۲۱۲ - محمد خامهیار: فقیهی مومن و پارسا ۱۳۹۷/۱۲/۰۵ ۱۳۹۷/۱۲/۰۵
فقیهی مومن و پارسا
۱۳۹۷/۱۲/۰۵
قم- محمد خامهیار
دوران زندگی و حیات طیبه فقیه پارسا و عالم ربانی آیتالله شیخ محمد مومن را به دلیل ویژگی منحصر به خود را باید سرمشق زندگی برای همه دانست و هر لحظه از آن را کلاس درس زهد و پارسایی، فضیلتآموزی، انقلابیگری و جهاد علمی و عملی دانست. دورانی که هیچ کسی نمیتواند در پیرامون آن خدشهای وارد کند و راجع به آن عینک بدبینی به چشم بزند و اظهارنظری کند. او انسانی بود که زندگیاش سراسر کمال و آراستگی بود و زیباییهای فراوانی را به دنبال داشت. آنان که با این عالم زاهد و پارسا و در عین حال انقلابی و اجتماعی معاشرت و آشنایی و دوستی داشتند، جلوههای زیبایی را از آن به یاد دارند که هرگز فراموش شدنی نیست. او برای خدا درس خواند و مکتب رفت و به حوزه راه یافت و فقیه وارستهای شد که بر کرسی تدریس نشست و شاگردان خوبی را تربیت کرد. او برای خدا وارد صحنههای اجتماعی شد و خدمات ارزنده و به یاد ماندنی را از خود به یادگار گذاشت. برای خدا مسجد و مدرسه ساخت و برای خدا و به دور از هر شهرت و نام و لقب، پستهای علمی و کلیدی را عهدهدار شد به طوری که بارها به نویسنده این سطور گفت: اگر ولایت فقیه و اطاعت امر او و اگر مسئله نظام اسلامی نبود هرگز هیچ مسئولیتی را نمیپذیرفتم. از او شنیده بودم که در جمع دوستان ما میگفت: همه ما در برابر این نظام و رهبری فرزانه و فقیه جامعالشرایط آن مسئولیم و وظیفه داریم.
او به خاطر خدا و به خاطر همین رسالت و وظیفه بحث «ولایت»را پس از امام راحل(ره) در همین سالهای اخیر موضوع درس خارج فقه خود کرد و به خوبی به تشریح و تبیین آن پرداخت و به تدریس آن در حوزه علمیه قم پرداخت.
آیتالله مومن نشانه خدا در جامعه و زندگی فردی و اجتماعی خود بود و هرگز بدون رضایت او در هیچ صحنهای گام برنداشت. او در محفلی که ساعتی را برای آن وقت صرف نمود به ما فرمود: شما هیچ نظام و شخصیتی را نه در حال و نه در آینده همچون نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری همچون آیتالله خامنهای نخواهید دید.
سادهزیستی او در شهر و محله ما بر همه آشکار بود و هیچ بهرهای از تجملگرایی در آن دیده نمیشد. یادم میآید در یکی از شبهای تابستانی که به منزل و اتاق محل مطالعه او رفته بودم، از ایشان اجازه خواستم تا کولر اتاق را روشن کنم که اجازه نداد و فرمود: من احساس گرما نمیکنم و اگر شما احساس گرما دارید، کنار در بنشینید!
زندگی آیتالله مومن، یک دوران پر از شکوه و زیبایی بود که سادگی آن بر هیچ کسی پوشیده نبود و از هر لحاظ در حد پایینتر از متوسط جامعه بود. او که منشأ خیر بسیاری از کارها و موسس آن بود ولی ذرهای از آن در زندگی شخصی وی راه نیافت و از مال و ثروتی که به ارث برده بود و یا دیگران در اختیار وی قرار میدادند بهرهای نبرد.
خوب به یاد دارم، علیرغم مشغلههای علمیاش به پایینترین افراد جامعه احترام میگذاشت، به حرف آنان گوش میداد و گره از کارشان میگشود. او آیتالله بود و نشانه خدا در همه عرصههای زندگی، از یاران باوفای امام راحل(ره) که به تبعید رفت، سختیها کشید و همه را در پاسداری از این انقلاب و رهبر فرزانه آن دعوت کرد.
او «مومن» به تمام معنا بود، مومن به انقلاب، مومن به نظام و رهبری آن بود. برای خدا سخن میگفت و برای خدا مدافع انقلاب بود و برای خدا مردم را به ادامه مسیر انقلاب که شهیدان زیادی را همانند برادر خود، در راه آن جان فدا کردند، دعوت میکرد.
او فقیه پارسایی بود و لحظه لحظه زندگی او به همگان درس میداد.
او به خاطر خدا و به خاطر همین رسالت و وظیفه بحث «ولایت»را پس از امام راحل(ره) در همین سالهای اخیر موضوع درس خارج فقه خود کرد و به خوبی به تشریح و تبیین آن پرداخت و به تدریس آن در حوزه علمیه قم پرداخت.
آیتالله مومن نشانه خدا در جامعه و زندگی فردی و اجتماعی خود بود و هرگز بدون رضایت او در هیچ صحنهای گام برنداشت. او در محفلی که ساعتی را برای آن وقت صرف نمود به ما فرمود: شما هیچ نظام و شخصیتی را نه در حال و نه در آینده همچون نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری همچون آیتالله خامنهای نخواهید دید.
سادهزیستی او در شهر و محله ما بر همه آشکار بود و هیچ بهرهای از تجملگرایی در آن دیده نمیشد. یادم میآید در یکی از شبهای تابستانی که به منزل و اتاق محل مطالعه او رفته بودم، از ایشان اجازه خواستم تا کولر اتاق را روشن کنم که اجازه نداد و فرمود: من احساس گرما نمیکنم و اگر شما احساس گرما دارید، کنار در بنشینید!
زندگی آیتالله مومن، یک دوران پر از شکوه و زیبایی بود که سادگی آن بر هیچ کسی پوشیده نبود و از هر لحاظ در حد پایینتر از متوسط جامعه بود. او که منشأ خیر بسیاری از کارها و موسس آن بود ولی ذرهای از آن در زندگی شخصی وی راه نیافت و از مال و ثروتی که به ارث برده بود و یا دیگران در اختیار وی قرار میدادند بهرهای نبرد.
خوب به یاد دارم، علیرغم مشغلههای علمیاش به پایینترین افراد جامعه احترام میگذاشت، به حرف آنان گوش میداد و گره از کارشان میگشود. او آیتالله بود و نشانه خدا در همه عرصههای زندگی، از یاران باوفای امام راحل(ره) که به تبعید رفت، سختیها کشید و همه را در پاسداری از این انقلاب و رهبر فرزانه آن دعوت کرد.
او «مومن» به تمام معنا بود، مومن به انقلاب، مومن به نظام و رهبری آن بود. برای خدا سخن میگفت و برای خدا مدافع انقلاب بود و برای خدا مردم را به ادامه مسیر انقلاب که شهیدان زیادی را همانند برادر خود، در راه آن جان فدا کردند، دعوت میکرد.
او فقیه پارسایی بود و لحظه لحظه زندگی او به همگان درس میداد.