۷۶ - مرحوم قیصر امینپور: شهر پر آیینه ۱۴۰۰/۰۶/۲۴
شهر پر آیینه
۱۴۰۰/۰۶/۲۴
شهر پر آیینه
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر یك آدینه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كینه دارد
بى تو مىگویند تعطیل است كار عشقبازى
عشق اما كى خبر از شنبه و آدینه دارد
جغد بر ویرانه مىخواند به انكار تو اما
خاك این ویرانهها بویى از آن گنجینه دارد
خواستم از رنجش دورى بگویم یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندى دیرینه دارد
در هواى عاشقان پر مىكشد با بىقرارى
آن كبوتر چاهى زخمى كه او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگى را مىگشاید
آن كه در دستش كلید شهر پر آیینه دارد
مرحوم قیصر امینپور