طور رفتند و عرض کردند: خدایا بیمار هستم و مرا شفا بده. خطاب شد به نزد طبیب میروی و دارویی را كه او برای تو تجویز میكند تهیه و استفاده میكنی تا من نیز تو را شفا دهم. حضرت موسی بازگشت و آن دارو را تهیه و استفاده كرد و خوب نشد. بار دیگر به نزد خدا آمد و گفت خدایا من آن دارو را استفاده كردم و خوب نشدم. خطاب شد ما به تو فرمودیم برو به نزد طبیب تا برای تو دارو را تجویز كند و سپس استفاده كن تا آنوقت تو را شفا دهیم. تو به نزد طبیب نرفتی. طبیب را نیز ما قرار دادهایم.
مؤثر حقیقی خداوند است
بنابر این دعا وقتی مستجاب میشودكه انسان از اسباب استفاده كند ولی باید توجه داشت كه وسایل و اسباب، به تنهایی كارهای نیستند و همه امور به دست خداست: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»(3). وقتی دعا میكنیم خدایا من بیمارم و مرا شفا بده! باید از وسایلی كه خدا قرار داده استفاده كنیم و سپس با دعا از خدا شفا را بخواهیم، برای اینكه توجه داشته باشیم، تأثیر حقیقی از اوست؛ همه تأثیرات الهی براساس سنتهایی است كه خدا در این عالم برای مصالح بیشماری قرار داده است. روح همه این امور نیز به زمینه امتحان برمیگردد. آیا طبیب به وظیفه خود عمل میكند یا خیر؟ داروساز به وظیفه خود عمل میكند یا خیر؟ صدها و هزارها مصلحت، در رابطه بین طبیب و مریض برقرار است. حكمتها و آزمایشهای فراوانی برای دهها نفر، در جریان یك بیماری اتفاق میافتد. عالم برای امتحان خلق شده. ولی كار اصلی و تأثیر حقیقی از اوست. اگر خدا اراده كند، اثر میكند. دعا برای آن است كه ما توجه كنیم كه مؤثر حقیقی اوست. اگر هنگامی كه اسباب فراهم نباشد و در عین حال ناامید نباشیم، خدا از راه دیگر و از راه غیبی و غیرعادی نیز میتواند شفا بدهد. برای خدا، بودن اسباب و نبودن اسباب فرقی نمیكند. برای ما بودن اسباب، حكمتها و مصالحی دارد كه خدای متعال اراده كرده تا انسانها از آن اسباب استفاده كنند و با انجام وظایف و تكالیف خود، تكامل پیدا نمایند.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 5 /7 /1387
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. یس / 61. 2. زخرف / 43. 3. شعراء / 80.
انحراف تدریجی
مفروض این است كه ما در مسیر مستقیم باید پیش برویم. این مفهوم در قرآن است: «الصِراطالمُسْتَقِیم»؛ در آیات دیگر قران نیز این بخش تكرار شده است: «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (1)، «إِنَّكَ عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»(2)؛ مفروض آن است كه مسیر زندگی انسان باید مستقیم باشد و انحراف نداشته باشد. اگر انسان در هنگام حركت به سمت و سویی مایل شد، از یك نظر مثل باری میماند كه از روی مركب كج بشود. بار هنگامی سالم به مقصد میرسد كه مستقیم بر روی مركوب قرار گرفته باشد؛ اگر بار، كج بشود، حتماً آسیب میبیند. مثل معروفی است كه میگوید «بار كج به منزل نمیرسد»؛ یا وقتی در راه مستقیم از كنار جاده خارج شده و حركت كنیم، چه انحراف به دست راست یا دست چپ، هنگامی كه زاویه باز شد، در آغاز انسان به جاده نزدیك است و فكر میكند، میتواند سریع به جاده باز گردد ولی هر چه بیشتر پیش میرود، از مسیر درست نیز بیشتر منحرف میشود. اگر این خط حركت تا بینهایت ادامه پیدا كند از مسیر نیز بینهایت منحرف میشود. از همین رو در هر قدمی كه برمیداریم باید خدا حافظ ما باشد و راه درست را به ما نشان دهد و توفیق دهد تا در مسیر حركت انحراف پیدا نكنیم. اگر تصور شود كه خداوند تنها با یک دعا تا پایان عمر، ما را از انحراف حفظ میكند و با انجام دعا ما میتوانیم هر کاری انجام دهیم و از انحراف نیز حفظ شویم، نوعی خود فریبی است.
سنت الهی و لزوم استفاده از اسباب
خدای متعال افعال خود و دعاها را نیز در چارچوب سنتهای الهی انجام داده و اجابت میكند. اگر خواسته انسان یك خواسته جدی باشد كه در مسیر مستقیم حركت نموده و انحراف پیدا نكند، باید به وسایلی كه خدای متعال در اختیارش گذاشته و تابلوهای راهنمایی كه در بین راه قرار داده، توجه کند. اگر انسان به دنبال این است كه به اشتباه از جاده منحرف نشود باید به تابلو نگاه کرده و ببیند كه جاده به كجا منتهی میشود. اما اگر انسان بدون توجه وارد جاده فرعی شود و آن وقت بگوید خدایا ما را حفظ كن، این دعا هیچ گاه مستجاب نمیشود و خلاف سنت الهی است. این كار مثل شوخی كردن و استهزاء خدا است، ـ العیاذبالله. مثل كسی است كه از پشت بام ساختمان هفت طبقه خود را به پایین پرت كند و بگوید خدایا من را نگه دار. ممكن است در هنگام ضرورت و اتفاق، انسان بدون تقصیر در پرتگاهی بیفتد و در آنجا از خدا كمك بخواهد. در چنین جایی ممكن است خدا دعا را مستجاب كند و براساس مصلحت، حتی اگر خلاف قوانین طبیعت هم باشد، او را حفظ فرماید. اما اگر از روی عمد و بیدلیل انسان خود را به پایین بیندازد و بگوید خدایا من را نگه دار، این دعای واقعی نیست.
در حدیث قدسی، داستان معروفی نقل شده كه با مبانی و معارف دینی هم سازگار است. حضرت موسی (ع) با حالت بیماری برای مناجات به كوه طور رفتند و عرض کردند: خدایا بیمار هستم و مرا شفا بده. خطاب شد به نزد طبیب میروی و دارویی را كه او برای تو تجویز میكند تهیه و استفاده میكنی تا من نیز تو را شفا دهم. حضرت موسی بازگشت و آن دارو را تهیه و استفاده كرد و خوب نشد. بار دیگر به نزد خدا آمد و گفت خدایا من آن دارو را استفاده كردم و خوب نشدم. خطاب شد ما به تو فرمودیم برو به نزد طبیب تا برای تو دارو را تجویز كند و سپس استفاده كن تا آنوقت تو را شفا دهیم. تو به نزد طبیب نرفتی. طبیب را نیز ما قرار دادهایم.
مؤثر حقیقی خداوند است
بنابر این دعا وقتی مستجاب میشودكه انسان از اسباب استفاده كند ولی باید توجه داشت كه وسایل و اسباب، به تنهایی كارهای نیستند و همه امور به دست خداست: «وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ»(3). وقتی دعا میكنیم خدایا من بیمارم و مرا شفا بده! باید از وسایلی كه خدا قرار داده استفاده كنیم و سپس با دعا از خدا شفا را بخواهیم، برای اینكه توجه داشته باشیم، تأثیر حقیقی از اوست؛ همه تأثیرات الهی براساس سنتهایی است كه خدا در این عالم برای مصالح بیشماری قرار داده است. روح همه این امور نیز به زمینه امتحان برمیگردد. آیا طبیب به وظیفه خود عمل میكند یا خیر؟ داروساز به وظیفه خود عمل میكند یا خیر؟ صدها و هزارها مصلحت، در رابطه بین طبیب و مریض برقرار است. حكمتها و آزمایشهای فراوانی برای دهها نفر، در جریان یك بیماری اتفاق میافتد. عالم برای امتحان خلق شده. ولی كار اصلی و تأثیر حقیقی از اوست. اگر خدا اراده كند، اثر میكند. دعا برای آن است كه ما توجه كنیم كه مؤثر حقیقی اوست. اگر هنگامی كه اسباب فراهم نباشد و در عین حال ناامید نباشیم، خدا از راه دیگر و از راه غیبی و غیرعادی نیز میتواند شفا بدهد. برای خدا، بودن اسباب و نبودن اسباب فرقی نمیكند. برای ما بودن اسباب، حكمتها و مصالحی دارد كه خدای متعال اراده كرده تا انسانها از آن اسباب استفاده كنند و با انجام وظایف و تكالیف خود، تكامل پیدا نمایند.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدى(دامت بركاته)
در دفتر رهبر معظم انقلاب؛ قم؛ 5 /7 /1387
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. یس / 61. 2. زخرف / 43. 3. شعراء / 80.