براندازي خاموش  
مبارزه براي براندازي جمهوري اسلامي ايران كه بلافاصله پس از پايان جنگ تحميلي در قالب «تهاجم فرهنگي» آغاز شده بود، از اواسط دهه 1370 ابعاد گسترده‌تري به خود گرفت و وارد مرحله تازه اي شد. مرحله اي كه نظريه پردازان امپرياليستي و عوامل سازمانهاي جاسوسي غرب نام «براندازي خاموش» برآن نهاده اند. كارگزاران جريان جهاني سلطه براي اجراي هرچه بهتر و وسيع تر طرح و برنامه هايشان در كار مبارزه با نظام اسلامي ياران و تمامي امكاناتشان را بسيج كردند و كوشيدند تا در كنار استفاده از عوامل انساني، بويژه روشنفكران وابسته به عنوان پياده نظام اين نبرد فرهنگي، از كليه دستاوردهاي تكنولوژيك دانش بشري نيز سود جويند و با ايجاد جاذبه هاي كاذب، تهاجم را پي بگيرند.
در راستاي اجراي اين برنامه و ايجاد ارتباط نزديك تر با اقشار مختلف مردم و تأثيرگذاري مطلوب تر برروي آنان، ضرورت بهره گيري هرچه بيشتر از امكانات ديداري و شنيداري مطرح گرديد و امپرياليسم جهاني به سركردگي آمریکا دامنه فعاليت هايش را گسترش داد و در كنار راديو صداي آمریکا، امكانات تلويزيوني را هم به خدمت گرفت و با مدد فن آوري ماهواره اي صدا و تصوير دلخواه خود را به ايران رساند. پخش برنامه تلويزيوني بخش فارسي صداي آمریکا عليه جمهوري اسلامي ايران با پيام مديرصداي آمریکا در تاريخ بيست و هفتم مهرماه 1375 آغاز گرديد و در ابتداي اين برنامه اعلام شد:  
«بخش فارسي صداي آمریکا از امروز برنامه هاي خود را به طور همزمان از طريق راديو و تلويزيون پخش خواهد كرد...»  
جفري كان مديرصداي آمریکا در پيام ويژه خود گفت:  
«در نهايت خوشوقتي اعلام مي دارم كه صداي آمریکا از امروز داراي استوديويي مي شود كه قادر است به طور همزمان برنامه هاي راديوو تلويزيوني را به سراسر جهان بفرستد. . . پخش تلويزيوني برنامه هاي فارسي صداي آمریکا از عصر امروز به وقت شرق آمریکا آغاز مي شود...»
وي افزود:  
«پخش تلويزيوني برنامه هاي فارسي صداي آمریکا كه به وسيله سيستم ماهواره‌اي «دي. بي. اس» صورت مي گيرد، توسط آنتن هاي بشقابي موجود در ايران قابل دريافت است...»
مدير صداي آمریکا در ادامه اين پيام اظهار داشت:  
«با آنكه آنتن هاي بشقابي در ايران ممنوع اعلام شده اند ولي به اعتقاد ما صدها هزار آنتن بشقابي در ايران نصب شده اند كه مي توان به وسيله آنها برنامه هاي بخش فارسي صداي آمریکا را دريافت كرد...»
او در پايان اين پيام چنين گفت:  
«اين نخستين بار است كه صداي آمریکا فرصت آن را يافته است تا برنامه هاي خود را از طريق راديو و تلويزيون سراسر جهان ارسال كند. درعصر كاهش منابع ما مي توانيم به اين وسيله بر تعداد شنوندگان و بينندگان خود و نيز بر اهميت و ميزان تاثيرگذاري پيام هاي خود بيفزاييم. »(1)
انتخاب بخش فارسي به عنوان اولين برنامه تلويزيوني صداي آمریکا، ميزان اهميت مبارزه با نظام اسلامي ايران را نزد دولتمردان آمریکايي نشان مي دهد.  
تأكيد مدير تشكيلات صداي آمریکا برجذب مخاطب هرچه بيشتر و به كارگيري تصوير براي ايجاد جذابيت بيشتر برنامه ها، نشان دهنده اهميت و جايگاه اينگونه رسانه‌ها درعرصه جنگ رواني و تاثيرگذاري دلخواه در مقوله افكارعمومي است. خوب است اهداف و انگيزه ها و تاثيرات اين رسانه ها را از زبان رضا براهني يكي از سركردگان روشنفكران سكولار كه در حال حاضر مقيم آمريكاست بخوانيم:  
«...هدف برنامه هاي يك راديوي بيگانه توجيه هدف هاي ملي و جهاني كشوري است كه آن راديوي بيگانه بدان تعلق دارد. از آنجا كه توجيه هدف ها با در نظر گرفتن مخاطب آن برنامه يعني مردم كشوري كه برنامه به زبان او پخش مي شود صورت مي گيرد، هدف اساسي آن جز تبليغ به سود كشور فرستنده نمي تواند باشد.  
راديوهاي بيگانه چنين وانمود مي كنند كه هدفشان چيزي غير از تبليغ به سود كشور فرستنده است. . . به همين دليل لعابي از بي طرفي به دموكراسي، هنردوستي و ادبيات پروري برروي اين برنامه تخريب و تبليغ مي كنند. . . يكي از هدفهاي اصلي راديوهاي بيگانه عوض كردن ذهن مردم در ارتباط با سياست هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي وهنري دولت جمهوري اسلامي است. اگر كشور فرستنده مخالف جمهوري اسلامي ايران باشد، مخالف را تقويت مي كند، و اگر موافق باشد ذهن مردم را در جهت موافق تحريك مي كند... بزرگترين تاثير فرهنگي گوش كردن به راديوهاي بيگانه، ايجاد وابستگي ذهني و روانشناختي به بيگانه است. هر اتفاقي كه درجامعه مي افتد، پاسخش و معنايش نه در ارتباطات اجتماعي و تاريخي و انساني ما، بلكه در تفسيري است كه بي بي سي و صداي آمریکا، راديو اسراييل و. . . از آن اتفاق به ما خواهند داد... تاثير فرهنگي چنين مسئله اي ايجاد از خود بيگانگي جمعي و بي‌نظمي تاريخي است. اين نوع «شرطي شدن» عملاً ما را تبديل به حيوان دست آموز بيگانه مي كندو ذهن ما را از تمامي چيزهايي كه هستي دار و هستي بخش و واقعي و حقيقي است، خالي مي كند. . . »(2)
چهار سال پيش پس از گسترش فعاليت صداي آمریکا و بهره گيري اين تشكيلات از تكنولوژي و امكانات ماهواره اي براي انجام تبليغات ضدانقلابي در ايران، دولت آمریکا با هدف تكميل جنگ رسانه اي عليه جمهوري اسلامي ايران، راديوي ديگري به نام «راديو ايران آزاد »را سازمان داد و اين راديو در پاييز 1377 به طور رسمي پخش برنامه به زبان فارسي را آغاز كرد.  
فعاليت راديو آزادي مرحله ديگري از طرح «براندازي خاموش» بود. اين راديو پس از تصويب لايحه اي كه آلفونسوداماتو سناتور جمهوري خواه ايالت نيويورك به مجلس سناي آمریکا ارائه نمود، تاسيس گرديد.  
طرح «داماتو» با استقبال حاكميت آمریکا مواجه شد و طيف هاي مختلف ضدانقلاب و مخالفان جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور نيز به تبليغ در اطراف آن پرداختند و جرايد وابسته به اين محافل گزارشهاي مبسوطي درباره آن انتشار دادند. هفته نامه نيمروز چاپ لندن تيتراول و گزارش ويژه اي را به آن اختصاص داد و به تشريح جزييات و ويژگي هاي لايحه پيشنهادي سناتور داماتو پرداخت. باهم قسمت هايي از اين گزارش را بخوانيم:  
«روز دوشنبه 23 مه سناتور داماتو لايحه اي براي ايجاد يك ايستگاه راديويي نيرومند به نام «راديو ايران» راتسليم مجلس سنا كرد. اداره اين راديو را آژانس اطلاعات آمریکا عهده دار خواهد بود و هدف از ايجاد آن بازي كردن همان نقش‌هايي است كه در زمان جنگ سرد، راديو اروپاي آزاد در رابطه با كشورهاي زيرسلطه كمونيسم ايفا مي كرد...»(3)
در اين گزارش به قسمت هايي از سخنان آلفونسوداماتو ارائه كننده اين طرح به كنگره آمریکا اشاره شده و چنين آمده است:  
«داماتو مي گويد، راديو اروپاي آزاد توانست در فروپاشي كمونيسم موثر واقع شود واينك لازم است «راديوايران آزاد» اسباب فروپاشي جمهوري اسلامي ايران را فراهم كند. بودجه اين راديو را بايد دولت آمریکا بپردازد. . . تأسيس اين راديو با سياست خارجي آمریکا تطبيق مي كند و در جهت منافع ملي آمریکاست. . . »(4)  
در ادامه اين گزارش آمده است:  
«اين راديو به طور مستقل عمل خواهد كرد و به طور كامل از بخش فارسي راديو صداي آمریکا كه در حال حاضر برنامه پخش مي كند و مجزا خواهد بود. اما در عين حال مي تواند براي تهيه برنامه هاي خود از عموم سازمانهاي دولتي آمریکا اخذ كمك نمايد...»(5)
ذكر اين نكته ضروري است كه فرستنده اين راديو در شهر پراگ قرار دارد و محل آن به دستور «واسلاوهال» رييس جمهور چكسلواكي به دولت آمریکا اجاره داده شده است.  
كارنويسندگي متون برنامه ها و تهيه گزارشهاي اين راديو توسط عده اي از روشنفكران وابسته به سلطنت مقيم خارج از كشور نظير عليرضا ميبدي، حسين مهري، عليرضا نوري زاده، ناصر انقطاع، صدر الدين الهي، جمشيد چالنگي، ايرج گرگين، (6) نازي عظيما و. . . انجام مي شود.  
طراحان وبرنامه ريزان هجوم فرهنگي عليه ايران تنها به اين اقدامات بسنده نكردند. آنان به تجهيز فرستنده هاي تلويزيونهاي ضدانقلابي آمریکا و پشتيباني مالي از آنهاو كمك به رساندن امواج اين راديو و تلويزيونها به ايران يك جنگ رسانه اي تمام عيار عليه جمهوري اسلامي ايران را آغاز كردند و كوشيدند تا از رهگذر پخش برنامه هاي مبتذل، جوانان ايران را به ورطه از خود بيگانگي و بي بندوباري بكشانند و به زعم باطل خود بين آنان و ارزشهاي والاي اسلامي فاصله بيندازند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- راديو صداي آمریکا، مورخه ۲۷/۷/۱۳۷۵
2- رضا براهني، ماهنامه گردون، شماره 10و11، اسفند 1370، صص 17و18.
3- هفته نامه نيمروز، چاپ لندن، شماره 216، مورخه ۱۱/۳/۱۳۷۴.
4- همان.  
5- هفته نامه نيمروز، چاپ لندن، شماره 216، مورخه ۱۱/۳/۱۳۷۴.
6- ايرج گرگين از اعضاي سازمان جوانان حزب توده بود، كه پس از كودتاي 28 مرداد بايك چرخش كامل در خدمت رژيم پهلوي قرارگرفت و به عنوان گوينده اخبار به راديو راه يافت. وي به دليل گرايش هاي روشنفكرانه اش از فعال ترين برنامه سازان برنامه دوم راديو تهران شد و سلسله مصاحبه هايي با نامداران شعر وهنر انجام داد كه معروف ترين آنها مصاحبه با فروغ فرخزاد بود. زماني كه رضا قطبي مامور تاسيس تلويزيون ملي ايران شد، ايرج گرگين در شمار 12 نفراوليه اي بود كه به وي پيوست و مسئوليت گروه اخبار را برعهده گرفت. وي با جلب اعتماد رضا قطبي، مديركل روابط عمومي تلويزيون و پس از آن مدير مجله تماشا و اندكي بعد مدير توليد تلويزيون كه مهم ترين مقام در تهيه و تدوين سريالها و برنامه هاي تلويزيون بود، شد. او آنچنان مورد اطمينان رژيم پهلوي بود كه به عنوان گزارشگر ويژه همراه شاه به سراسر دنيا مي رفت. گرگين پس از پيروزي انقلاب به آمریکا رفت و همراه با هما سرشار- خبرنگار يهودي و صهيونيست- راديو اميد ايران را تاسيس كرد. زماني كه آمریکا تصميم به تشكيل راديو آزادي - زيرمجموعه سازمان «سيا» -در كشور چكسلواكي گرفت، گرگين را به عنوان مدير گروه خبري و گزارش اين راديو منصوب كرد او اينك در كنار كادر راديو آزادي، سعي دارد تا از خود چهره اي آزاديخواه معرفي كند.