زلال بصیرت (۲۲۰) : دستهای مرموزی که برای تحریف اهداف انقلاب بهکار افتادهاند ۱۳۹۸/۰۶/۲۷
زلال بصیرت
دستهای مرموزی که برای تحریف اهداف انقلاب بهکار افتادهاند
۱۳۹۸/۰۶/۲۷
رهنمودهای رهبر انقلاب همواره ارزنده و کارساز بوده و ما حداقل بهعنوان شکر نعمت و انجام وظیفه، باید در حد توان در جهت اهداف و رهنمودهای ایشان تلاش کنیم. در واقع، هر کسی که به مصالح بشریت میاندیشد و طالب سعادت خودش و دیگران است، باید بیانیه حکیمانه گام دوم انقلاب را مورد توجه قرار داده و از آن استفاده کند. روحانیت نیز وظیفهای بر عهده دارد كه با توجه به جایگاه روحانیت این وظیفه مربوط به اسلامیت انقلاب است.
بنیانگذار این انقلاب، از همان ابتدا بر اسلامی بودن انقلاب تأکید داشت، از نظر امام(ره)، اسلام، هدف اصلی و بقیه اهداف، ثانوی و فرعی بودند.
علت وقوع انقلاب اسلامی و دلایل حفظ آن
چرا این انقلاب اتفاق افتاد و چرا ما باید آن را حفظ کرده و توسعه بدهیم؟ حقیقت این است که با وجود پیشرفتهای فکری، روحی و معنوی جامعه ما، بهخصوص بعد از پیروزی انقلاب كه روزبهروز تکامل چشمگیری داشته، اما هنوز جوابِ ساده، روشن، قانعکننده و دلپذیری برای این سؤال ارائه نشده است. همه انقلابهایی که در دنیا رقم خورده، برای رهایی از سختیها، ظلمها و فقر و فلاکت بوده است، اما آیا هدف انقلاب اسلامی هم صرفاً همین مسائل مادی بود؟
سوئیس بهعنوان کشوری امن كه مردم آن در رفاه هستند و در دهههای اخیر هیچ جنگی در آن رخ نداده و در هیچ جنگ جهانی هم شرکت نکرده، شناخته میشود؛ شاید برخی بگویند چه اشکالی دارد که ما هم برای كشورمان برنامهای مانند آنها داشته باشیم تا هم امنیت، هم پیشرفت و هم رفاه داشته باشیم.
پاسخ به چنین پرسشی مستلزم بررسی فلسفه وجود انسان در این دنیا است؛ اصلا ما برای چه آفریده شدهایم؟ آیا برای خوردن و خوابیدن و زندگی راحت آفریده شدیم و در نهایت با مرگ، همهچیز تمام میشود؟ این زندگی در بهترین حالت مانند کندوی زنبور عسل است که تعدادی زنبور بدون جنگ و دعوا در آن زندگی میکنند، شیرینترین مواد غذایی را از معطرترین گیاهان تهیه میکنند و همه از آن غذا استفاده میکنند؛ آیا، نهایت هنر ما این است كه شرایطی را فراهم کنیم كه جامعهای مثل کندوی زنبور عسل تشکیل دهیم؟!
هر چند در حال حاضر شرایط جهانی به گونهای است كه سوئیس بعد از جنگهای داخلی و مشکلات دیگر کمابیش در امنیت است، اما تضمینی برای بقای چنین امنیتی در همهجا نیست؛ مخصوصاًًً برای كشوری كه در منطقه غرب آسیا و در بین کشورهای اسلامی واقع شده و با سوابق كشور ما -که مهمترین آن حركت بینظیری بود كه به دست امام راحل(ره) اتفاق افتاد- هرگز دشمنان، ما را رها نخواهند کرد؛ اما به فرض که بتوان چنین شرایطی را ایجاد کرد؛ اما این کار به چه قیمتی انجام میشود؟
در طول تاریخ بشریت، هرگز عوامل فساد تا این حد گسترش پیدا نکرده بود و هرگز یک کشور اسلامی این اندازه دشمن قسمخورده نداشته است. با این شرایط آیا میتوانیم بهراحتی به دنبال ایجاد رفاه باشیم و سوئیسی بزرگتر و وسیعتر درست کنیم؟ آیا دشمنان اجازه چنین كاری را خواهند داد؟ مسئله مهمتر این است که حتی اگر چنین شرایطی ایجاد شد، آیا ما واقعاًً برای این هدف خلق شدیم که مانند سایر حیوانات؛ البته با ظاهری متمدنتر، فقط به فکر رفاه و آسایش بیشتر خود باشیم؟ آیا آمدن 124 هزار پیامبر و این همه آیات قرآن کریم و بیانات اهلبیت(ع) با چنین تفکری تعارض ندارد؟
اگر بعد از مرگ همهچیز تمام شود و حسابرسی در كار نباشد، زندگی این دنیا با این همه ظلم و جنایت و کشتار بیرحمانه كه در آن انجام میشود، عبث خواهد بود.
عدم تضمین ثبات قدم در مسیر حق
بر اساس آیات قرآن کریم سراسر زندگی انسان از تولد تا مرگ را یک جلسه امتحان است، البته این جلسه امتحان طولانی بهنظر میرسد، اما حقیقت این است که عمر انسان در مقابل آخرت که بینهایت است، بسیار ناچیز به شمار میرود؛ حتی ناچیزتر از نسبت یک چشم بههم زدن به کل عمر انسان. در طول این مدت نیز تمام امكانات مادی و روحی و پستها و مقامهای اجتماعی، هیچیك خودشان اصالتی ندارند و همه آنها مقدمه و ابزاری برای آخرت است. لذا انسان مانند حیوان نیست که در عمر محدود خود فقط به دنبال شکم و شهوت و رفاه باشد. البته خداوند کسانی که از این مسئله غافل باشند را حتی از حیوانات و چارپایان نیز پستتر میداند.
پیامبران آمدند تا مردم را از این غفلت برهانند، بهترین پیامبران، حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) بود كه کاملترین برنامه را برای سعادت بشر ارائه کرد؛ اما خداوند تضمین نکرد که بعد از پیامبر اكرم همه در مسیر حق باقی بمانند؛ همچنان که برخی روایات به این مسئله اشاره دارند كه بعد از وفات آن حضرت به جز سه نفر، بقیه اصحاب از مسیر حق خارج شدند. حال اگر خداوند در این دوران به دست بزرگترین مصلح عصر، انقلابی را بهوجود آورد که در طول تاریخ بشریت به سختی میتوان نظیری با این برکت و وسعت برای آن پیدا کرد، آیا تضمینی وجود دارد که در ادامه این مسیر، همه برقرار و ثابت بمانند؟ مخصوصاًًً با توجه به اینكه امروز نه بنیانگذار آن حضور دارد، نه یاران اولیه و شاگردان و دستپروردههای او، جز اندکی که بیش از 80 سال سن دارند. با این وجود چه ضمانتی برای بقای این انقلاب وجود دارد؟
وظایف ما در قبال حفظ انقلاب
حال که چنین ضمانتی وجود ندارد، اولین وظیفه ما این است که آنچه دیگران با تلاش و زحمت و فدا كردن خونشان برای ما به یادگار گذاشتند را حفظ کنیم و نگذاریم ارزشهای انقلاب کمرنگ شود؛ وظیفه دوم ما هم حفظ این میراث و سپردن آن بهصورت «سالم» به نسل بعد است. چرا که امروز دستهای مرموزی در کار است که میخواهند اهداف انقلاب، برنامههای اصلی و راهبردها و راهکارهای آن را تحریف کنند؛ نباید اجازه چنین تحریفی را داد.
وظیفه سوم افزودن بر دستاوردهای انقلاب است. چه بسیار افرادی که برای این انقلاب زحمتها کشیدند، هزینهها کردند و خونها دادند؛ ما هم در این گام دوم باید با تلاش و فداكاری بر این دستاوردها بیفزاییم. مخصوصاًًً با عنایت به این بشارت رهبر انقلاب كه نسل كنونی از گذشتگان بهتر هستند، امکاناتشان بیشتر، انگیزهشان قویتر و استعدادهای فروانتری دارند و شرایط اجتماعی نیز مهیاتر شده است.
صدور بیانیه گام دوم رهبر انقلاب از یک سو هشداری است برای اینکه دستاوردهای گذشته از بین نرود؛ از سوی دیگر رهنمودی است برای اینکه آنکه به دست آوردید، دشمنان از دستتان نربایند؛ علاوه بر اینكه رهنمودی است برای پیشبرد و تکامل بخشیدن به این انقلاب.
باید توجه داشت که گام اول، گام سادهتری بود؛ انسان در هر مسیری كه گام میگذارد، قدم اول آن ساده است؛ اما هرچه جلو میرود، کار مشکلتر میشود و این سنت الهی در تکامل و رشد تدریجی جوامع بشری است. لذا اگر میبینید فساد زیادتر میشود، به این دلیل است كه تکامل انسان در سایه انتخاب و اختیار او است و هرچه شرایط سختتر باشد، انتخاب هم مشکلتر میشود و البته نتیجه آن، كه رشد و تكامل است هم بیشتر خواهد بود.
هرچند شرایط كنونی با ناهنجاریها، مشکلات و فسادهایی همراه است، اما همه اینها موجب میشود که انتخاب انتخابگران ارزشمندتر شود و کسانی که راه صحیح را انتخاب میکنند، بهقدری ارزش پیدا میكنند که دهها برابر این فسادها هم در مقابل آن قابل ذکر نخواهد بود.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در دیدار با جمعی از طلاب و فضلای استان قم؛ قم؛5 / 6 / 1398 .
بنیانگذار این انقلاب، از همان ابتدا بر اسلامی بودن انقلاب تأکید داشت، از نظر امام(ره)، اسلام، هدف اصلی و بقیه اهداف، ثانوی و فرعی بودند.
علت وقوع انقلاب اسلامی و دلایل حفظ آن
چرا این انقلاب اتفاق افتاد و چرا ما باید آن را حفظ کرده و توسعه بدهیم؟ حقیقت این است که با وجود پیشرفتهای فکری، روحی و معنوی جامعه ما، بهخصوص بعد از پیروزی انقلاب كه روزبهروز تکامل چشمگیری داشته، اما هنوز جوابِ ساده، روشن، قانعکننده و دلپذیری برای این سؤال ارائه نشده است. همه انقلابهایی که در دنیا رقم خورده، برای رهایی از سختیها، ظلمها و فقر و فلاکت بوده است، اما آیا هدف انقلاب اسلامی هم صرفاً همین مسائل مادی بود؟
سوئیس بهعنوان کشوری امن كه مردم آن در رفاه هستند و در دهههای اخیر هیچ جنگی در آن رخ نداده و در هیچ جنگ جهانی هم شرکت نکرده، شناخته میشود؛ شاید برخی بگویند چه اشکالی دارد که ما هم برای كشورمان برنامهای مانند آنها داشته باشیم تا هم امنیت، هم پیشرفت و هم رفاه داشته باشیم.
پاسخ به چنین پرسشی مستلزم بررسی فلسفه وجود انسان در این دنیا است؛ اصلا ما برای چه آفریده شدهایم؟ آیا برای خوردن و خوابیدن و زندگی راحت آفریده شدیم و در نهایت با مرگ، همهچیز تمام میشود؟ این زندگی در بهترین حالت مانند کندوی زنبور عسل است که تعدادی زنبور بدون جنگ و دعوا در آن زندگی میکنند، شیرینترین مواد غذایی را از معطرترین گیاهان تهیه میکنند و همه از آن غذا استفاده میکنند؛ آیا، نهایت هنر ما این است كه شرایطی را فراهم کنیم كه جامعهای مثل کندوی زنبور عسل تشکیل دهیم؟!
هر چند در حال حاضر شرایط جهانی به گونهای است كه سوئیس بعد از جنگهای داخلی و مشکلات دیگر کمابیش در امنیت است، اما تضمینی برای بقای چنین امنیتی در همهجا نیست؛ مخصوصاًًً برای كشوری كه در منطقه غرب آسیا و در بین کشورهای اسلامی واقع شده و با سوابق كشور ما -که مهمترین آن حركت بینظیری بود كه به دست امام راحل(ره) اتفاق افتاد- هرگز دشمنان، ما را رها نخواهند کرد؛ اما به فرض که بتوان چنین شرایطی را ایجاد کرد؛ اما این کار به چه قیمتی انجام میشود؟
در طول تاریخ بشریت، هرگز عوامل فساد تا این حد گسترش پیدا نکرده بود و هرگز یک کشور اسلامی این اندازه دشمن قسمخورده نداشته است. با این شرایط آیا میتوانیم بهراحتی به دنبال ایجاد رفاه باشیم و سوئیسی بزرگتر و وسیعتر درست کنیم؟ آیا دشمنان اجازه چنین كاری را خواهند داد؟ مسئله مهمتر این است که حتی اگر چنین شرایطی ایجاد شد، آیا ما واقعاًً برای این هدف خلق شدیم که مانند سایر حیوانات؛ البته با ظاهری متمدنتر، فقط به فکر رفاه و آسایش بیشتر خود باشیم؟ آیا آمدن 124 هزار پیامبر و این همه آیات قرآن کریم و بیانات اهلبیت(ع) با چنین تفکری تعارض ندارد؟
اگر بعد از مرگ همهچیز تمام شود و حسابرسی در كار نباشد، زندگی این دنیا با این همه ظلم و جنایت و کشتار بیرحمانه كه در آن انجام میشود، عبث خواهد بود.
عدم تضمین ثبات قدم در مسیر حق
بر اساس آیات قرآن کریم سراسر زندگی انسان از تولد تا مرگ را یک جلسه امتحان است، البته این جلسه امتحان طولانی بهنظر میرسد، اما حقیقت این است که عمر انسان در مقابل آخرت که بینهایت است، بسیار ناچیز به شمار میرود؛ حتی ناچیزتر از نسبت یک چشم بههم زدن به کل عمر انسان. در طول این مدت نیز تمام امكانات مادی و روحی و پستها و مقامهای اجتماعی، هیچیك خودشان اصالتی ندارند و همه آنها مقدمه و ابزاری برای آخرت است. لذا انسان مانند حیوان نیست که در عمر محدود خود فقط به دنبال شکم و شهوت و رفاه باشد. البته خداوند کسانی که از این مسئله غافل باشند را حتی از حیوانات و چارپایان نیز پستتر میداند.
پیامبران آمدند تا مردم را از این غفلت برهانند، بهترین پیامبران، حضرت محمد(صلیالله علیه و آله) بود كه کاملترین برنامه را برای سعادت بشر ارائه کرد؛ اما خداوند تضمین نکرد که بعد از پیامبر اكرم همه در مسیر حق باقی بمانند؛ همچنان که برخی روایات به این مسئله اشاره دارند كه بعد از وفات آن حضرت به جز سه نفر، بقیه اصحاب از مسیر حق خارج شدند. حال اگر خداوند در این دوران به دست بزرگترین مصلح عصر، انقلابی را بهوجود آورد که در طول تاریخ بشریت به سختی میتوان نظیری با این برکت و وسعت برای آن پیدا کرد، آیا تضمینی وجود دارد که در ادامه این مسیر، همه برقرار و ثابت بمانند؟ مخصوصاًًً با توجه به اینكه امروز نه بنیانگذار آن حضور دارد، نه یاران اولیه و شاگردان و دستپروردههای او، جز اندکی که بیش از 80 سال سن دارند. با این وجود چه ضمانتی برای بقای این انقلاب وجود دارد؟
وظایف ما در قبال حفظ انقلاب
حال که چنین ضمانتی وجود ندارد، اولین وظیفه ما این است که آنچه دیگران با تلاش و زحمت و فدا كردن خونشان برای ما به یادگار گذاشتند را حفظ کنیم و نگذاریم ارزشهای انقلاب کمرنگ شود؛ وظیفه دوم ما هم حفظ این میراث و سپردن آن بهصورت «سالم» به نسل بعد است. چرا که امروز دستهای مرموزی در کار است که میخواهند اهداف انقلاب، برنامههای اصلی و راهبردها و راهکارهای آن را تحریف کنند؛ نباید اجازه چنین تحریفی را داد.
وظیفه سوم افزودن بر دستاوردهای انقلاب است. چه بسیار افرادی که برای این انقلاب زحمتها کشیدند، هزینهها کردند و خونها دادند؛ ما هم در این گام دوم باید با تلاش و فداكاری بر این دستاوردها بیفزاییم. مخصوصاًًً با عنایت به این بشارت رهبر انقلاب كه نسل كنونی از گذشتگان بهتر هستند، امکاناتشان بیشتر، انگیزهشان قویتر و استعدادهای فروانتری دارند و شرایط اجتماعی نیز مهیاتر شده است.
صدور بیانیه گام دوم رهبر انقلاب از یک سو هشداری است برای اینکه دستاوردهای گذشته از بین نرود؛ از سوی دیگر رهنمودی است برای اینکه آنکه به دست آوردید، دشمنان از دستتان نربایند؛ علاوه بر اینكه رهنمودی است برای پیشبرد و تکامل بخشیدن به این انقلاب.
باید توجه داشت که گام اول، گام سادهتری بود؛ انسان در هر مسیری كه گام میگذارد، قدم اول آن ساده است؛ اما هرچه جلو میرود، کار مشکلتر میشود و این سنت الهی در تکامل و رشد تدریجی جوامع بشری است. لذا اگر میبینید فساد زیادتر میشود، به این دلیل است كه تکامل انسان در سایه انتخاب و اختیار او است و هرچه شرایط سختتر باشد، انتخاب هم مشکلتر میشود و البته نتیجه آن، كه رشد و تكامل است هم بیشتر خواهد بود.
هرچند شرایط كنونی با ناهنجاریها، مشکلات و فسادهایی همراه است، اما همه اینها موجب میشود که انتخاب انتخابگران ارزشمندتر شود و کسانی که راه صحیح را انتخاب میکنند، بهقدری ارزش پیدا میكنند که دهها برابر این فسادها هم در مقابل آن قابل ذکر نخواهد بود.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در دیدار با جمعی از طلاب و فضلای استان قم؛ قم؛5 / 6 / 1398 .