472 - فقط بنده خدا(پرسش و پاسخ) ۱۳۹۷/۰۸/۰۲
پرسش:معنا و مفهوم این سخن امام علی(ع) که میفرماید: بنده دیگری مباش درحالیکه خداوند تو را آزاد آفریده است، چیست؟
پاسخ: 1 - آنچه در این پرسش مطرح شده، سفارش امام علی(ع) به فرزندش امام مجتبی(ع) است: «و لاتکن عبد غیرک و قد جعلکالله حرا» بنده دیگری مباش درحالیکه خداوند تو را آزاد آفرید. (تحفالعقول، ص 77) (نهجالبلاغه - نامه 31)
2- آزادی موضوعی انسانی و به معنای نفی تسلط دیگری بر شخص است. جعل در اینجا به معنای «خلق» است؛ یعنی آزادی ودیعهای است الهی که هنگام خلقت، در وجود و سرشت انسان نهاده شده است. از نظر علی(ع) بنده غیرخدا بودن با آزادی منافات دارد؛ چراکه انسانها در انسانیت مشترکاند، و عبودیت و بندگی فقط دربرابر خدا جایز است.
امام علی(ع) در وصیتنامهاش به امام حسنمجتبی(ع)، آزادی شخصی را با آزادی تکوینی ازسوی خداوند گره میزند و میفرماید: بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است؛ یعنی نفس خویش را از هر زبونی و سستی گرامی دار، هرچند تو را به نعمتهای بیشمار برساند؛ زیرا هرگز بر آنچه از نفس خویش صرف میکنی، عوض نخواهی یافت. به بیان دیگر، امام(ع) درصدد بیان این مهم است که خداوند انسان را کریم آفرید و او را گرامی داشت، به او آزادی و اختیار عطا نمود، بر بسیاری از موجودات نظام هستی برتری بخشید. این نفس کریم را نباید در برابر خواستههای نفسانی که انسان را وامدار دیگران میکند حقیر نمود؛ یعنی مواظب باش خواهشهای نفسانی خود را وامدار دیگران نکند. تا از آن حریت و آزادی به ذلت و زبونی بیفتی.
نیز آن حضرت در جایی دیگر فرمود: «الهی کفی لی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا» پروردگارا! مرا این عزت بس که بنده تو باشم و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی! (خصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 420)
در بینش توحیدی علی(ع)، آزادی حقیقی این است که انسان عبد خدا باشد؛ زیرا در سایه این بندگی است که از هر قید و بند ذلتبار آزاد میشود.
3- براساس برخی از روایات، معنای دیگر این سخن آن است که گفتههای دیگران را بدون تحقیق و کورکورانه قبول نکنید تا مانند بندهای برای آنها نباشید. امام باقر(ع) در این باره در تفسیر آیه: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دونالله» (توبه - 31) میفرماید: «و الله ما صلوا لهم و لاصاموا و لکن اطاعوهم فی معصیهالله» به خدا سوگند که برای ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه در معصیت خدا از ایشان اطاعت کردند. (محاسن، برقی، ج 1، ص 246)
ابوبصیر میگوید؛ از امام صادق(ع) درباره همین آیه پرسیدم، فرمود: به خدا که عالمان یهود آن مردم را به پرستش خود نخواندند، و اگر به پرستش خود میخواندند مردم پذیرا نمیشدند، بلکه آنان حرام را برایشان حلال و حلال را حرام کردند؛ این بود که آن مردم نادانسته آنان را عبادت کردند. (همان)
4- البته، گفتنی است که مفهوم این روایات گوش ندادن و بهره نگرفتن از سخنان عالمان دین نیست؛ چراکه عالمان مردم را به خدا و تعالیم الهی میخوانند که شنیدن تعالیم الهی عبودیت و بندگی خدا را به دنبال خواهد داشت، نه بندگی غیر خدا را: «من اصغی الی ناطق فقد عبد ابلیس». هر کس گوش فرا دهد به حرفهای سخنوری در حقیقت او را بندگی کرده است. اگر ناطق از خداوند میگوید، شنونده خدا را بندگی کرده و اگر از شیطان میگوید شیطان را بندگی نموده است. (کافی، ج 6، ص 434)
2- آزادی موضوعی انسانی و به معنای نفی تسلط دیگری بر شخص است. جعل در اینجا به معنای «خلق» است؛ یعنی آزادی ودیعهای است الهی که هنگام خلقت، در وجود و سرشت انسان نهاده شده است. از نظر علی(ع) بنده غیرخدا بودن با آزادی منافات دارد؛ چراکه انسانها در انسانیت مشترکاند، و عبودیت و بندگی فقط دربرابر خدا جایز است.
امام علی(ع) در وصیتنامهاش به امام حسنمجتبی(ع)، آزادی شخصی را با آزادی تکوینی ازسوی خداوند گره میزند و میفرماید: بنده دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفریده است؛ یعنی نفس خویش را از هر زبونی و سستی گرامی دار، هرچند تو را به نعمتهای بیشمار برساند؛ زیرا هرگز بر آنچه از نفس خویش صرف میکنی، عوض نخواهی یافت. به بیان دیگر، امام(ع) درصدد بیان این مهم است که خداوند انسان را کریم آفرید و او را گرامی داشت، به او آزادی و اختیار عطا نمود، بر بسیاری از موجودات نظام هستی برتری بخشید. این نفس کریم را نباید در برابر خواستههای نفسانی که انسان را وامدار دیگران میکند حقیر نمود؛ یعنی مواظب باش خواهشهای نفسانی خود را وامدار دیگران نکند. تا از آن حریت و آزادی به ذلت و زبونی بیفتی.
نیز آن حضرت در جایی دیگر فرمود: «الهی کفی لی عزا ان اکون لک عبدا و کفی بی فخرا ان تکون لی ربا» پروردگارا! مرا این عزت بس که بنده تو باشم و این فخرم بس که پروردگارم تو باشی! (خصال، شیخ صدوق، ج 2، ص 420)
در بینش توحیدی علی(ع)، آزادی حقیقی این است که انسان عبد خدا باشد؛ زیرا در سایه این بندگی است که از هر قید و بند ذلتبار آزاد میشود.
3- براساس برخی از روایات، معنای دیگر این سخن آن است که گفتههای دیگران را بدون تحقیق و کورکورانه قبول نکنید تا مانند بندهای برای آنها نباشید. امام باقر(ع) در این باره در تفسیر آیه: «اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دونالله» (توبه - 31) میفرماید: «و الله ما صلوا لهم و لاصاموا و لکن اطاعوهم فی معصیهالله» به خدا سوگند که برای ایشان نماز نگزاردند و روزه نگرفتند، بلکه در معصیت خدا از ایشان اطاعت کردند. (محاسن، برقی، ج 1، ص 246)
ابوبصیر میگوید؛ از امام صادق(ع) درباره همین آیه پرسیدم، فرمود: به خدا که عالمان یهود آن مردم را به پرستش خود نخواندند، و اگر به پرستش خود میخواندند مردم پذیرا نمیشدند، بلکه آنان حرام را برایشان حلال و حلال را حرام کردند؛ این بود که آن مردم نادانسته آنان را عبادت کردند. (همان)
4- البته، گفتنی است که مفهوم این روایات گوش ندادن و بهره نگرفتن از سخنان عالمان دین نیست؛ چراکه عالمان مردم را به خدا و تعالیم الهی میخوانند که شنیدن تعالیم الهی عبودیت و بندگی خدا را به دنبال خواهد داشت، نه بندگی غیر خدا را: «من اصغی الی ناطق فقد عبد ابلیس». هر کس گوش فرا دهد به حرفهای سخنوری در حقیقت او را بندگی کرده است. اگر ناطق از خداوند میگوید، شنونده خدا را بندگی کرده و اگر از شیطان میگوید شیطان را بندگی نموده است. (کافی، ج 6، ص 434)