«... من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم. به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند، بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند.خلبانهای دو تا (بالگرد) کبری رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یک دفعه داد و بیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفتند: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینهارو؟!
خوب اینها ایرانی بودند، دیگه مشخص بود که ظاهرا مثل خودیها بودند و من هر چه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند، گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم؟! برای ما مسئله دارد. فردا دادگاه انقلاب،... آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین.دیدیم حدودا 500 متری ستون زرهی نشسته ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به خاطر اینکه درجه ام مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی بالگرد، عصبانی بودم، ناراحت که چه جوری به اینها بفهمانم که این دشمن است.
گفتم: بابا! من با این درجه ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی. مسئولیت با منه... حالا کار خدا را ببینید! منافقین سرلوله توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. حالا من خودم توپچی بودم. اگر من می خواستم بزنم با اولین گلوله، مغز بالگرد را میزدم. چون با توپ خیلی راحت میشود زد. فاصله یا برد 20 کیلومتری میزنیم، حالا که فاصله 500 متری، خیلی راحت میشد زد. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله 50 متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها (خلبان ها) بچه کرمانشاه بودند، با لهجه کرمانشاهی گفتند: به علی قسم، الان حسابش را میرسیم. سوار بالگرد شدند و رفتند. جایتون خالی. اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان. خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله ها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت...»1
این جملات بخشی از خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی از آغاز عملیات مرصاد است، زمانی که منافقین با پشتیبانی ارتش صدام از مشغول بودن نیروهای ارتش و سپاه در جبهههای دیگر سوءاستفاده کرده و تا عمق خاک ایران و نزدیکی کرمانشاه آمدند و حتی پادگانهای بین راه که تقریبا خالی از سرباز و نظامی شده بود، به راحتی به تصرف منافقین درآمد. زمانی که کسی نمیدانست یعنی باور نمیکرد، اینهایی که با سلاحهای صدام تا کیلومترها از خاک کشورشان را بهاشغال دشمن خونی مردم ایران درآورده بودند و به فارسی تکلم میکردند، منافقین هستند.
حالا شهید صیاد شیرازی در حالی که هیچ مسئولیت فرماندهی هم در ارتش نداشت و تنها نماینده حضرت امام (رحمه الله علیه) در شورای عالی دفاع بود، با حکم اضطراری معاون ستاد کل نیروهای مسلح، یکه و تنها به همراه چند بالگرد کبری به تنگه چهارزبر استان کرمانشاه آمده بود تا مقابل پیشروی ستونهای نظامی منافقین را بگیرد. که اگر آنها کرمانشاه رااشغال میکردند، کار خیلی دشوار میشد.
سالها طول کشید تا منافقین دریافتند کسی که در 6 مرداد 1367، دمار از روزگارشان درآورد، یک فرمانده کهنه کار ارتش جمهوری اسلامی به نام علی صیاد شیرازی بود. همان صیادی که از اولین روزهای پیروزی انقلاب در سمت فرماندهی بخشی از نیروهای ارتش به همراه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای دکتر مصطفی چمران، شهرهایاشغال شده کردستان را از چنگال ضد انقلاب آزاد ساخته بود.
همان صیادی که با فرمان امام امت و در سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، در بسیاری از عملیات افتخارآفرین سپاهیان اسلام علیه دشمن بعثی همچون ثامنالائمه (شکستن حصر آبادان)، طریق القدس (آزاد سازی بستان)، فتح المبین و بیت المقدس (آزاد سازی خرمشهر) و... یکی از دو بال رزمنده نیروهای مسلح ایرانی بود.
همان صیادی که در سختترین روزهای این ملت و در حالی که هزاران کیلومتر از خاک کشور در اشغال بیگانگان بود ضمن به کارگیری رشادت مثال زدنی در نبردهای سهمگین با نیروهای دشمن که از سوی بسیاری از کشورهای دنیا حمایت میگردید، در وحدت و همکاری دو بال نیروهای مسلح یعنی ارتش و سپاه، بسیار کوشید و در ایامی که وسوسه خناسان خارجی و داخلی سعی در اختلاف افکنی میان این دو نیرو داشت، با سعه صدر و اخلاص و فداکاری و ایثار، تلاش آن خناسان را بیثمر گردانید.
از همین روی پس از خلع بنی صدر، برای پایان دادن به ناهماهنگی ارتش و سپاه، قرارگاه مشترک عملیاتی را بین این دو بازوی اصلی نیروهای مسلح کشور راهاندازی کرد و به عنوان فرمانده ارشد در آن قرارگاه مشغول به کار شد.
نشریه «مالین» چاپ فرانسه در خردادماه سال ۱۳۶۲ ضمن انتشار گفتوگویی با شهید صیاد شیرازی، وی را اینگونه توصیف کرد:
«... برای صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران، کلید پیروزی بهتانک و موشک بستگی ندارد؛ بلکه تنها به اعتقاد به خدا بستگی دارد. قدّی کوتاه، نگاهی روشن و دستهایی که با انگشتر عقیق صاف روی میز ستاد مشترک روی هم قرار گرفتهاند. این متخصص توپخانه که دوره تخصصی خود را در آمریکا گذرانده و امروزه فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران را هدایت میکند، از فرمولها نمیترسد. او با سادگی میگوید: «من یک سرباز اسلام هستم و درباره اختلاف و جداییاش از بنیصدر میگوید: «ما میخواستیم برای خدا بجنگیم ولی او میخواست که ما برای او بجنگیم. او مرد تکنیک و سیاست بود. من مرد جهاد و جنگ مقدس هستم». صیاد شیرازی به گونهای دلرحمانه لبخند میزند و پیروزیهای متوالی ایران را یادآوری میکند: «هدف مااشغال یک سرزمین یا یک شهر خاص نیست... دفاع ما تا موقعی که هیچ خطری ما را تهدید نکند ادامه خواهد یافت...»2
شهید صیاد شیرازی یک نیروی به معنای واقعی کلمه، متخصص متعهد بود. او به جز گذراندن دوره توپخانه در ایران و آمریکا با رتبه بالا، دورههای رنجری و چتربازی را هم دیده و در این دورهها هم به کسب درجههای نخست نائل آمده بود. از همین روی علیرغم گزارشهای ساواک مبنی بر شناسایی وی به عنوان «متعصب مذهبی» و تبعیدش به کرمانشاه، اما به دلیل تخصص بالایش، مجددا توسط فرمانده وقت نیروی زمینی به اصفهان برگردانده و به آموزش افسران توپخانه گمارده شد.
شهید صیاد شیرازی همچنانکه ساواک نیز در گزارشهایش درج نموده بود، به شدت به اسلام و اعتقادات و آیینهای آن باور داشت وعمل میکرد. سرتیپ ترکان در خاطرات خود درباره فعالیتهای انقلابی و مذهبی وی میگوید:
«... فعالیتهای او در دوران قبل از انقلاب به گونهای بود که حساسیت ساواک را برانگیخته و مدام و به شدت تحت مراقبت بود و حتی او را متعصب مذهبی معرفی کرده بودند». 3
او در پادگانهایی که حضور داشت به برگزاری جلسات قرآن و برپایی مراسم و برنامههای دینی همت میگمارد و در کلاس هایش به دانشجویان خود، درس اسلام و قرآن میداد. به همین علت به شدت زیر نظر سازمان ضد اطلاعات قرار داشت.
ترکان در ادامه خاطراتش درباره سروان صیاد شیرازی آن روزها و کلاسهای درس او در پادگان اظهار میدارد:
«... صیاد شیرازی در کلاس درس به شاگردان خود، این نکات (دینی) را مطرح میکرد و سعی در آگاهیبخشی به آنها داشت تا وجدانهای بیدار دانشجویان را نسبت به ظلم و ستم دستگاه حاکم معطوف کند...»4
در جریان همین فعالیتها بود که شهید صیاد شیرازی ضمن شناسایی و جذب نیروهای انقلابی مذهبی، با برخی از انقلابیون پیرو امام خمینی (رحمه الله علیه) در ارتش همچون شهید حسن اقارب پرست و شهید یوسف کلاهدوز از یک گروه زیرزمینی انقلابی (که با انقلابیون دیگری مانند شهید حسن آیت و شهید موسی نامجو در ارتباط بودند) آشنا شده و همراه آنها به فعالیتهای اسلامی و انقلابی خویش، سر و شکل سازمان یافتهتری داد.
سرتیپ گلفام نیز درباره این فعالیتهای انقلابی علی صیاد شیرازی میگوید:
«...شهید صیاد شیرازی قبل از پیروزی انقلاباسلامی علاوهبر شناسایی نیروهای مومن و انقلابی در مراكز نظامی اصفهان، برگزاری جلسات بحث و گفتوگو، مسافرت به شهرستانها و پادگانهای درگیر برای برقراری ارتباط و سازماندهی پرسنل انقلابی و مذهبی پادگانها و همچنین ایجاد ارتباط بین نیروهای حزباللهی درون ارتش با روحانیت در خط امام راحل(رحمه الله علیه) را نیز بر عهده داشت...»5
فعالیتهای انقلابی شهید صیاد شیرازی در ارتش علیرغم مخفی بودن اما تا آن حد گسترده شد که وی را از داشتن اسلحه و اعزام به ماموریتهای نظامی منع کردند. در گزارش ساواک به تاریخ آذرماه 1357 دراین باره آمده است: «... سروان علی صیاد شیرازی کلاسه 195483 و ستوان یکم سید عباس روح الامین کلاسه 150939جمعی دانشکده توپخانه، در بین افسران تبلیغات مضره مینماید... صلاح نیست به نامبردگان ماموریتهای حساس و یا به آنها جنگافزار تحویل گردد. ضمن سرگرد علی رحمانی پور کلاسه 110428 نیز در جلسات آنها شرکت مینماید...»6
سرانجام سروان علی صیاد شیرازی دستگیر شده و به بازداشتگاه انفرادی منتقل شد ولی با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شده و به ارتش انقلاب پیوست.
اما کاری را که رژیم دست نشانده شاه برای خاموش کردن علی صیاد شیرازی نتوانست به انتها برساند، گروهک تروریستی منافقین در 21 فروردین 1378 به خیال خام خود با ترور فیزیکی او ، به انجام رساندند، غافل از آنکه با ریختن خون صیاد دلها، او نه تنها خاموش نگردید بلکه بسیاری از خاموشان را نیز بیدار کرد.
گروهک تروریستی منافقین در اطلاعیهای، جرمهای شهید صیاد شیرازی را در 3 محور ذکر کرد. 3 محوری که هر یک برگ زرینی در دفتر تاریخ حماسههای این ملت خواهد بود و لکههای ننگ و خفت و خواری بر کارنامه سیاه منافقین.
جرمهای شهید صیاد شیرازی از نگاه استکبار جهانی که منافقین آن را در بیانیه خود آوردند، به شرح ذیل بودند:
1-دفاع از تمامیت ارضی ایران در جنگ با عراق
2- نقش اساسی در مهار و کنترل غائله ضد انقلاب و تجزیهطلبان درکردستان در اوایل پیروزی انقلاب
3- نقش اساسی در خنثی کردن عملیات موسوم به فروغ جاویدان که منافقین با پشتوانه ارتش عراق خاک ایران را مورد تعرض نظامیقرار دادند.
رهبر معظم انقلاب، در بخشی از پیامی که به مناسبت شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی صادر نمودند، چنین فرمودند: «امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداكار دین و قرآن، نظامیِ مؤمن و پارسا و پرهیزكار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید... او مانند دیگر مردان حق از روزی كه قدم در راه انقلاب نهادند همواره سر و جان خود را برای نثار در راه خدا بر روی دست داشتند. سرزمینهای داغ خوزستان و گردنههای برافراشته كردستان، سالها شاهد آمادگی و فداكاری این انسان پاكنهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهههای دفاع مقدس صدها خاطره از رشادت و از خودگذشتگی او حفظ كرده است....»7
_______________________________________________________
1- خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی – موسسه راهبردی دیده بان 2- شهید علی صیاد شیرازی – دانشنامه اسلامی به نقل از روزنامه همشهری- چهارشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۷ 3- حسینیا، احمد (1379)-صیاد دلها، چاپ اول- تهران- سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 4- همان 5- مصاحبه با امیر سرتیپ گلفام - خبرگزاری جمهوری اسلامی- 19 فروردین 1396 6- مروری بر حیات سیاسی شهید صیاد شیرازی در دوران نهضت اسلامی- وب سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی – 20 فروردین 1399 7- وب سایت خامنهای دات آی آر khamenei.ir - پیام برای شهادت شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی - دفتر پژوهشهای موسسه کیهان