شاید صاحبان کارخانههای هواپیما سازی مک دانل داگلاس لاکهید مارتین و نودث روپ که سابقهای طولانی در ساخت هواپیماهای شکاری بمبافکن و جنگ افزارهای تجهیزات پشتیبانیکننده آنها داشتهاند هرگز گمان نمیبردند روزگاری تولیداتشان در اختیار خلبانانی قرار بگیرد که سه سال در پایگاههای هوایی ایالات متحده دورههای مقدماتی تا پیشرفته و عالی آموزش خلبانی را طی نموده و کمترین تاثیری از فرهنگ و افکار مردمان آن دیار را با خود همراه نمیکنند.
با وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تثبیت حاکمیت جمهوری اسلامی، وقتی شهیدانی چون خلبانان عباس بابایی، مصطفی اردستانی، عباس دوران، فریدون ذوالفقاری، علیرضا یاسینی و خسرو عبدالکریمی در مسندهایی مشابه آن مسئولیتها همچون فرماندهی بر گردانهای شکاری، پایگاههای هوایی و معاونت عملیات در نیروی هوایی قرار گرفتند، با ترکیبی از ایده و تفکرات جهاد دفاعی به همراه اندوختهای از آخرین متد آموزشهای نبردهای هوایی در کنار بهرهگیری از پرندههای آهنین بالی چون تایگر f5 و فانتوم f4 حماسههایی آفریدند که سالها پس از شهادتشان مایه عبرت زیادهخواهان و قوت قلب دوستداران نظام اسلامی در منطقه و جهان گردید. از جمله خلبانان نیروی هوایی ارتش که از مبانی دینی قوی بهرهمند بود و حضورش در جبهه نبردهای هوایی بنا به گفته یاران همراهشان در این مقطع باعث تشدید و عمیقتر شدن این باورها گردیده بود خلبان شهید خسرو عبدالکریمی بود. در این نوشته سعی داریم تا ابعاد شخصیتی این بزرگمرد ارتش ایران را به تصویر بکشانیم. بدین منظور از مجید ترابی، روابط عمومی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و همراه همیشگی صفحه فرهنگ و مقاومت نیز یاری جستیم.
سید محمد نورایی
اجتناب خلبانان ایرانی
از آسیب رساندن به افراد عادی
فرهنگ و مدل فکر و دستورالعملهای به کارگیری جنگ افزارهایی که دستور fire and forget )شلیک کن و فراموش کن(را میآموختند، هیچگاه در قاموس تفکرات خلبانان ایرانی معنایی پیدا نکرده بودند. خلبانانی که نه تنها از محیط منحط غرب وحشی تاثیر نپذیرفتند؛ بلکه در آیندهای نه چندان دور عهدهدار مسئولیتهایی شدند که نظیر آن مسئولیتها در نیروی هوایی ایالات متحده سالها تحت فرمان تفکراتی از جنس شلیک کن و فراموش کن، تغییر، آمریکا اولین است و... خونهای بیشماری را در کره، ویتنام، گرانادا، هیروشیما و ناکازاکی و امروز در افغانستان، عراق، لیبی ، سوریه ، یمن و... به ناحق بر زمین ریختند.
بارها در خاطرات خلبانان ایرانی خواندهایم وقتی که با مشقت و مخاطرات فراوان و با طی مسافتهای طولانی به صورت ارتفاع پست خود را به پل مواصلاتی میرساندند که هدف اصلی ماموریتشان بود و توسط موشکهای پدافندی ارتفاع متوسط و بلند سام و ارتفاع پست رولند و توپهای ضد هوایی متعدد محافظت میشد و درست در لحظهای که بهترین موقعیت را جهت رها سازی بمب داشتند خلبانان با عبور ماشین شخصی مواجه میشدند که در حال گذر از پل بود لذا در حالیکه منادی «شلیک کن و فراموش کن» منتظر شلیک بود ندایی از درون نهیب میزد که مراقب باش!
لذا خلبانان ترجیح میدادند در تلاشی دوباره فرصتی به غیرنظامیان برای عبور داده و جدالی دوباره با پدافند هوشیار و آماده به نبرد دشمن را به جان میخریدند تا مبادا بیگناهی فراموش و قربانی شود.
تاثیر انقلاب اسلامی بر پر رنگ شدن آموزهها و اندیشههای دینی و مذهبی در تمام سطوح جامعه ایران تاثیری انکارناپذیر است و درون مایههای اندیشه اسلامی آنقدر قوی بود که تا سالها بعد تاثیرات آن مشاهده میشود و به هر میزان آموزهای دینی و باورهای مذهبی عمیقتر بود تاثیر آن در میدان عمل ملموستر و دیدنیتر میشد.
افسر عملیات گردان 91 تاکتیکی
پایگاه نهم شکاری نیروی هوایی
خسرو عبدالکریمی، قهرمانی از خطه خوزستان است که درسال 1332 در شهر آبادان به دنیا آمد و با اخذ مدرک دیپلم در سال 1355 به استخدام دانشکده خلبانی نیروی هوایی درآمد.
وی پس از طی دوره مقدماتی پرواز در ایران جهت طی دوره تکمیلی پرواز به ایالات متحده آمریکا عزیمت نمود و در سال 1359 پیش از آغاز جنگ تحمیلی با طی موفق آموزشها به کشور بازگشت و در گردانهای پروازی شکاری بمبافکن فانتوم به خدمت مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه ایران اسلامی به عنوان افسر ناظر مقدم هوایی جهت هدایت آتش بمبافکنهای نهاجا بر اهداف در ناوهای نیروی دریایی در خلیجفارس و در جبهههای زمینی حین عملیاتهایی چون فتحالمبین و بیتالمقدس حضور یافت. همچنین در ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی از رزمندگان جبهههای زمینی در مناطق سر پل ذهاب سردشت، گیلانغرب، مهاباد خرمشهر، آبادان و آزادسازی جاده خرمشهر آبادان والفجر مقدماتی رمضان پروازهای متعددی را به انجام رسانید.
اعزام به ماموریت با وجود مجروحیت
طی یکی از ماموریتهای برون مرزی که از پایگاه سوم شکاری همدان بهعنوان خلبان کابین عقب هواپیمای f4 به خلبانی امیر ایرج محبی در تاریخ 17 خرداد سال 63 در حالیکه عدد پروازهای جنگیاش به 335 ساعت رسیده بود در بازگشت از ماموریت بمباران تاسیسات دشمن بعثی هدف جنگ افزارهای پدافند زمین به هوای دشمن قرار میگیرند و هر دو خلبان ناچار به خروج اضطراری میگردند.
و در مناطق کوهستانی پیرامون شهر بیجار فرود میآیند که پس از انتقال به بیمارستان جهت انجام اقدامات درمانی به علت شکستگیهای متعدد در دست چپ دندهها و آسیب به ستون فقرات و شکستگی مهره کمر به ایشان 2 سال استراحت پزشکی داده میشود. بخشی از فرایند درمان ایشان در کشور آلمان صورت میگیرد و جالب آنکه در مدت اقامت ایشان درکشور آلمان برخی عناصر معلومالحال از او میخواهند که به کشور آلمان پناهنده شود و از این اتفاق به عنوان یک فرصت تعبیر میکنند که با پاسخ تند و صریح شهید عبدالکریمی مواجه میشوند که میگوید ترجیح میدهم ناقص باشم و در کشور خودم برای انقلاب و آرمانم بجنگم. بعد از 14 ماه و به رغم اینکه هنوز 10 ماه از استراحت پزشکی ایشان باقی مانده بود و به لحاظ قانونی میتوانست در خارج از رده پروازی به خدمت بپردازد لکن با بهبودی نسبی وضعیت جسمی و با کسب صلاحیتهای لازم پروازی، پروازهایش را از سر میگیرد. او که در زمره پاکبازان عشق به میهن و امام است بود لحظهای در انجام ماموریتهای محوله آرام و قرار نداشت، تا اینکه در سال 1366 حین مراجعت از ماموریت برون مرزی به همراه امیر کاشانیفر که از قهرمانان بازمانده جنگ میباشند هدف موشک قرار گرفته که با مدد الهی و تسلط و مهارت خلبانان هواپیمای آسیب دیده و قهرمانانش به سلامت در پایگاه هوایی همدان فرود میآید تا خلبانان آن فرصتی دوباره برای جانبازی بیشتر پیدا کند. اوایل مرداد سال 67 با ورود منافقین کوردل آخرین پرده از هنرنمایی شهید خسرو عبدالکریمی در میدان جنگ تحمیلی رقم میخورد و خلبانانی که 48 ساعت خواب را برخود حرام نموده بودند تنگه چهارزبر کرمانشاه را به قتلگاه و آخرین ایستگاه خونین منافقین بدل مینمایند.
شهید عبدالکریمی
به روایت دوستان و نزدیکان
جنگ پایان یافته بود و دیگر خسرو عبدالکریمی تبدیل به معلم خلبانی کار آزموده و رزم دیده شده بود که با انتقال به پایگاه نهم شکاری بندرعباس در حال انتقال تجربیات ارزشمندش به نسل بعد از خود و تربیت دانشجویان خلبانی بود.
در عین حال هیچگاه از خانواده خود غافل نبود. وجیهه باقرین همسر شهید دراین خصوص چنین نقل میکند:
جنگ پایان یافته بود اما مشغله شهید عبدالکریمی بهعنوان معلم خلبان هواپیمای شکاری گویی تمامی نداشت، به گونهای که بیشتر زمان او در انجام امور عملیاتی و آموزشی صرف میشد. اما از فرصتهای پیش آمده همواره حداکثر استفاده را میبرد. در سال 71 به همراه ایشان اقدام به حفظ قرآن کریم کردم و به رغم اینکه فرصت من از ایشان بیشتر بود ولی همواره از من جلوتر بودند.
او برنامههای منظمی برای تربیت قرآنی خانوادهها اجرا میکرد. در پایگاه هوایی بندرعباس به صفاتی چون تواضع، خوش خلقی و اخلاق نیکو ورزشکار (فوتبال و پینگ پینگ) و حافظ، معلم، قاری قرآن کریم به سبک استاد مرحوم عبدالباسط شناخته میشد. کمتر کسی بود که اگر او را در لباس خلبانی نمیدید متوجه میشد که او معلم خلبانی توانمند است چرا که تواضع وی مانع از آن بود که افراد متوجه سابقه و اسم و رسم شغلیاش شوند.
آقای محمد حسین لالهزاری دبیر آموزش و پرورش و از دوستان شهید عبدالکریمی که بهواسطه شرکت درکلاسهای قرآن با او آشنا شده، دراین باره خاطرهای بدین شرح نقل میکند:
بهعنوان معلم در آموزش و پرورش بندر عباس مشغول خدمت بودم و مدتی بود که با شهید آشنا و مجذوب منش و رفتار گیرای ایشان شده بودم. روزی از ایشان درخواست کردم در محفل انس با قرآن کریم ناحیه دو آموزش و پرورش برای قرائت قرآن حضور پیدا کند و تاکید کردم با لباس پرواز بیاید که ابتدا نپذیرفت و با اصرار من مجاب شد. روز موعود در طول مسیر، برادران نیروی انتظامی با مشاهده ایشان به ادای احترام نظامی میپرداختند. بنده با مشاهده این صحنه خطاب به ایشان عرض کردم چقدر خوب است که همه به شما احترام میگذارند و تحویل میگیرند! که گفتند:
این درجهها برای کسی ماندنی نیست! و نباید انسان خیلی دلش به ظواهر این دنیا خوش باشد!
تنها اعتراض
هیچگاه کسی از او اعتراضی نشنید و همواره تسلیم امر پروردگار بود تنها مورد اعتراض ایشان مربوط میشود به زمانیکه در مسابقات قرآن جانبازان استان هرمزگان به مقام اول دست پیدا کرده بود و به داوران اعتراض کرده بود که مقام اول به قاری پاسدار جانباز جعفرزاده تعلق دارد.
سرهنگ پاسدار ناصر جعفرزاده دراین باره چنین میگوید:
سابقه آشنایی من با شهید عبدالکریم بازمی گردد به حدود سال 68 و کلاس قرآنی که در امامزاده سید مظفر بندرعباس برگزار میشد. شهید عبدالکریمی از قاریان مسلط، با صوتی دلنشین و بسیار با صفا بود که هرچه از صفات نیکو و خوشرویی و تواضعشان بگویم کم است. در سال 73 از طرف بنیاد جانبازان مسابقه قرآن کریم ویژه جانبازان برگزار شد. من هم که جانباز بودم در آن شرکت کردم. یکی از داوران این مسابقات به نام استاد نوربخش که از همکاران شهید در پایگاه هوائی بندرعباس بود به من گفت میدانستی حاج خسرو جانباز است؟ این را که شنیدم گفتم باید حاج خسرو هم شرکت کند و گرنه من هم انصراف میدهم! خلاصه حاج خسرو خیلی مقاومت کرد، و در نهایت راضی شد در مسابقات شرکت کند. با اعلام نتایج او که نفر اول مسابقات شده بود پای میز داوران صدایش به اعتراض بلند بود که: من اعتراض دارم، باید جعفرزاده اول میشد! من قبول ندارم! خلاصه اندکی بعد جایزه نفر اول مسابقات در محل نمازجمعه بندرعباس به خانواده شهید جانباز خسرو عبدالکریمی که دیگر در بین ما نبود اهدا شد.
شهادت
جانباز شهید حاج خسرو عبدالکریمی در 18 اردیبهشت سال 74 در بیستمین سالگرد ازدواجش، در حین پرواز با هواپیمای فانتوم متعلق به گردان 91 شکاری، در طرح پدافند غیرعامل مانور منطقه یکم نیروی دریایی دچار سانحه شد و به فیض شهادت نائل آمد.
این پرواز با درخواست ناو نیروی دریایی به منظور چک رادار ناو، انجام شد و شهید عبدالکریمی به عنوان معلم خلبان در کابین عقب و سروان خلبان محمدکاظم گنابادی نژاد به عنوان دانشجو در کابین جلو قرار داشت که در بیست و پنجمین دقیقه از پرواز در ساعت 9:35 صبح، برای پنجمین عبور از فراز ناو در مسیر شمال به جنوب، حین گردش به سمت راست در برخورد با دسته پرندگان دریایی دچار سانحه شده و هواپیمایشان در نزدیکی اسکله شهید باهنر در اعماق آبهای خلیجفارس فرو میرود و هر دو خلبان به شهادت میرسند، تا نام حافظ قرآن کریم نیروی هوایی در 1965امین ساعت پرواز بیبازگشتش با نام خلیج همیشه فارس ماندگار، و یادآور آیه 172سوره آل عمران شود.
آنان که دعوت خدا و رسول را اجابت کنند پس از آنکه به آنها رنج و الم رسید، از آنها هر کس نیکوکار و پرهیزکار شد اجر عظیم خواهد یافت.